آن چه می خوانید مشروح این گفتگو است.
با توجه به تاریخ کشورمان، بهخصوص تاریخ قبل از پیروزی انقلاب اسلامی،
متوجه میشویم حج عبادتی کاملاً ساده و بدون روح بوده است. در واقع نگاه
مردم فقط به اینصورت بوده است که به حج بروند و سلسله اعمالی را بهجا
بیاورند. دیگر کاری به تحول روحی و اخلاقی آن نداشتند. همین امر سبب شده
بود لفظ حاجی در کشور ما بهجای اینکه لفظی ارزشی باشد، به لفظی ضدارزشی
تبدیل شود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حضرت امام رحمهاللهعلیه در نگرش مردم
نسبتبه حج تحول ایجاد کردند. این تغییر ایجادشده در جامعه، حج را به حج
ابراهیمی تبدیل کرد. از نظر ایشان، مشکلات جهان اسلام باید در حج بررسی و
برطرف شود. حضرت امام رحمهاللهعلیه دربارهی بحث اقتصاد سراسری اسلامی،
ایجاد بازار مشترک بینالملل اسلامی، مقابله با ظلم، برائت از مشرکان و
تحول روحی و اخلاقی، نکات بسیار زیبایی را مطرح فرمودهاند. برای مثال، از
نظر ایشان، وقتی در صفا و مروه حرکت میکنید و لباس احرام میپوشید، باید
به یاد این باشید که خدا محور وجودی شماست.
پس از امام، رهبر انقلاب نیز دقیقاً همان مسئله را پیگیری و دنبال
کردهاند. در این چند سالی که توفیق حضور در سازمان حج و زیارت را
داشتهام، چه قبل از موسم حج و چه بعد از آن، هر زمان که در محضر رهبر
انقلاب حاضر شدهام، مطلب یا مطالب جدیدی را مطرح فرمودهاند. از نظر
ایشان، توجه به حج با در نظر گرفتن این مطالب، تحولات وسیعی را در جهان
اسلام ایجاد خواهد کرد. بنده فقط به نمونهای از این مطالب اشاره میکنم.
در گذشته، چیزی بهعنوان «دیپلماسی حج» وجود نداشت، اما مقام معظم رهبری،
حج را بهعنوان پدیدهای در ابعاد بینالمللی معنا کردند. میفرمایند حج
را باید راهی برای ارتباط با شخصیتهای جهان اسلام قرار بدهیم. از اینجاست
که دیپلماسی حج شکل میگیرد. فقط در همین یکی دو سال گذشته، با حدود سی
کشور دیدار و ارتباط داشتهایم و این امر منشأ آمدوشد ایران با این کشورها
شده است.
یا اینکه نگاه حضرت امام رحمهاللهعلیه و رهبر انقلاب به حج اینگونه بوده
و هست که آنجا جای طرح مسائل قومی و طایفهای و مجادلات مذهبی نیست. در حج
باید به وحدت جهان اسلام، فراتر از مظهر هر کشور توجه شود. در واقع
مسلمانان باید در حج ید واحدهای برای مقابله با دشمنان خود باشند و از این
ظرفیت برای رسیدن به وحدت امت اسلامی، بهره بگیرند. همهی آنچه تا اینجا
مطرح شد، ایدههای جدیدی است که شاید ریشهی آنها در قرآن و روایات موجود
باشد، اما قبل از انقلاب اسلامی، هرگز از چنین واژههایی استفاده نشده است.
امروز واژههای مرتبط با حج ابراهیمی در فرهنگ مردم برجا مانده است. امروز
اگر معنای حاجی را با معنای گذشتهی آن مقایسه کنید، متوجه تفاوت فاحش
معنایی آن میشوید. امروز دیگر حاجی بهدنبال بازارگردی نیست. به یاد
میآورم یکی از معضلات حج و زیارت در سالهای اول انقلاب، وارد کردن بار
مردم به داخل کشور بود، اما امروز دیگر اینگونه نیست، زیرا کشور در
زمینهی تولید بسیاری از محصولات به خودکفایی رسیده است. مهمتر از همه
اینکه فرهنگ خرید در جامعه تغییر پیدا کرده است.
در ابتدا باید معنا و مفهوم دقیق فریضهی حج و همینطور واژهی سیاست
تعریف شود. در مکتب اهلبیت علیهمالسلام، سیاست بهمعنای اصلاح امور و
مدیریت جامعه است. لذا در زیارت جامعهی کبیره خطاب به امامان میخوانیم:
«وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ» یعنی شما سیاستمدارترین مردم زمان خود هستید.
بنابراین ما سیاست را عین دیانت میدانیم. در حقیقت بسیاری از مسائل اسلام
با سیاست آمیخته است و نمیتوان آنها را از یکدیگر جدا کرد. اما نگاه
سعودیها با ما متفاوت است. آنها سیاست را همین شرایط امروز جوامع بشری
میدانند که این کار بسیار خطرناکی است. برای مشخص شدن موضوع، مثالی عرض
میکنم. در فرهنگ دینی ما وقتی میخواهیم جامعه را مدیریت کنیم، باید
بدانیم که جامعهی اسلامی نباید زیردست قدرتهای شیطانی دنیا باشد. این
فرهنگ دین ماست و چیزی مندرآوردی نیست که بگوییم حالا فلان کشور این سلیقه
را دارد. اگر میگوییم سیاست «نه شرقی و نه غربی»، به این معنی است که
سیاست ما منبعث از اسلام است، زیرا در اسلام آمده است که «الاسلام یعلو و
لایعلی علیه». به این معنی که هیچکس نمیتواند مسلمانی را به بردگی بگیرد و
زیر سلطهی خود قرار دهد. در حالیکه سعودیها چنین نگاهی ندارند. آنها
حاضرند خودشان و کشورشان را در اختیار آمریکا بگذارند و سیاستهایشان را با
آنها هماهنگ کنند.
بههمین علت، فرض بفرمایید اگر در مراسم برائت، شعار «الموت لامریکا» سر
دهیم، آنها آن را سیاسی تلقی میکنند، درحالیکه ما میگوییم این شعار
قرآن است. در واقع قرآن از ما خواسته است که از دشمنان برائت بجوییم: «قَدْ
کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ
إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمّا تَعْبُدُونَ
مِنْ دُونِ اللّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ
الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ». این فرهنگ قرآن است و ما بحث برائت را منبعث
از قرآن میدانیم. حالآنکه آنها برائت را امری سیاسی میدانند و میگویند
شما نباید علیه آمریکا یا حتی علیه رژیم صهیونیستی که اینهمه جنایت انجام
داده است، شعار بدهید، زیرا این حرکت سیاسی است.
به نظر بنده، این دقیقاً همان بحثی است که باید بهطور مبسوط به آن پرداخته
شود که سیاست لازمهی هر جامعهی بشری است، اما سیاستِ منبعث از دین و
برگرفته از فرامین الهی، نه آن تعریفی که آنها بهمعنای شیطنت و ارتباط
دولتها و حمایت قدرتهای سلطهگر از اینگونه کشورها میدانند.
بنده ابتدا به این نکته اشاره کنم که بین نظرات ایران و عربستان، نقطهی
مشترکی وجود دارد و آن، در نگاه همراه با قداستی است که به مکه و مدینه
داریم. مدینه، مکه و کعبهی معظمه، مورد احترام همگان است. کعبه قبلهی
مسلمانهاست. ما در هر شبانهروز چندبار بهطرف کعبه نماز میگزاریم. مرقد
نورانی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در مدینه است. این مکان جایگاه
پیدایش و رشد اسلام بوده است. ایران نیز بارها اعلام کرده است که امنیت مکه
و مدینه را امنیت خود میداند و هرگز حاضر نیست امنیت آنجا در معرض خطر
قرار بگیرد.
از نظر اجرایی نیز در طول سالهای گذشته، بحمدالله با کمک مردم خوب و عزیز
ایران، توانستهایم حجی را برگزار کنیم که به بهترین حج لقب گرفته است. خود
مسئولان عربستان نیز معترف هستند ایرانیها منظمترین و بهترین حج را
برگزار میکنند. دلیل بهتر بودن حج ایران، برنامهریزی گستردهای است که
برای اجرای آن صورت میگیرد؛ یعنی اینگونه نیست که یکماهه تصمیم گرفته
شود ۷۵۰ هزار نفر به عمره برده شوند یا اینکه نزدیک به هشتاد هزار نفر به
حج برده شوند، برنامهریزیها گسترده در طول سال وجود دارد. برای مثال، از
سال قبل، یعنی همان زمانی که در مکه هستیم، اجاره کردن منازل را برای سال
بعد شروع میکنیم و قراردادهایمان را میبندیم. در واقع از همان موقع،
برنامهریزیهای سال بعد را شروع میکنیم و در طول سال نیز این برنامهها
را استمرار میدهیم تا اینکه حج در همهی زمینهها و ابعادش، به بهترین نحو
اجرا شود. خب طبیعی است که کشور میزبان نیز باید همکاری کند. در غیر
اینصورت، نمیتوانیم در این زمینه موفق عمل کنیم. در این مرحله است که
تضاد به وجود میآید و اگر آنها کارشکنی کنند -مثل حج امسال- به مشکل
برمیخوریم.
اولین نکته این بود که مذاکرات دربارهی حج امسال، باید خیلی زودتر شروع
میشد اما آنها این کار را نکردند و از آن زمان مقرری هم که بنا بود
مذاکرات انجام شود، عقبتر افتاد. نهایتا وزیر حج قبلی عربستان، هیأت
ایرانی را برای مذاکرات دعوت کرد. در عربستان مجموعهای با نام «محضر
اتفاق» وجود دارد که معنایش دور هم نشستن و گفتوگو کردن و به توافق رسیدن و
امضای توافقنامه است، اما امسال، این مجموعه چیزی را به هیئت ایرانی
دادند و گفتند که شما باید همین را امضا کنید. اینکه دیگر اسمش «محضر
اتفاق» نمیشود. باید نام آن را ابلاغیه میگذاشتند. هیئت ایرانی هم
بههیچوجه حاضر نشد آن را بپذیرد و البته برای نپذیرفتن آن نیز دلایل
بسیاری داشت. موارد مبهم متعددی وجود داشت. برای مثال، چگونه در قطع روابط
ویزا بگیریم؟ یا چگونه میخواهند به ما ویزا بدهند؟ بحث هواپیمایی، وضعیت
حجاج و وضع کنسولی نیز مطرح بود. در نتیجه، هیئت ما نپذیرفت و به ایران
بازگشت؛ تازمانیکه وزیر حج قبلی عوض شد و وزیر حج جدید سر کار آمد. وزیر
جدید بهدلیل تجربهای که داشت و از آنجا که قبلاً نیز به ایران آمده بود،
حج را بهتر از قبلی میشناخت و توانست یکسری مسائل را برطرف کند. اعلام
کرد که ویزا الکترونیکی داده میشود و اینکه ایران میتواند مثل سالهای
گذشته، نیمی از زائران خود را با پروازهای خود بیاورد و نیمی دیگر را آنها
انجام میدهند، اما مسائلی مثل بحث کنسولی همچنان باقی ماند. میدانید که
بههرحال در حج حوادثی اتفاق میافتد. ممکن است خدایناکرده شخصی بمیرد یا
تصادف کند و در اینصورت باید جنازهی او به ایران منتقل شود. بعضیها
بیدلیل دستگیر میشوند که در این مواقع نیز کنسولگری باید وارد عمل شود و
از این افراد حمایت کند و آنها را از زندان آزاد نماید. اما در این
زمینهها، عربستان حاضر به همکاری با ایران نشد. حتی ایران پیشنهاد داد
ساختمان شما در شهر مشهد سالم و آماده است و میتوانید نیروهایتان را
بیاورید. ما نیز به شما ویزا میدهیم، اما آنها نپذیرفتند.
از مسائل مهم دیگر این است که میگفتند روی ساختمانهایتان نباید پرچم
کشورتان را بزنید. بالأخره ساختمانی وجود دارد که جمهوری اسلامی آن را
اجاره کرده است و زائران آن نیز ایرانی هستند. به این موضوع نیز باید توجه
کرد که بعضی از زائران ما سطح تحصیلات بالایی ندارند. بنابراین طبیعی است
که با پرچم میتوانند اقامتگاه خود را راحتتر بشناسند. حتی اعلام کردند
نمایندهی مقام معظم رهبری حق ندارد با بعثههای کشورهای دیگر دیدار داشته
باشد. در حالیکه آنجا شهری است که بیت عتیق نام گرفته است و همه در آن
آزاد هستند. همه میآیند و طبق مذهب خودشان عمل میکنند. طبیعی است که
چنینچیزهایی که با عزت مردم ایران سازگاری نبود را قبول نکنیم.
از طرفی بدرفتاری با زائر نیز موضوع دیگری بود. در هیچکجای دنیا با زائر
بدرفتاری نمیشود. این درست نیست که بهمحض وارد شدن به فرودگاه جده،
لپتاپ و تلفنهمراه مردم را بگیرند و حتی محتویات آن را هم چک کنند. اما
وقتی نوبت به خودشان میرسد، آنها باید آزاد باشند که بتوانند یازده
میلیون جلد کتاب را به بیست زبان زندهی دنیا در ترویج وهابیت، منتشر کنند و
بین زائران (حتی زائران فارسیزبان) پخش کنند و کسی هم حق اعتراض به آنها
را نداشته باشد.
بنابراین اینکه گفته میشود ایرانیها خودشان نیامدند، دروغی آشکار است.
ایران هیچگاه در رفتن به حج تردید نکرده است. بنا نیز بر این بوده که مردم
حتماً به حج بروند. حتی ایران اعلام کرد حاضر است توافقنامههای گذشته را
نیز امضا و طبق آنها عمل کند، اما خودشان این را نپذیرفتند، زیرا
میخواستند خواستهی خود را به ایران تحمیل کنند. لازم است بدانید در بررسی
انجامشده، مشخص شد آنچه به ایران داده بودند با کشورهای دیگر متفاوت بوده
است؛ یعنی برای ایران شرایطی گذاشته بودند که برای کشورهای دیگر نگذاشته
بودند. در نتیجه، ایران نیز این شرایط را نپذیرفت.
آنچه در منا اتفاق افتاد، فاجعهای بزرگ بود. حتی آنچه قبل از آن نیز در
مسجدالحرام اتفاق افتاد، حادثهای بزرگ و بیسابقه بود. در شهری که «بلد
امن» نام گرفته است و در مسجدالحرامی که جای امن است، بهدلیل بیدقتیها و
سوءمدیریتها، اینهمه زائر به لقاءالله پیوستند. در حادثهی منا، مسئله
بسیار عمیقتر و گستردهتر بود. همین امسال بعد از اینکه آن فاجعهی بزرگ
اتفاق افتاد، سعودیها تصمیم گرفتند که اول صبح برای رمی نیایند. خب شما که
در برگزاری حج سابقهای طولانی دارید، چگونه نتوانستهاید به این مسئله پی
ببرید؟ همیشه در جمرات حادثه اتفاق میافتاد و شما نیز این تجربه را
داشتید، با این همه دوربین و بالگرد، چرا نتوانستید بفهمید در خیابان ۲۰۴
ازدحام وجود دارد تا این ازدحام را متفرق کنید؟ شما حتی به آن خیابان
نیامدید که به درمان مردم بپردازید. تأمین آب را که ابتداییترین نیاز حجاج
است، برآورده نکردید تا مردم بتوانند در لحظهی خطر از آن استفاده کنند.
وجود نیروهایی که آموزش ندیده بودند، باعث شد همهی جنازهها در خیابان
بمانند. چرا برای سردخانهها پیشبینیهای لازم صورت نگرفته بود؟ چرا
جنازهها در کانتینرها نگه داشته شدند؟ چرا بیمارستانها مجهز نبودند که
وقتی مجروحان به بیمارستانها منتقل شدند، تعدادی از آنها در بیمارستانها
به شهادت رسیدند؟ اصلا زائران ایرانی هیچوقت از شارع ۲۰۴ نمیرفتند. چرا
زائران ما را به این خیابان هدایت کردند؟ آنها حتی بعد از وقوع فاجعه نیز
نتوانستند بحران را مدیریت کنند. به گروههای امداد نجات ما هم اجازهی
اقدام ندانند. درحالیکه گروه امداد ما توانست ششصد نفر را در همان فرصت کم
نجات دهد که چهارصد نفر از آنها غیرایرانی بودند.
سعودیها در اطلاعرسانی نیز بسیار ضعیف عمل کردند. چند روز گذشته بود و ما
نمیتوانستیم بفهمیم عزیزی که برای مثال، در فلان کاروان مفقود است،
کجاست؟ آیا جزء مجروحان است یا جزء شهدا؟ درحالیکه سعودیها میتوانستند
این کار را انجام دهند. گروه تفحص ما ناچار شده بود بین شهدا و کشتهشدگان
بگردد و زائران ایرانی را با علائم و نشانههایی پیدا کند. واقعاً کار
طاقتفرسایی بود. به گروه تفحص در طول روز اجازهی کار نمیدادند. میگفتند
بروید بعد از نماز مغرب و عشاء بیایید. صحنهها، بهخصوص در روزهای اول،
بسیار دلخراش بودند. وقتی افراد گروه تفحص برمیگشتند، پاهایشان در
خونابهی جنازهها بود. کمکم این جنازهها حالت غیرعادی پیدا میکردند.
شرایط قابل تحمل نبود. هرقدر این موضوع را به آنها گوشزد میکردیم،
میگفتند در سردخانه جا نداریم. بعد نیز آمدند و عدهای را بدون اجازه دفن
کردند که البته این عده بیشتر از کشورهای دیگر بودند. بااینحال توانستیم
جمعی از این عزیزان را بعداً به ایران برگردانیم. عدهای نیز طبق درخواست
خانوادهها در آنجا ماندند و همانجا دفن شدند.
اینها مسائل بسیار مهمی بود. احساس کردیم اگر اینها بخواهند اینگونه عمل
کنند و مدام امروز و فردا کنند، به این زودیها امکان اینکه جنازهها را
به ایران منتقل کنیم، نخواهد بود. وقتی گزارش این فاجعهی بزرگ را به رهبر
انقلاب منعکس کردیم، ایشان بسیار متأثر شدند. بنده در بسیاری مواقع شاهد
صبوری ایشان بودهام، اما آن فاجعهی بزرگ واقعاً ایشان را بیتاب کرد. آن
هفته برای ایشان هفتهی غم بود. از پیام تسلیت ایشان تا سخنرانیها و
پیگیریهایشان بعد از حج، همه نشاندهندهی دردآور بودن این فاجعهی بزرگ
برای ایشان است. در پیام اولشان اشاره کردند که سعودیها باید این روند را
تسهیل نمایند، زیرا خانوادهها مضطرب و متأثر هستند. اما آنها باز هم تعلل
کردند. بعد از اینکه برای رهبر انقلاب این اطمینان حاصل شد که سعودیها در
پی کارشکنی هستند، آن سخنرانی بسیار مهم و حکیمانهی خود را که همراه با
تهدید به مقامات سعودی بود، در نوشهر ایراد کردند و توانست کاملاً تأثیر
خود را بگذارد.
بعد از این سخنرانی، برای ما ملموس بود که شرایط آنها کاملاً تغییر کرده
است. همکاریشان بیشتر شده بود. آنها که اول میگفتند حتماً باید
گذرنامههای زائران را بیاورید، شرایطی به وجود آوردند که ما بتوانیم با
برگهی عبور نیز جنازهها را منتقل کنیم. حتی گفتند نیازی نیست از ایران
هواپیمایی بیاید. همچنین با توجه به اینکه شرایط جنازهها عادی نبود و به
تابوتهای ویژه نیاز بود، خودشان این آمادگی را ایجاد کردند و ما توانستیم
اکثر پیکرهای پاک و مطهر عزیزان شهیدمان را به ایران برگردانیم.
بعد از آن نیز وقتی از حج بازگشتیم، در جلسهای که در محضر حضرت آقا بودیم،
ایشان فرمودند این فاجعه، فاجعهای نیست که بشود بهراحتی آن را فراموش
کرد و ما نباید بگذاریم این فاجعه و حادثهی منا فراموش شود و از یادها
برود. این موضوع باید تبیین شود.
صریحاً عرض میکنم اگر حمایتهای رهبر انقلاب نبود، امروز این آرامش بین
خانوادهها وجود نداشت. اقداماتی صورت گرفت که به نظر بنده، بسیار مهم
بود. یکی اینکه بنده از عربستان نامهای خدمت رهبر انقلاب نوشتم و استدعا
کردم جنازههای این زائران عزیز ما که با لب تشنه به شهادت رسیدهاند، در
گلزار شهدا دفن شود. حضرت آقا نیز اجازه فرمودند. این امر موجب شد
خانوادههای داغدار این عزیزان، تا اندازهای آرام بگیرد. دیگر اینکه
بهدلیل شرایط ویژهای که اتفاق افتاده بود، عنوان شد این عزیزان را شهید
قلمداد کنیم.
در دادستانی محترم کشور، چه زمان آقای رئیسی و چه امروز نیز جلسات متعددی
برگزار شد که در این جلسات، شیوهی پیگیری حقوقی را با یکدیگر بررسی کردیم.
در مورد وزارت خارجه نیز همینطور بود. کارشناسان فراوانی دعوت شدند و
جلسات بسیاری با حضور آنها تشکیل شد. امروز در همهی زمینهها پیشروی
داشتهایم.
دربارهی بحث مستندسازی نیز باید عرض کنم حدود هزار مصاحبه با کسانی که در
خود حادثه حضور داشتهاند، انجام شده است. این حادثه نباید فراموش شود.
بعضی از این مستندها چاپ شدهاند و بعضی بهصورت فیلم آماده شدهاند که
انشاءالله در بزرگداشت یاد این شهیدان، ارائه خواهند شد.