هفتهنامهٔ «حیات» ، متعلق به «
خبرگزاری تخصصی ایثار و شهادت، حیات»،
که هر هفته در مساجد و نمازجمعههای سراسر کشور توزیع میشود، در جدیدترین
شمارهٔ خود در تاریخ جمعه، 7 بهمن 1390 مطلبی را با عنوان «پرسش و
پاسخهای شنیده نشده از امام خامنهای» منتشر کرده است. این پرسش و پاسخها
را –که مربوط به دیدار رهبر انقلاب با دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس در
تاریخ 12 / 6 / 1377 میشوند- میتوانید در ادامه بخوانید. این سؤالات از
کتاب «پرسش و پاسخ» نقل شده است که در سال 1378 توسط «دفتر نشر فرهنگ اسلامی» منتشر شده است.
***
سوال/
مستحضر هستید که تملق نماد بارز عدم هویت است و خودتان از معصوم شاهد
آوردید که خداوند انسان را حر آفریده است. سوال این است که آیا صحنههای
ناراحتکنندهٔ صفهای طویل دستبوسی، تملق و حرکت به سمت عبد غیر شدن نیست؟
اگر چنین است چرا ممانعت نمیفرمایید؟
پاسخ/
صفهای طویلی که به آنها اشاره کردید صف مردمی است که مایلند با رهبری از
نزدیک ملاقات کنند و سخنی به او بگویند یا از او بشنوند. در این صحنههای
پرشور تملق راهی ندارد و هرچه هست، صفا و محبت از دو سوست. اشکهای شوق و
لبخندهای محبت و غمگساریهایی که در این دیدارها هست در شمار نادرترین و
زیباترین پدیدهها در باب پیوند میان مردم و مسئولان است.
سوال/
به طوری که استحضار دارید، برای یک تصمیمگیری درست و واقعی انسان احتیاج
به اطلاعات درست و واقعی دارد؛ اطلاعات هم از طریق کانالهایی به انسان
میرسد. با توجه به این که اکثر اطرافیان حضرت عالی (مسئولان دفتر و بازرسی
و ...) را جناح خاصی تشکیل میدهند –که البته دیدگاههای مبنایی و
زیربنایی آنان با دیدگاههای حضرت عالی کاملا مغایرت دارد- و اطلاعات از
طریق آنان به حضرتعالی میرسد، حضرتعالی چه تدبیری را برای اجتناب از
کانالیزه شدن اتخاذ کردهاید؟
پاسخ/
مسئولان بخشهای اصلی دفتر رهبری داخل در هیچ یک از جناحهای سیاسی و
دستهبندیهای گونان نیستند و هیچ یک از خطوط سیاسی معروف هم آنان را از
خود نمیدانند! بعلاوه کانالهای اطلاعاتی رهبری، در حد مقدور، متنوع و
فراگیر است و کوشش میشود که رهبری در حصار اطلاعاتی قرار نگیرد. البته
همواره باید به خداوند پناه برد و مراقب صیانت از خطا و انحراف بود.
سوال/
با توجه به بحث گرانقدر و ابتکاری سال گذشتهٔ حضرتعالی دربارهٔ نقش خطیر
خواص در تحولات تاریخی صدر اسلام، و با ملاحظهٔ نقش مهم دانشگاهیان، به
ویژه اعضای هیئت علمی و دانشآموختگان تحصیلات تکمیلی در تحولات فرهنگی-
سیاسی کشور، لطفا به اختصار شمهای از آفات و خطراتی که این گونه خواص را
تهدید مینماید، ذکر نموده و به اجمال وظایف ویژهٔ دانشآموختگان را در این
باب بیان فرمایید.
پاسخ/
مهمترین آفت خواص، ضعفهای اخلاقی و پیروی از هوای نفس است، که منشا همهٔ
گرفتاریهای خود آنان و جامعه است. کسی که به این مشکل درونی دچار میشود
انواع نمودارهای درونی از قبیل: حقناپذیری، بیعملی، وجاهتطلبی، حسادت،
مقامجویی، کتمان حقیقت، دنیاخواهی و ثروتاندوزی، قوم و قبیلهگرایی و
غیره و غیره در رفتار و شخصیت او بروز میکند و وسیلهٔ گمراهی خیل عظیمی از
مردم میگردد. تاریخ، سرشار از نمونههای تاثیرگذاری هلاکتبار خواص بر
زندگی و رفتار و عقاید و سلایق عامهٔ مردم است، که عمدتا از آفتی که گفته
شد، سرچشمه میگیرد.
کسانی که خود را در شمار خواص مییابند، با
توجه به اینکه ضعفهای اخلاقی آنان در دایره تاثیری به مراتب وسیعتر از
شخص خودشان و سرنوشت خودشان دارد، باید از خشم الهی در دنیا و آخرت
بپرهیزند و برای رفع آن ضعفها حقیقتا مجاهدت کنند. دیگران هم برای اینکه
ناخواسته در مهلکهٔ ناشی از ضعف اخلاقی و هوای نفس خواص گرفتار نشوند، راه
علاجشان آن است که شخصیتها را با رفتار و اعمالشان بسنجند و حق را فقط در
گفتارهای جذاب خواص جستجو نکنند و همواره از خدا هدایت بطلبند.
سوال/
با توجه به رهنمودهای مهم امام راحل (ره) و حضرت عالی در باب تقرب افکار،
اندیشهها و تلاشهاهای علمی دو مظهر مهم فرهنگ و دانش در جامعهٔ ما –یعنی
حوزه و دانشگاه- به نظر حضرتعالی چه راهکارهای قابل تحقق در جهت وحدت حوزه و
دانشگاه و ایجاد دانشگاه اسلامی به منظور تولید علوم و معارف اسلامی قابل
پیاده شدن در جامعهٔ امروز را میتوان پیگیری نمود؟
پاسخ/
در باب تقرب میان جوانان و اساتید حوزههای علمیه دینی و دانشگاههای
کشور، جداگانه توصیههای زیادی شده و راههایی پیشنهاد گردیده است؛ خوب است
به آنچه در این زمینه منتشر شده، مراجعه نمایید.
سوال/
چرا از توانمندیهای علمی داخل، به نحو مطلوب در حل مشکلات استفاده
نمیشود؟ چرا به جای اتکا به مغزهای مومن و متخصص داخل، دنبال خارج و خارجی
–کفار- و سرمایههای خارجی هستیم؟ مگر در اعتماد به نیروهای داخل، در خود
پیروزی انقلاب و جنگ و ...، چه ضرری متوجه انقلاب شده که در سازندگی بشود؟
بر فرض که به اتکای اجانب، سازندگی نیز صورت گیرد، چه افتخاری برای ما
دارد؟ فردا آنها مدعی میشوند که ما کمک کردیم. مگر انقلاب ما به برکت شعار
«نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» پیروز نشده است؟
پاسخ/
امروز نیروهای علمی و مغزهای مبتکر ایرانی، بیشترین بار تلاش علمی و فنی
کشور را بر دوش دارند و هیچ تصمیمی در کشور بر استفاده نکردن از نیروهای
خودی و جایگزین کردن بیگانگان نیست. البته استفاده از بیگانگان نیز آنگاه
که با هدف و برنامه درست و حکیمانه و به وسیلهٔ مسئولان دلسوز و هوشمند
صورت گیرد، در مواقع لزوم پسندیده است؛ و هر ملتی باید برای پیشرفت کشور
خود از همهٔ امکانات مجاز استفاده کند. البته تکیه به بیگانگان و سپردن
برنامهریزیها و سیاستها و کارهای کشور به آنان جایز نیست؛ همچنان که
استفاده از بیگانگان به بهای بیاعتنایی به نیروهای خودی و معطل گذاردن
آنان نیز خیانت است.
سوال/
به دنبال صحبتهای حضرتعالی دربارهٔ اسلامی شدن دانشگاهها، بحثها و
تفسیرهای متفاوتی بیان شده است که قاعدتا شما نیز از طریق جراید و سایر
رسانهها، از آن مطلع گردیدهاید. لطفا بفرمایید نظر صریح جنابعالی در مورد
این مهم چیست؟
پاسخ/ بارها مطرح شده است؛ به عنوان نمونه، این عبارت که در تاریخ 3/7/1375 منتشر شده، ذکر میشود:
«امروز
کشور به دانشگاهی که حقیقتا اسلامی باشد، نیازمند است. در دانشگاه اسلامی،
علم با دین، و تلاشگری با اخلاق، و تضارب افکار با سعهٔ صدر، و تنوع
رشتهها با وحدت هدف، و کار سیاسی با سلامت نفس، تعمق و ژرفنگری با سرعت
عمل، و خلاه دنیا با آخرت همراه است. چنین دانشگاهی است که کشور را آباد
میکند و به نظام اسلامی آبرو میبخشد و به پیشرفت توام علم و اخلاق در
جهان کمک میکند. اگر اسلامی شدن دانشگاه را با این دید در نظر آورید،
خواهید دید که برای این کار، تلاش استاد و شاگرد و مدیر و دانشجو و درس و
برنامه و کتاب، همه و همه ضرور و دخیل است. »
سوال/
چرا جنابعالی تا کنون همواره تفکر نواندیشان و غرباندیشان را محکوم
نمودهاید؛ لیکن هیچگاه تفکر خطرناک اندیشهٔ افراطی نسبت به مفاهیم اسلامی و
انقلابی را تحلیل و محکوم ننمودهاید؟ آیا حضرتعالی این تفکر را همانند
تفکر اول برای اسلام ناب خطرناک نمیبینید؟
پاسخ/
نواندیشی با غربگرایی کاملا متفاوت است. غربگرایی به معنای تقلید یا
گرایش غیرمنطقی به فرهنگ و تفکر غربی، کاری نادرست، و برای هویت ملی خطرناک
است. هیچ ملتی از تقلید و سرسپردگی فرهنگی طرفی نمیبندد و به رشد و تعالی
نمیرسد. ولی نوگرایی به معنای جستجو و کاوش برای رسیدن به اندیشهٔ نو و
دانش نو و راههای نو، عملی پسندیده و موجب ترقی و پیشرفت است.
در
طرف مقابل تحجر و تعصب کورکورانه و گریختن از منطق و استدلال، یک آفت بزرگ و
خطرناک است؛ ولی پایبندی و پافشاری بر اعتقادی که از روی منطق و استدلال
انتخاب کردهایم، یک عمل پسندیده و لازم است. شما در سوال خود این چند
مقوله را با هم مخلوط کرده و شناخت را برای خود دشوار کردهاید.
این
را هم بدانید که از آغاز پدیدهٔ انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی –که
جدیدترین حادثه در عرصهٔ اندیشهٔ اجتماعی و سیاسی بود و بسیاری از نوگرایان
حتا غیرمسلمان را به خود جذب و مفتون ساخت- دستگاههای تبلیغاتی دشمنان آن
را ارتجاع و پایبندی، یا کهنهپرستی و اصولگرایی (فوندیمانتالیسم)
نامیدند، تا طرفداران آن را از میدان خارج کنند؛ بجاست که آن حرفها از زبان
یک جوان مسلمان انقلابی تکرار نشود. البته این مسائل، هیچ ربطی به خط و
جناحبازیهای داخلی ندارد و در هر دو جناح –که به غلط چپ و راست گفته
میشود- افراد پایبند به اندیشهٔ ناب اسلام و انقلاب وجود دارند.