کد خبر: ۳۹۲۰۳۸
زمان انتشار: ۱۴:۴۵     ۱۴ شهريور ۱۳۹۵
هر گناهي ناشي از يك ضيق صدر است. ناشي از يك شرك است، حالا اين شرك‌ها برطرف شده. وقتي شرح صدر باشد، حالا اين شرك بر طرف شده، شخص چه شده آقا؟ موحد! موحد لايق است از اين درجه اعلاي از هدايت برخوردار شود.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، آيت‌الله محمدعلي جاودان از اساتيد اخلاق تهران در تازه‌ترين جلسه خود به موضوع «نماز خوب» پرداخت كه مشروح آن در ادامه مي‌آيد:

*چگونه به نماز درست مي‌رسيم
أعوذ باللهِ من الشَّيطانِ الرَّجيم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحيم. الحَمدُللهِ رَبِّ العالمين وَلا حَولَ وَلا قوَة إلا بالله العَليِّ العَظيم وَ لصَّلاة وَالسَّلام عَلي سَيِّدِنا وَنبيِّنا خاتم الأنبياء وَالمُرسَلين أبِي القاسِم مُحمَّد وَعَلي آلِهِ الطيِبينَ الطاهِرينَ المَعصومين سِيَّما بَقية اللهِ فِي الأرَضين أرواحُنا وَأرواحُ العالمينَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلي أعدائِهم أجمَعين من الانِ إلي قيام يَوم الدّين

بحثمان اين بود كه اگر شخص به طور دقيق از رفتار و اعمالش مراقبت كند، به نماز درست مي‌رسد، به اعمال درست مي‌رسد، عملش درست مي‌شود. ببينيد همه ما دلمان مي‌خواهد نمازمان خوب باشد. نمي‌توانيم. غير از اين است؟ يعني يك كسي نيست كه مخصوصاً سعي كند در حال نماز حواسش را پرت كند. كسي اينطور نيست ديگر.

همه سعي مي‌كنند حواسشان را در نماز جمع كنند. اما نمي‌توانند، بله؟ بله؟ همين طور است ديگر، همه مي‌خواهند حواسشان را جمع كنند، حواسشان در نماز باشد، نمي‌توانند، فرمودند اگر چنين چيزي را مي‌خواهيد بايد در اين بيست و چهار ساعت از رفتار و اعمالتان مراقبت كنيد، بحث اينها را كرديم، هر چه دقت بيشتري در رفتار و اعمالمان باشد، در حرفي كه مي‌زنيم، در نگاهي كه مي‌كنيم، غذايي كه مي‌خوريم و همه كارهايي كه انجام مي‌دهيم، هر چه دقت و مواظبت در اينها بيشتر باشد، نماز بهتر مي‌شود.

خب! اگر توانستي نمازت را درست كني، ببينيد هر مقداري كه توانستي نمازت را درست كني، شخصيت آدم بهتر مي‌شود. اعمالت را درست كني، نماز بهتر مي‌شود، هر چه توانستي نمازت را بهتر كني، شخصيتت بهتر مي‌شود، وقتي نماز درست شد، شخصيت شما تمام مي‌شود، شخصيت تمام يعني چه؟ يعني ديگر ترسو نيست. ترسويي بد است ديگر، آدم يك جايي كه نبايد بترسد، بترسد، خب بد است. يك جاهايي بايد ترسيد. يعني من بايد از گناه بترسم، اما وقتي يك كسي يك حرف نامربوطي زده من بايد جرأت داشته باشم بگويم آقا! اين حرفت نادرست بود. امر به معروف و نهي از منكر شجاعت مي‌خواهد.

خب! من بايد اين شجاعت را داشته باشم، اگر شجاعت ندارم، شخصيتم كم دارد. اگر من شما را مي‌بينم كه مثلاً يك فضيلت بزرگي به دست آورده‌ايد، مثلاً شاگرد اول شدي يا از نظر مالي يا علمي پيشرفت كردي، از نظر اجتماعي پيشرفت كردي، مردم برايت كف مي‌زنند، حالا مثال‌ها؛ من چرا بايد در دلم ناراحت شوم؟ حسادت. اين بد است ديگر. يعني كمبودي است در شخصيت من. يك كسي فقير است. بيچاره است. الان در معرض خطر جاني است. اگر مسلمان مؤمن در معرض خطر جاني است، اگر من مي‌توانم بايد نجاتش بدهم. خب پولش را هم دارم. اما سختم است اين كار را بكنم. اسم اين چيست؟ بخل! اگر من بخل دارم، نقص دارم، اگر بخل دارم، نقص دارم.

خب! در برابر بخل اگر من سخاوتمند هستم، سخاوت يك فضيلت است، ببينيد اگر من اين صفات بد را ندارم و اين صفات خوب را دارم، مي‌شود يك شخصيت كامل، به شرطي كه آدم همه صفات بد را نداشته باشد و همه صفات خوب را داشته باشد، مي‌شود انسان. حالا تازه انسان مي‌شود، حالا مي‌خواهيم بگوييم ثمره‌اش چيست، ثمره‌اش به صور ديگري در گذشته عرض كرديم.

ببينيد در آيه 125 سوره انعام مي‌فرمايد: «فَمَن يُرِدِ اللَّهُ أَن يَهْدِيَهُ» هر كس را كه خدا مي‌خواهد هدايت كند، چرا خدا مي‌خواهد كه هدايت كند؟ اين هدايت يك هدايت خاص است. هدايت درجه بالاست. هدايت درجه بالا را خداي متعال براي هر كس نمي‌خواهد. چرا براي هر كس نمي‌خواهد؟ چون هر كس لايقش نيست، اگر كسي كاري كرد كه لايق آن هدايت برتر و بالاتر شد، خب شامل حالش مي‌شود، اين آدم چكار كرده كه لايق هدايت‌هاي بالاتر شده؟ همان كاري كه گفتيم.

كوشيده رفتار و اعمالش را به دقت عمل كند، چون رفتار و اعمالش را با دقت و صحت و درستي عمل كرده، نتيجتاً نمازش درست شده، نماز را مثال مي‌گوييم، يعني اعمال را گفته‌اند. نمازش درست شده و چون نمازش درست شده، يواش يواش رفته رفته، ببينيد رفته رفته‌ها؛ اگر من يك روز نماز خوب خواندم اين ثمر را نمي‌دهد، يك روز هم خوب است، اما اين ثمر را نمي‌دهد، براي اين بايد نماز آدم درست بشود، اگر نمازش درست شد، چه عرض كرديم؟ چه مي‌شود؟

*اگر شخصيت درست شد ...

بارك الله! شخصيتش درست مي‌شود، اگر شخصيتش درست شد به هدايت مي‌رسد. اين هدايت خاص كساني است كه اين زحمت دراز مدت را كشيده‌اند، معلوم است؟ يك هدايتي است براي همه مردم عالم، عموم مردم، الان در عالم كسي نيست كه نداند قرآني هست. خب! حالا يك دور بخوان ببين اين قرآن چه مي‌گويد، اما وقت ندارم، خب! هيچي! شما بايد وقت پيدا كني براي اينكه يك دور قرآن را بخواني، اين هدايت براي همه هست، در اختيار همه هست، خدا عقل را به همه داده، ببينيد بچه چند سالش است؟ چهار سالش است. پنج سالش است. شش سالش است، مي‌پرسد آقا اين چيه؟ يك سؤال، يك چيز ناشناخته را مي‌پرسد اين چيست؟ بعد مي‌پرسد اين چرا؟ مثلاً باد وزيده، حالا مثلاً تا حالا نديده، مي‌پرسد اين چيه؟ بعد مي‌گويد چرا اينجوري شده؟ چرا باد وزيده؟ كساني كه بچه داشته‌اند مي‌دانند، صد تا و هزار تا سؤال چگونگي و چرايي مي‌كند.

خب! چطور يك سؤال نمي‌كني كل عالم چرا و چگونه؟ ممكن است بچه آن را هم سؤال كند، چون بي‌غرض و مرض است، سؤال چگونگي و چرايي عالم را هم مي‌كند، مثلاً من چگونه‌ام و چرا هستم؟ مدام سؤال مي‌كند تا به خدا مي‌رسد. خداي متعال اين مقدمات را جور كرده است براي اينكه دنبال خدا برگردد، خب! مي خواهم عرض كنم اين هدايتي است كه عموم مردم دارند. يك هدايت هايي هست كه براي شخص خاص نيست. براي عموم است. در آن ديگر لازم نيست شما چيزي داده باشي. اين هدايت برتر و بالاتر را بايد يك چيزي داده باشي. آدمي كه به اين هدايت برتر رسيده چه داده؟ آقا زحمت كشيده. از رفتار و اعمال خودش مواظبت كرده. مواظبت كرده، مواظبت كرده. در نتيجه اش نماز خوب خوانده. اگر نماز خوب خوانده، پس براي يك هدايت برتر لايق مي شود. نماز خوب كه مي خواني، لايق يك هدايت برتر مي شوي. «فَمَن يُرِدِ اللَّهُ أَن يَهْدِيَهُ» كسي را كه خدا اراده كرده است كه او را هدايت كند، «يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ» آن سينه بازي كه درش كينه نيست، درش بخل نيست، درش تكبر نيست، آدم بعد به اينجا مي رسد كه در اين سينه اش ديگر هيچ كينه اي نيست، هيچ بخلي نيست، حسادتي نيست. تكبري نيست. اين الان يك هدايت است. اين خودش يك هدايت است. در اين سينه، در خود سينه اين آدم هدايت است. يادتان باشد، مكرر اين را عرض كرديم كه هر گناهي ناشي از يك ضيق صدر است، هر صفت بدي يك ضيق صدري است، ببينيد هر گناهي ناشي و نتيجه يك ضيق صدر است، يك كسي به من مي‌گويد تو، من چهار تا جواب به او مي‌دهم، چهار تا حرف بد. چرا؟ چرا؟ چون يك ضيق صدر دارم. ضيق صدر يعني چه؟ يعني من عصباني‌ام.

*هر گناهي ناشي از يك ضيق صدر است

عصبانيت يك ضيق صدر است. يك ضيق صدر است، مثلاً رفيق من به يك چيزي رسيده. من نمي‌توانم ببينم، اين ناشي از يك ضيق صدر است، حسادت يك ضيق صدر است، تكبر يك ضيق صدر است. بله؟ خشم و غضب بي‌حساب يك ضيق صدر است. آن وقت هر كدام از اين ضيق صدرها يك شرك است، البته اين بحث دارد. يك شرك است. هر كدام از اين صفت‌هاي بد يك شرك است، هر گناهي يك شرك است.

ببينيد شيطان چه مي‌گفت؟ گفتند بر آدم سجده كن، نه نمي‌كنم، من از اين برترم، اين نشانه چه بود؟ تكبر داشت، به آدم حسادت مي‌كرد، تكبر داشت. از درگاه الهي رانده شد. عرض كرديم هر صفت بدي يك شرك است. يك ضيق صدر است. يك شرك است، هر گناهي ناشي از يك ضيق صدر است. ناشي از يك شرك است، خب! حالا اين شرك‌ها برطرف شده. وقتي شرح صدر باشد، همه اين شرك‌ها برطرف شده، حالا اين چه شده؟ شرك بر طرف شده شخص چه شده آقا؟ موحد! موحد لايق است از اين درجه اعلاي از هدايت برخوردار شود. موحد لايق است. لايق شده است كه از اين هدايت برتر كه اينجا مي‌فرمايد هر كس را ما بخواهيم هدايت كنيم به او شرح صدر مي‌دهيم، بهره‌مند شود.

خب! بعدش چه مي‌شود؟ بعد مي‌فرمايند: «وَمَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ» هر كس را كه خدا بخواهد گمراه كند، خدا چطور مي‌خواهد گمراه كند؟ اين هم ثمره عمل خودش است، آن هدايت ثمره عمل خودش است، خداي متعال هيچ كس را ابتدائاً گمراه نمي‌كند، همين طور بدون هيچ گناهي و بدون هيچ مقدمه‌اي دارد در خيابان راه مي‌رود و مثلاً يك مرتبه پايش به يك چاله اعتقادي برود، نمي‌شود، اما اين ظلم مي‌كند، دائماً به زن و بچه اش ظلم مي‌كند، كسي كه دائماً به زن و بچه‌اش ظلم مي‌كند، شايسته است يك كيفر ببيند. كيفرش چيست؟ يك بلايي سرش مي‌آورند يكهو يك قدم گم مي‌شود، ضلالت! گرفتار ضلالت مي‌شود.

چرا؟ خودش كرده، اگر ظلم كني، گرفتار مي‌شوي. بلا سرت مي‌آيد، نه بلاي اينكه پايت به چاله برود و بشكند. بلا به معناي بلاي معنوي «يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا»، سينه‌اش تنگ مي‌شود، خب! اين را داشته باشيد تا آن آيه بعدي را بخوانيم. در آيه 22 سوره مبارك زمر مي‌فرمايد: «أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ»، كسي كه خدا سينه او را براي اسلام شرح كرد و شرح صدر به او مرحمت كرد، آن كس كه خدا به او شرح صدر مرحمت كرد «فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ» اين شرح صدر ثمره آن گذشته خوبي است كه اين داشته. خب؟ «فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ»، يك چراغ به دست اين مي‌دهند، اگر كسي چراغ داشته باشد چطور مي‌شود؟ راهش را مي‌بيند، ديگر پايش به چاله نمي‌رود، اگر آدم پايش به چاله نرود، ببينيد وقتي آدم دارد يك راهي را مي‌رود و پايش به چاله مي‌رود، متوقف مي‌شود.

حداقلش مدتي متوقف مي‌شود، پايش به چاله مي‌رود و پايش درد مي‌گيرد و يك مدتي متوقف مي‌شود، يك كمي سخت‌تر باشد، ممكن است پايش بشكند و ديگر اصلاً نتواند راه برود، اگر بي‌چراغ باشد، اما اگر چراغ داشته باشد، ديگر متوقف نمي‌شود، مي‌تواند همه راه را به سرعت برود، خب! بعد يك كسي را در برابر اين آدم اسم مي‌برند «فَوَيْلٌ لِّلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ» واي به حال آن كساني كه سينه‌شان و قلبشان قساوت دارد و نمي‌تواند خدا را ياد كند، چرا ما نمي‌توانيم خدا را ياد كنيم؟ يعني چه؟ يعني وقتي من نماز مي‌خوانم، چرا حواسم به خدا نيست؟ چرا حواسم پرت است؟

*چرا حواسم پرت است

دنبال كسب و كارم هستم، مثلاً دنبال چكم. حالا بنده دنبال چيزي هستم كه مي‌نويسم، صحبتي كه با شما كردم. چرا حواسم پرت است؟ اين قلبش مشكل دارد. مشكلش چيست؟ مي‌گويند قساوت است، درجه قساوت فرق مي‌كند، يك كسي اگر سر يك آدمي را هم ببرند، خيلي خوشحال مي‌شود، اين درجه اعلاي قساوت است، اما نه! ما به فضل مرحمت خدا آن جوري نيستيم، اما ياد خدا نيستيم، در طول بيست و چهار ساعت لحظات اندكي را به ياد خدا هستيم. به همان اندازه دلت رقت دارد و نرم است.

آن مقداري كه نيستي باز نشانه يك قساوت است، خب؟ واي به حال كساني كه دلهايشان از ياد خدا قساوت دارد «أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ» اينها به يك گمراهي آشكار رسيده‌اند، بعد مي‌فرمايند خب! حالا چكار كنيم؟ راه‌ حلش چيست؟ ما اين راه حل را حوصله نداريم، حوصله‌مان سر مي‌رود، خسته مي‌شويم، در آيه بعد مي‌فرمايد: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ» خداي تبارك و تعالي بهترين سخن را نازل كرده است. يعني چه؟ يعني چه؟ يعني قرآن، خب! اين به چه درد مي‌خورد؟ به درد همان دردي كه الان گفتيم، اگر من قساوت قلب دارم، دوايش قرآن است، آقا قرآن بخوانم، ببينيد قرآن يك نسخه‌اي است كه دوا هم هست، يعني خود نسخه دواست، قرآن نسخه است، گفته اگر اينطور شد اين كار را بكنيد، اگر اينطور شد آن كار را بكنيد، پس نسخه است، آقا خودش دوا هم هست، يعني اگر قرآن را زياد بخواني، همين تازگي يكي از دوستان صحبت بود، گفت: من قرآن زياد مي‌خوانم، مثلاً سه چهار صفحه. سه چهار صفحه زياد نيست. قرآن زياد بخوان. اگر زياد بخواني، دواي درد قساوت قلب است.

*آن هدايت خاص

اگر معنايش را متوجه نشويم چه؟

عيب ندارد. فقط قرآن، حواست در قرآن جمع باشد. همين، خب! «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ»، قرآن را كه مي‌خوانند، قلبشان نرم مي‌شود، دل‌هايشان براي ياد خدا نرم مي‌شود، اگر آدم زياد قرآن بخواند، بعدش وقتي براي نماز مي‌ايستد، حواسش در نماز بيشتر جمع است، اما نه دو صفحه‌ها، «ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ»، بعد مي فرمايد: ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ»، اين همان هدايت خاص است.

آن هدايت خاص! «يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ»، هر كس را كه خدا بخواهند. خدا چه كسي را مي‌خواهد؟ هر كس كه لايق است. چه كسي لايق است؟ آن كسي كه رفتار و اعمال خودش را مواظبت كرده، نكند رفتار و اعمال من باعث آزار مردم باشد؟ آزار مردم اسمش چه مي‌شود؟ ظلم، گفتيم خدا كسي را كه ظالم است هدايت نمي‌كند، ظالم گرفتار گمراهي مي‌شود، كسي كه از رفتار و اعمال خودش مواظبت كرده، مواظب بوده پدر و مادرش رنجيده خاطر نشوند، احترام معلمش را داشته، «ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ»، آن كسي كه بد كرد، در نتيجه گرفتار ضلالت شد، هيچ كس نمي‌تواند اين را هدايت كند، اين از دست رفته است، چون خودش نخواسته است.

اگر آدم خودش نخواهد، هيچ كس نمي‌تواند او را هدايت كند. ببينيد اين را يادتان نرود. اگر كسي نخواست، خودش نخواست، راهي براي هدايتش نيست. هرچه شما مي‌گويي، يك چيزي جواب مي‌دهد. بعد هم وقتي مي‌رود، يك ذره به حرف‌هاي شما فكر نمي‌كند.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها