ر نهج البلاغه و دیگر مجموعههای حدیثی مطالب بسیاری از امام علی(ع) در خصوص سیاستهای کلّی اقتصادی به چشم میخورد، که دستاوردهای درخشانی در جهت رونق اقتصادی خواهد داشت. در خطبهها و بخصوص نامهها و در برخی از حکمتها به انواع کانالهای تولید و جوانب گوناگون اقتصاد اشاره شده است.
ارزش تجارت در اسلام
کسب و تجارت از مشاغل شریف و مورد توجه اسلام است. زیرا تجارت وسیلهای برای تبادل مواد اوّلیه و تولیدات صنعتی و محصولات کشاورزی و حیوانی است و این تبادل مواد و آوردن اجناس از کشوری به کشور دیگر یا از شهری به شهر دیگر نقش مهمّی در رونق اقتصادی دارد. هر کس نمیتواند به تنهایی هرچه را لازم دارد از منابع اصلی آن تهیه کند، از این رو تجارت پایه اصلی زندگی بوده و نظام جامعه بر آن استوار است.
حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام میفرماید:به تجارت بپردازید زیرا شما را از مردم بی نیاز میکند. همانا خداوند عزّوجل شاغل امین را دوست دارد، مغبون، پسندیده نیست و پاداش نمیگیرد. (1)
و با توجّه به آیه «رجالٌ لا تُلهِیهم تجارةٌ و لا بَیعٌ عَن ذکرِاللّه» امام اضافه کرد که: قصّه سرایان میگویند: این آیه در ستایش کسانی است که تجارت نمیکنند. این قصه سرایان دروغ گفته اند. زیرا این آیه در شأن و ستایش کسی است که اشتغال به تجارت ایشان را از اداء نماز در سر وقت باز نمیداشت. سپس حضرت فرمود: «اینها از کسانی که به نماز حاضر شوند و تجارت نکنند برترند.»(2)
فضیل بن یسار میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم که دست از تجارت کشیده و از آن خودداری نمودهام. حضرت فرمود: چرا؟ مگر عاجز از تجارتی؟ همین طور است که اموال شما از دستتان میرود. نه، تجارت را رها نکنید و با تجارت از فضل خدا کمک بخواهید. (3)
همه میدانند که: پیامبر اسلام(ص) به تجارت و بازرگانی توجّه داشته است که حضرتش با عموی خود ابوطالب برای تجارت به شام میرفت.سپس عامل خدیجه شد؛ و امانتداری و خوشرفتاری او در تجارت مایه تعجّب خدیجه گردید که همین امر باعث شد خدیجه ثروتمند به حضرت پیشنهاد ازدواج دهد و پس از آن که حضرت مبعوث به رسالت شد، خدیجه تمام ثروتش را در راه اسلام مصرف کند و باعث شکوفایی اسلام محمّدی گردد.
تجارت و رونق اقتصادی
بازرگانی و تجارت، نقش عمدهای در شکوفایی اقتصاد یک جامعه دارد، به طوری که میتوان گفت رابطه مستقیمی میان پیشرفت اقتصادی و توسعه تجارت و بازرگانی است؛ به این معنی که هر جا فعالیتهای تجاری رونق داشته باشد، پیشرفت اقتصادی هم زیاد میشود.از همین روست که تجارت در همه زمانها، مظهر فعّالیتهای اقتصادی است و تُجّار و بازرگانان صالح طبقه ارزشمند جامعه به حساب آمده اند.
همه دولتها و حکومتها با هر عقیده و مرامی به ناچار، به تجارت و بازرگانی، اهمیت داده اند و بخش عمدهای از برنامه ریزیهای خود را به این امر اختصاص میدهند؛ زیرا هرگاه فعّالیتهای تجاری، در کشوری دستخوش نابسامانی گردد، در تمامی ارکان جامعه، اثر خواهد گذاشت و هرجا که امر بازرگانی بی رونق شود، تولید نیز نزول میکند و با این نزول پایههای اقتصادی مملکت، فرو میریزد.
تأمّلی کوتاه در علل سقوط اقتصادی برخی از کشورهای پیشرفته امروز و در روزگاران گذشته نشان میدهد که عوامل زیر در فروپاشی اقتصاد آنان، بسیار مؤثّر بوده است:
1. نبودن راههای تجاری و بازرگانی مناسب؛
2. ناامنی در راهها؛
3. فقدان قدرت مرکزی برای برقراری امنیت در کشور؛
4. عوارض سنگین گمرکی و مالیاتهای نامعقول در راهها و گذرگاهها؛
پس از چندی که حکومت مرکزی در آن کشورها، قدرت یافت توانستند با این آفتها مبارزه کنند، و با رفع این مشکلات و موانع، میدان تجارت گسترش یافت و اقتصاد آن کشورها رو به شکوفایی گذاشت. ( 4)
امام علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر به تمامی این مسائل اشاره فرموده است: «سپس سفارش مرا به بازرگانان و صاحبان صنایع بپذیر، و آنها را به نیکوکاری سفارش کن، بازرگانانی که در شهر ساکنند، یا آنان که همواره در سیر و کوچ کردن میباشند، و بازرگانانی که با نیروی جسمانی کار میکنند، چرا که آنان منابع اصلی منفعت، و پدید آورندگان وسایل زندگی و آسایش، و آوردندگان وسایل زندگی از نقاط دور دست و دشوار میباشند، از بیابانها و دریاها، و دشتها و کوهستانها، جاهای سختی که مردم در آن اجتماع نمیکنند، یا برای رفتن به آنجاها شجاعت ندارند.
بازرگانان مردمی آرامند، و از ستیزهجویی آنان ترسی وجود نخواهد داشت، مردمی آشتی طلبند که فتنه انگیزی ندارند، در کار آنها بیندیش چه در شهری باشند که تو به سر میبری، یا در شهرهای دیگر، با توجه به آن چه که تذکّر دادم. این را هم بدان که در میان بازرگانان، هستند کسانی که تنگ نظر و بد معامله و بخیل و احتکار کنندهاند، که تنها با زورگویی به سود خود میاندیشند.و کالا را به هر قیمتی که میخواهند میفروشند، که این سودجویی و گران فروشی برای همه افراد جامعه زیانبار، و عیب بزرگی بر زمامدار است.پس از احتکار کالا جلوگیری کن، که رسول خدا(ص) از آن جلوگیری میکرد.» (5)
نقش تجّار و صنعتگران
این قضیه در عصر حاضر که حکومتهای پیشرفته دنیا از راه تجارت و صنعت، حکومت خود را استوار میکنند و بر سایر ملل هم پنجه میاندازند، اهمیت بیشتری دارد.
امام علی(ع) به این امر مهم توجه کرده و از آفتهایی که تجارت و صنعت را به خطر میاندازد جلوگیری میفرمود، لذا خود شخصا در کوچه و بازار حاضر میشد، و با صدای بلند نقاط ضعف کار کسبه و پیشه وران را گوشزد میکرد.
امام علی(ع) نسبت به آن تُجّار و صنعتگران سفاش میکرد که نوشت: «سپس سفارش مرا به بازرگانان و صاحبان صنایع بپذیر، و آنها را به نیکوکاری سفارش کن، بازرگانانی که در شهر ساکنند، یا آنان که همواره در سیر و کوچ کردن میباشند.»سپس ادامه میدهد که: «این را هم بدان که در میان بازرگانان، هستند کسانی که تنگ نظر و بد معامله و بخیل و احتکار کنندهاند، که تنها با زورگویی به سود خود میاندیشند. و کالا را به هر قیمتی که میخواهند میفروشند، که این سودجویی و گران فروشی برای همه افراد جامعه زیانبار، و عیب بزرگی بر زمامدار است.
پس از احتکار کالا جلوگیری کن، که رسول خدا(ص) از آن جلوگیری میکرد، باید خرید و فروش در جامعه اسلامی، به سادگی و با موازین عدالت انجام گیرد، با نرخهایی که برفروشنده و خریدار زیانی نرساند، کسی که پس از منع تو احتکار کند، او را کیفر ده تا عبرت دیگران شود امّا در کیفر او اسراف نکن.»(6)
پینوشتها
1- وسائل الشیعه، ج 12، ص 4
2- فروع کافی، ج 5، ص 75
3- همان، ج 5 ص 149؛ وسائل الشیعه، ج 12، ص 7
4- سن سیمون (1760 - 1825) فیلسوف اجتماعی فرانسوی میگوید: وجدان طبقاتی بازرگانان و پیشهوران از تولید و افزایش سرمایه شخصی از راه تبدیل موادّ خام به کالای مصرفی یا از تجارت، ناشی میشود و آنان از این جهت با طبقه حاکم اختلاف دارند؛ زیرا طبقه حاکم، قدرت خود را بر انسانها إعمال میکنند، ولی بازرگانان و پیشهوَران، سلطه خود را بر مادّه میگسترند. از این رو اینان را باید طبقه صُلح طلب دانست که از وجودشان شرّ و فساد بر نمیخیزد، برخلاف آنها بر انسانها مسلّط میشوند و دائم راه شرّ و سلطه جوئی را میپیمایند. (الطبقات الاجتماعیه ص 47)
5- نامه 53 / 95 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف
6- نامه 53 / 97 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف
حجت الاسلام والمسلمین محمد دشتی
منبع : هفته نامه پرتو سخن