به گزارش پایگاه 598، وطن امروز نوشت:
ميگفت پاي تلويزيون نشسته بوده و ديده او كه خود زماني جزئي از تيم مذاكرهكننده هستهاي بوده از برجام تعريف و تمجيد ميكرده است و او را به عنوان يك كارشناس قبول دارد و به كلامش اعتماد كرده است. وقتي او و امثال او ميگويند اين توافق يك توافق تاريخي و خوب است يعني خوب است، چراكه او در اين حوزه عمري را گذاشته و از جزء به جزء هر آنچه قرار است اتفاق بيفتد باخبر است. اينها را يكي از شاديكنندگان شبهاي بعد از توافق در يكي از خيابانهاي شمال تهران ميگفت. او درباره يكي از اعضاي تيم اسبق مذاكرهكننده ايران صحبت ميكرد كه امروز به عنوان يكي از اساتيد دانشگاههاي آمريكا و تحليلگر رسانهاي آنسوي مرزها فعال است. اما آيا واقعا آنچه ميگفت تحليلهاي خودش بود؟ يا آنچه ميگفت به واقعيت نزديك بود؟
اين جمله را به كرات شنيدهايم كه «تاريخ تكرار ميشود» و به تكرار شاهد وقوع آن بودهايم كه چه اتفاقاتي در طول تاريخ بارها و بارها رخ داده و بر تارك تاريخ نام آنها كه تاريخ را بخوبي رقم زدهاند و آنها كه لكهاي ننگ بر تاريخ گذاشتند، ماندگار است. همواره در تاريخ مستكبراني بودهاند كه با خرج پول، نويسندگاني را در جهت اهداف خود ميخريدند و همواره قلم به مزداني بودهاند كه با پول، قلم ميراندند و ملت را به ناكجاآباد مدنظر دشمن ميبردند.
تاريخ هنوز فراموش نكرده «وثوقالدوله» را كه با پرداخت 400 هزار تومان از سوي انگليسيها پاي ميز مذاكره نشست و قرارداد ننگين 1919 را پنهاني امضا كرد. قراردادي كه مثبت نشان دادن آن در فضاي رسانهاي ايران را سيدضيا و روزنامه «رعد»ش برعهده داشتند؛ چه وي در مطلبي 1919 را «رستاخيز نو ايران» خواند و در عوض پولهاي انگليسي، تاراج ملت را قلم ميزد.
و تاريخ هنوز فراموش نكرده كه چگونه با پولهاي مستكبران و مستعمران انگليسي و آمريكايي جريان رسانهاي ضد دولت ملي بعد از انقلاب نفت شكل گرفت و شكاف بين مصدق-كاشاني و مصدق- ملت را رقم زد و با پول، افكار عمومي را متشنج كرد تا يك عده نظامي شاهدوست خريداري شده توسط آمريكا و انگليس و چماق بهدست در خيابان، شاه را دوباره با كودتا بر سر كار بياورند.
و چه خوب امام از همان ابتداي انقلاب خطوطي را ترسيم كرد و گفت قلم نبايد
دست افراد ناصالح باشد؛ بر استقلال قلم تاكيد كرد و گفت: «ما كه مىگوييم
مطبوعات آزاد باشند، ما كهنهپرستيم؟ آقايان كه الزام مىكنند در مطبوعات
اين نوشته بشود، آنها مترقىاند؟ خب! ما صدايمان از اين بلندگو تا آنجا
مىرسد، آنها صدايشان از اينجا تا آمريكا مىرسد. هرجا دلار مىگيرند
صدايشان هم آنجا مىرسد. مال اين ملت را خرج مىكنند در مطبوعات خارجيه؛
مطبوعاتى كه در خارج هست بر ضد روحانيت، بر ضد اسلام، بر ضد مليت، بر ضد
همه چيز ما مقالات مىنويسند. به من مىرسد اين مطالب.» و در جاي ديگر
فرمود: «اسلحه دست بىاصل و دست غيرصالح است. همه اسلحهها را ملاحظه كنيد،
يك نظر عمومى بكنيد. قلم خودش يكى از اسلحههاست؛ اين قلم بايد دست اشخاص
صالح و دست افاضل باشد. وقتى كه قلم دست اراذل افتاد، مفسدهها زياد خواهد
شد.
الان قلم دست اراذل است، در يك محيطهايى و در يك جنبههايى. و اين اراذل هر چه آن رذل فوقشان انجام مىدهد، به يك صورت زيبايى، با يك قلم شيوايى، اينها خوب بزك كرده نشان مىدهند. اين جنايتى است كه از قلم به اين ملت مىخورد. مفسدههايى كه آنها مىكنند، جناياتى كه آنها مىكنند، خونريزيهايى كه آنها مىكنند، اين اهل قلم غيرصالح كه اين حربه در دستش است، اين با قلمفرسايى خودش، مىنشيند توى خانهاش و قلمفرسايى مىكند و همه چيزها را وارونه نشان مىدهد، هر مطلبى شده باشد عكسش مىكند. اين هم يك رشته است كه قلم بايد دست اشخاص صالح باشد». و حالا تاريخ دوباره تكرار ميشود. چند ماه پيش اسناد انتقال پول از انگليس به حساب برخي فعالان رسانهاي شبكه نفوذ در ايران منتشر شد، قلمبدستاني كه از رسانه سلطنتي انگليس - بيبيسي- پول ميگرفتند تا ضد منافع ملت ايران قلم برانند.
براساس گزارشي كه خبرگزاري آسوشيتدپرس منتشر كرده، گروهي از معاونان و مشاوران اوباما كه رياست آن را معاون مشاور امنيت ملي اوباما يعني بنرودز برعهده داشته است، نهتنها با برخي خبرنگاران براي تبليغ توافق هستهاي با ايران در تماس بوده، بلكه حامي مالي بسياري از مؤسسات رسانهاي و افراد مرتبط با اين پرونده نيز بوده و در گزارش از حسين موسويان، سخنگوي اسبق گروه مذاكرهكننده هستهاي ايران كه هماكنون در دانشگاه پرينستون آمريكا تدريس ميكند؛ نيز نام برده و گفته شده به او هم از طريق دانشگاه پرينستون 70 هزار دلار دادهاند تا در تحليلها، متون و مصاحبههاي خود از توافق هستهاي دفاع كند. پس از گزارش «وطنامروز» در اين باره وكيل موسويان نيز موضوع حقالتحرير 70هزار دلاري را تأييد كرد. چقدر دردناك است مردمي كه بعد از ژنو، لوزان و وين با تحليلهاي امسال حسين موسويان، شاد شدند بفهمند كه به آنها به خاطر يك مشت دلار چيزهايي گفتهاند كه فرسنگها با حقيقت فاصله داشته است. و واقعا چه چيزي ميتواند جبرانكننده اين ضايعهاي باشد كه به ملت ميرسد؟!