فتنه هنوز تمام نشده/ خاطره می‌گویند تا یک امام جعلی معرفی کنند

فتنه 88 تا کنون از زوایای مختلفی واکاوی شده است، بعد از گذشت 7 سال به نظر شما کدام بخش از تحلیل مسائل فتنه مورد کم توجهی قرار گرفته است؟

در رابطه با فتنه یک نقطه مهم که بعضاً مشاهده می‌کنیم به آن بی‌توجهی می‌شود، بحث اهداف براندازانه این فتنه است. مخصوصاً در سال‌های اخیر شاهدیم که فتنه 88 را به یک دعوای سطحی و فردی بین دو رقیب تقلیل می‌دهند. در حالی که فتنه 88 بر اثر یک طراحی بزرگ از سوی دشمنان بوجود آمده بود و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را دنبال می‌کرد. امروز اسناد زیادی وجود دارد که این مطلب را تأیید می‌کند.

بخش زیادی از این اسناد، اسناد آشکار هستند که در دسترس همه قرار دارند. به عنوان مثال یکی از اسنادی که اثبات می‌کند فتنه 88 بر اثر طراحی خارجی پیاده‌سازی و اجرا شده بود، سخنان اوباما در کنگره آمریکا است. وی تا به حال چندین بار در کنگره به بحث فتنه و طراحی سنگینی که آمریکا برای براندازی با استفاده از فضای مجازی انجام شده بود اشاره کرده است. ولی با وجود این طراحی‌ها و اقداماتی که استکبار علیه کشور و نظام انجام داد، با اقدامات خوب و اتفاقات مثبتی که توسط نیرو‌های خودمان در این سمت انجام شد، بسیاری از طراحی‌های آنها خنثی شد و به ثمر ننشست.

لذا اگر چه در فتنه با یک طراحی عظیم خارجی روبرو بودیم ولی با یک شکست بزرگ دیگر استکبار در برابر نظام اسلامی نیز روبرو بودیم. آنها حتی بعد از فتنه گفتند که ما هزینه‌هایی که کردیم برای سرنگونی انقلاب اسلامی، کافی نبوده است و علت شکستشان را به این مسأله مرتبط دانسته‌اند. برای همین می بینیم در بودجه امسال آمریکا مبلغ حدود 3.5 میلیارد دلار برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی در داخل و همچنین در منطقه اختصاص داده اند.

پس همان طور که ابتدا گفتم نباید از نقش دولت های خارجی در طراحی و اجرای فتنه غافل شد. امروز هم باید توجه داشت که این دشمنی که در موقعیت های گذشته برای ضربه به نظام اسلامی و براندازی آن استفاده کرده است، در سایر فرصت ها نیز به همین گونه اهداف براندازانه دارد. حال اگر امروز از در مذاکره وارد شده است، به معنای تغییر هدف نیست بلکه به این معناست که روش های قبلی نتیجه نداده است و حالا از روش مذاکره قصد دارد اهداف براندازانه خود را پیگیری کند.

تحلیل شما از نقش نیرو های داخلی در این فتنه چیست؟

با تأسف باید گفت عده ای قبل از سال 88 پروژه ای را پیش می بردند که در آنها تلاش داشتند القا کنند مشکل جمهوری اسلامی با آمریکا، تنها یک مشکل ذهنی است. آنها به جامعه می گفتند در صورتی که این ذهنیت اصلاح شود، مشکل ایران و آمریکا نیز حل می گردد. این خط فکری به دنبال ایجاد تغییر در یکی از ارزش های بنیادین انقلاب اسلامی بود که در آن مبارزه با استکبار یکی از ویژگی های همیشگی انقلاب اسلامی تلقی می شده است.

اما بعد از وقایع فتنه 88 و دستگیری برخی از عوامل آن، این خط فکر همچنان در میان برخی از مسئولین در حال ترویج بوده است. می بینیم که در این سال ها نیز برخی از مسئولین دولتی سخنانی به همین مضمون بیان می کنند. لذا نباید فکر کرد که فتنه 88 تمام شده است و انقلاب از خطر آن رها شده است.

بلکه باید بدانیم که تفکر و اهدافی که در فتنه پیگیری می شد همچنان در حال تهدید ارزش های انقلاب است. تنها می توان گفت که دشمن برای رسیدن به اهداف خود روش های خود را بروز رسانی کرده است و شیوه های نوینی وارد شده است وگرنه اهداف همچنان همان اهداف است. تجربه فتنه به دشمن نشان داد که حمله به ساحت امام برای آنها هزینه دارد و یا اینکه جسارت به رهبر معظم انقلاب، مردم را از اهداف واقعی فتنه گران آگاه می کند، لذا آنها در سال های اخیر با تغییر روش به دنبال این هستند تا هم اهداف خود را دنبال کنند و هم مردم را در کنار خود نگه دارند.

ماجرای اخیر بی بی سی هم در همین راستا ارزیابی می شود. در دوران فتنه برخی از فتنه گران با جسارت به تمثال حضرت امام اهداف واقعی خود را به صورت صریح نشان دادند ولی با واکنش شدید مردم روبرو شدند. امروز بی بی سی فارسی با جعل تاریخ تلاش می کند تا از امام، چهره ای تحریف شده نشان دهد تا از این طریق اهداف خود را پیگیری کند.

به نظر شما چه درس هایی از فتنه 88 برای امروز ایران اسلامی می تواند ضروری باشد؟

با توجه به تجربه ای که از فتنه 88 داشتیم به نظر من یکی از مسائل مهمی که برای جامعه امروز ما ضروری باشد این است که گفتمان انقلاب اسلامی با عقبه دینی آن به طور مستدل و مستند برای مردم به خصوص نسل سوم و چهارم انقلاب تبیین و تشریح شود. این کار به نظرم کار خیلی سختی است و دستگاه های مختلف ما باید با تمام قدرت برای تبیین خط امام وارد میدان شوند. رهبری پارسال در سالروز ارتحال حضرت امام بحث خیلی مهمی کردند که به همه به راحتی از آن سخن مهم گذشتیم.

ایشان در آن سخنرانی گفتند که اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم و یا کنار بگذاریم ملت ایران سیلی خواهد خورد. در این بیانات رهبری اشاره می کنند در صورتی که راه امام را گم کنیم تنها انقلاب اسلامی نیست که ضربه خواهد خورد بلکه ملت ایران با هر اعتقادی نیز سیلی می خورند. حال من اگر همین بحث را کمی بیشتر باز کنم به نتایج خوبی می رسیم. رهبری سه اتفاق ممکن و اشتباه برای راه امام را در میان مردم و مسئولین ذکر می کنند. اول ایشان می فرمایند که راه امام را گم کنیم. خوب این گم کردن راه امام می تواند برای نسل سوم و چهارم که امام را به چشم ندیده اند رخ دهد.

اگر توجه کنید امروز افراد مختلف به خاطره‌گویی از امام روی آورده‌اند و یک امام جعلی را به جای امام واقعی معرفی می کنند. این افراد جملات صریح و خطابه های ثبت شده در صحیفه امام را که گویای روشن نظرات و عقاید ایشان در خصوص مسائل مختلف است را به کنار می‌گذارند و به ذکر خاطره های شخصی برای تبیین مواضع امام روی آورده اند.

نسل جوان که امام را ندیده است ممکن است فریب این سخنان را بخورد و راه امام برای وی گم شود. رهبری بعد از این مسأله می فرمایند که اگر راه امام را فراموش کنیم. فراموش کردن راه امام طبیعتاً برای افرادی می تواند رخ دهد که امام را دیده باشند و یا از نزدیک ایشان را درک کرده باشند. لذا این جمله رهبری خطاب به نسل اول و دوم انقلاب است که همراه امام در انقلاب حضور داشتند.

حال اگر این افراد، راه امام را فراموش کنند می تواند خسارات و لطمات جبران ناپذیری به ملت ایران وارد شود. اگر این افراد با فراموشی راه امام بخواهند مسیری دیگر را برای اداره کشور و انقلاب به کار ببرند، ممکن است زمینه حاکمیت مجدد بیگانگان بر سرنوشت ملت را ایجاد کنند. این فراموشی مسیر که گاهی می بینیم در بین برخی از افراد و مسئولین نسل اول و دوم انقلاب رخ داده است به علت حقد و کینه، وابستگی و امثالهم رخ می دهد که می باید توسط انقلابیون و وفاداران واقعی انقلاب رصد شود تا خللی در مسیر واقعی انقلاب بوجود نیاید.

مسأله بعدی که رهبر انقلاب مطرح می کنند این است که اگر راه امام عمداً کنار گذاشته شود که این مسأله امروز بسیار خطرناک است. کنار گذاشتن عمدی اشاره به بحث نفوذ دارد که با نفوذ تفکر غربی و یا نفوذ افراد غیر معتقد به راه امام، درون مسئولین و تصمیم گیران کشور، عملاً به مرحله ای می رسیم که راه امام را عامدانه و از روی علم کنار بگذاریم. حال من می خواهم این مسائل را به بحث فتنه 88 مرتبط کنم. تنها راهی که بخواهیم فتنه را از تحقق اهدافش منع کنیم، این است که مسیر امام را با قدرت و صلابت ادامه دهیم.

آیا امروز نمونه ها و یا شواهدی از عمل نکردن به مسیر امام مشاهده می کنید؟

به حمدالله رهبر معظم انقلاب به خوبی انقلاب را در مسیر امام هدایت کرده اند ولی گاهی شواهدی مشاهده می شود که گویی برخی از مسئولین در حال حاضر اعتقادی به این مسأله ندارند. برای مثال وقتی امام از آمریکا به عنوان استکبار یاد می کنند، برای مردم معنای خاصی متبادر می شود و این معنا الزاماتی را نیز درون خود دارد. اگر مسئولین نیز آمریکا را با عنوان استکبار مطرح کنند هم برای گوینده و هم برای مخاطب یک بار معنای ایجاد می شود.

مخاطب متوجه می شود که کشور با یک دشمن روبرو است و خود گوینده نیز باید توجه کند که وقتی با یک دشمن روبرو می شود باید برای مدیریت این دشمنی، مدیریت لازم را انجام دهد. ولی الآن می بینیم برخی از مسئولین کلمه استکبار را حذف کرده اند و جای آن ایالات متحده آمریکا گذاشته اند. خوب ببینید بار معنایی این دو کلمه چقدر متفاوت است؟ ایالات متحده آمریکا مانند سایر کشور ها خوانده می شود، خوب بالطبع همان گونه که با سایر کشور ها رابطه داریم می توانیم با این کشور هم رابطه داشته باشیم. فتنه 88 یکی از اقداماتی که به طور جدی مد نظر داشت، تغییر ادبیات انقلاب بود. لذا می بینیم در سال های اخیر همچنان همان اهداف فتنه با روش های دیگر پیگیری می شود.

به عنوان آخرین سوال می خواهم از شما اهداف پروژه نفوذ در کشور را نیز بپرسم، به نظر شما استکبار چه اهدافی از پروژه نفوذ دارد؟

به طور کلی نفوذ سه برنامه عمده در دستور کار دارد. در مرتبه اول قصد مهار ایران را دارد. در مرحله بعد به دنبال تغییر رفتار و همچنین تغییر ادبیات ایران در سطح جهان است و در مرحله سوم تغییر ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران را دنبال می کند. اگر تغییر گفتمان در ادبیات انقلاب صورت گیرد، عملاً تغییر رفتار نیز انجام می شود و زمینه برای تغییر ساختار نیز مهیا می گردد.