امام راحل در توصيف و بيان واقعه هفده شهريور يك نگاه آرماني انقلاب اسلامي را ابراز داشته و دارند كه «همه كاره خداست» و ما بايد به اين نوع نگاه برسيم كه همهكاره در عالم خداوند است و با اعتقاد به اين نوع نگاه است كه حتي مرگ براي انسان پايان راه نبوده و رسيدن به مقامي بالاتر و جايگاهي عظيمتر است و وقتي نگاه و نوع نگرش صعودي باشد توقف و ايستايي معنا ندارد و حتي انسان حاضر است در راه آن جان خود را نيز فدا كند.
انساني كه ساكن زمين است، اما در ذات خود آسماني و خلقت او در «احسن تقويم» بوده بايد به جايگاه اصلي خود يعني به نور السموات و الارض متصل شود و رسيدن به ذات آسماني براي انسان ايجاد نميشود مگر با نگاهي كه متصل كننده به يك قدرت لايزال است و حضرت امام توانست با ديد آسماني خود اين نوع نگاه و تفكر را در ميان احاد مردم با ايجاد انقلاب اسلامي متبلور كند. در مقابل اين نگاه قدسي انقلاب اسلامي، ميتوان نگاه زميني و پست دنياي مدرنيته و غربگرايي را ببينم كه با مشغول كردن به ظواهر از رسيدن به اين جايگاه ممانعت ميكند.
در نتيجه ميتوان واقعه 17 شهريور را تبلور رسيدن به ذات پاك انساني و در راستاي رسيدن به اين جايگاه قدسي انسان دانست، كه در راه رسيدن به اين فرهنگ ميتوان جان را فدا كرد و پلي شد براي رسيدن به اين قدرت لايزال قدسي و ميبينيم كه با اين نوع تفكر است كه حتي مرگ براي انسانها نگاه ارزشي پيدا ميكند.
حضرت امام خميني(ره) در ادامه ايجاد اين نوع تفكر باز به نتيجه اين نگاه قدسي و عدم توقف براي رسيدن اين نگاه آرماني ولو شده با دادن جان اشاره ميفرمايند: «ملت ما اكنون به شهادت و فداكارى خو گرفته است و از هيچ دشمنى و هيچ قدرتى و هيچ توطئهاى هراس ندارد. هراس آن دارد كه شهادت، مكتب او نيست».
با اين نگاه توحيدي، كه حضرت امام داشتند و در سطح عموم براي همه مردم نشر و گسترش دادند، اراده، ترس، غم و اندوه، عجله و عدم تعادل، سفاهت و كم تجربگى و بدگمانى به سستي در اين اعتقاد بازگشت ميكند.
در چنين وضعى اگر انسان بر خداوند سبحان توكل و تكيه داشته باشد ارادهاش قوى و عزمش راسخ خواهد شد و موانع و مزاحمات روحى در برابر آن خنثى ميشود، زيرا انسان در مقام توكل، با (مسبّب الاسباب) كه غالب بر همه اسباب است، پيوند مىخورد و با چنين پيوندى ديگر جايى براى نگرانى و تشويش خاطر باقى نمىماند و با قاطعيت با موانع دست و پنجه نرم مىكند تا به مقصود برسد.
بنابراين بايد اينطور تحليل كرد كه در طول تاريخ وقايعي اتفاق ميافتد كه در لابهلاي اوراق تاريخ فراموش ميشود اما بعضي وقايع است كه فراموش شدني نيست و ميتوان واقعه هفده شهريور را در اين راستا معرفي كرد كه هرگز فراموش شدني نيست، چون اين نگاه زيباي قبول جايگاه انسانيت و تعالي و رسيدن به ذات پاك انساني چيزي جز با اتصال به قدرت لايزال الهي و در پرتو معصوم و در زمان غيبت جانشين او ايجاد نميشود لذا به حق ميتوان واقعه خيابان ژاله در هفده شهريور را پلي براي رسيدن به انقلاب اسلامي و متبلور ساختن تعالي انسان و رسيدن به ذات پاك و ايام الله ناميد.