*مرگ مادر و 2 کودک درآتش گلدکوئست
زن جوان پس از گرفتار شدن در دام سر شاخههای شرکت هرمی در اقدامی جنونآمیز 2 کودکش را به آتش کشید.
سوم بهمن سال جاری آتش سوزی در خانهای در خیابان البرز شهر زاهدان به پلیس مخابره شد.
پس از خاموش شدن شعلههای آتش، پلیس وقتی وارد یکی از اتاقهای خانه شد با صحنه هولناکی روبهرو شد.
زن
جوان و 2 کودک خردسالش به خاطر شدت سوختگی به کام مرگ فرو رفته بودند.
کارشناسان آتش نشانی پس از بررسیهای محلی اعلام کردند که آتشسوزی عمدی
بوده است.
در ادامه و با توجه به حساسیت ماجرا تیمی از کارآگاهان
با حضور در محل، تحقیقات برای افشای راز این جنایت هولناک را آغاز کردند.
در نخستین بررسیها مشخص شد زهرا در گوشهای از اتاق 2 کودک خود به نامهای
علی اصغر 5 ساله و حنانه 3 ساله را در آغوش گرفته بود که 3 عضو این
خانواده به علت سوختگی شدید جان باخته بودند.
کارشناسان آتشنشانی
نیز علت آتشسوزی را ریختن نفت روی فرش و اثاثیه خانه اعلام کردند. همچنین
در محل حادثه یک ظرف 4 لیتری خالی که بوی نفت میداد نیز به دست آمد.
قفل
بودن در اتاق از داخل موجب شک ماموران شد و آنها احتمال خودسوزی زهرا و
قتل 2 کودکش را مطرح کردند. در حالی که تحقیقات پلیسی در این رابطه ادامه
داشت، پسر 10 ساله زهرا با مراجعه به ماموران جزئیات این جنایت هولناک را
فاش کرد. وی که بشدت غمگین بود، گفت: امروز صبح وقتی پدرم به محل کارش رفت
مادرم یک ظرف 4 لیتری نفت را پر کرد و به داخل اتاق آورد.
خیلی هراسان
بود و رفتارش مرا میترساند. سپس ما را به داخل اتاق برد. میدانستم قصدش
چیست! خواست در را قفل کند که من سریع از اتاق خارج شده و فرار کردم. چند
دقیقه بعد وقتی بازگشتم، خانهمان در حال سوختن بود.
تیم جنایی برای
کشف انگیزه زن جوان از این اقدام جنونآمیز به تحقیق از اهالی محل پرداخت
اما آنها مدعی شدند زهرا زن آرامی بوده و هیچ وقت وی را ناراحت و عصبی
ندیده بودند.
همزمان با حضور پدر خانواده در محل حادثه ماموران به
تحقیق از وی پرداختند که این مرد در اظهارات خود انگیزه همسرش را فاش کرد.
پدر خانواده گفت: همسرم چندی پیش با سرشاخههای یک شرکت هرمی آشنا شد. آنها
با دادن وعدههای واهی زهرا را فریب داده بودند. وی موضوع را به من گفت
اما مخالفت کردم. سرانجام با اصرارهای وی راضی شده و 12 میلیون تومان
پسانداز خود را به اعضای این شرکت هرمی دادیم. پس از مدتی آنها از دادن
پول و سود آن خودداری کرده و مدعی شدند همسرم هیچ پولی به آنها نداده است.
این
موضوع باعث اختلاف من و همسرم شد. خیلی آشفته و عصبی شده بود اما هیچگاه
تصور نمیکردم دست به این جنایت بزند. اعضای این شرکت هرمی همه سرمایهام
را از من گرفته و با این کارشان باعث شدند خانواده خود را از دست بدهم.
کارآگاهان
پس از اطلاع از انگیزه زهرا از این جنایت هولناک تحقیقات درباره ادعای
شوهرش را آغاز کرده و پس از بررسیهای گسترده موفق به شناسایی سرشاخههای
این شرکت هرمی شدند.
متهمان با اجاره دفتری در زاهدان به صورت مخفیانه اقدام به عضوگیری و کلاهبرداری از طعمههای خود میکردند.
وی
افزود: شامگاه جمعه اعضای اصلی این شرکت در عملیات ضربتی پلیس دستگیر شده و
در جریان تحقیقات از آنها مشخص شد متهمان با دادن وعده سودهای کلان
طعمههای خود را فریب داده و از آنها پولهای میلیونی گرفته بودند.
*زن متاهل پاسخ خواستگار را با جنايت داد
مردي كه به ازدواج با زني متاهل اصرار داشت، سرانجام قرباني پافشاري خود شد و توسط اين زن و اعضاي خانوادهاش به قتل رسيد.
ماموران
كلانتري كهريزك ساعت يك بامداد نهمين روز ماه جاري از طريق مركز فوريتهاي
پليسي در جريان آتش گرفتن يك دستگاه خودرو سواري در كمربندي جاده ورامين
قرار گرفتند. ماموران بعد از خاموش شدن آتش با بقاياي سوخته شده جسدي در
خودرو مواجه شدند و موضوع را به قاضي كشيك دادگاه كهريزك و اداره دهم پليس
آگاهي تهران اطلاع دادند. بررسيهاي مقدماتي نشان داد، جسد پس از مثله شدن
در صندوق عقب خودرو جاسازي و به محل كشف منتقل و به همراه خودرو به آتش
كشيده شده است.
كارآگاهان در تحقيقات خود با بررسي اركان خودرو
موفق به شناسايي هويت مالك 65ساله آن به نام «جعفر» شدند و اعضاي خانواده
جعفر بعد از ديدن جنازه هويت او را تاييد كردند. ماموران در گام بعدي اطلاع
پيدا كردند مقتول بازنشسته يك شركت خصوصي و داراي وضعيت مالي مناسب بود و
با وجود آنكه يكي از بستگانش به نام «ستاره» متاهل است، وي اصرار داشت
ستاره به بهانه نداشتن شرايط اقتصادي مناسب از همسر خود متاركه و با او
ازدواج كند.
با اعلام نظريه پزشكي قانوني درخصوص نحوه ارتكاب جنايت
و نتايج اعلام شده از سوي تيم بررسي صحنه جرم و تشخيص هويت، كارآگاهان
اطمينان پيدا كردند قتل توسط يك نفر انجام نشده و چند نفر در ارتكاب جنايت
نقش و مشاركت داشتهاند.
كارآگاهان با شناسايي محل سكونت ستاره و
همسرش در خيابان پيروزي به تحقيقات نامحسوس پرداختند و سرانجام ساعت 16روز
پنجشنبه هفته گذشته زن 28 ساله و شوهر 39 سالهاش به نام غلامرضا را دستگير
كردند. هر دو نفر با وجود انكارهاي اوليه در بازجوييهاي تخصصي به ارتكاب
جنايت اعتراف و در اظهارات خود عنوان كردند، پس از كشتن جعفر با كمك و
مشاركت پدر و برادر ستاره به اسامي كرم (53 ساله) و فرامرز (27 ساله) جسد
را مثله كردند و پس از انتقال جنازه به كهريزك با بنزين تهيه شده توسط
فرامرز جسد و خودرو متعلق به مقتول را آتش زدند و با خودرو فرامرز متواري
شدند.
ستاره در اعترافات خود به كارآگاهان گفت: «پس از آنكه همسرم
از نيت و تلاش جعفر براي ازدواج با من اطلاع پيدا كرد، به قصد گرفتن
انتقام، از من خواست با مقتول تماس بگيرم و به بهانه صحبت كردن درخصوص نحوه
ازدواج، وي را به خانه بكشانم. من طبق نقشه عمل كردم و همسرم در راه پله
مخفي شد و پس از ورود جعفر به داخل خانه، ميان آن دو درگيري شديدي به وجود
آمد. در همين زمان، با چاقو ضربهاي را به كمر مقتول زدم و غلامرضا نيز با
يك طناب كه به دور گردن جعفر انداخت، باعث خفه شدن و مرگ وي شد.»
ستاره
درباره نقش و نحوه مشاركت پدر و برادرش در اين جنايت گفت: «پس از كشته شدن
جعفر، بلافاصله با پدرم تماس گرفتم و موضوع را به او اطلاع دادم. پس از
دقايقي كوتاه، پدرم به همراه برادر بزرگترم به خانه ما آمدند و با جسد
جعفر روبهرو شدند. به پيشنهاد پدرم، جسد را به حمام برديم و در آنجا پس از
جدا كردن اعضاي بدن، با كمك برادرم اعضاي بريده شده را در داخل پلاستيك و
صندوق عقب خودرو قرار داديم، در حاليكه برادرم مقداري بنزين خريداري كرده
بود با دو دستگاه خودرو سواري متعلق به مقتول و برادرم به جاده ورامين
رفتيم و در آنجا با آتش زدن جسد و ماشين از محل دور شديم.»
با توجه
به اعترافات ستاره و همسرش، پدر و برادر نيز همان روز در منطقه محلاتي
دستگير شدند و پس از انتقال به پليس آگاهي به نقش و مشاركت خود در اين
جنايت اعتراف كردند. بنابر اين گزارش، هر چهار متهم اكنون در بازداشت به سر
ميبرند و تحقيقات از آنها ادامه دارد.
*جزئيات جديد از پرونده ۳قتل در «طلافروشي پلاتين»
کارآگاهان
پليس آگاهي خراسان رضوي با پيگيري سرنخ هاي موجود در پرونده قتل ۳نفر در
يک طلافروشي مشهد تاکنون ۳نفر را به عنوان مظنون دستگير کرده اند که
بازجويي از آنان ادامه دارد.
عصر شانزدهم مرداد سال گذشته، ماموران
انتظامي از وقوع يک جنايت هولناک داخل طلافروشي در خيابان امام خميني (ره)
مشهد مطلع شدند و براي بررسي موضوع به محل حادثه عزيمت کردند.
تحقيقات
آنان نشان داد ۳نفر به نام هاي مجتبي، رضا و حسام داخل طلافروشي و به ضرب
گلوله کشته شده اند اين درحالي بود که عامل يا عاملان اين جنايت ها مقادير
زيادي طلا را نيز به سرقت برده اند.
اين گزارش حاکي است: با حضور
قاضي علي اکبر صفائيان (قاضي ويژه قتل عمد در زمان حادثه) بررسي هاي قضايي
درباره اين پرونده جنايي در حالي آغاز شد که يکي از بستگان مقتول عنوان
کرد: حدود ساعت 13:30 که من سوار خودروام شدم کرکره مغازه طلافروشي پايين
بود به همين دليل هم توجهي نکردم و رفتم. اين درحالي بود که کشف اجساد ساعت
16:10 به ۱۱۰ اعلام شده بود.
پس از انجام تحقيقات مقدماتي و انتقال
اجساد به پزشکي قانوني، پيگيري اين پرونده به شعبه جنايي پليس آگاهي سپرده
شد و قاضي صفائيان (بازپرس شعبه ۸۰۸ دادسراي عمومي و انقلاب) با صدور
دستورات ويژه اي از کارآگاهان خواست تا بررسي هاي خود را با توجه به سرنخ
هاي موجود آغاز کنند.درحالي که تحقيقات پليس با ثبت اظهارات ۲تن از مشتريان
طلافروشي و بررسي دوربين هاي مدار بسته ادامه داشت چند ماه بعد فردي به
اتهام آدم ربايي با دستورات قاضي حسين امام وردي (قاضي شعبه ۸۰۴) دستگير
شد.
ماجرا از اين قرار بود که جواني توسط افراد ناشناس در مشهد
ربوده شد اما پس از گذشت ۴۰روز آدم ربايان گروگان خود را در نزديکي محل
زندگي اش رها کردند. پليس پس از آزادي وي، ماجرا را پيگيري کرد و فردي به
نام «ح» به اتهام آدم ربايي دستگير شد اين درحالي بود که برخي شواهد نشان
مي داد که مشخصات فرد دستگير شده، با متهم تحت تعقيب در پرونده قتل
طلافروشان شباهت دارد و وي قبلا معاملاتي با مالک طلافروشي داشته است.
بنابراين
وي به عنوان مظنون در اين پرونده نيز تحت بازجويي قرارگرفت اما ارتکاب
هرگونه جرمي را در ۲ پرونده مذکور منکر شد.با توجه به شواهد و قراين موجود و
همچنين اظهارات ۲مشتري طلافروشي، مقام قضايي دستور بازداشت متهم را صادر
کرد و پرونده آدم ربايي نيز از شعبه ۸۰۴ به شعبه ۸۰۸ بازپرسي ارسال شد و
مورد رسيدگي قرارگرفت.
با دستور قاضي شعبه ۸۰۸ بازپرسي، ۲تن ديگر نيز در اين رابطه دستگير شدند که تحقيقات از آنان همچنان ادامه دارد.
*مرد كارتن خواب ناجي كودك شد
كودكي
كه توسط يك مرد كارتنخواب در ميان زبالهها بيهوش پيدا شده بود با تلاش
پزشكان زنده ماند. اين در حالي است كه پزشكان نظر دادند او بارها شكنجه و
سوزانده شده است.
روز هفتم بهمنماه مرد بيخانماني در شرق تهران در
جستجوي غذا از ميان زبالهها بود كه چشمش به پسري خردسال افتاد. او چند
بار كودك خردسال را تكان داد تا بيدار شود اما كودك بيهوش بود.
مرد
كه بشدت ترسيده بود، خواست از آن محل فرار كند، اما چهره معصومانه پسر
كوچولو مانع از اين كار شد. او را بغل گرفت و پس از طي مسافتي به بيمارستان
الغدير رساند و از پرستاران براي نجات اين كودك، كمك خواست.
پرستاران اورژانس بلافاصله كودك را به بخش مراقبتهاي ويژه منتقل كردند و تلاش براي نجات او آغاز شد.
در
پي اين موضوع، مسوولان بيمارستان در تماس با مركز فوريتهاي پليسي 110 و
اورژانس اجتماعي، ماجرا را گزارش كردند و مانع از خروج مردي شدند كه كودك
را به بيمارستان رسانده بود.
ماموران كلانتري و مددكاران اورژانس
اجتماعي با حضور در بيمارستان در تحقيق از اين مرد متوجه شدند، او كودك را
از ميان زبالهها پيدا كرده و به بيمارستان آورده است.
در مرحله بعد
معلوم شد آثار سوختگي و كبودي بسياري در بدن پسر كوچولو ديده ميشود و
نشان ميدهد او بارها شكنجه شده و ضربه سختي به سرش اصابت كرده و احتمال
دادند او از بلندي سقوط كرده است. كودك آسيب ديده پس از يك روز براي ادامه
درمان به بيمارستان شهداي تجريش تهران منتقل شد.
پسر خردسال كه بر
اثر اصابت به ناحيه سرش همچنان بيهوش بود، سرانجام با تلاش پزشكان پس از
چهار روز در حالي كه با مرگ دست و پنجه نرم ميكرد، در بخش مراقبتهاي ويژه
به هوش آمد.
ردپاي يك زن به عنوان تنها مظنون
در
حالي كه تحقيق براي مشخص شدن هويت پسر كوچولو و يافتن خانوادهاش آغاز شده
بود، يكي از مسوولان بيمارستان الغدير با پليس تماس گرفت و خبر داد، زني
كه خود را عمه اين كودك معرفي كرده، به بيمارستان آمده و ساعاتي بعد ناپديد
شده است.
در ادامه تحقيقات معلوم شد چند روز پس از انتقال پسر
كوچولو به بيمارستان شهداي تجريش، زني به بيمارستان الغدير مراجعه كرده و
با معرفي خود به عنوان عمه كودك، اطلاعاتي درباره او به مسوولان بيمارستان
ارائه كرده است. او گفته است اين كودك علي نام داشته و 2.5 ساله است.
همچنين
عنوان كرده والدين علي معتاد بوده و در حال حاضر در زندان به سر ميبرند.
او گفته بود در اين مدت از علي نگهداري ميكرده تا اين كه روز حادثه پس از
بازگشت به خانه متوجه غيبت كودك شده است و پس از جستجوي فراوان همسايهها
گفتهاند او از بالكن خانه به پايين سقوط كرده، اما نميدانند چه كسي او را
با خود برده است.
در اين هنگام وقتي مسوولان بيمارستان از او مدرك هويتي خواستهاند به يكباره فرار كرده است.
به
اين ترتيب با اطلاعات به دست آمده، جستجو براي يافتن زن غريبه كه ادعا
ميكرده عمه كودك آسيبديده بوده، آغاز شده است تا راز اين كودكآزاري فاش
شود.