چه احساسي نسبت به رمضان داشته باشيم؟
خُب، رمضان كه با اينهمه حُسن و زيبايي ما را مهمان خدا كرده است و خداوند متعال را ميزبان ما قرار داده است؛ حالا چه احساسي نسبت به آن بايد داشته باشيم؟ با چه دلي بايد به سوي رمضان برويم؟ با توجه به آنهمه وعدههاي خوب الهي، آيا تنها با شوق و شادي بايد به سوي رمضان گام برداريم؟ يا خوف و هراس هم در اين ميانه جايي براي خود دارند؟
ترديدي نيست شوقِ لذت بار يافتن به چنين مهماني كريمانهاي، اولين چيزي است كه بهخاطر خطور ميكند. ولي هميشه اگر در كنار شوق، جايي براي خوف هم باشد، خوف خود را اول نشان ميدهد و ميگويد اول خيال خودت را از من راحت كن، بعد از آن به دنبال شوق خود شتاب كن. و خوب ميدانيد كه از دلِ شوق، خوف برميخيزد و به شوقِ اشتياق است كه بايد از عوامل خوف ترسيد و با آن عاقلانه برخورد كرد.
هيبت ماه رمضان
اگر حضور در محضر ميزبان را در اين ضيافت باور كرده باشيم و عظمت خداي رمضان را نيز دريافته باشيم، بيشك در كنار هوس ضيافت، هراس از بيادبي نسبت به اين بارگاه باشكوه هم به دلمان راه مييابد و حتي قبل از خيز برداشتن براي حضور در اين بار عام، خوف ظهور آنهمه عظمت در برابر وجود ناچيز ما، در جانمان جاري ميشود.
مگر امام سجاد(ع) در مناجات خود هنگام وداع با ماه رمضان نميفرمودند: «وَ [ما] أَهْيَبَكَ فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ؛ اي ماه رمضان، تو چقدر در قلب مؤمنان با هيبت بودي.»(1) اين هيبت از كجاست؟ طبيعي است اين هيبت يا ناشي از تقرّب به محضر ربوبي است، و يا نشأت گرفته از اهميت رعايت آداب و بهجا آوردن بهجاي اعمال مهم ماه رمضان است تا به ساحت مقدّس پروردگار يا به ساحت قدسي ضيافت كريمانهاش بيادبي نشده باشد.
وقتي رسول خدا(ص) به جابر بن عبدالله درباره بركات ماه رمضان همراه با شروط و آداب آن ميفرمايند:«يَا جَابِرُ هَذَا شَهْرُ رَمَضَان مَنْ صَامَ نَهَارَهُ وَ قَامَ وِرْداً مِنْ لَيْلِهِ وَ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ كَفَّ لِسَانَهُ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَخُرُوجِهِ مِنَ الشَّهْر؛ اي جابر! اين ماه رمضان است (كه بر ما وارد شده). هر كه روزهايش را روزه بدارد و ساعتي از شبش را به مناجات برخيزد و شكم و شهوت خود را از حرام حفظ كند و زبانش را (از زشتيها) باز دارد با خارج شدن از اين ماه از گناهانش هم خارج (منفك) ميشود.»(2)
جابر از ثمرات و وعدههاي شيرين ماه رمضان خوشحال ميشود و ميگويد: «يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَ هَذَا الْحَدِيثَ؛ يا رسولالله! چه كلام زيبايي فرمودي!» به بشارتهاي رمضان اشاره ميكند. ولي رسول خدا(ص) ميفرمايند: «يَا جَابِرُ وَ مَا أَشَدَّ هَذِهِ الشُّرُوطَ؛ براي جابر چقدر اين شروط سخت است.» در واقع به سختيهاي رعايت آداب رمضان تصريح ميفرمايند و ميخواهند توجه جابر را به حساسيت و اهميت رمضان جلب كنند. واضح است كه رسول خدا(ص) از پيروان خوب خود ميخواهند كه پيش از آنكه در لذت بردن از بركات رمضان غرق شوند، نگران دقت در رعايت آداب رمضان شوند.
راحت نبودن، طبيعت يك مهماني
البته بايد از تعبير «ضيافت» متوجه برخي وجوه صعوبت و سختي ماه رمضان شده باشيم. چون انسان در ضيافت، هرچند پُر موهبت هم باشد، نميتواند به راحتي خانه خودش باشد و به دليل مؤدب بودن، نسبت به وقتي كه در خانه خودش هست معذّبتر است. آدم در مهماني هرچه هم به او خوش بگذرد نميتواند هر رفتاري كه دلش ميخواهد انجام دهد و بسته به درجه اهميت و ابهّت مهماني، بيش از آنكه به فكر راحتي خود باشد در انديشه بهره برداري است.
نگراني براي از دست دادن فرصت طلايي رمضان
مگر رمضان يك فرصت طلايي نيست؟ مگر ما به شدت به آن مشتاق و محتاج نيستيم؟ پس بايد از خود خوفناك باشيم كه مبادا اين فرصت از ما فرار كند و ما در آن قرار نيابيم. هر چقدر اين ضيافت عزيزتر باشد، نگراني ما از ضايع شدن آن بيشتر خواهد بود و دلشورهها، ما را به پرسشهاي بيپايان وا ميدارند:
آيا بهره ما از اين ماه بهترين خواهد بود؟ مبادا در اين ماه مبارك رمضان جزء كساني باشيم كه از روزه چيزي جز گرسنگي عايدمان نشود؟ آيا نيازهاي فراوان ما، در اين ماه برآورده خواهد شد؟ و سؤالهاي فراواني از اين قبيل كه تنها براي انسانهاي بلند همّت و مشتاق پديد ميآيد.
مگر اينكه آنقدر از نعمات معنوي برخوردار باشيم كه ديگر به بيش از آن، نياز مبرم نداشته باشيم و بركات رمضان براي ما جنبه تفريح و تفنّن داشته باشند. كه اين حرف آنقدر سخيف و بيپايه و اساس است كه قابل اعتنا نيست. چون وقتي اولياء خدا براي دريافت ذرّهاي از عنايت خداي رحمان، با اينكه براي آنها جلب رضايت خدا به هيچ وجه دشوار نيست، آنقدر تمنّا و تضرّع ميكنند، تكليف ديگران معلوم است.
اما براي خالي نبودن عريضه، بايد عرض كنم كه در اين صورت وضع ما از دو حالت خارج نيست؛ يا اهل عرفان و عبادتيم يا نيستيم. اگر نباشيم واضح است كه خيلي مضطرّ و نيازمند خواهيم بود، گرچه خود تشخيص ندهيم. و اگر اهل آن باشيم؛ لابد آنقدر علاقهمند به خداوند و عنايتهاي او شدهايم كه اصراري در حدّ اضطرار براي دريافت مابقي آن الطاف و مهربانيهاي خدا پيدا كرده باشيم.
پس اجازه بدهيد در چند عبارت شستهرفته نگرانيهايمان را همراه با عوامل آنها مرور كنيم:
نگرانيهاي ورود:
1. ناقص بودن اثري كه از خود باقي خواهيم گذاشت
اول اينكه آدم حسابيها علاقهمندند هر كاري را به درستي انجام دهند. دوست ندارند اگر اثري خلق ميكنند ناقص و پرعيب باشد. رمضان هر سال هم، اثري است كه ما از خود در عالم هستي بهجاي ميگذاريم، و حتي اين اثر را در روز قيامت ملاقات خواهيم كرد. رمضانهاي سال بعد هم، اگر بهخوبي برگزار شوند، جبران كاستيهاي اين رمضان را نخواهند كرد. هر كدام تابلوي مستقلي خواهند بود.
نگراني از اينكه مبادا اين رمضان بهخوبي برگزار نشود، پيش اين جور آدمها رسم رايجي است و حداقل عاملي است كه در كنار شوق، يك نوع نگراني هم در ايشان ايجاد مينمايد.
2. پايين آمدن سقف پروازي ما (كم بودن اوج آدميت ما)
دوم اينكه اگر رمضان اوج خوب بودن ماست، و ما معمولاً در غير رمضان وضعيتي بهتر از رمضان پيدا نميكنيم، و هر نمرهاي در رمضان دريافت كنيم در غير رمضان كمتر از آن را خواهيم گرفت، اينكه مبادا سقف پروازي ما پايين بيايد و اوج آدميت ما كم باشد، كه يقيناً با بلند نظري و همّت والا منافات دارد. اين دومين موردي است كه شديداً عامل نگراني آدمهايي كه بلند همتند و فرومايه نيستند، خواهد بود.
3. نگراني از رعايت نشدن حرمت رمضان
سوم هرچه رمضان نزد علاقهمندان به خدا، مقدّستر و عزيزتر باشد، همانقدر اهميت رعايت حرمتش و قدرداني از نعمتش عامل نگراني آنها خواهد بود. البته معلوم است، هر يك از اين نگرانيها طعم و مزه خاص خود را دارد. و برخي از اين نگرانيها مانند همين مورد اساساًً تلخ و تنفّر برانگيز نيستند و اتفاقاً بسيار دلنشين و شيرين هم از آب درميآيند. مانند عاشقي كه در مورد نگهداري هديه معشوق خود نگران باشد كه مبادا صدمهاي ببيند و به سختي از آن مواظبت ميكند.
4. ترس از شقاوت
چهارم، بناست ما در ماه رمضان بخشيده شويم و اين بخشودگي آنقدر مهم است كه فرستاده خدا(ص) فرمودهاند: «فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيمِ؛ شقي و بدبخت آن كسي است كه در اين ماه باعظمت از مغفرت خدا بينصيب بماند.»(3) آيا همين نگران كننده نيست كه مبادا بخشيده نشويم؟ و بديهايمان مورد عفو و اغماض قرار نگيرند و ما با همان بديها از رمضان خارج شويم؟ ديگر كجا آن پليديهايي كه با زمزم رمضان شسته نشدهاند، پاك خواهند شد؟
5. نگراني از قبول عمل
پنجم، اگر قرار است ماه رمضان ماه عبادت ما باشد و بنا است طاعات ما در اين ماه به بارگاه حضرت دوست و محضر باريتعالي عرضه شوند، آيا عظمت او و ابهت مقام ربوبي عامل نگراني از كميِ قيمت اعمال بندگان نخواهد بود؟ آيا نگراني قبولي عمل، به دليل علوّ مرتبت حضرت حق، دل بندگان را هميشه نميلرزاند؟
چرا بعضيها نگران قبولي اعمالشان نيستند؟
بعضيها وقتي كه به عبادات ميرسند، مثلاً نماز ميخوانند، ديگر اصلاً نگراني ندارند كه آيا اين نماز مورد پسند خدا واقع خواهد شد يا نه؟ روزه اين رمضان مورد پسند قرار خواهد گرفت يا نه؟ در حالي كه براي بسياري از امور ديگر زندگي اينگونه نگرانيها را دارند. خيلي ببخشيد، انگار از خدا طلبكارند و حرف زور شنيدهاند كه مجبور به اين عبادات شدهاند و همين مقدار ناچيز را هم از سر آنها كه دستور دادهاند، زياد ميدانند.
نميدانند خدا اول به حس بندگان خود نگاه ميكند و اگر كسي نگران قبولي عملش نباشد، گويي دارد اعمالش را با كراهت انجام ميدهد. ديگر چنين اعمالي نزد خدا چه ارزشي دارد؟
خدايي كه قبل از عمل و بعد از عمل و در متن عمل، خودِ بندهاش و اقبالِ او و دلِ عاشق او را ميخواهد، وقتي بندهاش را ببيند كه عباداتش را با بياعتنايي به سوي خدا رها ميكند و نگران رسيدن آنها به مقصود و قبولي آنها در نزد معبود نيست، ديگر اين عبادات چه ارزشي پيش خدا خواهند داشت؟ اينجاست كه بعضيها از روزه رمضان چيزي جز يك ماه گرسنگي و تشنگي عايدشان نميشود.
مثل اجيري كه به او زور گفتهاند و او را به بيل زدن وادار كردهاند. بعد از بيل زدن به چشم صاحبكار نگاه نميكند كه رضايت او را ببيند، به دست او نگاه ميكند كه اجر خود را بگيرد. و اگر هم انتظار اجر نداشته باشد و صاحبكار خود را اينقدر ظالم بداند كه نخواهد به او اجرت بدهد، بيل را مقابل پاي او پرت ميكند و ميرود.
ميدانيد امثال ما چه موقع نگران نتيجه عملمان نيستيم؟ و نگران نميشويم كه آيا عملمان مورد پسند قرار گرفت يا نه؟ براي آنكه اگر كسي بخواهد سختجاني كرده باشد تير خلاصي به او زده باشم، مثالي را با عذر خواهي تمام بايد بزنم:
اگر يك فقير ژندهپوشي در خانه ما بيايد و بخواهيم به او غذايي بدهيم معمولاً چون شخصيت آن فقير برايمان اهميت چنداني ندارد، يعني اگر نداشته باشد، و چيزي كه ميخواهيم بدهيم از اضافات خانه باشد، ديگر برايمان فرقي نميكند ظرفي كه ميدهيم يا غذايي كه در آن مينهيم چه ارزشي داشته باشد. آيا مورد پسند او قرار خواهد گرفت يا نه؟ مخصوصاً اگر انتظار بازگشت ظرف غذا را هم نداشته باشيم. ما اينجا نگران مورد پسند واقع شدن عمل خودمان نيستيم، بلكه ميخواهيم يك چيزي به او بدهيم و او را از در خانه رد كنيم.
بيشك بيرون آمدن از اين دلنگرانيها و شمار ديگري كه در اين شمارش نيامد، جز با مدد پروردگار عالم مقدور نيست. همچنان كه ورود به وادي خوف نيز جز در اثر معرفت و محبت به معبود ميسور نميباشد.
چقدر نگاه بلندي دارد، آن انساني كه از اول نگران نتيجه عملش و انتهاي كارش باشد. و اين دعاي قرآني را همراه با نوعي ترس عاشقانه و عارفانه، در بدو ورود به رمضان زمزمه ميكند: «وَقُل رَبِّ اَدخِلنِي مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنِي مُخرَجَ صِدقٍ وَ اجعَل لِي مِن لَدُنكَ سُلطَاناً نَصِيراً؛ و بگو پروردگارا مرا (در هر كار) با صداقت وارد كن و با صداقت خارج ساز و از سوي خود حجتي ياري كننده برايم قرار ده!»(4).
پينوشتها:
(1) صحيفه سجّاديه، دعاي 45: دعاي وداع با ماه مبارك رمضان.
(2) الكافي، ج4، ص87، باب أدب الصائم، ح 2.
(3)عيون اخبار الرضا(ع)، ج1، ص295، باب 28، ح53.
(4)سوره اسراء، آيه 80.