به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، بنا بر قضا و قدر
الهي، خود انسان و تمام افعال اختياري او، در تقدير و قضاي الهي قرار دارد و
اين را در اصطلاح، تكوين الهي مينامند، اما به خاطر اختياري كه انسان در
افعال خود دارد و ميتواند كارهاي درست يا نادرست را انتخاب كند. شهادت
امام حسين(ع) در كربلا نيز مشمول اين قاعده است و بدون شك به اختيار خود
حضرت بوده و در عين حال بنا بر قضاي الهي و تقدير الهي بوده است و اين دو
باهم تنافي ندارند.
يكي از شبهات بسيار رايج و مرسومي كه برخي از افراد به قضيه حركت امام
حسين(ع) به كربلا وارد ميكنند، قضيه اجبار و اختيار امام حسين(ع) در اين
حركت مهم است.
بنا بر نقل تواريخ، رسول خدا(ص) به امام حسين(ع) فرمود: «خداوند دوست دارد تو را كشته ببيند».[1]
قضيه از اين قرار است:
محمد حنفيه براي مناسك حج و ديدار برادر خود حسين بن علي(ع) وارد مكه
ميشود، شبانه قبل از حركت امام، به خدمت حضرت آمد و عرضه داشت كه مردم
كوفه پيمانشكن هستند به آنجا نرويد و پيشنهاد كرد كه در اين صورت بهتر
است به جاي عراق به يمن يا منطقه امن ديگري حركت كند.
حضرت فرمود: پيشنهاد شما را نيز مورد توجه قرار ميدهم، ولي امام حسين(ع)
صبح به سوي عراق حركت كرد، چون خبر به محمد حنفيه رسيد، سريعاً خود را به
امام رساند، به امام عرض كرد كه قرار بود در مورد پيشنهاد من فكر كنيد.
حضرت فرمود: پيامبر را در خواب ديدم، ايشان به من فرمود: «اي حسين، از
عراق خارج شو و به سوي عراق حركت كن، خداوند ميخواهد كه تو را كشته
ببيند».[2]
حال سؤال اين است:
آيا حركت امام حسين(ع) به سوي كربلا، به اختيار خودش بوده است يا به
دستور رسول خدا(ص) و اراده الهي؟ آيا امام(ع) به اجبار به سمت كربلا رفت يا
نه به اختيار خود بوده است؟
پاسخ:
گر چه خداوند از ازل ميدانسته كه امام حسين(ع) در كربلا شهيد خواهد شد، و
تقدير هم همين بوده، ولي علم خدا از پيش به چيزي، به معناي اجبار نيست.
يعني خداوند از ازل ميدانست كه امام حسين(ع) بنا بر اختيار خودش شهادت را
انتخاب خواهد كرد و اين علم خدا به چيزي باعث اجبار در آن كار نخواهد بود.
به عنوان مثال، معلم بنا بر شناختي كه از دانش آموزان خود دارد و بنا بر
تلاش يا عدم تلاش آنها ميداند كه اين دانش آموز اگر به همين رويه فعلي
ادامه دهد، قبول يا مردود خواهد شد. او به دانش آموزان ميگويد، اگر مثلاً
تو به همين رويه ادامه دهي و تلاش نكني، مردود خواهي شد و به ديگري
ميگويد، اگر تو به همين تلاش خود ادامه دهي انشاءالله قبول خواهي شد و
اين علم معلم و پيشبيني او اجباري در كار دانش آموز ايجاد نخواهد كرد.
البته ناگفته نماند كه، علم يك معلم با علم الهي كه خالق هستي و علم علي
الاطلاق دارد قابل قياس نيست.
كار امام حسين(ع) و علم خدا هم دقيقاً به همين صورت است. به عبارت ديگر،
خداوند به انسان اختيار داده است تا كارهاي خودش را با انتخاب و اختيار
خودش انجام دهد، يعني خداوند از ازل ميداند امام حسين(ع) با انتخاب خودش،
در كربلا به شهادت خواهد رسيد و ميداند كه امام حسين(ع) بنا بر اختيار
خودش بهترين گزينهها، كه همان رضاي الهي باشد را انتخاب خواهد كرد و در
اين راه به شهادت خواهد رسيد. همانطور كه گفتيم، اين علم خدا به شهادت
امام حسين(ع) اجباري را در انتخاب امام(ع) ايجاد نخواهد كرد.
يعني چون قضا و قدر الهي، بر اين قرار گرفته است كه انسان را با اختيار
خلق كند، هر كاري كه انسان انجام دهد و هر راهي را كه او انتخاب كند، بنا
بر قضاي الهي و تقدير الهي است و خارج از آن نخواهد بود و درست است كه تمام
كارها، افعال و انتخابهاي انسان، بر اساس تقدير الهي است؛ اما به خاطر
اختياري كه انسان دارد، حتي كارهاي ناشايست را هم ميتواند انجام دهد، اما
خداوند متعال از كارهايي كه خود از آنها راضي نيست، نهي كرده است و به
انجام كارهاي شايسته و درست دستور داده است. همانطوري كه خداوند به امام
حسين(ع) دستور داده است كه قيام كند، به يزيد و يزيديان نيز دستور داده است
كه از كارهاي حرام و ناشايست پرهيز كنند. اين فرمان خدا به امام حسين(ع) و
نهي او از يزيديان، هيچ اجباري را در آنها ايجاد نخواهد كرد. بلكه اختيار
و انتخاب به دست خود آنهاست.
بنابراين، براساس قضا و قدر الهي، خود انسان و تمام افعال اختياري او، در
تقدير و قضاي الهي قرار دارد و اين را در اصطلاح، تكوين الهي مينامند، اما
به خاطر اختياري كه انسان در افعال خود دارد و ميتواند كارهاي درست يا
نادرست را انتخاب كند. شهادت امام حسين(ع) در كربلا نيز مشمول اين قاعده
است و بدون شك به اختيار خود حضرت بوده است و در عين حال بنا بر قضاي الهي و
تقدير الهي بوده است و اين دو باهم تنافي ندارند.
پينوشتها:
[1]. «ان الله اراد ان يراك قتيلا» بحارالانوار، طبع بيروت، ج 44، ص 364.
[2]. لوط بن يحيي، ابي مخنف، مقتل، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني با تحقيق محمدهادي يوسفي غروي، ص 31.