رفتار شناسی فرهنگی و دینی خاندان پهلوی؛ (محمد رضا پهلوی در حرم امام هشتم در حال نماز)
مقدمه
خاندان پهلوی در دوره حکومت خود بسیاری از ارکان مهم و حیاطی ایران را دستخوش تغییر های فراوان کردند به نحوی که اثر بسیاری از این تغییرات تا سالها پس از سرنگونی خود نمایی آزار دهنده ای دارد در این مجال اندک سعی شده به بخشی کوتاه از این برنامه های مخرب نظام ستم شاهی اشاره شود.
دین داری شاهنشاهی:
علایق خاندان پهلوی به دین و دین داری نوعی علاقه صوری و مصلحتی بود که در برهههای مختلف در طول سلطنت پهلوی بروز پیدا کرد، این علاقه را از سه محور میتوان بررسی کرد.
اولاً بدان دلیل که به طور سنتی خاندان پهلوی به نوعی مذهب گرایی سنتی البته منهی تدین خوگرفته بودند.
ثانیاً سیاست مکر و فریب از ارکان سیاستهای خاندان پهلوی به حساب میآید.
ثالثاً دین عامل مهمی در برابر تبلیغ کمونیست به شمار میآمد و این امر فواید بسیاری برای رژیم پهلوی که ماهیت آن وابسته به نظام سرمایهداری بود داشت.
سیاست سنتگرایی که پیش از این وجود و حضورش در بخشهای مختلف ارکان رژیم پهلوی ملاحظه شد مروج نوعی از مذهب به شیوه و شکل شاهانه بود کهاین نوع مذهب با هنجارهای دینی و اجتماعی به جامعه ایران همخانی و سنخیت نداشت، از جمله طرحهای محمدرضا شاه که خود نشان دهنده اقدامات مصلحتی و از پیش طراحی شده خاندان پهلوی برای مقاصد مختلف انجام میشد میتوان به این نکات اشاره کرد:
در سال 1344 کلنگ مسجد دانشگاه تهران توسط شاه به زمین زده شد و نیز پس از واقعه 28 مرداد که خطر کمونیست و حزب توده بسیار برای خاندان پهلوی خطرناک جلوه کرده بود به دستور رژیم اجرای نماز جماعت در تمام دبستانها و مدارس دولتی اجباری شد.
یکی از مهمترین سیاستهای مذهبی شاه تأسیس سپاه دین در سال 1350 میباشد که به دستور شاه انجام شد. «نظریه این که بزرگداشت شعائر دین مقدس اسلام و ترویج احکام دین و حفظ معنویت جامعه پیوسته مورد توجه خاص ما بوده است و معتقدیم که جامعه ایرانی باید در زمینههای مادی و معنوی هماهنگ پیشرفت کند، به موجب این فرمان مقرر میداریم سپاه دین از مشمولان خدمت وظیفه عمومی که در رشتههای دینی و علوم و معارف اسلامی تحصیل کردهاند تشکیل شود و به اجرای وظایف خود بپردازند.» مسئولیت اجرای این فرمان و اداره سپاه دین به عهدة سازمان اوقاف خواهد بود. 24 مرداد 1350 ـ کاخ سفید سعدآباد».
فعالیتهای فرهنگی خاندان پهلوی
اما فعالیتهای مذهبی خاندان سلطنتی که بیشتر اشاره شده ریشه در نوعی مذهب سنتی در خاندان پهلوی است که هیچ گونه معنویت و تقید دینی در آن وجود نداشت لذا رژیم سلطنتی حاکم بر ایران فعالیتهای ضددینی و فرهنگی بسیاری را داشتند که به گوشههایی از آنها اشاره میکنیم.
(فرح و رضا پهلوی در حرم مطهر امام رضا)اسلام زدایی و مبارزه با فرهنگ مذهبی، طرحی بود که غرب طی چند دهه اخیر به ویژه در دهههای 40 و 50 شمسی اهتمام ویژهای به آن گماشت به خصوص در ایران که مهد مذهب شیعی و سیطره اسلام عمیق در آن تهدید جدی بر این طرح بود. عوامل اجرای این نقشه شوم در کشورهای اسلامی به ویژه در ایران کسانی بودند که به مدد حمایتهای دولتهای غربی به ویژه آمریکا، انگلیس و فرانسه بر اریکه قدرت این کشورها تکیه زده بودند محمدرضا پهلوی در ایران یکی از مهمترین این اشخاص بود لذا حمایتهای بسیار فراوانی از جانب حکومتهای سلطه جو به ویژه آمریکا از او انجام میشده لذا شاه به همین دلیل اهتمام ویژهای بر اجرای دقیق این برنامه در ایران داشت و از سالهای 1304 تا 1357 نقشی اساسی در اجرا و گسترش فساد فرهنگی و مذهبی انجام داد.
یکی از طرحهای ضددینی که توسط رضاخان به اجرا درآمد مسئله کشف حجاب بود در سال 1314 هـ . ش رضاشاه پس از سفر به ترکیه با الهام از ترکیه غرب گرا و برای برداشتن پوشش اسلامی زنان، به تمام وزارتخانهها به ویژه دربار و معارف دستور داد تا مقدمات برگزاری جشن بزرگی را برای اعلام
آزادی زنان و احقاق حقوق بانوان فراهم سازند. این مراسم در 17 دیماه 1314 با حضور زنان و دختران خاندان سلطنتی و درباریان و کارمندان دولت (به الاجبار) و به بهانه اعطای دانشنامه به فارغ التحصیلان دانش سرا برگزار شد.
تغییر مبدأ تاریخ به شاهنشاهی
یکی دیگر از مظاهر مبارزه با فرهنگ اسلامی تغییر سال هجری شمسی به سال شاهنشاهی بود این اقدام شاه به این دلیل انجام شد تا در تقویم ایران به مرور مراسمات و فعالیتهای مذهبی حذف شده و آداب رسوم شاهانه جایگزین آن شود.
فرح در این رابطه میگوید: یکی از کسانی که باعث شد شاه به فکر تغییر تاریخ بیافتد امیر عباس هویدا بود. خوب یادم دارم که هویدا در همان روزهای اول نخست وزیریاش در ملاقات با شاه به او گفت که این تاریخ هجری قمری و تاریخ شمسی تاریخ تازیان است و ما که یک ملت غیرعرب هستیم نباید تاریخ تازیان را مورد استفاده قرار دهیم. شاه از این پیشنهاد هویدا خوشحال شد.[1]
این اقدام خودسرانه و خودخواهانه توده مردم به خصوص طیف مذهبی روحانیون و روشنفکران و تحصیل کردگان دانشگاهی را خشمگین کرد.
ترویج فرقههای مختلف و منحرف
از مظاهر اسلام زدایی و مبارزه با فرهنگ اسلامی در دوره پهلوی ترویج و تقویب روز افزون مذاهب و ادیان باطل و خرافی بوده همچنین تقویت و حمایت از مذاهب غیراسلامی همچون یهودیت و آیین زرتشت از اقدامات رژیم شاه بود. رژیم پهلوی به خاطر ضدیت با اسلام با مانور بر روی کلیات تعالیم زرتشت میخواست با اساس اسلام مقابله کند. (پندار نیک، کردار نیک و گفتار نیک). هویدا نیز به اعتراف خویش یک بیمذهب بود، شاه را نیز در ترویج افکار الحادی تشویق میکرد.
فرح دیبا در این خصوص میگوید: «هویدا که نقاط ضعف شاه را به خوبی شناسایی کرده بود، پس از جشنهای 2500 ساله، پیشنهاد خطرناکی را به شاه داد و از او خواست تا موضوع رسمی بودن دین اسلام را در کشور لغو کند و اجازه دهد بهائیان به فعالیتهای گسترده برای توسعه بهاییگری در ایران بپردازند.
هویدا میگفت که بهائیت چون از ایران برخاسته است یک دین ایرانی است و ما که یک ملت غیرعرب هستیم چرا باید از دین اعراب تبعیت کنیم».[2]
محمدرضا پهلوی علاقه خود به مذاهب مختلف و ترویج آن در مقابل اسلام را از پدر به ارث برده بود.
ترویج فرهنگ غرب و باستان
رژیم پهلوی با ترویج فرهنگ غرب و باستان سعی بسیاری کرد تا این فرهنگ اسلامی را تحت تعمیر قرار دهد لذا در اشکال مختلف جامعه و فرهنگ مردم با برنامههای مختلف از پیش طرح ریزی شده اسلام را مورد هجمه قرار داد. بیتردید اتخاذ چنین سیاستی در برخی ممالک (جز ممالک اسلامی) که عامل پیوندی برای عموم ملت نمییابند، قابل توجه است؛ اما در بلاد اسلامی و به خصوص ایران که حس اسلام گرایی مهمترین و قاطعترین وسیله اتحاد است. طرح مسائل قومیتی و فرهنگ باستانی جز وسیلهای کفرانگیز و از بین بردن ارزشهای اسلامی نمیتواند اثر دیگری همراه داشته باشد.
(عکسهای جشن 2500 ساله زمان شاه مخلوع)
باستان گرایان با تحریف شاهنامه فردوسی به عنوان زنده کننده آیین زرتشتی در مقابل سلطة اسلام، از آن به عنوان ابزاری در جهت ضدیت با اسلام سود میجستند رضاشاه هم پیوسته در بازدیدهایش از تخت جمشید دربارة مجد و عظمت شاهان باستانی صحبت کرده و خود را جانشین و احیاگر عهد آنان میپنداشت. محمدرضا نیز همچون پدرش به خاطر ضدیت با اسلام و مبارزه با فرهنگ اسلامی شروع به ترویج فرهنگ باستان کرد. ارج تبلیغ فرهنگ باستانی و فرهنگ غرب در جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی و جشن هنر شیراز توسط فرح پهلوی بود.
نتیجه اینکه با توجه به حکومت طولانی خاندان پهلوی بر ایران که مهد هنر، فرهنگ و سنتهای اسلامی و ایرانی عمیق بوده و هست این خاندان طبق برنامههای از پیش طرح ریزی شده غرب برای اسلام کوشید تا اسلام را آرام آرام از صحنه اجتماعی و ایمانی مردم ایران حذف کند، میتوان اجمالاً به این برنامهها در عرصههای مختلف اشاره کرد:
ـ غارت میراث فرهنگی؛
ـ ترویج فرهنگ غرب و باستان؛
ـ برنامههای مبتذل در رادیو و تلویزیون؛
ـ ترویج فساد و بیحجابی در مراکز آموزش عالی و مدارس؛
ـ انتشار کتب و مطبوعات مبتذل و منحرف؛
ـ مُد گرایی طبق سنت غرب؛
ـ ترویج روحیه ناامیدی در مردم؛
ـ مبارزه با حوزههای علمیه؛
انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری حکیمانه امام خمینی همچون سیل خروشان و مواج با امواج شکننده خود تمام این برنامههای شوم و پلید را درهم شکست و حرکت اسلام پویا دیگر بار جان تازهای گرفت تا جهان تاریک از ظلم و گناه پس از خاتم پیامبران بار دیگر بارقهای از امید را شاهد باشد، امیدی که جزء با ظهور منجی عالم به سرمنزل مقصود نخواهد رسید. ان شاء الله
[1] . اسکندر دلدم؛ خاطرات من و فرح پهلوی، ج 3، ص 1061.
[2] . اسکندر دلدم؛ خاطرات من و فرح پهلوی، ج 3، ص 1061.