به گزارش پایگاه 598 به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی)، توجه دادن مسئولان نظام
به خدمت صادقانه و دوری از منفعتجوییها و بهرهبرداریهای شخصی و نگاه
مادی به قدرت و تذکر نسبت به دوری از روحیهی اشرافی یکی از توصیهها و
مطالبات جدی رهبر انقلاب در طول سالیان متمادی بوده است. در سالهای پس از
پایان دفاع مقدس و ورود کشور به دوران سازندگی نیز شاهد تأکیدات مکرر ایشان
در زمینه سادهزیستی، مردمداری، پرهیز از تجملگرایی و... کاملا مشهود
بوده است.
اکنون نیز زمان زیادی از مطرح شدن بحث «حقوقهای نجومی» در جامعه نمیگذشت
که رهبر معظم انقلاب اسلامی نسبت به این مسئله موضعگیری کرده و آن را
«هجوم به ارزشها»(1395/04/02) دانستند. رهبر انقلاب چند روز پس از این و
در خطبههای عیدفطر به شکل صریحتری به این موضوع پرداخته و ضمن «نامشروع و
گناه» دانستن این برداشتها، از آن به عنوان «خیانت به آرمانهای انقلاب
اسلامی»(1395/04/16) تعبیر کرده و خواستار عزل و برکناری افراد متخلف شدند.
اما چرا رهبری نسبت به این موضوع که مسئولیت آن به دولت و دستگاههای
اجرایی و... برمیگردد، اینگونه واکنش نشان داده و موضعگیری و مطالبهگری
کردند؟ فهم درستِ «وظیفهی رهبری» در نظام اسلامی پاسخ این سوال را روشن
میسازد: «وظیفهی رهبری آنجایی است که احساس کند یک حرکتی دارد انجام
میگیرد که این حرکت، مسیر نظام را دارد منحرف میکند. اینجا وظیفهی رهبری
است که بیاید در میدان و به هر شکلی که ممکن است بِایستد و نگذارد؛ ولو
مورد جزئی باشد.»(1395/04/16) در واقع اگر با پدیدهی حقوقهای نجومی و
برداشتهای نامشروع به شکل صحیح و قاطعانه مبارزه نشود این مسئله میتواند
موجب انحراف در مسیر حرکتیِ نظام اسلامی شود. برای درک بهتر توجه به برخی
نکات ضروری است:
1. دونگاه به قدرت: خدمت یا طعمه
در یک تقسیمبندی کلان در حکومتهای گوناگون دو نوع جهتگیری و نگاه نسبت
به «قدرت» وجود دارد. در حکومت اسلامی «قدرت» فرصتی برای «خدمت به بندگان
خدا» است، هیچ کارگزار نظام اسلامی حق ندارد خود را با «اشراف» مقایسه کرده
و بدتر از آن با «روحیهی اشرافیگری و کاسبی» با مسئولیت برخورد کند. در
این نگاه قدرت به هیچ عنوان «طعمه» و انقلاب به مثابه "سفره" و فرصتی برای
بهرهبرداری شخصی نیست: «پذیرفته نیست که مامور عالیرتبهی نظام جمهوری
اسلامی، مثل بقیهی کاسبیها، مسوولیت خود را یک کاسبی حساب کند. مسوولیتهای
والا در نظام جمهوری اسلامی، کاسبی و سرمایه نیست که انسان برای ادارهی
دنیای خود به دنبال آن برود. مسوول نظام جمهوری اسلامی حق ندارد به اعیان و
اشراف و پولدارها نگاه کند و زندگی خود را با آنها بسنجد... در نظام
اسلامی، این ماموریت، طعمه نیست؛ یک مسوولیت و یک خدمت و یک وظیفه بر گردن
انسان است.»(1380/09/16) در این نگاه: «قدرت، هدف نیست؛ وسیلهیی است برای
اینکه انسان بتواند به اهداف والا برسد.»(1384/05/10) و مسئولان «نوکر
مردم» هستند: «فلسفه وجود بنده و امثال بنده و دیگرمسؤولان، خدمت است. ما
نوکر و خدمتگزار مردم هستیم. اعتبار و آبروی ما به این است. اسلام این را
برای ما معیّن کرده است.»(1382/11/15) این نگاه درست بر خلاف نگاهِ حاکم بر
حکومتهای طاغوتی است که در آنها «یک وزیر، یک مدیر کل و یک رئیس، از
زندگیهای آنچنانی برخوردارند.»(1380/09/16) نگاهی که امروزه در حکومتهای
لیبرال سرمایهداری تجلی یافته است. باتوجه به این مبانی اعتقادی است که
برخورد با «روحیهی اشرافیگری» و «نگاه مادی و منفعتجویانه به قدرت» از
سالیان دور مورد توجه رهبری قرار گرفته است؛ چنانکه پس از دوران دفاع مقدس
نیز نسبت به این موضوع هشدار دادهاند: «عدّهای، سازندگی را با
مادّیگرایی، اشتباه گرفتهاند. سازندگی چیزی است، مادّیگری چیز دیگری
است.»(1371/04/22)
2- اشرافیگری مانع تحقق عدالت
وقتی رهبر انقلاب صحبت از پدیدهای چون «مستیِ اشرافیگری» میکنند در واقع
به یک «روحیه» و «شیوه و سبک حکومتداری» اشاره دارند. روحیهای که
پدیدهی زشت حقوقهای نجومی ناشی از آن است: «آسیبهای ناشی از مستی
اشرافیگری را کأنّه درست نمیشناسیم؛ وقتی اشرافیگری، اسراف، و تجمّل در
جامعه وجود داشته باشد و ترویج بشود، این قضایا به دنبالش پیش میآید و به
وجود میآید و همه دنبال این هستند که یک طعمهای به دست بیاورند و خودشان
را از آن سیر کنند، شکمها را از این مالهای حرام پُر
کنند.»(1395/04/16) روحیهی اشرافیگریِ مسئولان از همین نگاه مادی و
طاغوتی به قدرت نشأت میگیرد و آفتها و مصیبتهای زیادی را برای جامعهی
اسلامی تولید میکند: «از جمله چیزهایی که روند حرکت به سمت عدالت را در
جامعه کُند میکند، نمود اشرافیگری در مسؤولان بالای کشور است... عیب اوّلِ
اشرافیگری، اسراف است... عیب دوم بدتر است و آن این است که فرهنگسازی
میکند؛ یعنی چیزی برای مسابقه دادن همه درست میکند.»(1380/06/05)
3- پیشرفت کشور یا کاهش اعتماد مردم؟
پیشرفت انقلاب و کشور با اتکاء به روحیهی انقلابی و کار جهادی بوده: «ما
از اول انقلاب، هر کار بزرگی که توانستهایم انجام بدهیم، به برکت اعتماد
به نفس و بلندپروازی و کار جهادی بوده است.»(1384/10/14) و تنها راه پیشرفت
ایران اسلامی نیز همین روحیه است: «راه پیشرفت ایران اسلامی، احیاء
روحیّهی انقلابی و احیاء روحیّهی مجاهدت است. 5/4/95» البته «هرجور کاری،
جهادی نیست.»(1386/04/25) بلکه: «روحیّهی جهادی یعنی کار را برای خدا
انجام دادن، کار را وظیفهی خود دانستن، همهی نیروها را در راهِ کارِ درست
به میدان آوردن.»(1394/07/22) حال دو راه پیشروی خواص، مسئولان و
کارگزاران کشور است. اگر مسئولان اشرافیگری را در پیش بگیرند، علاوه بر
توقف روند پیشرفت کشور باید بیش از پیش شاهد پدیدههایی چون حقوقهای نجومی
و «کاهش اعتماد مردم به نظام»(1395/04/16) بود؛ در صورتیکه با
انقلابیگری و روحیه و کار جهادی علاوه بر پیشرفت کشور اجر «بالاترین
عبادتها» را کسب میکنند: «شاید هیچ عبادتى بالاتر از عبادت مسئولى نیست
که به خاطر تلاش و خدمت به مردم، از راحت و آسایش و امنیت خود صرفنظر
مىکند.»(1384/05/12)