سروییس سیاسی پایگاه 598 - حسين جلالي*/
يكي از بديهيترين اصول در منطق، محال بودن اصل اجتماع و ارتفاع نَقيضيْن و
ضدّيْن است، بدين معنا كه جمع دو نقيض و دو ضد مُحال است و امكان ندارد در
زمان واحد و مكان واحد، شب و روز يا سياه و سفيد، وجود داشته باشند.
امكان ندارد در يك زمان هم شب باشد هم روز، هم سياه باشد هم سفيد، هم موجود
باشد هم معدوم.
اين، اصلي عقلي و از بديهيترين اصول در منطق به
شمار ميآيد و فصلالخطاب بسياري از استدلالات، مناظرهها و مجادلههاست
بهطوريكه هر استدلال و مباحثهاي كه به اصل بديهي اجتماع نقيضين منتهي
شود، طرف مقابل را تسليم ميكند. حتي تجربهگرايان پوزيتيويست هم كه(هر چه
تجربي باشد، آن را علمي، حقيقي و واقعي ميدانند) در مقابل اين اصل بديهي،
سر تسليم فرود آورده و پاسخي براي اين اصل غير تجربي ندارند، كه اصلي علمي،
واقعي و حقيقي است.
بهوسيله اصل اجتماع و ارتفاع نقيضين، انحصار
علوم در روش تجربي شكسته شده و يكي از راههاي اثبات واقعيت و حقيقت
غيرتجربي، ارائه اصل بديهي و عقلي اجتماع و ارتفاع نَقيضيْن و ضدّيْن است.
اين
اصل بديهي، عقلي و مادامالعمري كه از ازل تا ابد از محالات محسوب ميشود،
به طور معجزهآسايي توسط برخي متصديان، از بديهي بودن خارج و به قلمرو
ممكنات وارد شد. چگونه ميشود در 100 روز، گشايش ايجاد كرد در حالي كه همه
مشكلات سر جايشان هستند؟ مگر ميشود هنگام امضاي برجام؛ همه تحريمها،
يكجا و همزمان برداشته شود در حالي كه، همه تحريمها سر جاي خود هستند و
تكان نخوردند؟!
اين دولت بود كه اعلام كرد از ركود عبور كردهايم و
همچنان در ركود بهسر ميبريم! البته بعضي ميگويند اينجا وحدت مكاني
نيست، چون در كرمانشاه اعلام ركود اقتصادي ميكنند و در ياسوج از رشد 5
درصدي سخن ميگويند! ميشود هم تورم باشد هم نباشد، هم معضل اشتغال و
بيكاري حل شود، هم با بحران بيكاري مواجه بود. ازدواج و مسكن جوانان، هم حل
شده و هم، همچنان باقي است. ميشود هم به آمريكا اعتماد كرد و هم به آنها
بدبين بود. هم هستهاي داريم هم ديگر هستهاي نداريم. ميشود صاحبان
فيشهاي نجومي را هم خائن دانست هم خادم و امانتدار، هم آنها را از كار
اخراج كرد، هم همچنان در پُست و مسؤوليتشان، مشغول باشند.
جالب
است هم حقوقهاي نجومي غارتگران بيتالمال، به بيتالمال برگشت داده شده
است، هم همچنان اموال برگشت داده نشده است. ميشود هم عزت را به پاسپورت
ايراني برگرداند، هم با چند رتبه اُفت، پاسپورت ايراني، بيارزشتر شود.
ميتوان اخلاق محور بود و در عين حال با بداخلاقي، منتقدين را ترسو، بُزدل،
بهجهنم، دلواپس، بيسواد و ... خواند.
اقلام مصرفي بعد از برجام
ميتواند هم از آمريكا وارد شود، هم ورود اقلام آمريكايي تكذيب شود.
ميتوان چند وزير هزار ميلياردي داشت و از كوخنشيني دم زد. ميتوان به
آمريكا بدبين بود و به مذاكرات با او خوشبين، ميتوان دم از استكبارستيزي
زد و در عين حال گفت نميشود كه هميشه با دنيا قهر كرد، بايد يك زماني هم
آشتي كرد و دهها بلكه صدها تناقض و تعارض ديگر.
در يك كلام بايد
گفت، اصل اجتماع دو نقيض يا دو ضد، اصل بديهي و عقلي است كه از ازل تا ابد
محال است و هيچكس قادر نيست محال عقلي را ممكن نمايد، اما آنچه گفته شد
بيشتر، تعارض و تناقض در گفتار و رفتار است. ممكن است دولت، گفتاردرماني
كند به جاي رفتار درماني، يعني حرف و عمل با هم ناسازگارند. در سخن، نام
زيباي مقام معظم رهبري را ميبرند و در عمل نافرماني ميكنند.
ميگويند
در برجام بر اساس منويّات و دستورات مقام معظم رهبري عمل شد ولي خطوط قرمز
ترسيم شده، از ناحيه مقام معظم رهبري شكسته ميشود. دم از تبعيت از ولايت
ميزنند اما برخلاف نظر رهبر معظم با آمريكاييها خوشوبش ميكنند و با
جانكري دوستانه قدم ميزنند و تلفني با شيطان بزرگ صحبت ميكنند.
* حسين جلالي - دکتراي روانشناسي باليني