به گزارش پایگاه 598 به نقل از روزنامه خراسان، پس از نهایی شدن نامزدی یک حزب مهمترین روندی که در جریان رقابت ها وجود
دارد، انتخاب معاون برای وی است. در قانون انتخابات ریاست جمهوری، معاون
رئیس جمهوری هم به همراه نامزد ریاست جمهوری نامش بر روی برگه انتخاباتی
نوشته می شود و مردم به وی هم رای می دهند. در واقع این دو نفر یک تیم را
تشکیل می دهند که رای دهندگان به هر دو رای خواهند داد. هرچند آنچه جهت رأی
را تقریباً به طور کامل مشخص می سازد نظر رأی دهندگان به کاندیدای ریاست
جمهوری است اما تعیین اینکه چه کسی معاون و یا نفر دوم باشد از اهمیت ویژه و
متمایز کننده ای برخوردار است.
معاون همیشه مکمل نامزد اصلی است. به
این صورت که شخصی به عنوان معاون انتخاب می شود که بتواند به مزیت های
نامزدی اصلی بیفزاید و نقاط ضعف وی را جبران کند. به طور مثال اگر نامزد
ریاست جمهوری شخص مسنی است، سعی می شود معاون وی فردی جوان باشد یا اگر
نامزد اصلی فردی بی تجربه است، معاون وی باید فردی باتجربه باشد. همچنین
اگر نامزد متعلق به یک جناح از حزب باشد سعی می کند معاونش را از جناح دیگر
حزب انتخاب کند تا اتحاد درونی حزب افزایش پیدا کند و همه اعضای حزب با
تفکرات مختلف مجاب شوند تا به وی رای دهند. با این حال تحلیلگران معتقدند
انتخاب معاون تاثیری غیر مستقیم بر نتیجه انتخابات دارد. در طول تاریخ
آمریکا فرد انتخاب شده به عنوان معاون هیچگاه معادلات حاکم بر انتخابات را
دچار تحول نکرده بلکه تایید کننده و یا تثبیت کننده روند کلی استراتژی
انتخاباتی فرد خواهان کسب مقام ریاست جمهوری بوده است.
علت وجودی معاون
برای این است که در صورت مرگ و یا ناتوان شدن نامزدی که رئیس جمهور می شود
او جایگزین گردد و مدت باقی مانده از چهارسال را طی کند. به بیان دیگر او
یک رئیس جمهور ذخیره است. به همین دلیل بالاترین و متمایزترین معیاری را که
مردم از نامزد ریاست جمهوری انتظار دارند این است که فردی که به عنوان
معاون انتخاب می شود قابلیت لازم را در صورت لزوم برای کسب مقام ریاست
جمهوری داشته باشد. با توجه به این واقعیات است که غالباً نامزدهای ریاست
جمهوری فردی را به عنوان معاون انتخاب می کنند که باعث خدشه دار شدن و یا
تضعیف موقعیت خودشان نشود. این موضوعی است که هر نامزد در وهله اول در نظر
دارد. در مرحله بعد توجه معطوف می شود به اینکه چگونه نامزد معاونت می
تواند به برنده شده "نامزد ریاست جمهوری" کمک کند.
معاون رئیس جمهور چه زمانی مهم می شود؟
اهمیت معاون رئیس جمهور در مبارزه های انتخاباتی زمانی جدی می شود که
نامزد مقام ریاست جمهوری متوجه می شود وضعیت موجود به گونه ای است که
احتمال باخت او بیش از پیروزی است و اینکه امید ورود به کاخ سفید در برابر
او نیست. در این صورت او ممکن است برای اینکه روزنه ای از امید برای خود به
وجود آورد به اقدامی نامطمئن متوسل شود. به طوری که او فردی را به عنوان
معاون انتخاب می کند که از یک سو پایگاه حزبی خود را با ایجاد اشتیاق، فعال
کند و از سویی دیگر استنباط ها و معادله های خاص حاکم در فضای انتخاباتی
را دچار شوک کند.
این عملاً همان کاری بود که در انتخابات 2008 نامزد
جمهوریخواه به آن متوسل شد. در اوج بحران اقتصادی و در شرایطی که تمامی
شاخص های تعیین کننده نتایج انتخابات به نفع نامزد دموکرات باراک اوباما
بود و اتفاق نظر وجود داشت که امیدی به پیروزی جمهوریخواهان نیست، برخلاف
انتظار جان مک کین به انتخابی روی آورد که هیچکس انتظار آن را نداشت.
او سارا پیلین، فرماندار یکی از ایالات حاشیه ای یعنی آلاسکا را که تجربه و
آگاهی اندکی در خصوص صحنه سیاسی کشور و به ویژه مرکز سیاسی آمریکا یعنی
واشنگتن داشت به عنوان معاون خود برگزید.
این انتخاب با دو هدف صورت
گرفت؛ از یک سو به خاطر ویژگی های به شدت محافظه کارانه نامزد معاونت، جان
مک کین سعی کرد پایگاه حزبی جمهوری خواهان را که نسبت به وی نگاه مثبتی
نداشت و او را فقط در اسم محافظه کار می دانست به وجد آورد تا برای روز
انتخابات بسیج شوند. از سوی دیگر هدف این بود که بخشی از رأی دهندگان که
زنان بودند رأی خود را به سوی مک کین روانه کنند. این داستان در انتخابات
2012 نیز تکرار شد .
البته این بار میت رامنی اقدامش به اندازه مک کین
رادیکال نبود. رامنی سعی کرد یک چهره جدید، جوان و اقتصادی را که به جریان
اصلی محافظه کاران تعلق داشت، یعنی پل رایان را برای معاونت خود برگزیند.
به هر تقدیر این انتخاب ها نتوانستند بنیادهای شکل دهنده انتخابات را متحول
کنند و جان مک کین و میت رامنی با تفاوت رأی قابل توجه ای بازنده شدند.
این بدان معنا است که حضور و یا عدم حضور کاندیدای معاونت که بسیار هم بحث
انگیز بود تأثیری در جریان انتخابات نداشت و نتوانست "تغییر دهنده بازی"
باشد. در همین چارچوب چنانچه بخواهیم معاون های پیشنهادی ترامپ و کلینتون
را بررسی کنیم باید گفت:مایک پنس و فرصتی که از دست رفت .
دونالد ترامپ
که به اعتقاد بسیاری پیروزی های خود را مدیون بازی حرفه ای و شناختش از
رسانه است، نتوانست آنگونه که می خواهد از فرصت معرفی معاونش بهره ببرد.
همزمانی کشتار نیس فرانسه با اعلام نامزدی مایک پنس به عنوان معاون ترامپ
را می توان یک بد شانسی برای کمپین جمهوری خواهان دانست. با این حال انتخاب
«مایک پنس»، فرماندار ایالت ایندیانا، توسط دونالد ترامپ به این دلیل بود
که انتقادهای بسیار زیادی از سوی جناح محافظهکار حزب جمهوریخواه به وی
وارد شد.
حتی اعضای حزب تا جایی پیش رفتند که ترامپ را به عدم التزام
به دین مسیحیت متهم کردند و حتی بحث به زیر پا گذاشتن چارچوبهای سنتی حزب
از سوی وی مطرح شد، لذا مجموع انتقادها موجب شد مایک پنس توسط ترامپ به
عنوان معاون وی انتخاب شود. پنس رسماً با ازدواج همجنسگرایان مخالف است و
حتی حقوق آنها در جامعه آمریکا را مشروع نمیداند که این بر گرفته از نگاه
مذهبی وی و همچنین جناح سنتی جمهوریخواهان است. وی موافق حمله آمریکا به
عراق بود در حالی که ترامپ مخالف این موضوع است. حتی در بحث عدالت اجتماعی
اگرچه مایک پنس چارچوب کلی محافظهکاران را مدنظر دارد، اما او مسائلی
مانند بیمه خدمات عمومی اوباما (Obama Care) را قبول دارد. لذا مجموع عوامل
باعث شد تا ترامپ برای برقراری آشتی میان محافظهکاران نوین و
محافظهکاران سنتی در حزب جمهوریخواه (تی پارتی) از شخصی مانند پنس
استفاده کند.
تیم کین یک انتخاب تاکتیکی
از سوی دیگر معاون
پیشنهادی کاندیدای دموکراتها مدتی را در هندوراس گذرانده و زبان اسپانیایی
فرا گرفته است و همین موضوع موجب شده تا این کاندیدای دموکرات، برای
ارتباطگیری بیشتر با لاتینتبارها از وی به عنوان معاون خود بهره گیرد.تیم
کِین از لحاظ پستهایی که در اختیار داشته است، تجربه خوبی در عرصه داخلی و
به خصوص ایالتی دارا است. به گونهای که وی از سال 2013 تاکنون سناتور
ایالت ویرجینیا بوده است. همچنین از سال 2006 تا 2010 فرماندار همین ایالت
بوده و در گذشته هم شهردار سابق ریچموند بوده است.
انتخاب تیم کِین
بیشتر به این علت بوده است که وی میتواند تمامی تفکرات و خطوط سیاسی موجود
در داخل دموکراتها را با کلینتون همراه و همگام کند.
با این حال
انتخاب او نتوانسته جناح چپ حزب دموکرات و طرفداران سندرز را قانع کند.
همچنین تیم کِین به صورت کامل با سیاستهای کلینتون هماهنگ و همگام است و
می تواند در مناظره های انتخاباتی برگ برنده ای برای کلینتون محسوب شود.
اما مهمترین حسن تیم کین برای کمپین هیلاری کلینتون توانایی وی برای همراه
ساختن ایالت ویرجینیا با دموکرات هاست. در نظام انتخاباتی آمریکا، ایالت
ها به سه دسته ایالت های قرمز که همیشه به نامزد جمهوری خواه رای می دهند،
ایالت های آبی که همیشه به نامزد دموکرات ها رای می دهند و ایالت های بنفش
یا مردد(Swing state)که معلوم نیست به چه کسی رای می دهند و رای آنها
معمولا در تعیین نتیجه انتخابات مهم است تقسیم می شوند. ویرجینیا یکی از
این ایالت هاست، انتخاب تیم کین می تواند تضمینی برای رای این ایالت به
کلینتون باشد.
موضع و جایگاه نامزدهای معاون اولی در قبال ایران
موضوع ایران و توافق برجام یکی از مسائل داغ انتخاباتی در رقابت های ریاست
جمهوری امسال آمریکا بوده است. شاید از همین رو است که موضع نامزدهای
معاونت ریاست جمهوری نیز در این زمینه اهمیت پیدا کرده است. در میان دو
نامزد تیم کین، یار انتخاباتی هیلاری کلینتون از موافقان جدی برجام محسوب
می شود. به گونه ای که وی از جمله افرادی بود که در جنبش تحریم سخنرانی
بنیامین نتانیاهو در کنگره ای در مارس 2015 حضور داشت. این سخنرانی
انتقادی درخصوص ایران و برنامه موشک های بالستیک بود.
در آن زمان، کین
به شدت سخنرانی نتانیاهو در کنگره را مورد انتقاد قرار داد و آن را «بسیار
نامناسب» خواند. کین، سخنرانی نتانیاهو را تلاشی در جهت تاثیرگذاری بر
انتخابات پیش رو در اسرائیل دانست و از جمهوری خواهانی که مساله اسرائیل را
به یک مساله حزبی تبدیل کرده بودند، انتقاد کرد.
شاید همین امر باعث
شده تا هاآرتص انتخاب وی را باعث جدایی بیشتر آمریکا و اسرائیل بخواند. با
این حال جناح چپ کنگره آمریکا در این خصوص بیانیه ای تحت این عنوان صادر
کرد: «تیم کین، یهودیترین فردی است که هیلاری کلینتون می توانست انتخاب
کند.» کین ارتباط خوبی با لابی جی استریت دارد یک لابی یهودی که رقیب آیپک
لابی معروف اسرائیل در کنگره محسوب می شود.
کین اخیرا در بیانیه ای خود
را حامی جدی و طرفدار سرسخت توافق هسته ای ایران خوانده و گفته: "توافق
هسته ای ایران، گامی محکم در جهت بهبودی اوضاع کنونی جهان به شمار می رود."
اما با وجود این که کین از طرفداران برجام و سیاست خارجی اوباما محسوب می
شود ولی سابقه درخشانی در حوزه سیاست خارجی ندارد و احتمالا هم در صورت
پیروزی هیلاری کلینتون نقش جدی در حلقه بسته سیاست خارجی کلینتون نخواهد
داشت. از سوی دیگر میک پنس در حوزه سیاست خارجی در نقطه مقابل همتای
دموکرات خود قرار دارد، او به شدت به لابی آیپک نزدیک بوده و به اتخاذ
سیاستهای ضد ایرانی مشهور است. وی در سپتامبر سال 2015 در نامهای به
باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا گفت که تحریمهای ایالت تحت امرش علیه
ایران را علیرغم حصول «برجام» نگاه خواهد داشت. پنس در این نامه، همچنین
به صراحت از توافق هستهای انتقاد کرده و نوشته است که این توافق، اسرائیل
را امنتر نمیکند.
فارغ از اختلاف نظری که دو نامزد معاونت ریاست
جمهوری در حوزه سیاست خارجی و به صورت خاص در موضوع ایران دارند، در یک چیز
هر دو مشترک هستند و آن هم بی تاثیر بودنشان در سیاست دولت بعدی آمریکاست.
از لحاظ ساختاری و حقوقی معاون رئیس جمهور به عنوان رئیس سنا یک نقش
تشریفاتی دارد و تنها در صورت برابر شدن آرا می تواند یک رای در کنگره
داشته باشد.
هرچند در سالهای گذشته، حضور افرادی چون جو بایدن و دیک
چنی در معاونت ریاست جمهوری آمریکا این جایگاه را ارتقا داده است، بعید به
نظر می رسد در دولت کلینتون و یا ترامپ معاونت اول از چنین جایگاهی
برخوردار باشد. ترامپ به آن چه خود باور دارد عمل می کند و کمتر تحت تاثیر
افراد قرار می گیرد، هیلاری نیز خود را استاد سیاست خارجی می داند و در
صورت لزوم از شوهرش بیل کمک خواهد گرفت. او حلقه بسته مشاورانش را دارد،
جایی که افراد کم تجربه ای چون تیم کین حرفی برای گفتن نخواهند داشت.