کیهان نوشت:
سخنان روز جمعه رهبر معظم
انقلاب به دقيقترين معناي كلمه سخناني كدگذاري شده بود. هر سطر و فرازي از
آن پاسخي بود دقيق و كاملا نكته سنجانه به پيام هايي كه در ماه هاي اخير
غربي ها سعي در رساندن آن به ايران داشته اند. بازتاب بسيار وسيع و گسترده
اين سخنان در محافل غربي و صف كشيدن تقريبا همه مقام هاي دست اندركار امور
ايران در اروپا و آمريكا براي اظهارنظر درباره آن نشان مي دهد همه پيام
هايي كه بايد منتقل مي شد، منتقل شده و همه آنها كه بايد پاسخ پالس هاي
ارسالي شان را دريافت مي كرده اند، پاسخ ها را گرفته اند. وضع اكنون به
گونه اي است كه مي توان گفت در نظام تصميم سازي غربي ها درباره ايران جايي
براي «اشتباه محاسباتي» باقي نمانده است. ايران يك دور با زباني كاملا
راهبردي و عميق محاسبات خود را براي غرب تشريح كرده است. اكنون دورنماها
روشن است و غرب مي داند كه بابت هر گزينه اي كه انتخاب كند و هر سناريويي
كه در پيش بگيرد، با چه پاسخي مواجه خواهد شد. بنابراين مي ماند اينكه آيا
طرف غربي هم در محاسبات خود بازنگري خواهد كرد يا نه.
اين نوشته تلاش
مي كند به نحو اجمالي بخشي از اين فرآيند شفاف سازي محاسباتي را كه بدون
ترديد جز رهبر معظم انقلاب اسلامي كسي قادر به انجام آن نبود، مرور كند.
يكم-
نخستين هدف غرب از تجميع فشار بر ايران در چند ماه گذشته اين بود كه ايران
را نسبت به تحولات منطقه منفعل كند. اگر دقيق تر باشيم، در واقع هدف غربي
ها اين بوده است كه از تبديل شدن وضعيت ژئوپلتيكي منطقه خاورميانه به يك
موقعيت كاملا ايرانيزه جلوگيري كنند. آنچه غربي ها در سر داشتند اين بود كه
با تجميع انواع فشارها بر ايران در زماني كوتاه، ايران به ناچار به مديريت
اين فضا مشغول خواهد شد و علاوه بر اينكه بردهاي راهبردي خود در منطقه را
فراموش مي كند، امكان استفاده از ضعف تاريخي آمريكا و اسرائيل در منطقه و
جهت دهي به فوران اسلام گرايي را هم از دست خواهد داد. فرمايشات رهبر معظم
انقلاب اسلامي در خطبه هاي نماز جمعه تهران به وضوح نشان داد كه هيچ نوعي
از اعمال فشار بر ايران قادر نخواهد بود ايران را از تمركز بر برتري
راهبردي اش در منطقه، سرمايه گذاري روي بسط اسلام گرايي و استفاده از فرصت
منحصر به فرد موج ضد اسرائيلي و آمريكايي در منطقه غافل كند. كاملا برعكس،
ايران به خوبي دريافته است كه هدف همه اين فشارها وارد كردن ايران به
دوراني از غفلت است آن هم با اين هدف كه شايد غربي ها بتوانند خود را جمع و
جور كنند و با خريد زمان، مسكن هايي براي دردهاي عميق منطقه اي خود
بيابند. وقتي ايران مي داند هدف غرب دقيقا چيست، چرا بايد به برآورده شدن
آن كمك كند؟ غرب به دنبال آن است كه هر طور شده ضعف خود را بپوشاند و
ايران را درست در زماني كه فرصت بسط كامل مدل خود به منطقه را دارد، با
مشغول كردن به پروژه هاي فرعي از اين كار بازدارد. اكنون اين اشتباه
محاسباتي بايد تصحيح شده باشد. غرب هر چه هم كه فشار را بر ايران تشديد كند
-كه البته توانش در اين زمينه از ادعايش بسيار كمتر است- قادر به متوقف
كردن پروژه هاي منطقه اي ايران نخواهد بود و صحنه منطقه را كاملا باخته
است.
دوم- دومين هدف غرب بويژه آمريكايي ها ازفعال كردن بي سابقه
ابزارهاي فشار بر روي ايران اين بوده است كه ايران را آنطور كه خود مي
خواهد و با دستور كاري كه از قبل طراحي كرده پاي ميز مذاكره بكشاند.
آمريكايي ها مدت هاست تلاش مي كنند يك مسير مذاكراتي با ايران باز كنند و
نياز خود به اين موضوع را هم آشكار و پنهان انكارنكرده اند. باراك اوباما
نامه اخير خود به ايران را با عبارتي با اين مضمون به پايان برده است كه
آمريكا آماده نشست بر سر ميز مذاكره با ايران در هر زمان و مكاني است كه
ايران بخواهد. اينكه چرا آمريكايي ها چنين به مذاكره با ايران نيازمندند
خود بحثي ديگر است ليكن پيداست كه خروج از منطقه در اثر تنگناهاي اقتصادي و
ناتواني از متوقف كردن برنامه هاي هسته اي و موشكي ايران و در نتيجه نياز
به مذاكره درباره آينده اين برنامه ها، اصلي ترين عوامل تشديد اين نياز در
ماه هاي گذشته بوده است. آمريكايي ها بسيار اميدوار بودند كه تحت فشار قرار
دادن ايران برخي گروه هاي داخلي را به گسترش دادن لابي خود براي تن دادن
نظام به مذاكره با آمريكا وادار كند و نهايتا در زماني كوتاه ايران مقابل
نشستن با آمريكايي ها را بپذيرد. سخنان روز جمعه رهبر معظم انقلاب اسلامي
نشان داد اين طرح ريزي بسيار ساده دلانه بوده است و ايران در اثر مواجهه با
فشارها به جاي اينكه به اين نتيجه برسد كه بايد با آمريكا مذاكره كرد
اتفاقا به اين نتيجه رسيده است كه هيچ فايده اي در مذاكره با آمريكا نيست و
با غربي ها بايد با همان زباني سخن گفت كه خود عادت به استفاده از آن در
سخن گفتن با ديگران دارند.
سوم- سومين هدف غربي ها در ماه هاي اخير
اين بوده است كه با تشديد بحث ها درباره احتمال قريب الوقوع بودن درگيري
نظامي با ايران يا آنطور كه خود دوست دارند بگويند با معتبرسازي تهديد
عليه ايران، اين دورنما را به ايران منتقل كنند كه اگر در مقابل تحريم ها
كوتاه نيايد آن وقت با گزينه اي دهشتناك تر يعني درگيري نظامي مواجه خواهد
شد. اين سر جاي خود بحثي مفصل است كه اساسا هدف طرح بحث «ايجاد تهديد
معتبرنظامي عليه ايران» كه ابتدا اسرائيلي ها آن را مطرح كردند اين بوده
است كه با جدي كردن گزينه جنگ براي ايران، آن را وادار به كوتاه آمدن كنند
نه اينكه واقعا خود را براي درگيري با ايران آماده سازند. تعبير بنيامين
نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي اين است كه كه اگر مي خواهيد ناچار به
جنگ با ايران نشويد، حرف زدن از جنگ را متوقف نكنيد. فرمايشات روز جمعه
حضرت آقا ثابت كرد اين بار هم غربي ها به كاهدان زده اند. اولا، مهم نيست
كه غربي ها چه در سر داشته اند؛ آنچه اكنون به واقع مهم است اين است كه
ايران تهديدهاي نظامي عليه خود را جدي نمي داند و در نتيجه اين گزينه آنطور
كه غربي ها مي خواسته اند معتبر نشده است. ثانيا، دقيقا بر خلاف آنچه
آمريكايي ها تصور مي كنند، ايران راهبرد ايجاد تهديد معتبر نظامي را به ضرر
خود نمي داند. رهبر بصير انقلاب اسلامي روز جمعه فرمودند تهديد به جنگ به
ضرر غربي هاست. اين پاسخي مستقيم به راهبرد ايجاد تهديد معتبر نظامي است.
فقط كافي است نگاهي به قيمت هاي جهاني نفت بيندازيد تا عمق اين موضوع معلوم
شود. و ثالثا، روز جمعه روشن شد كه ايران اگر ضرورت پيدا كند نه فقط
هراس و ابايي از ورود به درگيري نظامي با غربي ها ندارد بلكه با اتخاذ نوعي
راهبرد پيش دستانه تصميم دارد از هر كشور و گروهي كه وارد مبارزه با
اسرائيل شود رسما و علنا پشتيباني كند. جداگانه خواهيم گفت كه اين يك فاجعه
راهبردي عظيم براي آمريكا و اسرائيل است چرا اين وعده صادق حضرت آقا حتما
به بسياري از گروه ها انگيزه اي مضاعف و تواني غير قابل محاسبه براي درگيري
با اسرائيل خواهد داد. به مصر به پاخاسته نگاه كنيد...
چهارم-
چهارمين هدف غربي ها از فشارهاي اخير بر ايران آن چيزي است كه رهبر فرزانه
انقلاب اسلامي همواره آن را پروژه غرب براي جلوگيري از الگو شدن ايران در
منطقه ناميده اند . مسلم است كه آمريكايي ها از اينكه الگوي حكومتي و الگوي
رفتار ايران در بقيه نقاط منطقه كپي شود و ايران در مسير مبارزه با آمريكا
و اسرائيل شركايي جديد بيابد بسيار هراسانند .محتواي كنفرانس اخير هرتزليا
در اسرائيل هم همين را ثابت مي كند. مكانيسمي كه غربي ها براي رسيدن به
اين هدف انتخاب كرده اند اين است كه با وارد كردن فشار شديد بر ايران به
بقيه كشورهاي منطقه پيغام بدهند كه الگوي ايران يك الگوي منزوي، شكست خورده
و تحت فشار است و بنابراين تقليد از آن عاقلانه نيست. رهبر انقلاب روز
جمعه با استدلالي بسيار قابل توجه بي اثر بودن اين مكانيسم را نشان دادند.
آقا فرمودند درست است كه غرب فشار مي آورد ولي اين روشن است كه ايران در
مقابل اين فشارها كوتاه نخواهد آمد و مقاومت خواهد كرد و همين مقاومت ايران
باعث الگو شدن آن در منطقه و ترغيب ديگر كشورها به ايستادن در مقابل
زورگويي هاي آمريكا و اسرائيل خواهد شد. در واقع درست عكس آنچه غربي ها مي
پندارند فشار آوردن بر ايران به جاي اينكه باعث از سكه افتادن الگوي آن
شود، الگوي ايران را جذاب تر خواهد كرد آن هم براي مسلماناني كه باز به
فرموده رهبر انقلاب هم از تحجر و خشك سري خسته شده اند و هم از غربگرايي
روشنفكرانه.
پنجم- و نهايتا اينكه براي آمريكايي ها اين حياتي است كه
با ترساندن ايران از عاقبت رويارويي با خود، از فعال كردن گزينه هاي پاسخ
ايران در مقابل فشارهايي كه اخيرا توليد كرده اند جلوگيري كنند. غرب مي
خواهد هم به ايران فشار بياورد و هم ابتكار عمل پاسخ دهي را از ايران
بگيرد. رهبر معظم انقلاب روز جمعه به صراحت گفتند ايران در مقابل تهديد به
حمله نظامي و تحريم نفتي غرب تهديدهايي در اختيار دارد كه آنها را در موقع
مناسب اعمال خواهد كرد. استفاده از اين ادبيات در مقابل فشارهاي غرب نشان
دهنده آن است كه ايران به جاي اينكه از ارائه پاسخ صرف نظر كند، بيشتر
ترغيب شده پاسخ هاي مناسب فراهم آورد و آمريكاييها خوب مي دانند وضع ايران
براي رويارويي با آنها از هر زمان ديگري در طول تاريخش بهتر است.
مهدي محمدي