به گزارش پایگاه 598 به نقل از باشگاه خبرنگاران، هدایت هاشمی که خیلیها او را در نقش «اوس موسی» در سریال «پایتخت»
دیدهاند، در این قسمت از «خندوانه» از ابتدا با جوان حاضر شد و در آغاز به
درخواست رامبد قطعه ای را با لهجه مشهدی خواند و از تاثیر شنیدن برخی از
آهنگها و موسیقی بر روحیه آدم گفت.
در ادامه صحبت از سن و سال و
قابلیت افراد در سنین کهنسالی شد، به همین بهانه هاشمی و جوان برای نمایش
توانمندیشان طی یک بگو مگو بر سر این موضوع اقدام به بالانس زدن کردند.
پس
از این هدایت در پاسخ به رامبد راجع به زمان مرگش گفت: فکر می کنم تا 62
یا 63 سالگی بیشتر عمر نکنم، چون می خواهم در اوج بروم. بعد هم که با تعجب
جوان و پیشنهادات او برای ماندن تا 80 یا لااقل 70 سالگی مواجه شد و اظهار
کرد: قبول، چون خیلی اصرار می کنید بیشتر زنده می مانم.
سوال دیگری که در این گفتگو مطرح شد این بود که اگر رئیس جمهور می شدی، چه می کردی؟
هاشمی
در جواب بیان کرد: اگر این اتفاق می افتاد بیشترین بودجه را به فرهنگ و
هنر می دادم؛ چون بزرگترین اتفاقاتی که می تواند در این مملکت رخ دهد با
فرهنگ و هنر امکان پذیر است اما در جامعه ما چنین چیزی دیده نمی شود.
وی
اضافه کرد: من همیشه یکی از حسرتهایم این بوده که چرا از بین آدمهای
سیاسی و مطرح کشورم یک نفر هم تئاترهای مثلا من را ندیده، این در حالی است
که در کشورهای دیگر وزیر های نا مرتبط با وزارت فرهنگ و افراد سیاسی زیادی
پای تئاتر های من حاضر شدند. ای کاش مسئولین ما آگاهی و توجه بیشتری نسبت
به هنر مملکت داشته باشند.
هدایت هاشمی در راستای همین توجه به
حضور وزیر بهداشت در یک تئاتر و خرید بلیط آن برای تعداد زیادی از چشم
پزشکان اشاره کرد و گفت: در سالن نمایش آن تئاتر متاسفانه همه سرشان در
گوشی و تبلت بود و من تعجب کردم که چه طور عده ای آن هم از قشر تحصیلکرده
انقدر میتوانند بی توجه باشند.
اما در بخش پایانی حضور این
هنرمند، «جناب خان» هم حاضر شد و بعد از توضیح داستان ننه گل ممد توسط
هدایت خان، قطعه ای را خواند. بعد بلافاصله هاشمی آهنگ دیگری را شروع کرد و
باز هم جناب خان شعر دیگری را.
این درگیری موسیقیایی تا لحظاتی
ادامه داشت، درگیری که در قسمتی از آن هاشمی بخشی از آهنگ فیلم «شعله» را
به خاطر جناب خان اجرا کرد.
پس از لبخند 10 ثانیهای و اهدای لوح
خندوانه، هدایت هاشمی استودیو را ترک کرد اما به خاطر خداحافظی ویژه جناب
خان پشت سر مهمانان با ناراحتی و اصرار رامبد دوباره برگشت و با وعده جناب
خان مبنی بر دریافت دو برابر هرچه رامبد به وی داده بود، با او آشتی کرد.
پس
از یک رفت و برگشت و پخش وفای به عهد سپهر اربابی، منجمی که قرار بود بچه
هایی که امکان رفتن به رصد ندارند را با خود به چنین فضایی ببرد، جناب خان
بحث چگونگی جلوه پولدار بودن را با رنگ و بوی سیاسی وسط کشید.
در
بخشی از این بحث او بعد از اینکه راجع به میزان پولداری افرادی که خاویار
میخورند صحبت کرد، با اشاره به یکی از اختلاس گران گفت: پس برای همین بوده
که آن آقا با پولهایش به کانادا رفت.
جناب خان همچنین در قسمتی پرسید: رامبد اگر یکی دکل نفتی داشت چی؟ معلومه که پولداره؟
و با شنیدن جواب مثبت جوان گفت: ولی به نظرم خوب است که لااقل دو سه تا دکل داشته باشه که اگر یکیش گم شد، غضه نخوره!
خلاصه
این سوال جواب ها ادامه داشتند تا اینکه معلوم شد او می خواهد برای کم
نیاوردن جلو باجناقش پولدار جلوه کند. برای همین با کمک رامبد فیش حقوقی
مبنی بر استخدام در «خندوانه» را تدارک دید و با سربلندی به دنبال فخر
فروشی با حقوق 250 هزار تومانیاش رفت!
جوان هم در آخر به شادی و
حال خوبی اشاره کرد که هرکس باید راهکارش را در خودش پیدا کند و بعد هم
یادآور شد که «خندوانه» با هدفی که دارد، تنها بهانه و وسیله ای برای یافتن
این حال است.