کد خبر: ۳۸۵۰۸۲
زمان انتشار: ۱۳:۳۷     ۲۷ تير ۱۳۹۵
نگاهي به زندگاني معلّم اخلاق و سالك إلى‌اللّه/
آيت‌الله بهاءالديني در مدارس و مكان‌هاي مختلف تدريس داشت و از يك ساعت قبل از اذان صبح مشغول بود، سپس نماز صبح را مي‌خواند و تا شب، مشغول درس و بحث مي‌شد. بسياري از بزرگان امروز از شاگردان او هستند.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس از قم، 27 تير ماه سالروز ارتحال يكي از ساده زيست‌ترين مراجع معظم تقليد در قم يعني آيت‌الله حاج آقا سيد رضا بهاءالديني است.

ساده زيستي‌اش تا آنجا بود كه يكي از شاگردانش نقل مي‌كند: «گاهي كه با او از محلي عبور مي‌كرديم، اگر مكاني مناسبي همچون سايه يك ديوار يافت مي‌شد، مي‌فرمود: همين جا قدري بنشينيم و استراحت كنيم. عرض مي‌كردم: آقا اينجا مناسب شأن شما نيست، مردم عادي در رفت و آمدند. مي‌فرمود: اين حرف‌ها چيست؟! همين جا خوب است. اگر ما بخواهيم اين مسائل را مراعات كنيم و اين گونه ملاحظات داشته باشيم، اگر چيزي هم داشته باشيم، از ما مي‌گيرند.»

در حقيقت تلاش استاداني مانند حضرات آيات شيخ عبدالكريم حائري يزدي، سيد صدرالدين صدر، سيد محمدتقي خوانساري، سيد ابوالحسن اصفهاني، ميرزاي نائيني، آخوند ملاعلي همداني، آخوند ميرزا محمد همداني، آقا ميرزا علي اديب، شيخ محمدتقي بافقي و شيخ ابوالقاسم قمي (كبير) در قم و نجف موجب شد تا اين شخصيت برجسته حوزه علميه قم رشد يابد، در سن 25 سالگي به اجتهاد برسد و خود موجب پرورش بزرگاني مانند حضرات آيات و حجج اسلام مطهري، فاضل لنكراني، سيد مصطفي خميني، مشكيني، امجد، فاطمي نيا، حيدري كاشاني، احمدي يزدي، معزّي و حسيني كاشاني شود.

آيت‌الله بهاءالديني در مدارس و مكان‌هاي مختلف تدريس داشت و از يك ساعت قبل از اذان صبح مشغول بود، سپس نماز صبح را مي‌خواند و تا شب، مشغول درس و بحث مي‌شد. بسياري از بزرگان امروز از شاگردان او هستند. وي به تفكر زياد، بيشتر از نقل اقوال و بحث در اقوال اهميت مي‌داد. بايد گفت ايشان بيشتر اهل تفكر بود و به شاگردان خود بينش مي‌داد.

معظم‌له در پرورش شاگردان خود، به گونه‌اي تدريس مي‌كرد و آنان را پرورش مي‌داد كه حداكثر در يك تا دو سال، مباحث اصلي فقه، دستگيرشان مي‌شد و همين امر آنان را به مرحله اجتهاد مي‌رساند. به بيان ديگر ايشان تلاش داشت تا شاگردان به مباحث اصلي بپردازند و از پرداختن در فروعات و هدر دادن زمان، بپرهيزند.

وي البته از بدو تولد در قم، در دامان پدري پرهيزكار بود كه ارتباطي مستمر با قرآن داشت و روزي تا 15 جزء تلاوت مي‌كرد و به علت اين انس زياد، آيات را مي‌شناخت و به «كشف الآيات علما»، شهرت يافته بود.

او تا آنجا به امام خميني ارادت داشت كه مي‌فرمود: حاج آقا روح الله فقط به درد مرجعيت نمي‌خورد، بلكه به درد هر كاري مي‌خورد ... بعد از انبياء و اولياء، كره زمين شخصيتي مثل امام نديده بود.

علاقه ايشان به حضرت امام تا جايي بود كه وقتي در سال 1342، يكي از درس‌هاي سطح عالي ايشان با كلاس حضرت امام، همزمان شد، وي براي احترام و تقويت كلاس امام، درس خود را تعطيل فرمود.

اين عارف كامل همچنين در فاصله سال‌هاي 1361 تا 1367 مي‌فرمود بعد از امام اگر بشود به كسي اعتماد كرد، به اين سيد است ... ايشان از همه افراد به امام نزديك‌تر است ... كسي كه ما به او اميدواريم، آقاي خامنه‌اي است ... بايد به او كمك كرد تا تنها نباشد.

و حضرت آقا هم در سفرهاي متعدد به قم، به محضر آيت‌الله بهاءالديني شرفياب مي‌شدند و حتي در يكي از سفرها، از زيارت صبح زود مسجد جمكران، به منزل ايشان رفتند و صبحانه را با آيت الله بهاءالديني ميل كردند.

جذبه اين مرد الهي، رفتار و اخلاق عملي او بود. او در سال‌هاي دفاع مقدس، با وجود بيماري و كهولت سن، بارها در مناطق عملياتي دفاع مقدس حضور يافت و موجب تقويت روحيه رزمندگان اسلامي مي‌شد.

نقل است كه روزي فردي در محضرش، از ايشان خواست تا دعا كنند تا او آدم شود! آيت الله بهاءالديني اما با شيرين زباني خاصي فرمود: با دعا كسي آدم نمي‌شود!

ايشان همچنين درجواب سئوال مشابهي درباره چگونگي آدم شدن، باز هم لبخند مليحي زد و فرمود: چه امر مشكل و مهمي! ما كه هنوز به آن نرسيده‌ايم! كار ساده‌اي نيست.

همچنين سيره مهم زندگي اين عارف برجسته، توجه به عموم مردم و حتي مردم عادي در حيات و ممات بود. حكايت است كه ايشان هرگاه به قبرستان مي‌رفت، ابتدا براي دقايقي در كنار در ورودي قبرستان توقف مي‌كرد و فاتحه‌اي نثار مي‌فرمود؛ اما روزي ايشان به سرعت وارد قبرستان شد و در كنار يكي از قبرها نشست. وقتي دليل را از ايشان جويا شدند، فرمود: «صاحب قبر در عذاب سختي بود. گفتم شايد نشست ما موجب شود كه تخفيفي براي او حاصل شود كه البته بي‌تاثير هم نبود.»

همچنين ثبت است كه اواخر عمر شريفش، بر اثر بيماري در بيمارستان بستري شد و وقتي از مجاري تنفسي ايشان عكس گرفتند، مشخص شد كه مجاري تنفسي معظم له، سالم و طبيعي و بدون عارضه است.

از ديگر كرامات اين عالم عامل، مي‌توان به اين مورد اشاره كرد:

«حكايت است كه روزي در باغي پياده روي مي‌كردند كه گوشه عمامه‌شان به شاخه درختي گير مي‌كند و موجب تحريك زنبورها از داخل كندوي عسل مي‌شود. در آن روز، 19 نيش زنبور بر سر و صورت ايشان نقش مي‌بندد كه شدتش به حدي بوده كه موجب ضعف عمومي بدن ايشان مي‌شود و به سه روز تعطيلي درس مي‌انجامد.»

ايشان چندي بعد درباره اين حادثه به ظاهر ناگوار فرمود: «حادثه آن روز خوب بود و براي ما خير عظيمي داشت. خدا چنين خواست تا بيماري سختي كه داشتيم، به وسيله نيش زنبورها درمان شود.»

روزي نيز در محضرش سخن از شعر و شاعري شد، فرمود: «بنده اشعار زيادي درباره اهل بيت عليهم السلام و به‌ويژه شخصيت اميرالمومنين (ع) شنيده‌ام؛ ولي براي بنده هيچ شعري به اندازه شعر شهريار جذابيت نداشته است. به همين دليل برايش دعا كردم و ديدم كه برزخ را از او برداشتند.»

همچنين مدتي در قنوت نمازش تنها دعاي «اللهم كُن لوليك ... » را مي‌خواند. وقتي علت را پرسيدند، فرمود: حضرت پيغام دادند در قنوت براي من دعا كنيد.

اين فقيه اخلاقي و سالك الي الله سرانجام در مانند چنين روزي و پس از نزديك به 9 دهه عمر ب اعزت و در كمال ساده زيستي، به ملكوت اعلي پيوست و در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) و در جوار مرقد مطهر تعدادي از استادان و شاگردانش به خاك سپرده شد.

پس از ارتحال ايشان، رهبر انقلاب پيام تسليتي به اين شرح صادر فرمودند:

بسم الله الرحمن الرحيم

با تاسف و اندوه خبر يافتيم كه عالم ربّانى و فقيه عارف و پارسا حضرت آيت‏اللّه حاج آقا رضا بهاءالدينى قدّس الله روحه دار فانى را وداع گفته و به جوار رحمت حق پيوسته است. براى حوزه‏ علميه‏ قم و روحانيت معظم اسلام، اين ضايعه‌اي بى‌‏جبران و فقدانى دردناك است. اين عالم بزرگ از جمله‏ نوادرى بود كه همواره در حوزه‏‌هاى علميه همچون ستاره‏ درخشان معنويت و عرفان، راهنماى خواص و مايه‏ دلگرمى و اميد برجستگان‌اند.

مقام رفيع اخلاقى و معنوى آن بزرگمرد، موجب آن بود كه هر كلمه و اشاره‏ او چون برقى در چشم ارادتمندانش بدرخشد و دريچه‏‌اى به عوالم معنا بگشايد. مجلس او همواره معراج روح مستعدّ فضلاى جوانى بود كه مى‏خواستند علم دين را با صفاى عطرآگين عرفان دينى توأم سازند. معلّم اخلاق و سالك إلى اللّه بود و صحبت نورانى و كلام رازگشاى او، دل مستعد را در ياد خدا مستغرق مى‏كرد.

پير مراد جوانان پاكباز جبهه و جنگ در دوران دفاع مقدس و شمع محفل بسيجيانِ عاشق بود و بارها صفوف مقدم جبهه‏‌ها را با حضور خود نورانيت مضاعف بخشيد.

اين عالم كهنسال و مراد و مقبولِ فضلاء و علماء، عمر با بركت و پرفيض خود را در بهشتى از پارسايى و زندگى زاهدانه، در كنج محقّر خانه‌‏اى كه ده‌ها سال شاهد غناى معنوى صاحبش بود به سر آورد و بى ‏اعتنايى حقيقى به زخارف ناپايدار دنيوى را كه سيره‏ همه‏ صاحبدلان برجسته‏ حوزه‏ هاى علميه است، درس ماندگار خود ساخت.

همانطور كه حيات مبارك آن اسوه‏ پارسايى و تقوا، در حوزه علميه‏ قم برجسته و محسوس بود، ضايعه‏ وفات ايشان نيز در آن حوزه عظيم‏الشّأن بسى بزرگ و سنگين است.

اينجانب اين مصيبت دردناك را به حضرت بقيت اللّه الاعظم أرواحنا فداه و به همه‏ اعاظم و اعلام حوزه‌‏هاى علميه و نيز به فضلاى جوان و طلّاب پاك‏نهاد و همه‏ دل‌هاى سرشار از شور و شوق معنويت و حضور، و نيز به خاندان معظم و فرزندان مكرّم و ديگر بازماندگان ايشان تسليت مى‏گويم و علو مقام روح مطهر آن عبد صالح را در درجات قرب، از حضرت حق متعال مسألت مى‏نمايم.

سيد علي خامنه اي

28 تير ماه 1376


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها