به گزارش پایگاه 598 به نقل از ایسنا، بر اساس گزارشهای تکمیل شده بعدی مشخص شد که در 12 تیرماه
1367، یک فروند هواپیمای ایرباس شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران، در
پرواز معمولی برنامهریزی شده 655، از بندرعباس به مقصد دبی در حالی که
هنوز سقف پرواز مورد نظر را به دست نیاورده بود بر فراز آبهای سرزمینی
ایران و در آبهای اطراف جزیره هنگام، به دلیل شلیک دو موشک از ناو
آمریکایی وینسنس سقوط کرد و تمامی 290 نفر مسافر و خدمه آن به شهادت
رسیدند.
118 نفر از این مسافران بیگناه، زن و
کودک بودند. همچنین 20 هندی، یک ایتالیایی، 6 پاکستانی، 13 نفر تبعه امارات
و 6 یوگسلاو نیز در میان مسافران هواپیما دیده میشد.
مروری بر جریانات پیش آمده، واقعیت این اقدام وحشیانه آمریکا را آشکار میکند:
یکشنبه
دوازدهم تیرماه 1367 بندرعباس هواپیمای ایرباس 300 متعلق به هواپیمای
جمهوری اسلامی ایران در فرودگاه بندرعباس به زمین نشست و طبق برنامه
پیشبینی شده، قرار بود این هواپیما با شماره پرواز 655 با دویست و نود
سرنشین (156 مرد، 53 زن، 57 کودک 2 تا12ساله و8 کودک زیر دو سال و 42 نفر
با ملیتهای یوگسلاو، پاکستانی، هندی، عرب و 16 خدمه پروازی) در ساعت 10
صبح به مقصد دوبی پرواز کند.
ساعت 9صبح (خلیج
فارس) تعدادی از قایقهای تندروی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مشغول
گشتزنی در جنوب قشم بودند، با تهاجم نیروهای آمریکایی مواجه شدند.
رزمندگان
دریادل اسلام بلافاصله به مقابله با نیروهای آمریکایی مستقر در ناوها
میپردازند. در جریان این درگیری، چند فروند چرخبال آمریکایی برفراز
قایقهای تندرو به پرواز درآمده و به سوی آنها شلیک میکنند. دلاورمردان
سپاه اسلام، همزمان با مقابله با ناوهای آمریکایی به آتش چرخبالها نیز
پاسخ میدهند و در این درگیری یک فروند چرخبال آمریکایی مورد هدف قرار
گرفته و به قعر آبهای نیلگون خلیج فارس سقوط میکند.
ساعت
10 صبح (بندرعباس) هواپیمای جمهوری اسلامی ایران پرواز 655 با 15دقیقه
تأخیر در ساعت 10:5 از برج مراقبت فرودگاه بندرعباس تقاضای پرواز کرد، مدت
پرواز تا دوبی 30 دقیقه و حداکثر 14 هزارپا تعیین شد. در ساعت 10:17 دقیقه،
هواپیمای ایرباس 300 به پرواز درآمد. دقایق نخستین پرواز و مراحل
اوجگیری تا ارتفاع 12 هزارپایی مطابق طرح پرواز انجام شد و خلبان به طور
پیوسته با برج مراقبت فرودگاه بندرعباس و مرکز کنترل راههای هوایی ایران و
امارات تماس داشت.
در خلیج فارس ناوجنگی
آمریکایی «وینسنس» که در تاریخ هفتم خرداد از بندر «سان دیه گو» وارد خلیج
فارس شده بود، به قصد یک ماجراجویی هوایی به آبهای مرزی ایران نزدیک شد.
«ایچنرمارک» قلب این رزمناو به شمار میرفت. وظیفه اصلی آن، کشف هدفهای
پرنده،اعم از موشک، هواپیما و پردازش اطلاعات، تعقیب صدها هدف به طور
همزمان و کنترل آتش آنها بود، همچنین این رزمناو به موشکهای زمین به
هوا با برد 408 کیلومتر نیز مجهز بود. چند لحظه پیش از ورود هواپیمای
ایرباس 300 به منطقه کنترل هوایی امارات، در محلی به نام «مولبیت»، خلبان
به مرکز کنترل هوایی کشور اطلاع داد که قصد دارد به 14 هزارپایی بالا برود.
ساعت
10:22دقیقه (خلیج فارس)ناو وینسنس که خود را به بهترین و نزدیکترین
موقعیت رسانده بود، به دستور ناخدا «ویلیام راجرز»، فرمانده ناو، موشک
استاندارد 2 به سوی پرواز 655 شلیک کرد. ناگهان هواپیما از صفحه رادارهای
زمینی محو شده و در طوفانی از دود و آتش به پهنه آبهای نیلگون خلیج فارس
فرو رفت.
با عدم اطلاع از سرنوشت هواپیما، برج
مراقبت فرودگاه بندرعباس، در تماس با دوبی، پیگیر سرنوشت پرواز 655 شد ولی
آنها اظهار بیاطلاعی کردند. بلافاصله ستاد تأمین استان هرمزگان وضعیت
اضطراری اعلام و فعالیت خود را آغاز کرد. با شناسایی دقیق محل سقوط،
چرخبالها و شناورها به موقعیت 26و42 عرض شمالی و56 درجه و3 دقیقه طول شرقی
منتقل شدند.
بلافاصله پس از این جنایت هولناک،
مقامات آمریکایی اعلام کردند که یک فروند هواپیمای اف- 14 جمهوری اسلامی
ایران را مورد هدف قرار دادهاند. پس از روشن شدن نوع هواپیما،
آمریکاییها سعی کردند تا به نحوی وانمود کنند که در این مورد مرتکب اشتباه
شدهاند، اما شواهد بعدی، این نظر آنان را کاملاً مردود جلوه داد.
مقامات
نظامی آمریکا اعلام کردند که هواپیمای ایرباس در خارج از دالان هوایی
پرواز میکرده و رزمناو آمریکایی نیز هفتبار اخطار رادیویی برای
هواپیمای ایران مخابره کرده ولی جوابی دریافت نکرده است! این ادعا کاملا
غیر قابل قبول بود، زیرا: قطعات متلاشی شده هواپیما و اجساد سرنشینان آن در
سطح وسیعی از آبهای سواحل جنوبی جزیره هنگام، درست در داخل آبهای ایران
پراکنده شده بودند. این محل درست در زیر مرکز دالان هوایی بینالمللی
بندرعباس دوبی (آمبر56) قرار دارد و نشان میدهد که هواپیما درست در مسیر
پیشبینی شده در حال پرواز بوده است و همانطور که چهار سال بعد روزنامه
«نیویورک تایمز»، در گزارشی که حاوی چندین نکته تازه بود، نوشت که ناو
وینسنس در آبهای فلات قاره ایران بوده است نه در آبهای بینالمللی و
پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) در آن زمان بر این حقیقت سرپوش گذاشته شده
است. ضمن آن که هواپیمای مسافربری ایرباس از نظر حجم، شکل، اندازه و
توانایی پرواز کاملاً با هواپیمای اف- 14 متفاوت است.
در
همین حال با توجه به ارتباط کلامی و ارتباط ناوبری هر هواپیمای بازرگانی و
مسافربری، ناو آمریکایی میتوانست به راحتی با شنیدن مکالمات خلبان به
ماهیت هواپیمای مسافربری پی ببرد. اساسا در همان زمان و بعدها دلایل روشن
بسیاری بر دروغگویی مقامات آمریکایی ارائه شد چنانچه هنگامی که در شهریور
62 یک هواپیمای بوئینگ 747 شرکت هواپیمایی کرهجنوبی (ک. ال.ال) در حالی
که با 269 مسافر از مسیر عادی خود منحرف شده بود و حدود 500 کیلومتر مسافت
را زمانی نزدیک به دو ساعت در داخل خاک شوروی سابق طی کرده بود، به دلیل
بیتوجهی به اخطارهای مکرر هواپیماهای شکاری این کشور توسط سیستم دفاع
موشکی شوروی سرنگون شد. در این ماجرا «ریگان» ابراز عقیده کرد که هیچ
مطلبی نمیتواند توجیهکننده سرنگون ساختن یک هواپیمای غیرمسلح باشد. وی
اعلام کرد:شوروی (سابق) با حمله به یک هواپیمای مسافربری، دست به یک عمل
تروریستی زده است و یکی از اعضای کمیته امور خارجه مجلس آمریکا، دولت این
کشور را به مقابله به مثل ترغیب کرد.
در هر حال
آمریکاییها به صورت جسارتآمیزی دلایل این جنایت خود را بیان و تأکید
کردند که هدف آمریکا از ساقط کردن هواپیمای ایرباس ایران، وادار کردن
جمهوری اسلامی به پذیرش صلح و پایان جنگ تحمیلی بود، چنان که رونالد
ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا در این زمینه اظهار کرد: «این فاجعه (سقوط
هواپیمای مسافربری ایران از سوی آمریکا) ضرورت دستیابی به برقراری صلح را
با حداکثر شتاب، دو چندان ساخته است» به عبارتی هدف آمریکا رهاندن گریبان
صدام جنایتکار از دستان پرقدرت رزمندگان اسلام بود.
رفتار
مزورانه آمریکا در این میان نیز قابل مطالعه است. از یک سو،رونالد ریگان،
رئیس جمهور وقت آمریکا، در اعلامیهای، با اظهار تأسف از این رویداد تلخ،
به سرنگون شدن هواپیمای مسافربری ایران اعتراف کرد، ولی اقدام ناو آمریکایی
را عمل دفاعی بجا دانست و مدعی شد هواپیمای ایرباس ایرانی در حال کاهش
ارتفاع و شیرجه رفتن به سوی ناو آمریکایی بوده است. از سوی دیگر، به
فرمانده ناو وینسنس که موجب سقوط هواپیمای مسافربری ایران شده بود نشان
افتخار داد و بر جنایت او مهر تأیید زد. این تناقض آشکار، از عوام فریبی
ریاکارانه دولت آمریکا و نیات شوم سردمداران این کشور خبر میداد. عوام
فریبی و جنایتکاریای که همچنان ادامه داشته و در ذات حاکمیت آمریکا
نهادینه شده است.