اخيرا در فضاي مجازي مطالبي در خصوص بحران آب منتشر شده است که از جهاتي قابل تامل است. اول اينکه اسرائيل را به عنوان يک کشور موفق در زمينه استحصال و فرآوري آب معرفي کرده است.
اين درحالي است که ايرانيان داراي تاريخ چندين هزار ساله در زمينه اقتصاد آب هستند، و نياز نيست براي الگو گيري کشوري بي ريشه مانند اسرائيل مثال زده شود. در دنيا این به خوبی شناخته شده است که تکنولوژي هاي مرتبط با آب از اين سرزمين به دوردستهاي جهان منتقل شده است، کافي است از طریق اینترنت و مراکز علمی معتبر جهانی مسئله قنات "Qanat" یا "Underground irrigation system " را تحقیق نمائیم تا گستره انتقال تکنولوژي قنات را اين سرزمين يعني ايران- (Persia) در قرنهاي گذشته مرور نمائيم.
مشکل اصلي آن است که ما با الگوهاي بومي و الگو هايي که هزاران سال در دل کوير کارآمدي خود را نشان داده اند و توانسته اند تمدن هايي بسازند که از وراي گرد و غبار تاريخ و بي توجهي هاي تاريخ نگاران همچنان در دل کوير مي درخشد، فاصله گرفته ایم. اینکه در خصوص بحران آب چه کارهایی می شد انجام دهیم و انجام ندادیم، سخن زیادی میتوان گفت که از حوصله این نوشتار خارج است.
ولی همانگونه که در زمان تب تمام سلولهای بدن واکنش نشان میدهند، در این خصوص نیز نمی توان فقط از دولت انتظار داشت، بلکه همه باید خلاقیت های خود را بکار گیرند و به نوع رفتار اجداد خود در خصوص استحصال و فرآوری آب مراجعه نمایند. بدون تردید در شرایطی که ما با کاهش نزولات آسمانی و افزایش سطح تبخیر مواجه هستیم، باید از الگوهایی جهت نگهداری آب استفاده نمائیم که دارای کمترین میزان تبخیر باشد.
یعنی همانگونه که قرآن مجید موضوع آب را در سوره مومنین جزء صفات آنها مطرح می نماید، و محل نگهداری آن را درون زمین معرفی می نماید، ما نیز باید از این الگو پیروی کرده و با تقویت سفره های زیر زمینی امکان تبخیر آن را به حداقل برسانیم نه اینکه در دل و حاشیه کویر با قرار دادن آب در معرض تبخیر سالانه چندین میلیارد متر مکعب آن را به راحتی ا جازه دهیم تبخیر شود.