کد خبر: ۳۹۶۴۸۹
زمان انتشار: ۱۴:۰۴     ۱۵ مهر ۱۳۹۵
مهرداد صدیقیان و حسین سلیمانی بازیگران فیلم «اروند» از سکانسی که پوکه ای صورت سلیمانی را مجروح کرد و تجربه ای نزدیک به صحنه ای واقعی از جنگ را برایشان رقم زد، صبحت کردند.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از مهر، فیلم سینمایی «اروند» به کارگردانی پوریا آذربایجانی، داستان شهدای غواص است که نزدیک به یک سال پیش پیکر دست بسته آنها به کشور بازگشت.

در این فیلم بازیگرانی چون سعید آقاخانی، پانته‌آ پناهی ها، طناز طباطبایی، مهرداد صدیقیان، حسین سلیمانی و امید روحانی حضور دارند. «اروند» داستان یونس جانباز اعصاب و روان دوران دفاع مقدس را روایت می کند که بیست و هفت سال پس از پایان جنگ هنوز  هم با خاطره هم رزمانش روزگار می گذراند و ناگهان در همراهی با یک گروه تفحص اتفاقات تازه ای در جریان سیال ذهنش وارد می شود.

به بهانه اکران این فیلم پوریا آذربایجانی کارگردان، سعید آقاخانی، مهرداد صدیقیان و حسین سلیمانی بازیگران این اثر سینمایی مهمان ما شدند تا درباره چگونه ساخته شدن «اروند» صحبت کنیم.

در بخش اول این مصاحبه خواندید که این اثر سینمایی به دور از نگاه های سیاسی و بدون شعارزدگی ساخته شد تا مخاطب فارغ از هر نوع داوری سیاسی به تماشای آن بنشیند. آقاخانی، صدیقیان و سلیمانی به عنوان بازیگران این فیلم، از بازی در چنین اثری رضایت داشتند و خوشحال بودند که سهمی در یک اثر دفاع مقدسی داشته‌اند.

اما در بخش دوم و پایانی این نشست درباره ماجرای مصدومیت حسین سلیمانی هنگام فیلمبرداری و اهمیت بار احساسی این اثر سینمایی برای انتقال به مخاطب صحبت می شود. همچنین در بخش هایی از مصاحبه پوریا آذربایجانی به این مساله اشاره می کند که سعید آقاخانی تا یک ماه بعد از فیلمبرداری شخصیت یونس را با خود همراه داشت.

با ما در بخش پایانی این مصاحبه همراه باشید.

آقای صدیقیان، مرتضی که شما نقش او را بازی می کنید شخصیتی است که برای یونس اهمیت زیادی دارد و در واقع می توان گفت مساله مرتضی نقطه ای است که داستان براساس آن شکل می گیرد، چگونه توانستید به چنین شخصیتی نزدیک شوید؟

مهرداد صدیقیان: مرتضی خط شکن و لیدر این گروه بود. هرچند برای این شخصیت مرتبه نظامی در نظر گرفته نشده بود اما همه از مرتضی خط می گرفتند و او موقعیت های مختلف را مدیریت می کرد. این شخصیت در فیلمنامه به خوبی معرفی شده بود و زمانی که فیلمنامه را می خواندم کاملا مشخص بود این شخصیت بسیار قوی، مستحکم و دوست داشتنی بود. اینها جذابیت های مرتضی بود که توسط پوریا آذربایجانی نوشته شده بود. البته برای اجرای درست این نقش سر صحنه نیز بسیار صحبت کردیم. همچنین با توجه به اینکه «یونس» کاراکتر اصلی فیلمنامه است و داستان از نگاه او روایت می شود، سعی کردیم تا یونس رابطه ویژه و خاصی با مرتضی برقرار کند. به همین دلیل برای آنها یک ارتباط های خاصی قرار دادیم؛ ارتباطی که یونس با دیگر کارکترها نداشت. این رابطه به گونه ای طراحی شده بود که مرتضی اهمیت بیشتری برای یونس پیدا می کرد و حتی در رویاهای این شخصیت، مرتضی نقش پررنگ تری نسبت به دیگر کاراکترها داشت.

زمانی که با حسین سلیمانی بازیگر نقش یونس در جوانی صحبت می کردیم، تصمیم گرفتیم تا مرتضی برای ایجاد صمیمت بین خود و یونس به شوخی به یونس سیلی بزند. این شوخی چندبار در فیلم تکرار می شود تا اینکه در کانال، از سیلی ای که مرتضی در گوش یونس می زند به یک لحظه ویژه و خاصی می رسد. چرا که مرتضی در آن لحظه بحرانی می خواست یک صمیمیتی را به یونس یادآوری کند تا یونس دوباره احساس امنیت کند.

سعی کردیم چنین ریزه کاری هایی را از این شخصیت نشان دهیم و آن را به بیننده منتقل کنیم، چرا که این ریزه کاری ها در واقع تمام جذابیت شخصیتی مرتضی به شمار می رفت. در این فیلم تمام سعی خود را کردیم تا یک فضای صمیمی میان شخصیت های داستان ایجاد کنیم تا از آن فضایی که در گذشته در فیلم های سینمایی در ژانر دفاع مقدس حاکم بود و فیلم را تبدیل به یک اثر شعاری می کرد، فاصله بگیریم.

در کنار این، تیم بازیگران به خوبی هوای یکدیگر را داشتند و به هم کمک می کردند تا بتوانند همدیگر را در این فیلم کامل کنند که البته این مساله به مدیریت پوریا آذربایجانی به عنوان کارگردان اثر باز می گردد. با توجه به اینکه ساخت فیلم جنگی بسیار سخت است، وی فضایی را ایجاد کرده بود تا کسی احساس خستگی نکند.

آقای سلیمانی بازی در نقش جوانی های یونس می توانست سخت باشد، چرا که یونسی که مخاطب می شناسد، یونسی است که دچار صدمه روحی و روانی شده است و شما باید به گونه ای این نقش را بازی می کردید که مخاطب نقش را بپذیرد.


حسین سلیمانی: من باید نقش جوانی شخصیتی را بازی می کردم که بعد از گذشت ۳۰ سال با تغییرات بسیاری همراه بوده است. مساله این است که من باید یونسی را بازی می کردم که با یونس امروز زمین تا آسمان متفاوت است. از طرف دیگر با توجه به اینکه راوی داستان یونس است، باید برای بازی در نقش یونس جوان مسائلی را رعایت می کردم که از جمله می توان به این مساله اشاره کرد که یونس جوان نباید افسردگی داشته باشد، اما باید بخشی از عادت سکوت یونس در بزرگسالی در وجود یونس جوان نیز باشد. در این میان از همکاری و همفکری سعید آقاخانی بسیار استفاده کردم. به هر حال در این ۳۰ سال این گروه از افراد تغییرات بسیاری کرده اند و بازی در چنین نقش هایی بسیار سخت است. من در این فیلم از سعید آقاخانی بسیار یاد گرفتم.

این سکانس واقعا عجیب بود، به گونه ای که من و حسین سلیمانی یک هزارم اتفاق های ماجرای چگونگی شهدات شهدای غواص را در ۱۰ دقیقه تجربه کردیم. در این سکانس عوامل فیلم دورتر از ما قرار داشتند و با لنز تله فیلمبرداری می کردند به همین دلیل نمی دانستند در آن لحظه چه اتفاقی رخ داده است

در یکی از سکانس ها قرار بود من در آب بمانم تا مرتضی بیاید و من را از آب بیرون بکشاند. در این سکانس یک پوکه فشنگ به ابروی من خورد و مهرداد صدیقیان به سمت من آمد و من را واقعا در این صحنه کمک کرد. در آن موقعیت هیچ کدام از عوامل فیلم نفهمیدند که من واقعا دچار صدمه شده ام. این صحنه برای من خیلی عجیب بود چرا که واقعا نمی توانستم از جای خود بلند شوم و مهرداد صدیقیان در عین اینکه داشت بازی خود را انجام می داد من را واقعا از آب بیرون کشاند. در آن لحظه واقعا احساس کردم که همان رفیق به من کمک می کند چرا که واقعا نمی توانستم از جای خود بلند شوم و نمی توانستم بازی کنم.

صدیقیان: این سکانس واقعا عجیب بود، به گونه ای که من و حسین سلیمانی یک هزارم اتفاق های ماجرای چگونگی شهدات شهدای غواص را در ۱۰ دقیقه تجربه کردیم. در این سکانس عوامل فیلم دورتر از ما قرار داشتند و با لنز تله فیلمبرداری می کردند به همین دلیل نمی دانستند در آن لحظه چه اتفاقی رخ داده است. در این سکانس یونس باید زمین می افتاد و مرتضی باید او را تا کانال می کشاند اما در آن لحظه یک پوکه به صورت حسین خورد و صورت او را خون فرا گرفت. وقتی حسین را دیدم فکر کردم که حسین کور شده است، به او هیچ چیز نگفتم و تنها کاری که کردم این بود که روی خود را سمت دیگری کنم تا حسین از واکنش چهره من متوجه وخامت حالش نشود. من حسین را بیرون کشاندم و زمانی که کات دادند من حسین رها کردم. در واقع ما در آن لحظه، توانستیم فضای پر از استرس و ترس را برای اولین بار تجربه کنیم.

باور کنید من دوست دارم تمام تلاش خود را انجام دهم تا نشان دهم آن آدم ها چقدر سختی کشیدند تا ما امروز در آرامش زندگی کنیم.

*آقای آذربایجانی، مساله شهدای غواص برای مردم جامعه ما از بار احساسی بسیار بالایی برخوردار است. «اروند» نیز اثری است که به این مساله توجه بسیاری کرده است، چه اندازه تلاش کردید تا بار سکانس های احساسی در فیلم به گونه ای نباشد که جذابیت ساختاری فیلم را از بین برود؟

پوریا آذربایجانی: من هنگامی که می خواهم فیلم بسازم آن را مهندسی نمی کنم و بیشتر براساس شرایط روحی و روانی که دارم و با توجه به موضوع مورد نظر، یک قصه ای را می نویسم و روی آن کار می کنم. به همین دلیل هیچگاه در طول ساخت این فیلم از پیش تصمیم نگرفتم که در یک سکانس خاص مخاطب باید گریه کند یا خیر. البته فکر می کنم اگر مخاطب در این فیلم دچار هجوم احساسات می شود به دو دلیل است؛ اول پیش زمینه ای که همه ما نسبت به جنگ و بعد از آن نسبت به شهدای غواص داریم. دوم اینکه فکر می کنم داستان شهدای غواص به شکل درستی به تصویر کشیده شده است که نتیجه آن ابراز احساسات مخاطب نسبت به این اثر سینمایی است. این داستان دارای بار حماسی بسیاری است و این ایجاد احساسات در خود داستان وجود دارد. البته هنگام نمایش این اثر سینمایی در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر به این نکته رسیدم که حجم استفاده ما از موسیقی در این فیلم بسیار زیاد اس، به همین دلیل در نسخه جدیدی که برای اکران عمومی فیلم در نظر گرفته ام، حداقل سه قطعه موسیقی از فیلم حذف شده است چرا که فکر کردم اگر در برخی از سکانس ها سکوت باشد، تاثیر بیشتری روی مخاطب دارد که خوشبختانه نتیجه آن درست است.

به هر حال «اروند» یک فیلم حماسی است و اگر مخاطب تحت تاثیر قرار گیرد، یعنی ما کار خود را درست انجام داده ایم. البته این را باید بگویم که من «اروند» را ساختم تا زمانی که مردم از سینما بیرون آمدن، چند دقیقه پیاده راه بیایند و به این فکر کنند که چه اتفاقی رخ داده است که امروز در امنیت هستیم. امروز در جامعه ما «من» ها بسیار بزرگ شده است و هر کسی هر کاری که می کند به این دلیل است که بتواند خود را نشان دهد و در جامعه مطرح کند. امیدوارم مخاطب از دیدن این فیلم رضایت کافی داشته باشد که البته بازخورد این فیلم در میان تماشاگران بسیار قابل توجه بود و همین مساله برای من کافی است که مخاطب بعد از دیدن چنین فیلمی به آن آدم ها فکر می کند و به این می اندیشد که این آدم ها چرا دچار منیت نشده اند و همه زندگی خود را رها می کنند و به جایی می روند که بازگشت آنها مشخص نیست. من تمام تلاش خود را کردم تا مخاطبان این فیلم، آن آدم ها را ببینند و بعد از اینکه از سالن خارج می شوند به این فکر کنند که چه اتفاقی برای آنها رخ داده است.

صدیقیان: فکر می کنم «اروند» از داستان شهدای غواص سوءاستفاده و یا استفاده نکرده است بلکه احساسات مخاطب را برانگیخته و این یک جور موفقیت در عرصه سینما است، «اروند» در برانگیختن احساس مخاطب موفق است و راه خود را نیز درست انتخاب کرده است. تماشاگر زمانی که احساساتش نسبت به آن آدم ها برانگیخته شود، می تواند فرهنگ دفاع مقدس را درک کند.

به هر حال «اروند» یک فیلم حماسی است و اگر مخاطب تحت تاثیر قرار گیرد، یعنی ما کار خود را درست انجام داده ایم. البته این را باید بگویم که من «اروند» را ساختم تا زمانی که مردم از سینما بیرون آمدن، چند دقیقه پیاده راه بیایند و به این فکر کنند که چه اتفاقی رخ داده است که امروز در امنیت هستیم

*برای ساخت «اروند» تا چه اندازه از حمایت نهادهای مختلف برخوردار بودید؟

آذربایجانی: خوب بود درد موجود در این داستان توسط افرادی نشان داده شود که به هیچ جا متصل نباشند، ما نیز برای ساخت این اثر سینمایی از هیچ نهادی کمک نگرفتیم. علاوه بر آن بازیگران این فیلم به گونه ای هستند که هیچ کدام از تیم بازیگران سینمای دفاع مقدس نیستند و می توان گفت هیچ کدام از بازیگران این اثر، در هیچ فیلم سینمایی جنگی بازی نکرده اند. «اروند» توسط افرادی روایت شده است که در این کشور زندگی می کنند و بدون توجه به نگاه سیاسی که دنبال می کنند، سعی کرده اند تا بخشی از این ماجرا را به تصویر کشند. ما در این فیلم تلاش کردیم افرادی زمینی را نشان می دهیم که در جنگ حضور دارند و حتی برخی از آنها از کشته شدن در جنگ می ترسند، این افراد همه علایق انسانی دارند و همین انسان های عادی هستند که قهرمان را شکل می دهند.

*آقای آقاخانی، دنیای یونس نسبت دیگر شخصیت هایی که تا امروز بازی کردید بسیار متفاوت است. بی شک ارتباط مخاطب با این نقش با توجه به پیشینه ذهنی که از شما دارند، می تواند سخت باشد. برای کم کردن این فاصله چه کردید؟

آذربایجانی: اجازه دهید اول من بگویم که سعید آقاخانی از جمله هنرمندانی است که من همیشه دوست دارم با او کار کنم و با توجه به ارتباطی که به او دارم، دیدم که این بازیگر حتی بعد از گذشت یک ماه از فیلمبرداری از نقش یونس جدا نمی شد، به گونه ای که تا مدت ها شکل دستش همان شکل دست یونس در فیلم بود و این مساله برای من کاملا عجیب و جالب بود.

سعید آقاخانی: هر کاری که قبول می کنم براساس احساسی است که فیلمنامه به من می دهد و فضایی که کارگردان ایجاد کرده است تا بتوانم با آن نقش ارتباط برقرار کنم و آن را بازی کنم و سعی می کنم در آن موقعیت به خوبی حضور پیدا کنم. من در این فیلم خود را در اختیار فیلمنامه و کارگردان قرار دادم و سعی کردم شخصیت یونس را درک کنم تا بتوانم آن را بازی کنم.

آذربایجانی: سعید آقاخانی تعداد فیلم های طنزی که بازی کرده است بسیار بیشتر از فیلم هایی است که در آن نقش جدی داشته است، اما مخاطب با دیدن آقاخانی در این نقش به خوبی با او ارتباط برقرار می کند و این توانایی بازیگر است که یک نقش را به گونه ای بازی می کند که تمام سابقه ذهنی مخاطب از خود را کنار می گذارد.

من فکر می کنم همه آدم هایی که در این فیلم حضور دارند در جای درستی قرار دارند و همه بازیگران تلاش کردند تا از داشته های خود برای بهتر کار کردن در نقش های خود بهره ببرند. بازیگران در این فیلم امکان بالایی برای گفتگو داشتند و می توانستند قبل از این که به نقش و اجرای خود برسند با هم گفتگو کنند و در نهایت به نقشی که باید، برسند. خوشبختانه تیم بسیار خوبی داشتیم و همه در کنار هم به خوبی کار کردند.

لازم است اینجا به این نکته هم اشاره کنم که قطعا اگر این سناریو نوشته شده است به خاطر همسرم بود که عکاس فیلم من هم است. او در طول نگارش این فیلمنامه بسیار حمایتم کرد تا توانستم آن را به پایان رسانم. «اروند» یک کار تیمی است که افراد این تیم به خوبی توانستند در کنار هم کار کنند.

*دلیل انتخاب مهرداد صدیقیان و حسین سلیمانی برای نقش های مرتضی و یونس چه بود؟

آذربایجانی: نقش مرتضی از نظر فیزیک و سن و سال نزدیک به مهرداد صدیقیان بود و از اول هم فکر می کردم که مهرداد صدیقیان نقش مرتضی را بازی کند. حسین سلیمانی نیز از ابتدا قرار نبود نقش جوانی های یونس را بازی کند، چرا که از اول نمی خواستیم برای یونس از ۳ بازیگر استفاده کنیم و فکر می کردم نقش جوانی های یونس را هم خود سعید آقاخانی بازی می کند و گریم لازم برای او را انجام می دهیم. اما بعدا به این فکر کردم که گریم سنگین خوب نیست و در نهایت به این نتیجه رسیدم یک بازیگر نقش جوانی یونس را بازی کند. حسین به من پیشنهاد داد که نقش جوانی یونس را بازی کند و زمانی که انرژی و علاقه او را برای بازی در این نقش دیدم و بعد از چند تمرین به این نتیجه رسیدیم که حسین سلیمانی این نقش را بازی کند.

سلیمانی: سال ها وقتی پیکر شهدا را می آوردند، می شنیدم که مردم می گفتند که پیکر شهدا را نگه داشته اند تا در زمانی خاص آنها را وارد جامعه کنند اما برای شهدای غواص چنین چیزی را نشنیدم و آن جمعیتی که برای بدرقه شهدای غواص آمدند مثال زدنی بود. فکر می کنم دیدم این فیلم برای همه افرادی که در این مراسم حضور داشتند واجب است چرا که آنها باید بدانند که چه اتفاقی برای این شهدا قبل از شهادت رخ داده است. فکر می کنم مردم می توانند تماشای این فیلم را به یکدیگر پیشنهاد کنند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها