امروز شاهد دور دوم اعترافات مسئولان دولتی در مورد بدعهدی آمریکا هستیم. رئیس جمهور در نطق خود در مجمع عمومی سازمان ملل نسبت به اهمال آمریکا در اجرای برجام هشدار داد و آن را نشانه بیاعتباری آمریکا در سطح جهانی دانست، همچنین تعلل آمریکا در اجرای تعهدات قانونی را اشتباهی راهبردی تلقی کرد. وی همچنین مصادره 2 میلیارد دلار از داراییهای ایران در آمریکا را مورد نکوهش قرار داد و از موش دواندن آمریکا در مناسبات بانکی بین ایران و بانکهای بزرگ اروپا سخن به میان آورد.
پیوستن رئیس جمهور به جمع گلهمندان از بدعهدی آمریکا را باید به فال نیک گرفت، چرا که وزیر خارجه هم در سفر به نیویورک در جمع اعضای اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا جرأت کرد و گفت: «شاهد هیچ تلاشی برای عمل به تعهدات برجام از سوی مقامهای کاخ سفید نیستیم.»
پیش از آن هم سیف، رئیس کل بانک مرکزی و علی اکبر صالحی، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی از بدعهدی آمریکا و دستاورد «تقریبا هیچ» ایران در برجام سخن گفتند که مورد مذمت آقای رئیس جمهور قرار گرفتند، اما امروز رئیس جمهور و وزیر خارجه به راحتی از بدعهدی آمریکا حرف میزنند و امید دارند گشایشی صورت گیرد. امروز پس از 8 ماه اتفاق جدیدی رخ نداده است، دلیلی هم وجود ندارد بعدا رخ دهد.
آمریکاییها همان طور که مقامات مسئول ایرانی میگویند فقط تحریمها را از روی کاغذ برداشتند و در عمل کاری نکردند، اما ایران به اعتراف مقامات آمریکایی و نیز مقامات آژانس بین المللی اتمی به تمام تعهدات خود عمل کرده است.
البته نباید این مسئله را از نظر دور داشت که توصیههای مقام معظم رهبری و نیز حق تحفظهای مجلس در اجرای برجام و نیز دقتهای شورای عالی امنیت ملی در پذیرش برجام در عمل رعایت نشده است و بالاخره روزی باید عالیترین مقام اجرایی کشور در این باره پاسخگو باشد.
حال که به این نقطه رسیده ایم چه باید کرد؟ معقولترین راه آن است که اولا؛ دیگر از معجزه برجام، فواید آن و فتح الفتوح بودن مذاکرات سخن به میان نیاید. ادامه طرح چنین مباحثی توهین به شعور مردم، نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی است.
ثانیا؛ باید برای مقابله به مثل به فکر چیزی باشیم که رئیس جمهور محترم از آن به عنوان «برخورد قاطع» یاد میکنند. اگر ما در گفتگوهای برجام با این همه امتیازاتش که به آمریکا دادهایم و داغ ننگ گفتگو همراه با لبخند را با مقامات آمریکایی پذیرفتهایم، به دستاوردی «تقریبا هیچ» رسیدهایم، این تجربه گرانسنگ را تحت عنوان «خسارت محض» بپذیریم و در صدد جبران آن برآییم. گفتگوهای رخ به رخ وزیر خارجه ما با وزیر خارجه دولت بیآبروی آمریکا توام با لبخندهای دیپلماتیک، آسیب جدی به حیثیت انقلابی ما در منطقه و جهان زده است.
آمریکاییها چند بار باید فریاد بزنند به ما اعتماد نکنید.
همین دو قلم پذیرش آتش بس در سوریه از طرف توافق روسها با آمریکاییها که نتیجهاش تجهیز تروریستها و نقض مکرر آتش بس از سوی آمریکاییها مثل آینه در جلوی ماست. بین ما و آمریکاییها دریایی از خون وجود دارد که دخالتهای مکرر آمریکا در امور داخلی ایران و به ویژه در دوران دفاع مقدس، در تاریخ ایران و جهان ثبت است. نمیشود از این دریا عبور کرد و با دستهای خونآلود پای توافقی را امضا کرد. این توافق، نجس، آلوده، ناپاک و ناپایدار است.
بدبخت این پیاده نظام آمریکا در برخی رسانههای داخلی، هنوز بر طبل توخالی برجام میکوبند و هنوز انتظار معجزه از آن دارند. بدبخت تر از این جماعت کسانی هستند که در اتاق جنگ نرم آمریکا علیه ملت ایران فکر میکنند با برجام میتوانند «صورت» و «سیرت» انقلاب اسلامی ایران را تغییر دهند.
مردم از دولت انتظار «برخورد قاطع» و «مقابله به مثل» دارند. نمیشود با چماق توجیه به میدان آمد و گفت؛ «آمریکا همین است و مجبوریم کجدار و با او کار کنیم.» این قبحزدایی از خباثت و عداوت آمریکاست. مردم هرگز آن را نمیپذیرند. ملت ما اکنون در یک نبرد جدی با آمریکا در داخل و خارج مرزهای کشور است. نیروهای انقلابی و مردم، جنگ نرم آمریکا در داخل را به شکست کشاندند و سران فتنه را رسوا و خانهنشین کردند و پیاده نظام فتنه را سرکوب نمودند. جوانان سلحشور انقلابی، سواره نظام دشمن را در پشت مرزهای مقدس جمهوری اسلامی متوقف کردند. جلوی وحشیگریهای تروریستهای مورد حمایت آمریکا ایستادند و نگذاشتند فجایعی که در عراق و سوریه و یمن هر روز وجدان مسلمانان و بشریت را میآزارد، در تهران، مشهد، کرمانشاه، زاهدان و... تکرار شود.
دولت باید قدری از دیپلماسی لبخند و التماس و گرفتن قول در ازای بدعهدی آمریکا فاصله بگیرد و جایگاه خود را در صورت بندی مقاومت ملت ایران برای مبارزه جدی با استبداد جهانی مشخص کند. دیپلماسی عمومی و فاصله گرفتن از ادامه بحثهای بیحاصل در زیر سقف محرمانهها و نیز دیپلماسی تهاجمی باید در دستور کار وزارت خارجه قرار گیرد. اگر امروز به آمریکا سیلی نزنیم ممکن است فردا از نوچههای آمریکا در منطقه سیلی بخوریم.
نباید کشورهایی که عمر استقلال آنها کمتر از عمر یک انسان است برای ایران اسلامی با تمدنی هفت هزار ساله شاخ و شانه بکشند. نباید اجازه دهیم برخی شکمگندههای قارون صفت در جنوب خلیج فارس به تمامیت ارضی ما چشم طمع داشته باشند و حرفهایی بزنند که صدام در 31 شهریور سال 1359 زد.
جلوی «خسارت محض» را باید گرفت. این خسارت فقط در حوزه برجام نیست. حوزههای دیگر هم هست. آمریکاییها با غلاف خالی به مقابله با ما آمدهاند. چرا ما شمشیر مقاومت را از غلاف بیرون نکشیم و طعم اقتدار و غیرت ملی را عملا به آنها نچشانیم؟