پيش از آنكه دلايل اين امر كه چرا احساس عنصر «شگفتي» به ما دست نداد را شرح دهيم، ميخواهيم درباره ماهيت اين «معامله» و جزئيات آن تأمل كنيم و به اين موضوع بپردازيم كه آيا آن، عملي است و آيا مورد پذيرش طرف روسي هست يا خير و همچنين واكنش آن و ديگر كشورهاي منطقه درقبال اين معامله چيست؟
در اينجا كلمه به كلمه اظهارات الجبير را با اين روزنامه ذكر ميكنيم. او گفت: «آماده دادن سهمي به روسيه در منطقه خاورميانه هستيم كه ميتواند اين كشور را در مقايسه با اتحاد جماهير شوروي به قدرتي بسيار بزرگتر تبديل كند در مقابل آن بايد از حمايت از اسد، رئيسجمهوري سوريه دست بردارد.» وي افزود: «آنچه به منافع مسكو خدمت ميكند تقويت روابطش با رياض است نه با اسد.»
چندين مساله وجود دارد كه ميتوان آنها را از اين گفتوگو و خواندن سطرهاي آن و اهداف آن پشت پرده آن، گرفت:
نخست: الجبير به گونهاي سخن ميگويد كه گويي كشورش همان «خاورميانه» است و اين، كشورش است كه بر خاورميانه سيطره دارد و سرنوشت آن را كنترل ميكند و به نام كشورهايي، كه شمارشان تقريبا بيش از 30 كشور است- اگر كشورهاي شمال آفريقا را به آن اضافه كنيم- دم ميزند.
دوم: الجبير مسكو را مورد خطاب قرار ميدهد و به آن پشنهادهايي مطرح ميكند و قراردادهايي به آن از جايگاه برابر و مساوات در حجم، قدرت، مساحت و نفوذ پيشنهاد ميدهد.
سوم: الجبير و دولت متبوعش نسبت به مساله ماندن يا نماندن رئيسجمهوري سوريه دچار «وسواس» يا «جنون» شدهاند و اين مساله را «محور» سياستهاي خارجي و روابطشان با كشورهاي بزرگ و منطقهاي قرار دادهاند.
هنگامي كه ميگوييم ما در اين روزنامه «راي اليوم» از سخنان الجبير و معاملههاي وي متعجب نشدهايم به اين دليل است كه مطابق با پيگيري مواضع «موسسه» سعودي حاكم، حالت «خود بزرگبيني»، كه بر مواضع و سياستهاي سعودي بهويژه طي يك سال و نيم اخير را به خوبي درك ميكنيم.
سياستهاي عربستان سعودي از زمان به قدرت رسيدن «سلمان بن عبدالعزيز» و واگذار كردن امور كشور به شاهزاده «محمد بن سلمان» پسرش، جانشين وليعهد و وزير دفاع به شكل كلي در حال تغيير يافتن است؛ تصميمگيرندگان آن به گونهاي رفتار ميكنند كه گويي آنها بر تمامي منطقه خاورميانه حكومت ميكنند و كليدهاي آن را به دست دارند و تصميمگيرندگان درباره آن هستند، آن هم به دليل داشتن سلاح «مالي» است كه ميتواند بزرگترين كشور يا دولتي، كه در فكر «شورش» عليه آنهاست را به زانو درآورد. موضوع جالب توجه اين است كه كشورهاي حاشيه خليجفارس مانند كويت و امارات، كه بسيار ثروتمند هستند خود را با اين نقش عربستان «به صورت كلي» وفق دادهاند و همچنين به خواستههاي آن به صورت كلي يا جزئي پاسخ و به جنگهايش تن ميدهند.
به نظر ميرسد كه الجبير نياز دارد درسهايي در حوزههاي جغرافيا و همچنين سياست فراگيرد. خاورميانه شامل ابرقدرتهاي منطقهاي مانند ايران، مصر، پاكستان، عراق و تركيه است آيا اين كشورها به وي اجازه سخنراني و مطرح كردن معاملههايي به روسيه يا كشورهاي ديگر دادهاند؟
اين پيشنهادهاي الجبير را ميفهميم ولي درك نميكنيم حتي اگر پيش از نتايج فاجعهبار «توفان قاطعيت»- كه كشورش هواپيماها و سكوهاي شليك موشك خود را براي بمباران يمن روانه كرد و هزاران نفر از مردم اين كشور را كشت و زيرساختهاي سنتي و ناچيز آن را نابود كرده است- يا قبل از تاسيس «ائتلاف اسلامي»، كه تشكيل و اعلام آن بامداد يكي از روزها توسط جانشين وليعهد در فرودگاه رياض صورت گرفت- ائتلافي كه در همان لحظه نمُرد بلكه با تحقير كشورهاي ذيربط، كه از عضويتشان در آن توسط دستگاههاي اطلاعاتي عربستان، شگفتزده شدند، روبهرو شد-، يا قبل از فروپاشي قيمت نفت و از بين رفتن بخش اعظمي از ذخاير مالي عربستان و اتخاذ تدابير رياضتي، كه بر شهروند عربستان تحميل شد، يا قبل از مداخله نظامي روسيه، كه معادلههاي قدرت در ميادين نبرد در سوريه را تغيير داد يا قبل از آشتي روسيه و تركيه، مطرح ميشد.
رهبران روسيه ديدگاه خود درباره ميزان قبول اين پيشنهاد يا رد آن را اعلام نكردهاند؛ چون آنها قطعا درباره آن فكر نميكنند و هيچگونه اهميتي به آن نميدهند همانطور كه همه پيشنهادهاي قبلي، كه مسئولان سعودي بلندپايهتر از الجبير دادند، مورد توجه روسها واقع نشد. در اينجا شاهزاده «محمد بن سلمان» و پيش از وي «بندر بن سلطان بن عبدالعزيز»- هنگامي كه رئيس سازمان اطلاعات و رئيس شوراي امنيت ملي و مسئول پرونده بحران سوريه و تسليح معارضان بود- ويژه ميگردانيم.
اميدواريم الجبير بسيار متواضع كرد و با مرزها، قدرت كشورش و توان سياسي آن آشنا شود و از سخن گفتن به نام ديگران و ارائه پيشنهادهايي به نام آنها اجتناب كند. الجبير طوري رفتار ميكند كه گويي نماينده تام الاختياري است كه اختيار ملتها و سرنوشت آنها را در دست دارد.
به خوبي ميدانيم كه الجبير و دولت متبوعش هرگز حاضر به اين خواستههاي گوش نخواهند داد و آنها را جدي نخواهند گرفت ولي ما آنها را به تاريخ ميگوييم زيرا «روزي» فرا ميرسد كه ما به آنها بازميگرديم و شايد اين روز بسيار نزديك باشد همانطور كه به هشدارهايمان درباره سرنوشت تاريك «توفان قاطعيت» در يمن در همان روز نخست آغاز حملات، بازگشتيم.