در اين ديدار نمايندگاني از فرهنگسراي قرآن، شوراي توسعه فرهنگ قرآني، مؤسسه فرهنگي رزمندگان، سازمان دارالقرآن، سازمان قرآن و عترت بسيج تهران و ناحيه بسيج سلمان حضور داشتند كه در ابتدا حسين جعفري به تلاوت آياتي از كلامالله مجيد پرداخت.
شهيد احمد اعطايي متولد ۷ شهريورماه ۱۳۶۴، متأهل و صاحب دو فرزند به نامهايي محمدعلي و محمدحسين بود كه آبانماه ۱۳۹۴ در سيسالگي و در حلب سوريه به شهادت رسيد.
جايگاه بالاي شهداي مدافع حرم
جايگاه بالاي شهداي مدافع حرم به دليل مجاهدت فراتر از مرزها موضوعي بود كه خواهر شهيد با بيان آن سخن را آغاز كرد و گفت: جايگاه مدافعان حرم شايد از رزمندگان دفاع مقدس بالاتر باشد زيرا اين عزيزان فراتر از مرزها به دفاع از حق و دفاع از حرم آلالله پرداختند و جان و خود را نثار كردند. احمد هم گام در اين راه گذاشت و خدا را شاكريم كه به جايگاهي رسيد كه لياقتش را داشت.
تأكيد شهيد به امر به معروف تا جايي كه او را شهيد امر به معروف ميخواندند
اخلاص از جمله خصوصيات بارز اين شهيد عزيز بود. به امر به معروف بسيار اهميت ميداد و در اين زمينه هيچگاه از موضعش كوتاه نميآمد تا جايي كه ما به او ميگفتيم: تو شهيد امر به معروف ميشوي.
احترام زياد شهيد به پدر و مادر
احترام زيادي براي پدر و مادر قائل بود و هميشه دست آنها را ميبوسيد و از پدر و مادرم ميخواست برايش دعا كنند. دوران فتنه 88 حدود يك ماه از ازدواجش ميگذشت اما به محض اينكه احساس خطر كرد با حضور در صحنه به دفاع از انقلاب پرداخت.
بسيار خوشاخلاق، مهربان و اهل بروز دادن محبت بود. با بچهها خصوصاً فرزندانش ارتباط خوبي داشت و حتي فرزندان من را براي حفظ قرآن كريم تشويق ميكرد.
شهادت در حلب سوريه در سيسالگي
متولد 7 شهريور 1364 بود و و آبان ماه 94 در سي سالگي به همراه شهيدان دهقان، موسوي و عسكري در حلب سوريه به شهادت رسيد.
در ادامه همسر شهيد به بيان خصوصياتي از همسرش پرداخت و گفت: يكي از فعاليتهاي احمد حفظ قرآن كريم بود و به صورت موضوعي آيات الهي را حفظ ميكرد. در مسجد و بسيج محل فعال بود و به اطاعت از رهبري بسيار تأكيد داشت.
دوست دارم فرزندانم طلبه شوند
با بچهها خيلي مهربان بود و هميشه به من توصيه ميكرد كه با بچهها برخورد نكنم. هر روز كه از سركار به منزل ميرسيد با وجود خستگي با بچهها بازي ميكرد و با آنها صحبت ميكرد. تربيت بچهها يكي از دغدغههايش بود و روز آخري كه در حال عزيمت به سوريه بود به من سفارش كرد دوست دارم فرزندانم طلبه شوند و اميدوارم بهگونهاي زندگي كنند كه از من بهتر باشند.
براي همه خانواده وصيتنامهاي نوشت و به اطاعت و پشتيباني از ولايت فقيه سفارش كرد. 16 مهرماه سال 94 به سوريه اعزام شد و آبانماه به شهادت رسيد.
برمواضع انقلابي و مذهبي تأكيد داشت و كوتاه نميآمد
در ادامه همسر خواهر شهيد به بيان خصوصيات اخلاقي شهيد اعطايي پرداخت و گفت: هنگامي كه من داماد اين خانواده شدم احمد در مقطع راهنمايي مشغول تحصيل بود و از همان زمان در موضوع غيرت و تعصب ديني بين خانواده و بچههاي بسيج و محل سرآمد بود و هيچگاه از مواضع انقلابي و اسلامياش كوتاه نميآمد.
به جلسات روزه سيدالشهداء(ع) علاقه داشت و در مسجد و هيأت هرگاه مداح شروع به مدح اهل بيت(ع) ميكرد اشك از چشمانش سرازير ميشد.
درسوريه چيزهايي ديدهام كه يقين دارم بازگشتي برايم وجود ندارد
هنگامي كه به سوريه اعزام شد به جز همسرش به كسي خبر نداد و بيخبر رفت، من در تماس تلفني به او گفتم: احمد اصلاً كار خوبي نكردي كه بيخبر رفتي، بهتر است برگردي و با همه خداحافظي كني و بروي. گفت: نميتوانم، از تو خواهش ميكنم من را هوايي نكن، چيزهايي در سوريه ديدهام كه اگر بداني يقين ميكني كه بازگشتي براي من وجود ندارد. اين را گفت و حدود 10 روز بعد به شهادت رسيد.
عضويت در صندوق خيريه و كمك به مستضعفان
بسيار پرتلاش و پركار بود، عضو يك صندوق خيريه بود و به خانوادههاي بيبضاعت و مستضعف كمك ميكرد. بسيار بامحبت بود، احترام زيادي براي پدر و مادر قائل بود، هرگاه به منزل پدر و مادر ميرفت دست خالي نبود و ميگفت: پدر و مادر واجب النفقه هستند. به همه احترام ميگذاشت و حتي بچهها را آقا خطاب ميكرد.