کد خبر: ۳۸۲۱۳
زمان انتشار: ۱۸:۱۷     ۱۶ بهمن ۱۳۹۰
حميد داوود آبادي از معراج بازمانده هايي است كه هنوز هم در اين روزگار به دنبال روزنه اي است براي نماندن! بعد از جنگ تلاش كرد با نوشتن و روايت گري از روزهاي نگفته آن هشت سال؛ جاماندنش را از قافله معراجي ها تسكين دهد ...
خبرگزاری دانشجو؛ امروز براي چه بايدهاي انقلاب و جشنواره هاي بعد از انقلاب به سراغش رفتيم و گفت و گويي با وي داشتيم كه متن كامل اين مصاحبه در ذيل آمده است...
 
امام از جوان هايي كه اهل لعو و لعب بودند انقلابي ساخت...
 
نقش ولايت و رهبري امام بود كه باعث انقلاب شد، امام خميني با ولايت بود كه امام شد؛ خيلي ها دنبال اين هستند كه امام را به عنوان يك انقلابي ساده نشان بدهند؛ اما بايد بدانند امام با همه رهبران انقلاب هاي جهاني فرق مي كرد چون اين نقش ولايت امام بود كه باعث انقلاب شد.
 
نسل جديد امروز بايد بدانند اگر حضرت مسيح جسم را زنده مي كرد؛ امام روح هاي مرده را زنده كرد، امام با جهاد اكبر انقلاب كرد؛ با جوان هايي كه در خيلي از محلات تهران لهو و لعب مي كردند.
 
امام با اين جوان ها انقلاب كرد؛ امام از خارج كشور نيرو نياورد. امام با توپ و تانك انقلاب نكرد. امام روح شرافت را در اين جوان ها زنده كرد .امام كاري كرد كه اين جوان ها متوجه شوند كه راه و مسير قبلي آنها اشتباه بوده؛ امام در انقلاب حركت را ايجاد كرد و جوان ها به دنبال امام حركت كردند ...
 
وظيفه سازمان هاي فرهنگي ما اين است كه اين حرف ها را نشان دهند. نه اين كه با تصوير هاي اشتباه نشان دهند كه مثلا انقلاب با 4 تا شعار و چند تا اعتراض شكل گرفته.
 
در اين راستا همه سازمان ها و رسانه ها مخصوصا صدا و سيما كم كاري مي كند. بعد از انقلاب اگر به كتاب ها و جشنواره ها و فيلم ها نگاه كنيد واقعا حرف خاصي از انقلاب نزده اند و حقشان را ادا نكرده اند.
 
حتي اگر راجع به شهيدي هم فيلم مي سازند از او چهره آرتيستي به مخاطب نشان مي دهند، در چهره سازي اشتباه مي كنند چرا وقتي مي خواهند از شهيدي مانند اندرز گو حرف بزنند از ولايي بودن صحبت به ميان نمي آورند؟
 
اين شهيد اين قدر ارتباط نزديك با امام داشته! ما فكر مي كنيم جوان هاي ما نديده و نشنيده علم غيب دارند.
 
خودشان بايد اين شخصيت ها را بشناسند. ما از جوان ها انتظار داريم پيشرو جبهه انقلاب باشند. مسئولين فرهنگي بدانند اگر امام حرفي مي زد اولين عامل به حرفش خودش بود.
 
آقاياني كه انتظار هزار و يك جور عمل از نسل سوم داريد؛ خودتان خيلي از نبايدها را انجام ندهيد!!!
 
اين مسئولين اگر ادعايي دارند بيايند انگيزه انقلابي كه امام در ما ايجاد كرد را در اين جوان ها زنده كنند.
 
به نظر من، ما از نظر محتوا در آثار انقلابي بعد از سي سال دچار افت كيفيت شده ايم. ما ادعا مي كنيم اول ارديبهشت 59 انقلاب فرهنگي صورت گرفته در حالي كه اين خيال باطل است.
 
اساس انقلاب ما فرهنگي و معنوي بوده، انقلاب فرهنگي در همان بهمن 57 شكل گرفته.
 
آيا در جشنواره هاي ما اين فرهنگ انقلابي و معنوي رواج داده مي شود؟
 
چرا اين مسئولين بعد از برگزاري جشنواره ها براي آسيب شناسي كاري انجام نمي دهند كه اين همه برنامه چه تاثيري در انتقال فرهنگ انقلابي داشته؟
 
مگر وظيفه وزارت و فرهنگ ارشاد به غير از انتقال مفهوم انقلاب است؟
 
اگر وظيفه بر گسترش موسيقي غرب و پاپ تعريف شده كه در زمان شاه اين مسائل بهتر بود!
 
پس ما براي چه انقلاب كرديم؟ اولين جايي كه مردم بعد از انقلاب ويران كردند سينما ها و مشروب خانه ها بود، وقتي مردم ما انقلاب كردند حرفشان اين بود كه ما خوراك فرهنگي مي خواهيم.
 
الان حتي در صداو سيما هم فيلم هاي مشكل دار اخلاقي پخش مي شود.
 
ما مسلماني مان مشكل دارد!
 
پيرامون جشنواره فيلم فجر هم به نگاه من فقط آدمهاي فيلم باز براي فيلم شركت مي كنند. آيا نسل جوان وسعش براي پرداخت هزينه فيلم هاي جشنواره مي رسد؟
 
وزارت فرهنگ و ارشاد ادعا مي كند ما 2000 كارت براي دانشجويان در نظر گرفته ايم! پس ما بقي دانشجويان سهمشان چه مي شود؟جشنواره يعني ما بايد وظيفه فرهنگي انجام بدهيم اما تيراژ فرهنگي ما بسيار پايين است.
 
آقا بارها گفته اند تيراژ كتاب هاي ما بايد به يك ميليون در سال برسد؛ ما كم كاري مي كنيم كه به اين جا نرسيده ايم، همه اين ايرادات به خاطر اين است كه ما مسلمان شدنمان ايراد دارد!
 
ما بايد خودمان «حاسبوا قبل ان تحاسبوا» باشيم؛ ما بايد خودمان از خودمان حساب كشي كنيم. راه حل اين ماجرا اين است كه ما بايد فرهنگ را بومي سازي كنيم، اگر من كتاب يا نشريه اي چاپ مي كنم بايد احساس كنم مخاطب اين مطلب بچه خود من است.
 
اشكال بسياري از مسائل فرهنگي ما وجود تفاوت فرهنگي بين اقشار جامعه است. وقتي بسياري از مسئولين ما بچه ها يشان در خارج از كشور درس مي خوانند معلوم است از مشكلات آموزشي مدارس معمولي بي خبر اند.
 
همين تفاوت فرهنگي و آقازادگي باعث مي شود كه مدير فرهنگي از معضلات فرهنگي بي اطلاع باشد.
 
در همين راستا در انتخاب مسئول فرهنگي سليقه اي عمل مي شود و كسي نگاه نمي كند كه ببنيد آيا اين آقا كه مثلا دبير فلان جشنواره شده اصلا در اين حيطه تخصص دارد يا نه؟
 
وقتي در مملكت ما سردار رويانيان مدير عامل باشگاه پرسپوليس مي شود ديگر فاتحه مملكت خوانده است.
 
برويد تحقيق كنيد ببينيد سالانه بودجه فرهنگستان هاي هنر و ادب فارسي چه قدر است و بر مبناي اين بودجه آيا خروجي داشته اند يا خير!
 
بسياري از آدمهاي اين سازمان ها به كار فرهنگي به ديد كار نگاه مي كنند نه وظيفه اگر اين طور بود پس شهداي ما بايد نيمه هاي شب مي گفتند ساعت كاري گذشت پس جنگ تعطيل!
 
براي كار انقلابي بايد غيرت داشت. اين سازمان هاي ارشاد بروند ببينند كدام كتابشان با اين همه امكانات بيشتر از 3000 تيرار داشته است؟
 
من جوان هايي ميشناسنم كه به تنهايي بدون بودجه به سراغ خانواده هاي شهدا رفته اند و كتابي در آوردند كه به تيراژ 12 و 13 رسيده، اين مشكل در مسئولين ستاد فجر هم هست چند سال يك آقايي را مسئول فلان ستاد فجر و فلان هفته دفاع مقدس مي گذارند آخر سر هم هيچ خروجي ندارد. بايد كارها را به جوان ها بسپارند كه اين انقلاب تحركي كند.
 
دهه فجر با يك زنگ مدرسه و بوق كشتي پيامش را منتقل نمي كند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها