پزشكيان در مصاحبه با فارس ضمن بيان اينكه به دليل تخصصي بودن موضوع، از FATF سر درنمي آورد و خبري از اين توافق ندارد، در عين حال تاكيد كرده بود: اگر ميخواهيم با دنيا معامله كنيم يا بايد قواعد بينالمللي دنيا را بپذيريم يا اينكه رابطهاي با كشورهاي جهان نداشته باشيم. وي همچنين تصريح كرده بود كه سپاه بانك دارد و برود با بانكهاي خودش كار كند.
متن كامل نامه سرگشاده محمدعباسپور به دكتر پزشكيان بدين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاي دكتر پزشكيان
نماينده محترم مردم شريف تبريز و نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي
سلام عليكم
بياييد ابتدا يك واقعه تاريخي را با يكديگر مرور كنيم كه مي دانم و مي دانيد تاريخ بهترين آموزگار براي امروز ماست.
واقعه فتح تهران در دوران مشروطه شايد يكي از آموزنده ترين قطعات تاريخي ملت ايران باشد. در دوران استبداد صغير، عده اي از مشروطه خواهان از مناطق مختلف ايران از جمله آذربايجان تنها راه دفاع از انقلاب خويش را فتح تهران دانستند و راهي پايتخت شدند.
در ميان فاتحان تهران نام مرداني بزرگ به چشم مي خورد؛ هر كس در آن روزگار نام ستارخان و باقرخان را مي شنيد ناخودآگاه مجاهدان مسلماني را به ياد مي آورد كه براي احياي شريعت ختم المرسلين(ص) و آزادي در پناه اسلام به پاخاستند. ستارخان بعد از فتح تهران راهي پارك اتابك شد تا با نيروهايش همچنان حافظ مشروطه اي باشد كه آن را مشروعه مي خواست؛ ولي دست هاي خيانت كار هنوز به طور كامل قطع نشده بودند.
استعمارگران زخم خورده از انقلاب مشروطه آن هم مشروطه از نوع آنچه ستارخان و باقرخان مي خواستند، انقلابي هاي اينگونه را نمي توانستند تحمل كنند، مخصوصا اگر مسلح به سلاحي باشند كه بتوانند با آن از نهضتشان دفاع كنند.
نفوذي ها دست به كار شدند و به بهانه هاي مختلف قانوني ساختند تا مجاهدان را خلع سلاح كند؛ بهانه تراشي امنيت هم عده اي از نمايندگان مجلس وقت را خوش افتاد و طرح خلع سلاح فاتحان تصويب شد؛ اول هم كار را از مسلم ترين مجاهد مشروطه خواه شروع كردند؛ ستارخان بايد سلاح را تحويل مي داد تا خيال استعمارگران پير راحت شود بدون آنكه جاي پايي از خود باقي بگذارند و سرشان بالا باشد كه «خودتان در بين خودتان قانون خلع سلاح را تصويب كرديد!»
سردار آذربايجان كه حالا سردار ملي بود توطئه استعمار را خوب شناخت و تا آخرين نفس سلاحش را تحويل نداد و در نهايت پارك سبز اتابك آنچنان سرخ شد كه تا سال ها خون مجاهدان مسلمان از آن پاك نشد. ننگ اما بر پيشاني روشنفكران مدعي مشروطه خواهي كه دانسته يا ندانسته از خلع سلاح ستارخان و باقرخان دفاع كردند، ماند كه بزرگترين پشتوانه انقلاب را به خون نشاندند و بدين ترتيب تنها 12 سال بعد، خود انقلاب مشروطه را با كودتا دربست تحويل رضاخان قلدر دست نشانده انگليسي ها دادند و ديگر چه سود دست بر روي دست زدن.
آقاي دكتر پزشكيان! واقعه تاريخي كه بر بزرگ ديار آذربايجان (ديار خوني و جاني شما) گذشت امروز همچون آئينه در برابر شماست؛ آن روز نمي دانستند كه خلع سلاح مجاهدين به بهانه امنيت، همان خلع سلاح حافظان نهضت است و امروز شما نمي دانيد كه قوانين FATF همان تدبير غرب براي شكستن پشتيبانان نظام به دست داخلي هاست.
عجيب است كه فرموده ايد از اين قوانين سر در نمي آورديد و بلافاصله گفته ايد «شفافيت مالي خوب است و پولشويي در كشور ما راحت انجام مي شود»؛ اين، يعني چندان هم از قانون بي خبر نيستيد و حداقل مي دانيد بهانه FATF مبارزه با پول شويي است؛ اين اظهارات متناقضتان روح را آزار مي دهد، آزاري كه اگر واقعا ماجرا را نفهميده بوديد كمتر از اين بود.
در بخش ديگري به جاي آنكه حداقل اعمال تحريم عليه بزرگترين مدافع انقلاب را در كنار دفاع ندانسته تان از FATF ننگ بخوانيد و با همان غيرت ستارخاني آذري بگوئيد «غلط كرده است كسي كه سلاح از دست مجاهدان انقلاب بگيرد» گفته ايد «سپاه برود با بانك هاي خودش كار كند...»
نمي دانم چطور غيرت ايراني و آذري تان قبول كرد كه در كشاكش بازي هاي سياسي قبول كند كه يك نهاد انقلابي در داخل انقلابي ترين كشور دنيا توسط بانك هاي همين كشور با گوشه چشم، چشم آبي هاي اروپايي و صهيونيستي تحريم شود و شما هم طرفدارش باشيد.
اي كاش يكبار در بين جلسات سياسي كمي دل به حال مي سوزانديد و لااقل متن به فارسي برگشته قوانين مذكور را مي خوانديد تا متوجه شويد اين قوانين منحوس همان تحريم هايي است كه 10 سال بود عربده كشان جهاني براي اجرايش له له مي زدند و نمي توانستند.
بگذاريد با همه غصه اي كه حرف هايتان ايجاد كرده از ماجراي نهاد پاسدار انقلاب كمي عبور كنيم. آقاي پزشكيان اگر فقط 5 دقيقه در اين مدت 10 سال براي جستجوي اينترنتي درباره تحريم هاي اعمالي عليه ايران وقت مي گذاشتيد، مي فهميديد كه نه فقط سپاه و پاسداران عزيزش كه وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح، وزارت اطلاعات و حتي وزارت ارشاد، سازمان صداوسيما، بانك صادرات و بسياري از شركت ها و موسسات اقتصادي كشور شامل همين تحريم ها مي شوند و ماجرا صرفاً به سپاه خلاصه نمي شود كه شما اين گونه بي خيالي طي كنيد.
آقاي پزشكيان!
اي كاش واقعاً از ماجرا «سر در نمي آورديد» تا لااقل بگوئيم حرفي نزده ايد و آن قدر جرات داشته ايد كه بگوييد نمي دانيد و در انتهاي پاراگراف اول، مصاحبه اتان را ختم مي كرديد تا اين داغ به جان دلسوزان نماند كه يك آذري بعد از 112 سال، تن ستارخان ها و سرداران ديگر راه آزادي را در گور بلرزاند.
اگر نمي دانيد، بدانيد كه امروز اگر دست نهادهاي انقلابي را با حمايت دانسته يا ندانسته تان، از سلاح دفاع از انقلاب خالي كرديد، چند سالي بيشتر طول نخواهد كشيد كه چكمه زورگويان، گردن همه مان را خواهد شكست كه انشاءالله آن دوران هرگز نخواهد رسيد.
سخن آخر با شما اين است كه اي كاش لااقل جرات داشته باشيد و بگوئيد «حرفم را پس مي گيرم» كه پس گرفتن حرف ناحق نه از شان شما كم نمي كند كه بر آزادگي تان خواهد افزود.
و من الله التوفيق
محمد عباسپور
نويسنده و پژوهشگر سياسي