اين رمان اقتباسي از زندگي پرماجراي شهيد علياكبر پيرويان است كه توسط اين نويسنده به نگارش در آمده است. اين شهيد در سال 1359 كه دانشجوي دانشكده علوم پزشكي است به همراه چند تن از همكلاسيها به افغانستان سفر ميكند تا به مجاهدين افغانستاني در برابر اتحاديه جماهير شوروي كمك كند و بعدها در جنگ تحميلي به شهادت ميرسد. اين رمان در فضاي تكفيريها قرار دارد و آن را پيش چشم خواننده ترسيم ميكند.
نويسنده در اين كتاب سعي كرده به برنامههاي جبهه تكفيري عليه كشور اسلامي ايران اشاره كند و همچنين خاستگاه فكري آنها را به خواننده نشان دهد.
در بخشي از اين كتاب آمده است: «عبدالقادر گردن صاف كرد و با قيافه جدي گفت: - ما تصميم گرفتهايم عليه شيعيان رافضي يك جنگ تمام عيار راه بيندازيم؛ هرجا كه ممكن باشد.
- خب اين چه ربطي به من دارد؟
عبدالقادر از تخت بيمار فاصله گرفت. مقداري در اتاق قدم زد. راه كه ميرفت خنجرش از كناره شال نمايان ميشد. نگينهاي روي قبضه خنجر مثل ستاره ميدرخشيد. وسط اتاق روبروي منصور ايستاد. در حالي كه دست چپ را روي قبضه خنجر گذاشته بود گفت: - مدتهاست كه ميخواهيم يك تيم اطلاعاتي قوي به ايران اعزام كنيم. شما همان فرمانده كار كشتهاي هستيد كه لازم داريم. هزينه درمان شما با من. فقط به اين شرط كه در ايران مداوا شويد...»
رمان «تكفيري» در شمارگان هزار و صد نسخه در چاپ دوم در 176 صفحه با قيمت 10 هزار تومان به قلم مهدي دُرياب از سوي نشر كتابستان معرفت راهي بازار كتاب شده است.