به گزارش پایگاه 598 به نقل از شرق، پلیس آبان سال گذشته جسد مردی را پیدا کرد که با ضربه چاقو به قتل
رسیده بود. با اعزام مأموران به محل و آغاز تحقیقات مرد جوانی که از محل
نزاع فرار کرده بود جزئیات را توضیح داد و گفت: دو برادر به نامهای شاهین
و آرشام، من و مقتول را که کیوان نام دارد به محل کشاندند و کیوان را به
قتل رساندند اما من موفق به فرار شدم. وقتی مأموران مردان جوان را بازداشت
کردند آنها اتهام قتل را قبول کردند و جزئیات را شرح دادند. شاهین که متهم
ردیف اول بود گفت: از طریق پیامکی متوجه شدم کیوان و دوستش فرهاد، در خانه
برادر بزرگترم هستند؛ او طبقه بالای خانه ما زندگی میکرد. من هم عصبانی
شدم، با آنها تماس گرفتم؛ به بیابانهای قرچک کشاندمشان. موضوع را به
آرشام، برادر کوچکم، گفتم و دو نفری با هم به محل قتل رفتیم. بعد من درگیر
شدم و کیوان را زدم اما فرهاد موفق به فرار شد.
با توجه به این
اعترافات، کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری
استان تهران رفت. در جلسه رسیدگی به این محاکمه ابتدا نماینده دادستان در
جایگاه حاضر شد؛ او دو برادر را متهم به قتل کرد و خواستار صدور حکم قانونی
شد. سپس نوبت به اولیایدم رسید و آنها نیز درخواست قصاص کردند. مادر
مقتول گفت: پسرم نقاش بود و با برادر دو متهم، رابطه دوستانهای داشت؛ آنها
هیچ مشکلی با هم نداشتند و آنچه در مورد بچه من گفتهاند دروغ است.
سپس
نوبت به شاهین متهم ردیف اول رسید؛ او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من در
خانه نشسته بودم که پیامکی برایم آمد؛ در آن نوشتهبود کبوتری روی بام
است، از آنجایی که به حیوانات علاقه داشتم به پشتبام رفتم، دیدم خبری
نیست. در راه به خانه برادرم سر زدم؛ او طبقه بالای خانه ما زندگی میکرد.
همسرش در را باز کرد، خواستم بروم و یک چای بخورم که گفت چند نفر از زنان
همسایه در خانهاش هستند و من هم برگشتم. وقتی به خانه خودمان رفتم دوباره
برایم پیامک آمد که در آن نوشته بود، بیغیرت کیوان و فرهاد در خانه
برادرت هستند و با همسر برادرت رابطه دارند. من هم خیلی ناراحت شدم؛ موضوع
را به برادر کوچکم آرشام گفتم؛ قرار شد آن دو نفر را به بیرون از قرچک
بکشیم و بکشیم. وقتی با آنها قرار گذاشتیم و آمدند، من به سراغ کیوان رفتم و
گفتم تو غیرت نداری؟ چرا با همسر برادر من رابطه داری؛ بعد به او حمله
کردم و با چاقو زدمش اما فرهاد موفق به فرار شد. من اتهام قتل را قبول دارم
و اطمینان دارم که مقتول با همسر برادرم رابطه داشت.
وقتی نوبت به
متهم ردیف دوم رسید، او هم گفتههای برادرش را تأیید کرد و گفت: من از طریق
شاهین در جریان قرار گرفتم، بعد هم وقتی به محل جنایت رفتیم من کاری
نکردم؛ برادرم بود که به سمت کیوان حمله کرد. قرار بود من فرهاد را بگیرم
که موفق نشدم و او فرار کرد. بعد هم برادرم با چاقویی که از قبل تهیه کرده
بود فرهاد را زد. البته به من گفته بود قصد تنبیه دارد نه اینکه بخواهد
او را بکشد؛ به همین دلیل هم من همراهش رفتم.
در این هنگام هیأت
قضات از فرهاد خواستند، توضیح بدهد روز حادثه چه اتفاقی افتاد. او گفت: من و
کیوان از همهجا بیخبر بودیم؛ اصلا نمیدانستیم چه اتفاقی افتاده است.
شاهین به ما گفت باید با هم صحبت کنیم و ما را به بهانهای به مکانی خلوت
کشاند. سالها بود که همدیگر را میشناختیم و من اصلا فکر نمیکردم چنین
مسئلهای در ذهن شاهین باشد، چون اصلا رفاقت و صمیمیتی با هم نداشتیم. به
همین خاطر هم رفتیم که ببینیم مسئله چیست و شاهین میخواهد چه بگوید. او
حمله کرد، کیوان را زد. حرفهایی که در مورد رابطه من و کیوان میگوید دروغ
است؛ ما هیچ رابطهای با همسر برادر این دو متهم نداریم. اگر شاهین
میتواند، مدرکی ارائه کند. او دروغ میگوید حتی پیامکی که ادعا کرده، وجود
ندارد.
با پایان جلسه رسیدگی، هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و بهزودی رأی خود را در این خصوص صادر میکنند.