آیتاللهالعظمی خامنهای در 15 بهمن سال 89 و به مناسبت آغاز موج جدید بیداری اسلامی، خطبهای را به زبان عربی ایراد كردند كه بازتابها و واكنشهای مختلفی را به همراه داشت. اما امسال (14 بهمن 90) نیز رهبر انقلاب در سالگرد سخنان سال قبل خود، خطبهای عربی را خطاب به ملتهای مسلمان منطقه بیان كردند كه دارای نكات مهمی بود. در این نوشتار با توجه به محتوای این دو خطبه به تحلیل محتوای آن پرداخته شده است.
نكتهی مشتركی كه در دو خطبهی رهبر معظم انقلاب در 15 بهمن سال گذشته و 14 بهمن امسال وجود دارد، تأكید ایشان بر «اعتماد به نفس تودههای مردم و نخبگان» است. این خطبهی اخیر كه در سالگرد إعمال قدرت نامتناهی مردم خوانده شد، نشان داد تا وقتی كه مردم در صحنه باشند، میتوانند قویترین ارتشهای دنیا و قویترین مستكبرین دنیا و ظالمترین حاكمان را از بالا به پایین بكشند. مردم بتشكنی كردند و عملاً این قاعده را شكستند كه همیشه استعمار پیروز است و ملتها شكست میخورند و لذا توانستند منطقه را به سوی تحولی بنیادین پیش ببرند.
بهار عربی، انقلاب نان و...
نكتهی دیگری كه در هر دو خطبهی فوقالذكر مشترك بود، تحلیل رهبر انقلاب از ماهیت انقلابهای منطقه بود. سال گذشته ایشان گفتند كه مردم برای دفاع از دین و اسلامخواهی به خیابانها آمدند و آن زمان كمتر كسی این تصور را داشت و باور میكرد. حتی غربیها هم نامهایی انحرافی نظیر بهار عربی، انقلاب سفید و انقلاب نان برای این انقلابها گذاشتند. در صورتی كه امروزه با گذشت زمان و فرونشستن غبارها میبینیم مردم این كشورها در صحنهی انتخاباتشان چه كسانی را انتخاب كردهاند؛ اسلامگرایان را انتخاب كردهاند و به اسلام رأی دادهاند. پس این تحول را كه سال گذشته تنها در سطح تئوری بود، امسال همه میتوانند در عمل بهخوبی ببینند.
جمهوری اسلامی ایران برای نخستین بار اعلام كرد دفاعش از فلسطین و سرنگونی رژیم صهیونیستی تنها معنوی و سیاسی نیست، بلكه هم دخالت مثبت كرده و هم خواهد كرد. بهخوبی مشخص شد كه اگر كمك جمهوری اسلامی ایران نبود، پیروزیهای جبههی مقاومت به این خوبی حاصل نمیشد.
در زمینهی برحذر داشتن نخبگان نیز رهبر معظم آن زمان فرمودند شما نباید اكتفا كنید به سرنگونی شاغول این نظامها و شخص دیكتاتورها، بلكه تا آخر باید از شعارها و از اهدافتان مراقبت كنید تا از مرحلهی انقلاب عبور كنید و به مرحلهی نظامسازی برسید و یك دولت مترقی و در عین حال بر اساس اسلام اصیل را تشكیل بدهید و بسازید. امروز بهخوبی میبینیم آنهایی كه به این مسأله دقت نمیكنند، با مشكلات عدیدهای مواجهاند؛ مثل مصر كه هنوز انقلابشان كامل نشده و مخالفان میكوشند از نظامسازی این انقلاب و انتقال آن به مرحلهی تشكیل حكومت و دولت و تشكیل نظام سیاسی مبتنی بر اسلام و حاكمیت مردم جلوگیری كنند. این به نظرم باز هم دوراندیشی رهبری معظم است كه در مقایسهی بین دو خطبهی سال گذشته و امسال ایشان كاملاً مشهود و آشكار است.
پس از سرنگونی طاغوتها
مسألهی دیگر اینكه رهبر انقلاب اسلامی معیارهایی را برای تشخیص انقلابهای اصیل از الگوهای انحرافی بیان كردند و گفتند معیار ما علاوه بر اسلامی بودن، ضد استعماری و ضد صهیونیستی بودن این حركتها نیز هست. از جمله اینكه مصریها را دعوت كرده بودند تا علیه كمپدیوید شعار دهند. ما بهخوبی میبینیم كه چالش عمده در میدانهای مصر و شمال آفریقا و كل منطقه این است كه بتوانند توافقنامههای همكاری با اجنبیها مثل «كامپل» و شبیه آن را كه نمایانگر تابعیت رژیمهای سرنگونشده در این كشورها به غرب است، از سلسلهی اصلی ارتباطشان با غرب قطع كنند. الان میبینیم آنچه كه رهبر معظم در سال گذشته عنوان كرده بودند، امروز در حال رخ دادن است. هر جا كه نخبگان و تودههای كشورها بر قطع رابطه با غرب اصرار میورزند، انقلابشان پیش میرود و هر جا از این مسأله غفلت میكنند، دچار مشكلات داخلی میشوند و خطر جنگ داخلی بیشتر میشود.
پس اگر بخواهیم به نكاتی اشاره كنیم كه آقا در سال گذشته مطرح كردند، باید بگوییم كه مردم به خاطر انتخاب اسلام و به خاطر ضد اسلامی بودن این رژیمها و به خاطر تابع بودن و وابسته بودن به اجنبی و به خاطر دفاع از حریّت و كرامت و عدالت اجتماعی به پا خاستند. امروز نیز با شعارهایی كه هنوز در میدانها مطرح است و با مطالباتی كه در مرحلهی نظامسازی مطرح میكنند -حداقل در دو نمونهی مجلس مؤسسان تونس و پارلمان مصر- ثابت میشود كه این مردم به دنبال تطبیق شریعت اسلامی با ساختارهای سیاسی و اجتماعی خود و نیز قطع هرگونه ارتباط و وابستگی با اردوگاه غرب و سرمایهداری هستند.
درباهی خطبههای 14 بهمن 90
مهمترین تحولی كه در گفتمان خطبههای اخیر رهبر انقلاب اسلامی شاید برای نخستین بار در تاریخ گفتمان و ادبیات سیاسی منطقه اتفاق افتاد، طرح نقشهی راه ایشان برای تودهها و نخبگان با هدف مدیریت بیداری اسلامی توسط آنها بود. انتقال شیوه و گفتمان بسیار بزرگ و باعظمت امام خمینی رضواناللهعلیه مبنی بر شعار و باور «ما میتوانیم» بود. یعنی به این باور برسیم كه: ما میتوانیم، پس قطعاً خواهیم توانست.
دشمن همیشه تبلیغ میكرد كه جهان اسلام عاجز و عقبافتاده است و نمیتواند كاری از پیش ببرد. امام اما برای نخستین بار «ما میتوانیم» را به یك برنامهی مبارزاتی تبدیل كرد و نشان داد كه مردم جهان اسلام نهفقط عاجز نیستند، چهار طاغوت مستبد وابسته به غرب را هم میتوانند پایین بیاورند و سرنگون كنند. این یك تحول عظیم است و رهبر انقلاب این مسأله را برای ملتهای منطقه بهوضوح تبیین كردند.
مسألهی دیگری كه انعكاس وسیعی هم در جهان عرب داشت، این بود كه جمهوری اسلامی ایران گفتمان مدارا را به گفتمان رودررویی و مواجهه تغییر داده و مرزبندی آن را ترسیم كره است. طبق نظر رهبر انقلاب، اردوگاه اسلام ناب محمدیِ اصیل و اسلام مقاومت كه همان اسلام صدر اسلام است، با اسلام آمریكایی لاییك و لیبرال كه به جان ملتها و نخبگان افتاده و نیز اسلام تكفیری كه با گرایشهای متعصبانه و متحجرانه میخواهد همه چیز را به اجنبی بفروشد، مرزبندی دارد. اینگونه قطببندی با توجه به وزنهی جمهوری اسلامی ایران و به تبع آن، وزنهی انقلابهای كشورهای اسلامی، نوعی تغییر در معادلات منطقه را ایجاد كرده و خواهد كرد؛ تغییری كه رژیمهای باقیمانده كه هنوز سقوط نكردهاند و همچنین آمریكا و ناتو و كشورهایی كه با دلارهای نفتی خود اعمال نفوذ میكنند، بهسختی توان عبور از آن را خواهند داشت. زمان به عقب برنمیگردد. مردم بیدار شدهاند و این دیگر قابل برگشت نیست. با نیرنگ و توطئه و اغوای نخبگان و تودهها هم بهسختی میتوانند در این انقلابها انحراف ایجاد كنند.
مسألهی مهم دیگر این است كه جمهوری اسلامی ایران برای نخستین بار اعلام كرد دفاعش از فلسطین و سرنگونی رژیم صهیونیستی تنها معنوی و سیاسی نیست، بلكه هم دخالت مثبت كرده و هم خواهد كرد. بهخوبی مشخص شد كه اگر كمك جمهوری اسلامی ایران نبود، پیروزیهای جنگ سیوسه روزه و پیروزیهای جنگ بیستودو روزه به این خوبی حاصل نمیشد و این یعنی ما انجام وظیفه میكنیم و نه اینكه منت سر كسی میگذاریم.
منبع: khamenei.ir