از دو جریان زیر که در قرآن به آنها پرداخته شده است پاسخ برخی سوالات و شبهات را در خصوص آتش زدن کالای قاچاق می توان گرفت:
1- آتش زدن مسجد ضرار با دستور پیامبر (ص)1
منافقان به بهانهى افراد ناتوان و بیمار یا روزهاى بارانى، در برابر مسجد قُبا مسجدى ساختند كه در واقع پایگاه تجمّع خودشان بود، به تعبیر قرآن، منظورآنها از احداث مسجد اين بودكه با اين عمل ضرروزيانى به مسلمانان برسانند (اتَّخَذُواْ مَسْجِداً ضِرَاراً). پیامبر (ص) بعد از مراجعت از جنگ تبوک به دستور خداوند به بعضی از مسلمانان ماموریت داد که مسجد را آتش بزنند و ویران کنند، آنها ابتدا به وسیله آتش سقف مسجد را سوزاندند! و بعد دیوارهایش را ویران کردند و سر انجام محل آن را مرکزى براى ریختن زباله ها قرار دادند! در اسلام، هرگونه ضرر، ممنوع است، حتی اگر تحت عنوانِ مسجد باشد. بنابراین برای حفظ منافع مردم و جامعه و جلوگیری از ضرر به سایر افراد جامعه، مسجد را به آتش کشیدند!
خداروشکر بعضی ها نبودند که بگویند مسجد خوبی است و حیف است سوزانده شود. نکند مسجدسوزی باب شود!
2- آتش زدن گوساله سامری2
قوم بنی اسرائیل سالیان دراز زیر شکنجه فرعون بودند تا این که موسی (ع) آنان را از عذاب فرعون رهانید و از سرزمین مصر بیرون برد؛ ولی بنی اسرائیل هنگامی که حضرت موسی (ع) برای عبادت و گرفتن احکام به کوه طور رفته بود به پرستش گوساله سامری روی آوردند. سامرى، در نبود موسی (ع) از بنى اسرائیل خواست تا تمام زیورآلاتى را که از فرعونیان به عاریت گرفته بودند، و بعد از داستان غرق آنها، با خود داشتند، جمع کنند. سپس گوسالهای از جنس طلا ساخت و آن را با جواهرات تزیین کرد و بنیاسرائیل را به پرستش آن دعوت نمود. موسی (ع) پس از بازگشت آن گوساله را سوزاند و خاکسترش را به دریا ریخت. البته نمی دانیم کسی به حضرت موسی (ع) گفت که از بین بردن این همه طلا و جواهرات اسراف است یا خیر!
به هر حال نکات جالبی در این داستان وجود دارد که می تواند عبرتی در داستان قاچاق کالای امروز ما باشد:
1- آتش زدن باید در ملأعام و در حضور مردم باشد تا اثر عمیق فرهنگی داشته باشد. قرآن در این داستان برای آتش زدن گوساله سامری از فعل جمع «لنحرّقنّه» استفاده کرده است تا همه مردم در آن مشارکت کنند و آنرا ببینند و فعل مفرد «لاُحرّقنّه» را بکار نبرده است.
2- یکی از عوامل موفّقیت سریع سامرى در جلب توجّه بنىاسرائیل، این بود که مردم از لحاظ فرهنگی کشش و آمادگی این کار را داشتند. لذا با آتش زدن گوساله سامری این فرهنگ هم سوزانده شد. انگیزه برای قاچاق کالا بالاست چون ریسک پایینی دارد چراکه حداکثر 10 درصد آن کشف می شود، هزینه کمی برای قاچاقچی دارد و بازار خوبی در بین مردم دارد (کشش فرهنگی) لذا با آتش زدن کالای قاچاق، انگیزه قاچاق را هم می سوزانیم.
3- زیور آلاتى كه فرعونیان از راه ظلم بدست آورده بودند و به ارث به بنىاسرائیل رسیده بود، سرانجام خرج ساخت بت وگوساله شد. بنابراین مال حرام، خرج كار حرام مىشود و البته این مال حرام را پیامبر خدا به آتش کشید.
4- سودجویانِ منحرف از سرمایهى خودِ مردم براى گمراه كردن آنان و رسیدن به اهداف شوم خویش استفاده مىكنند. در خرید کالای قاچاق مردم با پول خود بیکاری را برای جوانان این مملکت خریداری می کنند (طبق آمارهای رسمی و بین المللی به ازای هر یک میلیارد دلار کالای قاچاق، 100 هزار فرصت شغلی از بین می رود).
5- حفظ منافع مردم از حفظ طلا مهمتر است. گاهى باید براى ایجاد موج و مبارزه با منكر، اشیاى قیمتى فدا شوند. «لنحرّقنّه»
حال شما بگویید:
آیا آتش زدن کالای قاچاق اسراف است؟ آیا می توان آنرا به مصارف خاص رساند؟ آیا می توان آنرا صادر کرد؟ و دهها سوال دیگر ممکن است در خصوص آتش زدن کالای قاچاق مطرح شود.
کالای قاچاق در جامعه امروزی ما با حجم و گسترش بسیار زیاد، بنیانهای اقتصادی و بازار و معیشت مردم کشور را به شدت تحت تاثیر خود قرار داده است. در سال 94 حدود 88 هزار میلیارد تومان کالای قاچاق وارد کشور شده است در حالی که در همان سال حدود 75 هزار میلیارد تومان صادرات نفت داشته ایم! قاچاق می رود که به صورت یک امر عادی و نهادینه تبدیل شود و تمام شئون اقتصادی، فکری و فرهنگی مردم را تحت تاثیر قرار دهد. اینجاست که نیازمند شدت عمل حاکمیت اسلامی، در برابر این انحراف اقتصادی هستیم تا قاچاقچیان احساس امنیت نکنند.
کالای قاچاق را می توان بین مستمندان تقسیم کرد اما در عوض شمار زیادی از کارگران کارخانه ها را به جمع بیکاران و فقرا اضافه کرده ایم.
اکبر ابدالی محمدی عضو انجمن مدرسان اقتصاد مقاومتی
منابع:
1- سوره مبارکه توبه آیه 107
2- سوره مبارکه طه آیات 85 تا 98
3- تفسیر نمونه
4- تفسیر نور