سرویس خانه ملت پایگاه 598؛
با نزدیک شدن به ایام انتخابات مجلس شورای اسلامی و توجه رسانه ها و اذهان
عمومی نسبت به کمیّت حضور گروه ها و احزاب، دقت به موضوع کیفیت حضور در
این عرصه سرنوشت ساز، تا حدود زیادی دیده نمی شود. موضوعاتی چون اهمیت و
ضرورت پایداری بر ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی، آسیب ها و تهدیدات
حضور فتنه گران و منحرفین و افراد ساکت در مخاطرات و تهدید های پیش روی
انقلاب اسلامی در پست های کلیدی نظام وجود دارد.
حال
به منظور بررسی و تبیین این موضوعات، پایگاه 598 در مصاحبه ای با حجت
الاسلام و المسلمین قاسم روان بخش عضو شورای مرکزی جبهه پایداری انقلاب
اسلامی به گفتگو پرداخته است که در ادامه می آید.
اصلاح طلبان در قالب لیست اصلاح طلبی نخواهند آمد
با توجه به سیاست تحریم، سکوت و نفوذ جریان فتنه نسبت به انتخابات نهمین
دوره مجلس شورای اسلامی،به نظر حضرتعالی مدعیان اصلاحات راهی را برای نفوذ
به مجلس دارند؟
استراتژی فتنه گران و مدعیان اصلاحات همان استراتژی است که در پایگاه بگرام
افغانستان برای آنها تعریف شده است و این را هم دقیقاً اجرا کرده اند و
قبلاً در جراید هم سیاست هایی را که برای اصلاح طلبان در پایگاه بگرام
نوشته اند منتشر شده است که ابتداً تحریم کنند و بعد رسماً حضور پیدا نکنند
اما به صورت انفرادی و در پوشش های دیگر، اکنون هم این اتفاق افتاده است و
می بینیم که افراد شاخص اصلاحات نیامده اند زیرا به خاطر عملکردشان در
فتنه 88 اگر هم می آمدند از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت می شدند اما در
لیست ها که نگاه می کنیم همان طور که آقای کواکبیان ادعا نمود که 700 نفر
از اصلاح طلبان ثبت نام کرده اند اینها ثبت نام را انجام داده اند منتها در
قالب لیست اصلاح طلبان نخواهند آمد و بیشتر روی مباحث قومیتی و طائفه ای
در برخی از حوزه های انتخابی کار می کنند و در آن حوزه ها پازل را طوری
چیده اند که با اختلاف افکندن بین نامزدهای چند شهرستان و با استفاده از
مباحث قومیتی، نامزدهای خودشان را به مجلس بفرستند و این افراد نامزدهای با
کارنامه سیاه نیستند اما گرایش اصلاح طلبانه دارند و اگر فردایی به مجلس
بروند رأی به جهت گیری های اصلاح طلبان می دهند و از بیرون خط خواهند گرفت.
بنابراین اتفاق جدیدی رخ نداده است و این همان معاهده ای است که مدعیان
اصلاحات در پایگاه بگرام امضا کرده اند.
رسالت جریان های انحرافی تغیر باورها و رفتارهای اجتماعی است
خطر حضور جریان های انحرافی در انتخابات را در چه اندازه ای احساس می کنید؟
جریان انحرافی دقیقاً همان ادامه جریان فتنه است و اینها در جریان منحرف را
از هم جدا نمی دانیم. استراتژی جریان فتنه تغییر های باورهای دینی و رفتار
مردم بود همان کاری که در دولت هاشمی و خاتمی طی 16 سال انجام داده اند
عیناً جریان انحرافی ای که در کنار دولت شکل گرفته است در حال انجام همان
پروژه می باشد یعنی تغییر باورها و رفتارها، شما می بینید نسبت به باورهای
دینی همان سخنان خاتمی توسط مشایی هم تکرار می شود به طور مثال خاتمی می
گفت که دوره قرآن گذشته است و مشایی می گوید دوره اسلام گذشته است و می
بینیم که سخنان فرقی نمی کند و یا در مطرح کردن شعارهای ناسیونالیستی کورش
گرایی و ایران گرایی می بینیم که همان تشابهات وجود دارد.
بر روی تغییر رفتارها هم دارند کار می کنند در گذشته در دولت اصلاحات ما می
بینیم که ارزش های اسلامی مورد هجمه قرار می گیرد و بر نهادینه کردن ارزش
ها کاری صورت نمی گیرد و بلعکس ارزش زدایی می شود و تلاش می شود که
رفتارهای نسل جوان را از یک رفتار دینی تغییر بدهند به رفتاری غیر دینی و
روش های غربی را نهادینه کنند و این روش را اکنون در جریان انحرافی می
بینیم مثلاً می بینیم که اینها هیچ حساسیتی نسبت به فرهنگ دینی ندارند و در
دولت حرکت قابل توجهی برای مقابله با بحث بی حجابی و بدحجابی و مسائلی از
این قبیل که در جریان دولت اصلاحات هم بود مشاهده نمی شود.
کم رنگ شدن حضور مشایی، مصرف انتخاباتی دارد
این جریان در این مدت به این جمع بندی رسیده است که مشایی دیگر تاریخ مصرفش
تمام شده است و هر چه که بیشتر حرف می زند منفور تر می شود به مرور زمان
به این نتیجه رسیدند که باید مشایی به پشت صحنه برود ، لذا اکنون نزدیک به 8
ماه است که دیگر مشایی در تریبون ها حضور ندارد و کم رنگ شده است و این
گونه کارها مصرف انتخاباتی دارد و می خواهند لیستی را ببندند به نام حامیان
دولت اسلامی و این خود آقای احمدی نژاد است که اکنون دوباره برخی از اعضای
ستاد های استان ها که احیاناً هنوز تحت تاثیر جریان مذکور قرار دارند را
جمع کرده است و در آنجا نیز آقای مشایی حضور ندارد و می خواهند همان شرایط
گذشته را القاء کنند و بگویند که مشایی دیگر رفت و اگر سخنی هم زده می شود
سخنان آقای احمدی نژاد است.
در بیانیه ای که حامیان دولت اسلامی داده اند خط قرمزشان را چهار گروه
معرفی کرده بودند؛ اصولگرایان، اصلاح طلبان، فتنه گران و جبهه مجعول حامیان
دولت داخل پرانتز جبهه پایداری و تنها گروهی که خط قرمزشان نیست جریان
انحرافی است و از این بیانیه مشخص می شود که گروه موسوم به حامیان دولت
اسلامی همان جریان انحرافی است.
گروه موسوم به حامیان دولت اسلامی منتظر تایید صلاحیت ها هستند و الان هم
نمی گویند که چه کسی در لیست ما قرار دارد و شورای نگهبان هم تا سندی علیه
کسی نداشته باشد کسی را رد نمی کند و زمانی که افرادشان تایید شدند لیست
شان را عیان می کنند.
تفاوت بین مخالفت مبنایی و مخالفت تاکتیکی با هاشمی
با توجه به همفکری جریان انحرافی با آقای هاشمی رفسنجانی، علت مواجهه این جریان با آقای هاشمی چه می باشد؟
یکی از شگردهای جریان انحرافی در این مدت حمله به هاشمی بوده است زیرا می
خواهند بگویند گفتمان سوم تیری که جلوی هاشمی ایستاده همچنان ایستاده است
اما ما می دانیم که پشت پرده های آنها کیست.تا زمانی که مشی و منش شما با
هاشمی یکی باشد هر چند به آقای هاشمی هم حمله کنید ولی در عمل همان کاری را
کنید که هاشمی انجام می دهد نتیجه ای نخواهید گرفت. چون مردم تفاوت میان
مخالفان واقعی هاشمی که به صورت مبنایی مخالف اند با کسانی که به صورت
تاکتیکی برای کسب آراء بیشتر به مخالفت بر می خیزند را تشخیص می دهند.
کسی که با آقای هاشمی به عنوان مظهر اشرافی گری و پشتیبان فتنه مقابله می
کند، اگر صوری برخورد کند عملکردش صوری بودن برخورد را نشان می دهد. مشکل
آقای هاشمی این است که در مواردی اطاعت از رهبری نکرده است ولی اگر کسی
دیگر هم آمد شعار رهبری را داد و از رهبری حمایت نکرد این هم با هاشمی فرقی
نمی کند.
آقاي هاشمي به همه چيز احمدي نژاد گير داد الا مشایی
ما مي بينيم آقاي هاشمي هيچ وقت عليه مشايي موضع نگرفته است در اين شش سالي
كه احمدي نژاد روي كار بوده است آقاي هاشمي به همه چيز احمدي نژاد گير داد
الا مشایی، چرا؟ اين كه خيلي سوژه خوبي بوده بايد روی آن زوم می کرد چرا
حرفی نزد، در انتخابات 88 در سي دي 90 سياسي به همه چيز پرداختند به جز
مشايي! صادق زيبا كلام هم كه كتاب هاشمي بدون روتوش را مي نويسد كه بالاخره
يك سخنگوي غير رسمي آقاي هاشمي است در صحبت هايش مي گوید كه آقاي مشايي
آدم مؤدبي است و يكبار كلمه فتنه بر زبانش جاري نمي شود، راست هم مي گويد
هيچ وقت مشايي كلمه فتنه و منافق را بیان نکرده است اين با ديگران فرق مي
كند، وكيل آقاي مشايي هم همان آقاي حسيني است كه وكيل اصلاح طلبان است،
بنابراين اينها يك نوع برخوردهاي صوري، براي رأي جمع كردن است كه اين روزها
ممكن است اين نوع برخوردها شدت هم پيدا كند اما آن چيزي كه مهم است بايد
ببينيم طرف خودش چه اندازه بر اين اصول استوار است.
دشمن به دنبال ورود اساتید سکولار یه مجلس است
حضور اساتيد سكولار و هماهنگ با دانشگاه آزاد در مجلس شوراي اسلامي چه خطراتي در پي خواهد داشت؟
امام (ره) در وصيت نامه شان تاكيد كردند كه مراقب نفوذي ها باشيد نگذاريد
انقلاب اسلامي به دست نامحرمان بيفتد بنابراین آدم هايي كه با تفكر
سكولاريستي وارد بدنه نظام بشوند چه در مجلس چه در قوه مجريه هركجا كه قرار
بگيرند پرخطر هستند، اساس انقلاب اسلامی دين است، ما ديديم دشمن در بحث
فتنه 88 پيروز نمي شود، حضرت آقا اشاره فرمودند ديني بودن جامعه و باورهاي و
اعتقادات ديني مردم باعث شد اين حركت به ثمر نمی نشیند، حماسه 9 دی ریشه
دینی داشت اما همين حركت در اوكراين و تاجيكستان جواب مي دهد ولي همان مدل
در ايران جواب نمي دهد علتش ديني بودن جامعه است.
اگر بخواهند مدل غرب در ایران هم جواب بدهد بايد اول ابتدا جامعه دینی را
سكولاريزه كنند، خب حالا اگر اساتيد سكولار بيايند در مراكز تصميم گيري
نظام بنشينند اينها براي سكولاربزه كردن جامعه خيلي مي توانند مؤثر باشند.
چرا امام اينقدر حساس بود روي كلمه اسلامي؟ براي اينكه مجلس مغز تصميم
گيرنده نظام است و آدم هايي كه معتقد به اسلام هستند بايد در در مجلس
شوراي اسلامي بنشينند، چرا امام با انجمن هاي ايالتي ولايتي زمان شاه
مخالفت كرد و قيام نمود تا آن قانون حذف شود؟ براي اينكه شرط مسلمان بودن
نماينده را حذف كرده بودند و شرط قسم خوردن به قرآن را حذف كرده بودند و به
جاي آن سوگند به كتاب مقدس را گذاشته بودند!
بسیاری از علت مخالفت ها با جبهه پایداری آگاهی این جبهه از این خطر است.
مجلس شوراي اسلامي بايد واقعاً مجلس شوراي اسلامي باشد ارزش هايي كه باید
در مجلس حاكم شود همان ارزش هايي است كه به خاطر آن انقلاب كردهايم، فردا
نرويم در مجلس بر سر برخي اصول اين حزب با آن حزب با همديگر دادوستد كنيم،
نه اصول را به هيچ وجه قرباني نكنيم، اين حرف ماست منتها سكولاره ها در صدد
سكولاریزه كردن جامعه هستند كه اگر موفق شوند اين كار را انجام دهند بي
ترديد مدلهاي جين شارپ و سوروس راحت مي تواند اينجا نتيجه بدهد علت اينكه
نتيجه نمي دهد اسلامي بودن جامعه است.
بین ساکتین فتنه و فتنه گر تفاوت چندانی نیست
با توجه به تاکیدات جبهه پایداری بر سکوت برخی از خواص شاخص در فتنه 88 و
انکار سکوت این اشخاص توسط جبهه متحد اصولگرایان، معیار قرار گرفتن اشخاص
در بین ساکتین فتنه چه می تواند باشد؟
به نظر مي رسد كه در فتنه بين ساكت و فتنه گر خيلي تفاوتي نيست، به خاطر
همين كه نتيجه اش يكي می شود، در جنگ جمل بين طلحه و زبیر كه آمدند با
اميرالمونين جنگيدند با سليمان بن صرد خزاعي كه جنگ را رها كرد و رفت چه
فرقي است؟ هر دو طرف اين زمينه را فراهم كردند. در فتنه 88 کسانی كه رأس
فتنه بودند و آنهايي كه زمينه را فراهم كردند و آنهايي كه سكوت كردند ما
اينها را در قالب فتنه مي بينيم، اگر اين افرادي كه سكوت كردند، سكوت نمي
كردند 9 دي در 9دي اتفاق نمي افتاد، 9 دي در 9 تير اتفاق مي افتاد، يعني
بايد زودتر انجام ميشد اينكه شما مي بينيد اينقدر فاصله مي افتد به خاطر
سكوت خواص بود، در سایه سكوت خواص بود که فتنه گران يك سري ابهامات ايجاد
كردند آنهايي كه بايد پاسخ آن ابهامات را ميدادند سكوت مي كردند مردم هم
مي ديدند كه هر چه حضرت آقا مي فرمودند بياييد تبیین و ابهام زدایی کنید
اينها نمي آيند جواب دهند. به نظر مي رسد كه خود عملكرد فتنه گران موجب
پيدايش 9 دي شد، فتنه گران در فضایی که ایجاد شده بود میدان خواص را خالی
دیدند و فکر می کردند که پروژه یشان به نتیجه می رسد و از این رو هر روز بر
شعار های جدیدی تکیه می کردند و مواضع خودشان را شفاف تر می کردند تا
بیشتر مورد حمایت ارباب هایشان قرار گیرند و این خود موجب برطرف شدن غبار
فتنه شد.
اگر مثل آقاي محمد جواد لاريجاني، دكتر حداد عادل، دكتر ولايتي، آقای
محصولی و علما و بزرگان حوزه ما همانند آیت الله نوری همدانی و آیت الله مصباح یزدی روشن گری می
کردند و به تبیین فتنه و بصیرت افزایی در جامعه می پرداختند خیلی زودتر
مباحث روشن می شد تا اينكه در سايه سكوت برخی بيايند ابهام آفريني كنند
حالا كه كار گذشته و 9دي به وجود آمده خيلي ها مدعي هستند كه اصلا ما سكوت
نكرديم اين كه نمي شود اسنادش موجود است.
مواضع آقای لاریجانی از 25 خرداد 88 تا 8 دی 88 بررسی شود
ما به کسانی که می گویند آقای لاریجانی در فتنه 88 سکوت نکرده است می گوییم
سرچ ساده ای را انجام بدهند و ببیند که از 25 خرداد 88 تا 8 دی 88 آقای
لاریجانی در خصوص تبیین فتنه ایشان چند سخنرانی و اعلام مواضع داشته اند
بالاخره این افراد شخصیت های کشوری بوده اند و آن زمان تمامی رسانه های و
رسانه ملی به دنبال این افراد می گشت تا سخنی را از این افراد ضبط کند تا
منتشر شود و نمی شود که این آقایان حرف زده باشند و ثبت نشده باشد و اگر
آقایان در آن زمان موضعی را گرفته اند بسم الله بیایند بگویند که ما موضع
گرفتیم این هم سندش .
لاریجانی و قالیباف نباید در حلقه تصمیم گیری اصولگرایان باشند
بعد از 9 دی موضع گیری ها دیگر از زمانش گذشته است و در تاریخ می بینیم که
قیام توابین هم در کوفه شکل گرفت و این هنر نیست و بهتر است که ساکتین فتنه
بیایند صادقانه با مردم صحبت کنند، آقای دکتر محمد جواد لاریجانی در
مصاحبه ای گفته است که برادر من(علی لاریجانی) اشتباه کرد و او فکر می کرد
این فتنه نیست و اختلافی است بین موسوی و احمدی نژاد، خود آقای علی
لاریجانی هم بیاید این را بگوید که من آن وقت اشتباه کردم و الان هم عذر
خواهی می کنم و این خودش گام مثبتی است و قالبیاف و دیگران هم همین طور و
فرض این که این را هم بگویند البته اگر این اتفاق بیفتد و این افراد نسبت
به گذشته هایشان غذر خواهی کنند کسانی که در آن برهه این اشتباه را کرده
اند الان نمی توانند در محل تصمیم گیری برای معرفی نامزد اصلح قرار گیرند و
این افراد نباید در حلقه تصمیم سازی اصولگرایی باشند چون امتحان خوبی را
پس نداده اند و حالا بیاییم بگوییم که این افراد می خواهند به مردم در سرار
کشور بگویند که نماینده خوب اصولگرا کیست، و مخالفتی برای این که این
اشخاص به عنوان فردی در لیست اصولگرایان قرار بگیرند وجود ندارد.
کسی که هنوز از مواضع هاشمی حمایت می کند اصولگرا نیست
برخی از اصولگرایان قائل به این هستند که باید نظرات آقای هاشمی هم مورد
توجه قرار بگیرد. به نظر شما با توجه به مواضع ایشان می توان اصولگرا بود و
از مواضع هاشمی حمایت کرد؟
اگر کسی هنوز هم از مواضع آقای رفسنجانی حمایت میکند به نظر بنده اصولگرا
نیست چون همه چیز مشخص شده است در گزارش کمیسیون اصل نود که 14 الی 15
صفحه آن منتشر شده است و 700 صفحه مطلب است و در همین مقدار منتشر شده
آمده است که مهدی هاشمی به عنوان سرپل به آمریکا رفت و آمد کرده است خوب
آن طرف که آمریکا بوده است و مهدی هاشمی هم که سرپل بوده است این طرف چه
کسی بوده است؟ به نظر بنده کسانی که دم از اصولگرایی می زنند و هنوز هم از
عاملان فتنه حمایت می کنند نام اصولگرایی را خراب می کنند.