سرویس سیاسی پایگاه 598 - حجت الاسلام قاسم روانبخش/ اين روزها با انتشار فايل صوتي منتظري درباره اعدامهاي منافقين از سوي دستاندكاران سايت وي، رسانههاي مكتوب، در نزاع و جدال معناداري وارد شدهاند و در اين مصاف، افكار عمومي را نيز درگير كردهاند. درباره علل انتشار اين فايل صوتي و محتواي آن نكاتي وجود دارد كه به آنها اشاره ميكنيم:
چرا اين فايل صوتي در اين زمان منتشر شد؟
بي ترديد سال هاست كه اين فايل صوتي در اختيار دفتر آقاي منتظري بوده و قبلا نيز به صورت خاطرات 900 صفحهاي منتشر شده است ولي انتشار آن در چنين شرايطي ميتواند دلايل مختلفي داشته باشد:
الف) فراموش نميكنيم كه گروهك منافقين سالهاست در صدد براندازي بوده و هست و در هر شرايطي كه فرصتي بيابد با جريان برانداز همراه ميشود؛ خواه جريان برانداز خارجي باشد يا داخلي و خواه سياسي باشد يا نظامي. همراهي اين گروهك با گروهك نهضت آزادي در ابتداي انقلاب و ايجاد خط ترورهاي كور، همراهي آنها با جريان برانداز در غائله كردستان و خلق ترك و خلق عرب در خوزستان و آذربايجان؛ همراهي با صدام حسين و حزب بعث عراق در 8 سال جنگ تحميلي و همراهي آنها با جريان فتنه 88 با شعار «نترسيد نترسيد ما همه با هم هستيم» نشانگر عمق كينه اين گروهك از اسلام و انقلاب است و اكنون نيز هر جريان و گروهكي كه با ارزشهاي اسلام ناب و انقلاب در تعارض باشد به همان نسبت به آنها نزديك است. بنابراين اقدامات منطقهاي اين گروهك در نزديك شدن به عربستان و محمود عباس و مزدوري براي امريكا و فرانسه را نبايد جدا از جريان خط امريكا در داخل از جمله جريان سيد مهدي هاشمي و وابستگانش در بيت منتظري دانست.
ب) دولت مورد قبول جريان منتظري، در سال پاياني خود قرار گرفته و متاسفانه در اين مدت تقريبا هيچ دستاورد مهمي براي كشور و مردم نداشته است؛ وعدههاي انتخاباتي رئيس جمهور اعتدالي از وعده 100 روزه گرفته تا وعدههاي برجامي محقق نشده است. سياست خارجي كشور نيز احترام به پاسپورت ايراني را به پايين مراتب خود يعني رتبه 98 رسانده است و كار به جايي رسيده كه ديگر كشورهايي مانند مالديو و جيبوتي هم براي پاسپورت ايراني احترامي قائل نيستند. گراني و ركود و بيكاري نيز به اوج خود رسيده است. در اين ميان موضوع حقوقهاي نجومي هم دولت تدبير و اميد را با چالش سنگيني مواجه كرده است. دخالت برادر رئيس جمهور نيز مزيد بر علت شده و البته در چنين شرايطي انتخابات 96 هم نزديك است و احتمال موفقيت رئيس جمهور را در سال 96 به شدت كاهش داده و در نقطه مقابل، احتمال موفقيت يك اصولگرا افزايش يافته است.
در سال پاياني دولت، انداختن تقصيرها به گردن دولت قبل نيز رنگ باخته و ديگر كارايي ندارد. پس چه بايد كرد؟ به نظر ميرسد اقدام سايت منتظري و پاسخهاي كوبنده هم حزبيها و همفكرانشان به آن، ميتواند فضاي نقد و اعتراض به حقوقهاي نجومي و ناتواني در مذاكرات برجامي را به ريل ديگري منتقل كند و به عبارت ديگر حواس مردم را از مساله اصلي پرت كند و موضوع مردهاي را كه مربوط به 30 سال قبل است در دستور كار امروز قرار دهد. بنابراين رسانهها بايد مراقب باشند فريب اينگونه درگيريهاي زرگري را نخورند و موضوع اصلي را همچنان زنده نگه دارند. پرسش اصلي اين است كه منافقين به هر دليلي كه اعدام شدهاند و هر تعداد كه بودهاند گذشته است و خود مسؤولان وقت قضايي مانند آيت ا... موسوي اردبيلي و آقايان سيد حسين موسوي تبريزي، موسوي خويينيها، بجنوردي و به عبارت ديگر اصلاحطلبان امروزي بايد پاسخگوي آن باشند ولي پرسش اصلي امروز اين است كه چرا در دولت مدعي راستگويي از يك سو يارانه ناچيز مردم قطع ميشود و از سوي ديگر با پرداختهاي نجومي اموال عمومي به جيب مديران نورچشمي ريخته ميشود؟
و چرا دولت به رغم تاكيد مقام معظم رهبري و شروط مجلس و شوراي عالي امنيت ملي، د رموضوع برجام همه امتيازات را يكجا واگذار كرد؟ به راستي هزينههاي سنگين اين توافق يك طرفه را چه كسي بايد پرداخت كند؟ آيا وقت آن نرسيده است كه دستگاه قضايي عاملان را به دادگاه فرا بخواند و خسارتهاي ناشي از خوشبينيهاي مفرط و نابودي سرمايههاي عظيم ملت را از آنها دريافت كند؟
ج) البته گاهي دشمن با يك تير، چند هدف را ميزند؛ در اين مورد نيز اهداف گوناگوني ممكن است داشته باشد از اين رو علاوه بر هدف فوق، به دنبال فضاسازي عليه جمهوري اسلامي در خارج كشور است تا بتوانند جمهوري اسلامي را رژيمي آدمكش معرفي كند و زمينههاي فشارها و تحريمهاي جديد را بر ضد ايران فراهم سازد.
د) اسلام وهابيت و تكفيري سعوديها در سالهاي اخير با خلق داعش و طالبان و تجاوز به بحرين و حمله نظامي به يمن و كشتار كودكان و راه انداختن خط ترور و انفجار و قتل و كشتار به شدت منفور شده است و مردم جهان در مقايسه با اسلامي كه جمهوري اسلامي منادي آن است به ناب بودن اسلام شيعي پيبردهاند از اين رو وهابيان و همسويان با آنان با انتشار اينگونه صوتها و واردكردن اتهام قتل و كشتار به ايران و خلق آمار قتل تا مرز بيش از 35 هزار نفر ميخواهند با آسيب زدن به آبروي نظام جمهوري اسلامي، آبروي از دست رفته سعوديها را بازسازي كنند و به خيال خام خود تعادل بر قرار نمايند.
ه) گروهك منافقين به سركردگي مريم رجوي، بيش از 40 سال است كه رسواي خاص و عام در جهان شده است. فعال كردن اين گروهك در شرايط كنوني با برگزاري همايش در فرانسه براي آنها و سخنراني وزير سابق اطلاعات سعودي در آن همايش و حمايت سعودي از آنها، و برقراري رابطه دوستانه ميان سعودي و رژيم صهيونيستي و ملاقات محمود عباس با مريم رجوي نشان از توطئهاي جديد بر ضد نظام جمهوري اسلامي دارد. ظاهرا آنها بنا دارند با فعال كردن اين گروهك، خط انفجار و ترور را در داخل ايران راهاندازي كنند؛ زيرا حكومت سعودي در پروژه اعزام تروريست خارجي به داخل ايران شكست خورده و هر بار عناصرش قبل از موفقيت به جوخه اعدام سپرده شدهاند.
آنها در صددند با تطهير و مظلومنمايي اين گروهك، خودشان را از آثار شوم اين نزديكي نجات دهند و در داخل ايران نيز با اين مظلوم نماييها مشروعيتي براي آنها دست و پا كنند. ولي زهي خيال باطل! ملت ايران هرگز داغ بيش از 17 هزار انسان شهيد و ترور شده توسط اين عناصر خائن را فراموش نخواهد كرد و خدمات اين عناصر آدمكش در 8 سال دوران دفاع مقدس به رژيم بعث را از ياد نخواهد برد.