اگر انسان بخواهد کفاره گناهان خود را بدهد و گناهان وی پوشیده و نادیده گرفته شود، باید خود اهل عفو و گذشت باشد. اگر انسان در شرایط سختی چون قصاص از حق خویش بگذرد و از جان قاتل در گذرد، چنین عفو و گذشتی ارزشمندتر است و کفاره گناهان خود عفوکننده میشود.
به گزارش پایگاه 598به نقل از کیهان، عفو به معنای گذشت از
گناه و خطا، نگرفتن حق و حقوق خود، تسامح، مدارا، اغماض و صفح نسبت به
دیگری، یکی از مصادیق فضیلت اخلاقی احسان است. در آموزههای اسلام بسیار بر
عفو تأکید شده و زندگی اجتماعی و سبک زندگی قرآنی و اسلامی بر محور مدارا
بنا شده است. نویسنده در این مطلب برخی از ابعاد این فضیلت اخلاقی را بر
اساس آموزههای اسلامی تبیین کرده است.
مفهوم عفو عفو
واژه عربی و به معنای زمین رها و مغفولی است که هیچ گامی بر آن نهاده نشده
و هیچ آثاری در آن نیست. همچنین به معنای آب بیش از نیازی است که بدون
سختی و زحمت به دست میآید. این واژه سپس به معنای رها کردن حق و حقوق و
نیز گذشت و بخشش از خطا و گناه دیگری به کار رفته است.
عفو یکی از
اسمای حسنای الهی به معنای محو آثار گناه و بخشش بسیار است. خداوند در قرآن
فرموده است: ان الله لعفو غفور؛ به راستی که خداوند بخششگر و آمرزنده است.
(نساء، آیه99) عفو در اصطلاح قرآنی، به معنای 1- گذشت از گناه و
خودداری از مجازات بر آن؛ 2- باقیمانده مال از نفقه و خرجی که بخشیدن آن
سبب تنگدستی صاحبش نگردد، آمده است. (لسانالعرب، ج9، ص294 و 296، «عفا»)
این
مفهوم پیش گفته، در آموزههای قرآنی و روایی با واژگان دیگری چون صفح به
معنای گذشت (حجر، آیه85) و جملاتی که این مفهوم را میرساند مانند آیه 126
سوره نحل و آیه 96 سوره مؤمنون و آیه 34 سوره فصلت مطرح شده است.
عفو در اخلاق و احکام اسلامی یکی
از فضایل اخلاقی، عفو و گذشت انسان از حقوق خود است؛ زیرا عفو از مصادیق
احسان است و در اخلاق بر احسان به دیگری تأکید بسیار شده و آموزههای قرآنی
و روایی بر این خصوصیت و فضیلت تشویق و ترغیب کرده است.
به عنوان
نمونه، خداوند در آیاتی از جمله آیه 34 سوره فصلت، برتری عفو و گذشت، نسبت
به مقابله با بدیها و برخورد کریمانه و اغماض از آزار و اذیت دیگران را
مورد تأکید قرار میدهد. حتی در آیه 60 سوره حج به مسلمانان مورد ستم واقع
شده از سوی مشرکان، در مورد عفو و گذشت از آنها توصیه میکند تا برتری عفو
را نسبت به مجازات و عقوبت مورد تأکید قرار دهد. به سخن دیگر، اگر انسان
بخواهد دیگران را به اسلام دعوت کند باید مشکلات و مصیبتهایی را که از سوی
دیگران میرسد تحمل کند و با صبر و حلم و شکیبایی و بردباری اجازه دهد تا
دیگران با روحیه احسانی و اخلاق کریمانه آشنا شوند.
با نگاهی به
آموزههای قرآنی معلوم میشود که عفو و گذشت، بیش از به مقابله به مثل مورد
پسند خداوند است. (نحل، آیه126) و حتی پیامبر(ص) مأمور به عفو در قبال
بدیهای مشرکان است. (مؤمنون، آیه96)
از نظر قرآن به طور کلی عفو و
گذشت انسان از حق خویش، امری ارزشمند و حتی مستحب است (بقره، آیه237؛ نحل،
آیه126) و این ارزشمندی و استحباب بویژه در شرایطی چون قدرت بر انتقام و
عقوبت (بقره، آیه178) و ناتوانی طرف مقابل خصوصاً در امور مالی (بقره، آیه
280) و تخلفات جنگی (آلعمران، آیه152)، اختلافات خانوادگی (نساء، آیه128) و
مانند آنها ارزش بیشتری مییابد. گاه انسان به سبب ناتوانی، از انتقام و
مجازات دست برمیدارد و آن را ترک میکند درحالی که اگر قدرت میداشت بدون
اغماض، مجازات و عقوبت را انجام میداد. پس اگر در این موارد عفو میکند از
سر ناچاری است که ارزش کمتری دارد هر چند که بیارزش نیست بلکه حتی مستحب
است تا به این رویه خو گرفته و عادت به عفو کند.
آثار و کارکردهای گذشت در آیات و روایات برای عفو و گذشت کارکردها، آثار و برکاتی بیان شده که به برخی از آنها در اینجا اشاره میشود.
1-
مقام صابران: کسی که از حق و حقوق خود میگذرد و از گناه و خطا و بدهکاری و
اشتباهات دیگران چشم میپوشد، به مقام صابران میرسد و از مواهب و آثار آن
بهرهمند میشود. (نحل، آیه126)
2- مقام محسنان: اهل عفو و گذشت،
به مقام نیکوکاران و محسنان دست یافته و از آثار این مقام در دنیا و آخرت
بهرهمند خواهد شد. (آلعمران، آیه134؛ مائده، آیه 13؛ نساء، آیه 128).
3.
تخفیف احکام: عفو الهی نسبت به مردم موجب کاهش شدت احکام و آسانی در آن
شده است. به این معنا که اگر خداوند نسبت به مردم گذشت و عفو نداشت احکامی
که بر آنان تکلیف میشد بسیار سختتر و شدیدتر بود؛ ولی خداوند نسبت به
آدمی از نام عفو ظهور کرد و همین امر موجب شد تا احکام تخفیف یابد. (بقره،
آیه 187؛ نساء، آیات 43 و 97 تا 99) خداوند در آیه 101 سوره مائده در تعلیل
بیان نکردن و مکلف نساختن مردم به پارهای از احکام، تشریح میکند که
این امر پرتوی از عفو خداوند متعال نسبت به انسانها بوده است.
4.
مقام متقین: یکی از آثار عفو و گذشت و نادیده گرفتن و رها کردن حق و حقوق
خود و احسان به دیگری، ورود به جرگه پرهیزگاران است(آل عمران، آیات 133 و
134؛ نساء آیه 128؛ بقره، آیه 237) زیرا چنین رفتاری از هر کسی به معنای
مراقبت نسبت به کارهایی است که باید انجام دهد و کارهایی که باید ترک کند.
این گونه است که همواره مراقب است تا اعمالی را انجام دهد که مورد رضایت
خداوند است. اصولا هدف اصلی عبادت که هدف و فلسفه آفرینش انسان و جن است
(ذاریات، آیه 56) رسیدن به مقام متقیان است. (بقره، آیه 21) خداوند در آیه
237 سوره بقره بیان میکند چشمپوشی از حقوق خویش، راهی نزدیکتر به تقوا و
کسب آن است. پس انسان اگر بخواهد میانبر برود و به آسانی به آخرین هدف و
غایت عبادت یعنی تقوا و مقام متقین برسد باید از راه عفو و گذشت بهره گیرد.
5. کفاره گناه: اگر
انسان بخواهد کفاره گناهان خود را بدهد و گناهان وی پوشیده و نادیده گرفته
شود، باید خود اهل عفو و گذشت باشد. اگر انسان در شرایط سختی چون قصاص از
حق خویش بگذرد و از جان قاتل در گذرد، چنین عفو و گذشتی ارزشمندتر است و
کفاره گناهان خود عفوکننده میشود. (مائده، آیه 45) البته این
برداشت از جمله «فمن تصدق به» است که به معنای کسی است که قصاص را عفو کند.
(انوار التنزیل، بیضاوی، ج 1، ص 432) پس عفو از قصاص را به سبب گناهان
دیگرش مواخذه نمیکند و از وی درمیگذرد؛ این بر اساس همان قاعده «ارحم
ترحم؛ رحم کن تا رحم شوی» است.
6. خیر و برکت: عفو دیگران و گذشتن
از حق خویش، موجب برکت و خیر در زندگی عفوکننده میشود. خداوند در آیه 128
سوره نساء عفو و گذشت در اختلافات خانوادگی را موجب خیر و برکت دانسته
است. البته از نظر قرآن گاهی انسان به فرجام خیر، در مسئله گذشت از
وامداران تنگدست، خود مهمترین برانگیزنده آدمی برای انجام دادن آن اعمال
است؛ به این معنا که کسی که بداند با عفو از ناتوان در پرداخت وام میتواند
به خیر بسیار دست یابد و بهره مضاعف برد به طور طبیعی از خیر خویش
میگذرد تا به خیر الهی و برکت آن برسد. (بقره، آیه 280) به سخن دیگر، یکی
از روشهای تشویق دیگران به عفو و گذشت از حق و حقوق خود، آگاهیبخشی نسبت
به آثار و برکات این عمل احسانی و خداپسندانه است.
7. تحیت الهی: تحمل و گذشت در برابر برخوردهای جاهلانه، موجب دریافت تحیت و سلام، در بهشت است. (نگاه کنید: فرقان، آیات 63 و 73)
8.
دفع بدی: عفو و گذشت از گفتار و کردار زشت عمدی دیگران، موجب ادب شدن آنان
و اجتناب آنان از بدی میشود. در حقیقت یک راه آموزشی و تربیتی در ایجاد
جامعه سالم و اخلاقی و پرهیز دادن دیگران از بدی و زشتکاری، ترک مقابله به
مثل و رها کردن حق و حقوق خود و نادیده گرفتن آن است؛ زیرا وقتی مقابله به
مثل میشود ممکن است دیگری همین رویه را به عنوان اصل رفتار در جامعه و
اجتماع تلقی کرده و رفتار زشت خود را ادامه دهد، اما با عفو و گذشت طرف را
شرمنده خود میسازد و این امکان فراهم میشود که او به زشتکاری و بدی خود
ادامه ندهد و بدین ترتیب بدی از فرد و جامعه دور میشود و سلامت اخلاقی و
هنجاری در جامعه تقویت شده و گسترش مییابد. (نحل، آیه 126)
از
امام سجاد(ع) روایت شده است: اما حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو
بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد گذشت از او برای تو بهتر است،
زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب شدن او است.
(بحارالانوار، ج 71، ص 20، ح 2)
9. دوستی: عفو و گذشت در برابر
بدیها، بستری برای ایجاد دوستیها و پیوندهای محکم اجتماعی میشود و
دلهای انسانها را به هم نزدیک میکند. (فصلت، آیه 34)
10. رحمت
الهی: عفو و گذشت کریمانه، از موجبات جلب رحمت خداوندی است که در آیه 22
سوره نور به آن توجه داده شده است. بر اساس آیه 14 سوره تغابن عفو و
چشمپوشی از دشمنیهای فرزندان و همسران، زمینه جلب رحمت الهی خواهد شد.
11.
گذشت و عفو الهی: نیکی به مردم، در آشکار و نهان و گذشت از بدیهای آنها
در پی دارنده عفو الهی است. (نساء، آیه 149) پس اگر میخواهیم از سوی
خداوند مورد بخشش و عفو قرار گیریم با مردمان نیز این گونه باشیم و به قول
معروف چیزی را که برای خود میپسندی برای دیگران بپسند و چیزی را که
نمیپسندی برای دیگران هم مپسند.
12. محبت الهی: براساس آیه 134 سوره آلعمران و 13 سوره مائده عفو و گذشت از لغزشهای مردم، از عوامل جلب محبت الهی است.
13.
مانع مصیبت: عفو خدا از بسیاری از گناهان و خطاهای انسانها، مانع بروز
مصیبتهای بیشتر بر آنان است. (شوری، آیه 30) در حقیقت اگر از دیگری در
گذشتی با این کار مصیبت را از خود و دیگران دفع کردی و اجازه ندادی که خود و
دیگران به مصیبتی گرفتار شوند. پس برای دفع مصیبتها باید عفو کرد.
14.
آمرزش الهی: کسی که عفو و گذشت داشته باشد و کریمانه از خطاهای دیگران در
گذرد، با چنین عملی زمینهساز جلب غفران الهی به سوی خود و جامعهاش
میشود. (نور، آیه 22؛ تغابن، آیه 14)
15. بهشت: ورود به بهشت جاویدان، پاداش عفو و گذشت از مردم است. (آل عمران، آیات 134 و 136؛ فرقان، آیات 63 و 75 و 76)
16.
پاداش مضاعف: مؤمنان اهل کتاب، دریافتکننده دو اجر و پاداش؛ یکی برای
تحمل در برابر کفار و دیگری عفو و گذشت از آزار آنان هستند. (قصص، آیات 54 و
52) البته بر اساس آنچه گذشت هرکسی نسبت به دیگران عفو داشته باشد و از
حق و حقوق خود بگذرد با خیر و برکت مواجه میشود که مصداقی از آن نیز پاداش
مضاعف و دو چندان مادی و معنوی است.
17. پاداش ویژه الهی: عفو و
اغماض از خطای دیگران و اصلاح بدی آنان با نیکی و گذشت، موجب پاداش ویژه
خداوند است که در آیه 40 سوره شوری به آن اشاره شده است.
18.
همبستگی اجتماعی: از آثار عفو و گذشت، ایجاد همبستگی اجتماعی است. از این
رو، در آیه 40 سوره شوری مردم تشویق به عفو و گذشت در جهت تحکیم همبستگی
اجتماعی میشوند. در حقیقت این عفو در راستای همبستگی اجتماعی است، نه
حمایت از ستمگران و متجاوزان.
19. شفاعت: بهرهمندی از شفاعت الهی
از آثار عفو است. علی(ع) میفرماید: اقبل من متنصل عذره فتنالک الشفاعه؛
اگر کسی از تو معذرت خواست تو عذر او را بپذیر تا شفاعت شفیعان (فردا)
نصیبت شود. (مواعض صدوق، ص 76)
20. یاری الهی: کسی که اهل عفو و
گذشت باشد منصور به نصرت الهی خواهد بود. امامرضا(ع) میفرماید: ما التقت
فئتان قط الا نصرالله اعظمهما عفوا؛ هرگاه دو گروه با هم محاربه کنند
خداوند گروهی را نصرت میدهد که عفو و گذشت آن بیشتر باشد. (امالی شیخ مفید
آستان قدس، ص 231)
21. بهرهمندی از مکارم اخلاقی: در اسلام بر
مکارم اخلاقی تاکید شده است. برخی مصادیق عفو، نشان دهنده مکارم اخلاقی
است. امامصادق(ع) میفرماید: ثلاث من مکارم الدنیا و الاخره: تعفو عمن
ظلمک و تصل من قطعک و تحلم اذا جهل علیک؛ سه خصلت از نشانههای شرافت دنیا و
آخرت است: از کسی که به تو ظلم کرده گذشت کنی، با کسی که با تو قطع رابطه
کرده رابطه برقرار کنی و در برابر آدم نادانی که به تو بیحرمتی کرده
خویشتنداری نمایی. (اصول کافی، ج 3، ص167)
22. طول عمر: یکی از
راههای طول عمر با برکت انسان، عفو و گذشت از حق و حقوق خود نسبت به
دیگران است. پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: من کثر عفوه مد فی عمره؛ کسی
که زیاد اهل گذشت باشد عمرش طولانی خواهد بود. (بحار، ج 75، ص 359) 23.
عزتمندی: انسان اگر بخواهد از عزت الهی برخوردار شود باید اهل عفو و گذشت
باشد. پیامبر(ص) میفرماید: اعز العباد علی الله الذی اذا قدر عفی؛
عزیزترین بندگان در نزد خدا آن کسی است که وقتی به قدرت رسید عفو و گذشت
داشته باشد. (جامعالسعادات، ج 1، ص 303)
همچنین پیامبر(ص)
میفرماید: بر شما باد؛ عفو و اغماض زیرا عفو و گذشت بر عزت و سرافرازی
بنده میافزاید، شما گذشت داشته باشید خداوند شما را عزیز و سرافراز
میکند. (اصول کافی، ج 3، ص 167)
24. سروری: امامجعفرصادق(ع)
میفرماید: ثلاث من کن فیه کان سیدا: کظم الغیظ و العفو عن المسیء و الصله
بالنفس و المال؛ سه خصلت در هر کس باشد نشانه سروری و آقایی او است: فرو
بردن خشم خود در وقت غضب، عفو و اغماض از خطای دیگران و صله ارحام با جان و
مال (تحفالعقول، ص 330)
25. پاداش غیر قابل حساب: درباره ارزش عفو
امیرالمومنین(ع) میفرماید: شیئان لایوزن ثوابهما: العفو و العدل؛ دو چیز
است که (عظمت) ثواب آنها قابل ارزیابی نیست: یکی عفو و اغماض و دیگری عدل و
انصاف. (فهرست غرر، ص 252)
26. نشانهای از سیره اهلبیت(ع): هر کسی دوست دارد که خود را همانند اهل بیت(ع) کند، باید اهل عفو و گذشت باشد.
پیامبر(ص)
میفرماید: مروتنا اهل البیت العفو عمن ظلمنا و اعطاء من حرمنا؛ فتوت و
بزرگمنشی ما خاندان رسالت، عفو و اغماض از کسی است که به ما ظلم کرده و
بذل و عطا است به کسی که ما را محروم ساخته. (تحفالعقول، ص 37)
آثار عدم گذشت همانطوری
که گذشت در قرآن بارها بر عفو و گذشت حتی از دشمنان ترغیب شده است. به
ویژه در شرایطی که قصد و نیت از آن کسی رضایت الهی و گسترش اسلام و
جنبههای اخلاقی اسلام است. در اینجا به برخی از آثار و ابعاد عدم گذشت
اشاره می شود تا معلوم شود که تا چه اندازه عفو و گذشت برای شخص و جامعه
مفید و سازنده است.
1- پشیمانی: انسان باید اهل گذشت و عفو باشد و
بداند که در عفو و گذشت لذتی است که در انتقام نیست. امام محمدباقر(ع)
میفرماید: پشیمانی ازعفو و گذشت بهتر از پشیمانی از عقوبت و انتقام است و
جبرانش آسانتر است. (اصول کافی، ج 3، ص 168)
2- زشتترین عیب: عدم
عفو و گذشت ازنظر اسلام بدترین عیبی است که در انسان وجود دارد. امام
علی(ع) میفرماید: زشتترین عیبها کم گذشتبودن و بزرگترین گناهان عجله
در انتقام گرفتن است. (فهرست غرر، ص 253)
3- بدترین افراد: امام حسن
عسکری(ع) میفرماید: بهترین دوستان تو آن کسی است که خطایت را فراموش کند و
(تنها) خوبیهایت را به یاد داشته باشد. (بحار، ج 78، ص 379) پس باید گفت
بدترین برادر خونی و دینی کسی است که اهل گذشت و عفو نباشد.
4-
نومیدی: انسان دوست دارد همه کس نسبت به او احسان و خیر کند و خوبیها
برای او باشد، براساس قاعده طلایی هرچه برای خود میپسندی برای دیگران
بپسند. انسان باید اگر خواهان عفو و گذشت الهی است، دیگران را عفو کند و
اهل خطا و گناه را نومید نسازد.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: عجبت
لمن یرجو فضل من فوقه کیف یحرم من دونه؟! تعجب میکنم از کسی که به فضل و
عنایت مافوق خود (پروردگار) امید دارد چگونه مادون خود را ناامید میکند (و
از لغزش او نمیگذرد)؟ (فهرست غرر، ص 309)
5- ناگواری در زندگی:
علی(ع) میفرماید: کسی که تغافل نکند و از بسیاری از امور چشمپوشی ننماید
زندگی ناگواری خواهد داشت. (فهرست غرر، ص 297)
6- زشتترین کار:
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: ما اقبح العقوبه مع الاعتذار؛ چقدر زشت و ناروا
است که انسان، گنهکاری را که از او پوزش میطلبد، عقوبت کند. (فهرست غرر، ص
241)
7- نشانه فرومایگی: امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: معاجله
الانتقام من شیم اللئام؛ عجله در انتقام گرفتن، روش مردان فرومایه است.
(فهرست غرر، ص 396)
8- بدترین مردمان: پیامبر گرامی اسلام(ص)
میفرماید: بدترین مردم کسی است که خطای دیگران را نمیبخشد و از لغزش آنها
نمیگذرد. (بحار، ج 77، ص 66)
آداب عذرخواهی و عذرپذیری چنانکه
گفته شد، عفو و گذشت باید بدون حتی عذرخواهی دیگری باشد و اگر کسی عذر
خواهد باید عذرش را بپذیرد حتی اگر دلیل موجهی برای خطا و گناهش نداشته
باشد. برخی از آداب عفو و عذرپذیری از خطای دیگری عبارتند از:
1-
بهانهتراشی برای خطاکار: انسان نهتنها باید بهانه و عذر موجه دیگری را
بپذیرد بلکه حتی اگر عذرش بیپایه و اساس بود روی او نیاورد و بلکه حتی
برایش عذر و بهانه بتراشد. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: اقبل عذر اخیک فان
لم یکن له عذر فالتمس له عذرا! عذر برادر دینیات را بپذیر و اگر برای خطای
خود عذری نداشت تو برای او عذری بتراش! (تحفالعقول، ص 107) حتی امام
حسن مجتبی(ع) میفرماید: لو شتمنی احد فی احدی اذنی ثم اعتذر فیالاخری
لقبلت؛ اگر کسی برابر یک گوش من مرا دشنام دهد بعد در گوش دیگر از من
عذرخواهی کند عذر او را میپذیرم. (احقاقالحق، ج 11، ص 116) امام
زینالعابدین(ع) میفرماید: اگر کسی از طرف راست تو آمد و ناسزا گفت بعد
برگشت و از طرف چپ از تو عذرخواهی کرد تو عذر او را بپذیر. (بحار، ج 78، ص
141)
2- عفو در قدرت: عفو در قدرت ارزشیتر از موارد دیگر است. امام
جعفر صادق(ع) میفرماید: عفو و گذشت در عین قدرت، روش پیامبران مرسل و
متقیان است. (بحار، ج 71، ص 423) از همین رو امام حسین(ع) میفرماید: ان
اعفی الناس من عفی عن قدره؛ با گذشتترین مردم آن کسی است که با داشتن
قدرت، عفو و اغماض داشته باشد. (بحار، ج 78، ص 121)
3- تغافل از
خطا: انسان نباید رفتار دیگری را زیر ذرهبین ببرد و دنبال عیبجویی و
خطایابی باشد، بلکه باید دنبال ندیده گرفتن در زندگی باشد. «تغافل» یک اصل
اخلاقی نسبت به رفتار دیگران است. عفو چیزی جز تغافل نیست. پیامبر اسلام(ص)
میفرماید: «المؤمن نصفه تغافل؛ نیمی از رفتار مؤمن، مبنی بر تغافل و
نادیده گرفتن است. (الشهاب فیالحکم و الآداب، ص 7) امیر المؤمنین(ع) نیز
میفرماید: «تغافل یحمد امرک؛ تو برخی از امور و ناگواریها را نادیده
بگیر، تا موقعیت و امورت ستوده گردد. (فهرست غرر، ص 297) نیز آن حضرت
میفرماید: من اشرف افعال الکریم غفلته عما یعلم؛ یکی از شریفترین اعمال
یک شخص بزرگوار نادیده گرفتن معلومات خود از (عیوب) دیگران است.
(نهجالبلاغه، حکمت 213)
4- عفو از توبه کار: انسان باید شرائط و
آداب عفو را بشناسد. یکی از این آداب و حکمت آن است که از توبه کار عفو
کند. کسی که اصرار بر گناه و خطا دارد و نشانه پشیمانی در او نیست، عفو از
او موجب گستاخی وی میشود. از این رو مولی امیرالمؤمنین(ع) در شرایط عفو می
فرماید: العفو عن المقر لاعن المصر!؛ عفو و گذشت سزاوار کسی است که به
خطاهای خود اعتراف و اقرار میکند نه آن کسی که از تقصیرات و خطاهایش دست
بردار نیست. (نهج حدیدی، ج 20، ص 330)
5- پذیرش عذر: کسی که عذر
خواسته عذرش را باید پذیرفت و از او عفو کرد. علی(ع) میفرماید: اقبل عذر
من اعتذر الیک؛ اگر کسی از تو عذر خواهی کرد تو نیز عذر او را بپذیر (که
نشانه شخصیت والای تو است). (تحفالعقول، ص 82) اصولا انسان باید خودش را
بر عفو کردن عادت دهد چنانکه آن حضرت میفرماید: عود نفسک السماح؛ خودت را
به گذشت و جوانمردی عادت بده. (دستور معالم الحکم، ص 69)
استثناء در عفو در
کنار تمام آنچه در فضیلت و اهمیت عفو و اغماض نسبت به خطا و گناه دیگران
گفته شد باید یک نکته مهم را نیز مدنظر قرار داد و آن اینکه گذشت در جائی
ارزش و فضیلت و تأثیرگذار است که شخص خطاکار از کرده خود پشیمان شده و از
راه خطا برگشته باشد و هیچ اصراری بر انجام اعمال بد و خطای خود نیز نداشته
باشد. اما اگر گذشت، موجب گستاخی و جریتر شدن وی شود و یا زیانهای
بیشتری را متوجه فرد و جامعه کند بویژه در رابطه با تبهکاران و جانیان
سابقهدار که امیدی به اصلاح آنها نیست، گذشت در چنین شرایطی کاری
حماقتآمیز و خلاف عقل و توصیههای دینی است و از آن نهی شده است.