به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، مجلس عزا و گریه به نام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) ویژگیهای خاص خود را دارد. ویژگیهایی که سبب شده اشک بر امام حسین در دنیا دارای فواید بسیاری باشد و در آخرت نیز به آن پاداشی بزرگ دهند.
وقتی صحبت از عزاداری برای امام حسین (ع) میشود و ماه عزا و ماتم برای اهل بیت رسول الله (ص) آغاز میشود، شبهه افکنیها علیه عرض ارادت به امام حسین علیهالسلام و اقامه عزا برای ایشان به راه میافتد. برخی میگویند این غمها، نالهها و زاریها بیهوده است؟ آنها حتی معترض ائمه اطهار نیز هستند و میگویند چرا آنها به شیعیان سفارش کردهاند برای حضرت حسین (ع) مجلس عزا برپا کنند. در اصل اینگونه افراد غم را مطلقاً یک مسئله ناپسند به شمار آوردهاند و اشتباه آنها اینجاست که بین انواع غم فرق نگذاشتهاند. اگر آنها انواع و اقسام غم و اندوه را میشناختند چنین پرسشی برای آنها ایجاد نمیشد.
انواع غم
غم چهار نوع است:
1- غم مَرَضی: یکی از انواع غم که در اصل یک بیماری است و
نیاز به درمان دارد، غم مرضی است. این غم هیچ ارزشی ندارد و باید به سرعت
درمان شود. در این نوع غم ما شاهد آن هستیم که فرد به یک نوع مریضی روحی
دچار شده است و مدام ناراحت و اندوهگین است. مثل غمگین بودن به سبب بیماری
روانی حسادت که اگر این صفت ناشایست از بین برود، فرد دیگر غمگین نخواهد
بود.
2- غم طبیعی و دنیوی: در این نوع غم، اندوه فرد به خاطر
مسائل دنیایی و مادی است. مثلاً شخص دوست دارد از ثروتمندان باشد، ولی چون
به مراد دل خود نرسیده است، ناراحت است. امام صادق (ع) نیز در این موضوع
فرمودهاند: «اَلرَّغْبَةُ فِی اَلدُّنْیَا تُورِثُ اَلْغَمَّ وَ
اَلْحَزَنَ وَ اَلزُّهْدُ فِی اَلدُّنْیَا رَاحَةُ اَلْقَلْبِ وَ
اَلْبَدَنِ[1] رغبت به دنیا، غم و اندوه به بار مى آورد و بى اعتنایى به
دنیا، مایه آسایش تن و جان است.»
3- غم انسانی: وقتی انسان به دلیل خواهشهای فطری خودش
چیزی را باارزش و هدف به حساب بیاورد ولی امکان دستیابی به آن را نداشته
باشد؛ غم انسانی رخ میدهد. مثلاً انسان دوست دارد در دنیا جاودانه باشد،
ولی امکان آن وجود ندارد؛ پس فرد اندوهگین میشود.
4- غم عالی: آخرین نوع غم، غم عالی است. این غم است که
واقعاً باارزش است و موجب سعادت میشود و پاداش دنیوی و اخروی نیز دارد. در
این زمینه نیز امام صادق (ع) فرمودند: «نَفَسُ المَهمُوم لِظُلمِنا
تَسبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَة[2] نفس کسى که بخاطر مظلومیت ما اندوهگین
شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است.»
در کنار این احادیث، برخی روایات خاص نیز وجود دارد که بیانگر ارزش والای
عزاداری برای اباعبدالله الحسین (ع) است. غم شهادت امام حسین (ع) از آنجا
که از نوع غم عالی است، مقایسه آن با دیگر غمها بسیار غلط و نابجا است.
غمی که در اصل نشانی حک شده بر قلبهای مؤمنان است.
از این رو پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ
فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً[3] همانا برای شهادت
حسین (سلاماللهعلیه) آتشى در دل مؤمنان قرار دارد که هرگز سرد نخواهد
شد.»
چرا گریه؟
سوگواری و گریه برای اباعبدالله الحسین (ع) در اصل تجدید بیعت با ایشان
است. یک بیعتی که قرنها پس از شهادت حضرت ادامه داشته و دارد. انسان با
گریه بر مصیبتهای سیدالشهدا(ع) خط فکری خود را نمایان کرده و میزان انزجار
خود را از دشمنان حضرت اعلام میدارد. این گریه و اشک نوعی پیمان دوستی
بین ما و امام است.
امام رضا (ع) نیز به ریان بن شبیب در حدیثی طولانی سفارش کردهاند که برای
امام حسین (ع) اشک بریزد: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ
ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ
الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ مَا
لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ[4] ابن شبیب، اگر برای چیزی گریهات گرفت
برای حسین بن علی علیه السلام گریه کن چرا که او را سر بریدند همان گونه
که گوسفند را ذبح می کنند و همراه او هجده نفر از اهل بیتش که در زمین
مانندی نداشتند، کشته شدند.»
مسئله گریه بر امام حسین (ع) مانند الباقی گریهها و سوگواریها نیست که
این دو را بایکدیگر مقایسه کنیم و تمام آن انواع را بد بشماریم؛ بلکه
گریستن برای امام حسین (ع) از ابتدا متفاوت بوده است. امام صادق (ع)
فرمودند: «إِنَّ الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ مَکْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِی کُلِّ
مَا جَزِعَ مَا خَلَا الْبُکَاءَ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع
فَإِنَّهُ فِیهِ مَأْجُورٌ[5]: هر ناله و گریهای ناپسند است مگر نالیدن و
گریستن بر حسین بن علی (ع) که همانا آن پاداش دارد.»
آنقدر جنس غمگین شدن در مصیبت امام حسین (ع) با دیگر غمها فرق داشته که
سالها قبل از واقعه عاشورا، پیامبر اکرم (ص) ارزش بینظیر اشک ریختن برای
امام حسین (ع) را ذکر کردهاند و فرمودند: «یا فاطِمَةُ! کُلُّ عَینٍ
باکِیَةٌ یَومَ القِیامَةِ إلاّ عَینٌ بَکَت عَلى مُصابِ الحُسَینِ[6] اى
فاطمه! همه چشمها در روز قیامت گریان است جز چشمى که بر مصیبتهاى حسین
بگرید.»
فواید گریه و عزاداری برای امام حسین (ع)
وقتی اشک ریختن در مصیبتهای امام حسین (ع) به این اندازه مورد سفارش قرار
گرفته و برای آن پاداشهای بزرگی در آخرت ذکر شده است؛ به ما میفهماند که
این عمل آثار و فواید بسیار مهم دنیایی نیز دارد. یکی از آن آثار گذر از
دروازه شور و ورود به دریای شعور است. اشک ریختن برای امام پایان کار نیست
بلکه آغازی است برای درک و شعور. این احساس است که بر انگیخته میشود و ما
را به فکر فرو میبرد، یک فکر سازنده که با الهام از مصیبتها شکل گرفته
است.
دیگر رسالت اشک ریختن برای امام حسین (ع) زنده نگه داشتن نام، یاد و راه
حسینی است و این گریه است که رسم شهادتطلبی را به عاشقان راه حسینی
میآموزد و پاسدار خون اباعبدالله (ع) نیز هست.
سوگواری برای امام حسین (ع) در اصل شناسایی ظالمان و مستبدان عالم است.
کسانی که سالها بعد از سالها بودند و هستند و راه یزید و یزیدیان را
ادامه میدهند. اشک ریختن برای امام، موجب میشود انسان یک مبارز تربیت
شود. مبارزی مجاهد و سرسخت که تاپای جان به مقابله با ظلم و استکبار
میپردازد و در راه هدف الهی خویش از هیچ ظالمی ترسی به دل ندارد. به علاوه
آنکه اشک ریختن برای امام حسین (ع) عشق و علاقه به امام را در نسلهای بعد
به یادگار میگذارد و فرهنگ عاشورا را از نسلی به نسلهای بعد منتقل
میکند. یادمان نرود که ابزار تبلیغ فرهنگ حسینی در دستان حضرت زینب و امام
سجاد (سلاماللهعلیهما) اشک بر حضرت اباعبدالله (ع) بود.
سخن آخر
غم دارای انواع مختلفی است و تمامی انواع آن زشت و بیهوده نیست. بلکه یکی
از انواع چهارگانه غم، غم عالی است که انسان را رشد میدهد و برای انسان
هدف تعیین میکند. غم و اندوه کشیدن بار مصیبت اباعبدالله (ع) و گریستن در
عزای آن حضرت از غمهای عالیای است که علاوه بر پاداش در آخرت، آثار و
فوائد دنیوی زیادی نیز دارد.
جهان استکبار و ظالمان و مستبدان عالم از آنجا که میدانند مجالس روضه و
اشک بر امام حسین (ع) حکومت آنها را ویران میکند با شبهه پراکنی علیه این
غم عالی قصد دور کردن جوانان از این مجالس را دارند.
پینوشتها:
[1] . تحف العقول، ص 358
[2] . شیخ مفید، امالى، ص 338
[3] . حاجی نوری، مستدرک الوسائل، ج 10ریا، ص 318
[4] . شیخ حر عاملی، وسائلالشیعة ج 13، ص: 503
[5] . همان،ج14، ص506
[6] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص293