به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم، رسانه تعاملی فناوری مبتنی بر ساختار IP است
که خدمات مختلفی از جمله پخش فیلم و سریال، موسیقی، پخش زنده، بازی، آموزش،
سلامت، خدمات دولت الکترونیک (پیشخوان) و سایر خدمات را برای ارائه به
عموم مردم فراهم میکند.
تقابل
دیدگاههای رقابتی بر سر ارائه مجوز تلویزیون اینترنتی و آیپی.مدیا در
کشور بین سه نهاد وزارت ارتباطات، ارشاد و سازمان صداوسیما، ایران را به
اندازه کافی در این حوزه عقب انداخت و از داشتن این سرویس جهانی منع کرد.
رایزنیهای
صداوسیما با رگولاتوری برای دریافت مجوز بهرهبرداری از شبکه مخابراتی تا
جایی ادامه یافت که مهر ماه دو سال گذشته (93)، قرار شد مجوز به سروش رسانه
و شرکت پیمانکار آن جهت ارائه بانک عظیمی از محتوای صوتی تصویری و آرشیو
چند ساله صداوسیما از طریق یک لینک اینترنت پرسرعت خانگی، اعطاء شود اما
این موضوع در دقیقه 90 کنسل شد.
این شرکت اولین سرویسدهنده آیپی
تیوی در ایران مبتنی بر اینترانت بود که تمام رسانههای متداول را تجمیع
کرده و یکجا در اختیار مشترکان قرار میداد اما مجوز بخش ارتباطات به آن
داده نشد و اجبارا به سمت پلتفرم موبایلی رفت.
علیرغم تمامی این
کشمکشها، سال گذشته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری وزارت ارتباطات
پای مجوزهای جدید رسانه تعاملی با عنوان VOD را پیش کشید و به هفت شرکت
لایسنس فعالیت در این عرصه را داد.
بعد از سالها عقب افتادگی در
این عرصه و علیرغم پتانسیل بالای شرکتهای فنآور، تصمیم گرفتیم میزگردی
با حضور مهدی نیامنش مدیر عامل شرکت پیکآسا و سهیل عالمی مدیر عامل شرکت
ایلانرمافزار به عنوان دارندگان این پروانه جدید، برگزار کنیم تا زوایا و
چارچوبهای فعالیتی اپراتورهای این حوزه روشنتر شود.
متن زیر، بخش اول میزگرد رسانه تعاملی است:
ابتدا
درباره فعالیتهای ایلانرمافزار که اکنون به عنوان یکی از بازیگران VOD
(سامانه نمایش درخواستی) مطرح است و پیش از این نیز فعالیتهایی را با
صداوسیما در قالب پروژه رسانه تعاملی داشت، بفرمایید.
عالمی: از سال 80 که شرکت تأسیس شد، فعالیتمان در زمینه محتوای دیجیتال بود و از سال 88 وارد حوزه آیپی مدیا (IP Media) شدیم.
اولین
پروژهای که در زمینه محتوای دیجیتال داشتیم، "نمامتن" بود که اکنون 300
مرکز علمی و پژوهشی از آن استفاده میکنند. کلیه مقالات تخصصی کشور بعد از
جمعآوری در نمامتن قرار داده میشد و تا دو سال پیش توانستیم یک میلیون
مقاله جمعآوری و فهرستنویسی کنیم.
سال 88 به صورت متمرکز وارد
انتقال صوت و تصویر بر روی بستر آیپی شدیم. آن زمان هدفمان تبدیل شدن به
یک ارائه دهنده نرمافزار و تولید کننده تجهیزات بود و علاقهای برای ورود
به حوزه سرویسدهی نداشتیم.
با توجه به اینکه بحث آیپی مدیا در
حکم آقای سرافراز –رئیس پیشین سازمان صداوسیما- بود، طی یکی دو سال با
معاونت رسانههای مجازی این سازمان همکاریهایی را داشتیم. پیش از آن هم
یکی دو سال با سروش رسانه کار میکردیم.
*صداوسیما در بحث آیپی مدیا به راههای مختلفی کشیده شد*
با توجه به اینکه صداوسیما با شروع بحث آیپی مدیا به راههای مختلفی کشیده شد، مجبور شدیم سرویسهایمان را عامالمنفعه ارائه دهیم.
در
این سالها بستر رسانه تعاملی را با همکاری شرکت مخابرات ایران در مناطق
وسیعی از تهران، قزوین، یزد و گرگان به صورت پایلوت راهاندازی کردیم و
شرکت آیسیما هم به عنوان تأمین کننده سرویس وارد کار شد.
*تکنولوژی 100 درصد ایرانی سرمایهگذاران را پراند!*
با
توجه به اینکه تکنولوژی و حتی سختافزارهای ما 100 درصد ایرانی است و
علیرغم بازخوردهای خوبی که از تستها گرفتیم، مقاومتهای بسیاری در برابر
ما صورت گرفت. عدهای گفتند چون رابط کاربری یا کدهای خارجی در برنامه
ندارید، حاضر به سرمایهگذاری در بدنه مجموعه نیستند.
علاوه بر شما شرکتهای دیگری هم طرف قرارداد با سازمان صداوسیما بودند که با این چالشها مواجه یا به عبارتی متوقف شوند؟
عالمی:
پروژه رسانه تعاملی، مهر ماه دو سال گذشته آماده افتتاح بود که اتفاقاتی
در صداوسیما افتاد و یکسری تعاریف جدید، صورت گرفت. شرکتهای آیسیما و به
سیما که قبل از تغییرات این سازمان، مجوزهای مورد نیاز فعالیت در آیپی
مدیا را اخذ کرده بودند صدمات زیادی خوردند و ما هم به دلیل اینکه سرمایه
سنگینی جهت توسعه گذاشته بودیم، ضربه خوردیم.
همین صدمات باعث شد تا به سمت مجوزهای جدید وزارت ارتباطات با عنوان سند یا همان VOD بروید؟
عالمی:
تقریبا اواخر سال گذشته شنیدیم که وزارت ارشاد میخواهد مجوز VOD ارائه
کند و به نوعی متولی این عرصه شود. این موضوع اتفاق خوب و خوشایندی بود و
در نهایت هم هفت شرکت موفق به دریافت مجوزهای VOD شدند.
*اعطای مجوز VOD خوشایند بود*
اینکه وزارت ارشاد قرار بود متولی شود خوب و خوشایند بود یا اینکه مجوزهای VOD بعد از سالها در کشور ارائه شد؟
عالمی:
بالاخره زمانیکه مجوز برای 10 درصد کار داده شود بهتر از این است که کلا
هیچ مجوزی برای فعالیت ارائه نگردد. مجوزها میتواند نشان دهنده چارچوب
کاری ما برای ارائه سرویس باشد.
قطعا اگر آرشیو فیلم و سریالهای
صداوسیما و وزارت ارشاد را در قالب یک پکیج و با هم داشته باشیم، خیلی خوب
است اما اگر قرار باشد یکی از آنها را انتخاب کنیم یا دور تمامش خط بکشیم،
قطعا داشتن یکی از آنها غنیمت است.
*هشت سال پیش تکنولوژی تلویزیون تعاملی را وارد کردیم*
به
نظرم کار باید از یک جا شروع شود زیرا تلویزیون با رسالت برودکست جای خود
را در دنیا از دست داده است و مردم دنیا علاقهمند به استفاده از سرویسهای
تعاملی هستند. هشت سال میشود که تکنولوژی رسانه تعاملی را به کشور
آوردهایم اما برخی دیدگاهها مانع بهرهبرداری شده است.
گاهی یک
تکنولوژی را در کشور نداریم یا امکان دسترسی به آن از منظر فنی نیست، در
چنین شرایطی از تحریم و مشکلات سخن میگوییم اما حالا که تکنولوژی رسانه
تعاملی در کشور وجود دارد، برخی تصمیمات مدیریتی مانع از پیادهسازی آن
شده است.
*برای اولین بار در دنیا ستاپباکس اندرویدی طراحی کردیم*
به
عنوان مثال سه مدل از ستاپباکسها (set-top box) را طراحی کردهایم. برای
اولین بار در دنیا طراحی ستاپباکس اندرویدی را داشتیم که برای چینیها به
عنوان یکی از قطبهای تولید کننده بسیار تعجب برانگیز بود.
با توجه
به اینکه طراحی ستاپباکس را خودمان انجام میدهیم و در چین تحت لیسانس ما
تولید میشود، زمانیکه به آنها میگفتیم باکسهای اندرویدی را برای آیپی
مدیا میخواهیم، برای آنها نامفهوم بود.
زمانیکه تولید کنندگان باکسها با شیوه طراحی شما آشنایی ندارند پس نباید از مردم توقع آشنایی با رسانه تعاملی را داشته باشیم.
عالمی:
این که بماند. وقتی هشت سال پیش صحبت از شبکه توزیع محتوا میکردیم برای
همه عجیب بود و حتی مورد تمسخر قرار میگرفتیم. در آن زمان مسئولان معتقد
بودند همه چیز باید به شکل متمرکز ارائه شود و CDN معنی نداشت.
*تنها سلوشن اجرا شده روی بستر مخابرات بدون مشکل فنی بودیم*
در
حال حاضر شاهد هستیم که همه دنبال CDN (شبکه توزیع محتوا) هستند. حکایت ما
حکایت کسی است که تکنولوژی ایجاد میکند اما با درکهای پایینی مواجه
میشود.
ما تنها سلوشن (راهکار) اجرا شده بدون مشکل فنی روی بستر
مخابرات کشور در حوزه آیپی مدیا بودیم. هیچ سلوشن خارجی در این زمینه وجود
ندارد و تمام نمونههای خارجی در محدودههایی با مشکلات فنی مواجه بودند.
این نمونههای خارجی که میفرمایید، شامل چه برندهایی بودند؟
زمانیکه
با سازمان صداوسیما وارد کار شدیم، سلوشن هواوی هم آمد و در مناطق
مخابراتی دو و هشت تهران اجرا شد. نقطه ضعف بزرگ این برند نیازمندی به شش
مگابیت بر ثانیه پهنایباند روی بستر ADSL بود تا بتواند اجرا شود.
*سلوشنهای خارجی از رقابت با ایرانیها باز ماندند*
با
توجه به اینکه ممکن است خطوط ADSL در بسیاری از منازل به دلیل مشکلات فنی
سیم مسی، چنین پهنای باندی را پشتیبانی نکند، این سلوشن ناکارا بود.
تنها
راهحل پیادهسازی این راهکار، ایجاد ظرفیت پهنای باند 6Mbps در کنار
اینترنت با اجرای زیرساخت فیبرنوری در شبکه مخابراتی کشور بود که قطعا
هزینههای سنگینی را در پی دارد.
دقیقا همان سال (88) بحث CDN را
مطرح کردیم. استدلال ما این بود زمانیکه ظرفیت CPU، RAM و H.D.D ارتقا و
قیمت آنها کاهش مییابد باید به سمت سیستمهای توزیع شده رفت زیرا این روش
ارزانتر از گسترش شبکهها بود.
اجازه دهید پیش از ورود به بحث، کمی
هم با فعالیت و تاریخچه شرکت پیکآسا آشنا شویم و ببینیم چطور این برند به
حوزه رسانه تعاملی راه یافت؟
نیامنش: فعالیت ما از شبکههای موبایل آغاز شد. اولین مواجهه ما با مالتی مدیا، حوالی سالهای 83-84 بود که MMS را مطرح کردیم.
در
همین راستا MMS سنتری را برای 99 هزار مشترک در شبکه همراه اول نصب کردیم
تا این سرویس جالب را معرفی کنیم. بعد از راهاندازی این سیستم، بحث مجوزها
پیش کشیده شد و مسئولان عنوان کردند برای ارائه خدمات MMS باید پیوست
فرهنگی نوشته شود.
*شروع کار با پیوست فرهنگی*
برای
نوشتن پیوست فرهنگی، یک سال و نیم وقت گذاشتیم و با همکاری رگولاتوری این
موضوع را به سرانجام رساندیم اما بعد از آن گفتند که پیوست فرهنگی کافی
نیست؛ سیستمهای پیوست فرهنگی هم باید در شبکه گذاشته شود.
دو سال
عمرمان هم در این زمینه سپری شد تا مسئولان مجددا عنوان کردند که سیستم
شکایات این موضوع هم باید مشخص شود. کلا از سال 83 تا 86 مشغول طراحی این
آئیننامهها بودیم و نهایتا هم همراه اول آن را در شبکه قرار داد اما لانچ
نکرد.
با فعال شدن اپراتور سوم ارتباطی، بدو بدو سمت آن رفتیم زیرا
اعتقاد داشتیم اولین کاری که اپراتور 3G باید انجام دهد، همین است. آنها
در بدو مذاکره بحث پیوست فرهنگی را پیش کشیدند که با خوشحالی اعلام کردیم،
تمامی این موارد انجام شده است.
*هفت سال بعد از مبادله اولین MMS، کنار کشیدیم*
کار
به جایی رسید که گفتند باید محتوا را هوشمندانه شناسایی و فیلتر کنیم؛ دو
سالی هم صرف مذاکره با این اپراتور شد تا اینکه سال 90 به دلیل خستگی مفرط،
این حوزه را کنار گذاشتیم.
فکر کنم با ترسیمی که صورت گرفت، شرایط آن دوران قابل درکتر باشد. اولین MMS سال 83 مبادله شد و سال 90 از کار خسته شدیم.
سال
92-93 که ارتقای شبکه همراه اول به 3G مطرح شد، تمرکزمان را به سمت محتوا
بردیم و از یک سال و نیم پیش توجهمان به محتوای کودک و نوجوان بیشتر شد.
بر این اساس برند آفرینک را مطرح کردیم تا شبکه کارتونی کودک و نوجوان
باشد.
در این حوزه به دور از چالش مجوزها، دل به دریا زدیم و اکنون
130 هزار مشترک فعال و بالغ بر 6000 قطعه کلیپ و کارتون روی اپلیکیشن
آفرینک داریم.
با توجه به اینکه
از همکاری با اپراتورها در زمینه MMS دلسرد شده بودید، تصمیم نداشتید که
پروژه کودک و نوجوان را با سازمان صداوسیما در راستای رسانه تعاملی مطرح
کنید؟
نیامنش: هیچ وقت سمت صداوسیما نرفتیم زیرا هفت سال از
سمت اپراتورها اذیت شدیم و دیگر توانی برای تغییر فضای کاری نداشتیم. تمرکز
ما به سمت اپراتورهاست و اکنون فضای خوبی از سمت آنها برای ما ایجاد شده
است.
*مجوز VOD در این زمان کار خوبی بود*
به
عقیده من مجوزهای صادر شده از سمت ارشاد جزو مهمترین مباحث است. مجوز VOD
در این مقطع زمانی کار خوبی بود زیرا اگر کسی حرفی به ما بزند، این مجوز
حاشیه امنی برایمان ایجاد میکند.
با
توجه به اینکه رویکرد شما صرفا کودکان و نوجوانان هستند و به نوعی جامعه
آماری محدود و مشخصی دارید، برنامه کسبوکارتان جهت درآمدزایی را چطور
طراحی کردهاید؟
نیامنش:در حوزه کودک و نوجوان، محتوا به شدت
کم یا بهتر است بگویم اصلا نیست. از این جهت دچار نوعی خلأ هستیم و با علم
بر این موضوع در حوزه کودک و نوجوان ورود کردیم.
قطعا ریسک این
حوزه، محتوا است. با اینکه وارد مذاکره با تمامی تولید کنندگان محتوای
ایرانی شدیم ولی حجم محتوا به اندازهای کم بود که جهت غنیسازی مجبور شدیم
محتوای خارجی هم به پلتفرم اضافه کنیم.
*تربیت والدین را در قالب محتوای صوت و تصویر به فرزندان منتقل میکنیم*
رسالت
کودک و نوجوان را دوست داریم و سعی میکنیم ایدههایی که به پدر و مادرها
کمک میکند تا سلیقهشان را به شکل دیگری و در قالب صوت و تصویر به
کودکانشان منتقل کنند، پیاده کنیم.
برای روشن شدن پیام این بحث،
فرض کنید کارتون بِنتِن از صداوسیما پخش میشود اما من علاقهای ندارم
فرزندم آن را تماشا کند و قطعا پدر و مادرهای دیگری هم هستند که دوست
نداشته باشند فرزندشان محتوای تصویری خشن تماشا کند.
*محتوای کودک را شناسنامهدار میکنیم*
باید
محتواهای مربوط به کودک و نوجوان را شناسنامهدار کنیم تا میزان طنز و
خشونت کاراکترها مشخص شود و درباره هر کدام از بخشها و شخصیتها توضیحاتی
به بینندگان و بخصوص والدین داده شود تا بدانند اثر یک کارتون بر روی
فرزندشان به چه شکل است.
متأسفانه در حال حاضر کارتونهای خشن و
نامناسب بسیاری از صداوسیما پخش میشود اما در رسانه تعاملی میتوانیم
ردهبندی برای آنها ایجاد کنیم.
نکتهای که در ارتباط با سوال شما
نباید فراموش شود این است که اگر بزرگسال از تماشای یک فیلم لذت ببرد،
نهایتا یکی دو بار دیگر آن را تماشا میکند ولی اگر کودک از تماشای یک
کارتون لذت ببرد 10 بار دیگر آن را خواهد دید.
فضای اقتصادی ما
اینجا معنا مییابد زیرا اگر محتوای تصویری مناسبی با سلیقه و درخور خواسته
کودکان استریم کنیم، به ما اعتماد کرده و خیلی راحت ما را به دوستانشان
معرفی میکنند.
در این راستا با کلیه دارندگان پروانه VOD دوست
هستیم تا بتوانیم موجب همافزایی شویم؛ کما اینکه با آقای عالمی توافقات
راهبردی داریم.
در حالیکه بحث
رسانه تعاملی در دنیا قدیمی و منسوخ شده اما وزارت ارشاد بعد از سالها عقب
ماندگی اقدام به ارائه مجوز در این راستا کرده است؛ این مجوزها به صورت
مشخص دنبال چه هستند و قرار است چه کاری انجام دهند؟
عالمی:
با جمله اول شما موافق نیستم زیرا نه تنها رسانه تعاملی رو به منسوخ شدن
نیست بلکه تمام استفادهها بر بستر IP است. موفقیت سرویسهایی نظیر آی
تیونز (سرویسی مبتنی بر دستگاه دیجیتال)، نتفلیکس (مبتنی بر بستر اینترنت) و
مدلهای مختلف دیجیتال با حذف مدیای فیزیکی اتفاق افتاده است.
* IP-TVدر حال منسوخ شدن است*
موافق
هستم که IP-TV در حال منسوخ شدن است زیرا تلویزیون جای خود را به ابزارهای
هوشمندی نظیر تبلت و گوشی داده اما آیپی مدیا به معنای رسانهای بر بستر
IP است.
اکنون اگر به مردم شهر با دقت نگاه کنید، متوجه میشوید
اغلب یک گوشی یا گجتی با وضوح بالا جهت استریم فیلم و ویدئو دارند لذا خیلی
بیراه نگفتهایم اگر بگوییم تلویزیون جای خود را به گوشیهای هوشمند و
تبلتها داده است.
تحلیلهای جهانی نشان میدهد که سلیقه دیداری شنیداری کاربران تغییر کرده و بیشتر متمایل به استفاده از محتوای کوتاهتر شدهاند.
در
شرایطی که وضعیت سینما چندان مناسب نیست و تلویزیون هم رفته رفته با آمدن
رسانه تعاملی به انزوا کشیده میشود، سینما هم با رشد آیپی مدیا مورد
تهدید قرار میگیرد؟
عالمی: قطعا سینما جایگاه خودش را همچون
سالهای 1960 که تلویزیون آمد، حفظ خواهد کرد در حالیکه همه گمان میکردند
سینما نابود میشود. در زمینه تلویزیون اینترنتی و رسانه تعاملی نیز موضوع
به همین شکل است.
*سینما با آمدن رسانه تعاملی نابود نمیشود*
وظیفه
ما در اختیار گذاشتن محتوای کامل و سالم برای قشر کودک و بزرگسال است زیرا
در حال حاضر ابزار لازم جهت بهرهمندی از محتوای رسانه تعاملی برای هر
ایرانی در دسترس است.
رسانههای تعاملی چگونه میخواهند محتوای سالم را به مردم برسانند؟
عالمی:
در ایران متأسفانه بحث ردهبندی محتوایی نداریم. محتوا معمولا یا مورد
تأیید ممیزان قرار میگیرد یا خیر اما بحث رده سنی در آن لحاظ نمیشود. این
کار برخلاف رویه جهانی است زیرا هر کجای دنیا قرار باشد با اعضای خانواده
به سینما برویم، ممکن است جلوی در برخی از سینماها اجازه ورود به افراد زیر
13 سال را ندهند در حالیکه چنین ضرورتهای در ایران اصلا لحاظ نمیشود.
در
کشور ما حتی علامت هشدار سنی به مخاطبان فیلمهای پخش شده از صداوسیما
داده نمیشود؛ بسیاری از حوزهها در بحث فرهنگی مغفول واقع شده است.
صحبت
من به هیچ عنوان بر محدودیت دلالت ندارد بلکه ایجاد شرایطی انتخابی است.
همه میدانند که اگر امروز فیلمی برای بالای 13 سال از تلویزیون پخش و
والدین مانع دیدن فرزندشان شوند، از هزار راه دیگر میتوانند به آن فیلم
دست یابند.
با توجه به خلأ موجود در زمینه رسانه تعاملی، چرا ایلا نرمافزار به سمت ارائه خدمات در یک حوزه خاص مانند کودک و نوجوان نرفت؟
عالمی:دید
ما تخصصی نیست زیرا هدف اول ما همکاری در حوزه زیرساخت با تمام شرکتهای
فعال در این بخش است لذا سرویس محتوایی ما تمام زمینهها را در بر میگیرد.
*هزینههای استفاده از رسانه تعاملی را پایین میآوریم*
خبر،
فیلم و سریال، مستند، ورزشی، کودک و ... نمونههایی از حوزههای تحت پوشش
ماست که سعی کردیم با پایین آوردن هزینههای مربوط به استفاده، زمینه
بهرهمندی را برای اقشار مختلف مردم فراهم کنیم.
شما
میخواهید هزینه را پایین آورید اما هزینه پهنای باند در کشور ما گران است
و مثلا برای دانلود یک گیگ بایت باید هزینهای حدود چهار پنج هزار تومان
بپردازید؛ علاوه بر این هزینه اشتراک سرویسی هم وجود دارد که نهایتا منجر
به افزایش قیمت سمت مشترک میشود. منظورتان از کاهش قیمت چیست؟
هزینههای اینترنت به خودی خود کاهش مییابد و در همین چند ماه گذشته هزینه هر گیگ دانلود از 3500 - 4500 به 1200 تومان رسیده است.
*با CDN هزینهها را کاهش میدهیم*
باز
هم هدف ما فراتر از این است و میخواهیم با سیستم توزیع شده، امکان ارائه
خدمات خارج از شبکه اینترنت را به کاربر بدهیم. در این سیستم به دلیل اینکه
سرورها در مراکز مخابراتی و نزدیکترین نقطه به کاربر قرار میگیرد، شبکه
Backbone و انتقال زیرساخت درگیر نمیشود که همین موضوع کاهش هزینهها را
به دنبال دارد.
سیستمی را که سه چهار سال پیش با صداوسیما در تهران،
قزوین، یزد و گرگان تست کردیم، عرض باند اینترنت را از آیپی مدیا در نقطه
DSLAM به عنوان اتصال ADSL جدا کردیم.
مدلی که پیادهسازی شده و قرار است فیلم و سریال از آن طریق به کابران ارائه شود هزینه عرض باند به آنها تعلق نمیگیرد.
لطف کنید هزینه تماشای یک فیلم روی این سامانه را به صورت مشخص عنوان کنید.
عالمی:
طبق پلانهایی که صحبت شده، قرار است رقمی حداکثر تا 10 هزار تومان به
صورت ماهیانه برای استفاده از پهنای باند شبکه از کاربر نهایی اخذ شود که
البته رقم مطرح شده میتواند کمتر از این هم باشد.
فرض کنید از این
بستر روزی چهار ساعت و حداکثر حجم چهار گیگابایت استفاده میکنید که مجموع
مصرف ماهیانه شما 120 گیگ و در خوش بینانهترین حالت با در نظر گرفتن نرخ
اینترنت 120-130هزار تومان میشود ولی در رسانه تعاملی تنها 10 هزار تومان
میپردازید.
در برخی کشورهای دنیا
به جای سرمایهگذاری روی کاربر نهایی، روی تبلیغات تمرکز میکنند و منابع
درآمدیشان از این طریق شکل میگیرد؛ شما برنامهای برای تمرکز بر تبلیغات و
به صفر رساندن هزینههای سمت مشترک دارید؟
عالمی: طرح تجاری
شرکتهای VOD کسب درآمد مستقیم از مشترکان نیست بلکه راههای مختلفی نظیر
نمایش تبلیغات وجود دارد که باعث کاهش هزینهها میشود.
عدم دریافت
هزینه از مشترک نهایی در شروع کار، در هیچ جای دنیا جواب نداده است.
بازیگران این عرصه باید به تعداد مشترک مورد نظر و قابل قبولی برسند تا
بتوان درباره این موارد فکر کنند ضمن اینکه سیستم تبلیغ روی این بستر هنوز
ناشناخته است.
در سیستم IP Base میتوانیم تبلیغات مبتنی بر محدوده
جغرافیایی و برای تعداد کاربران مشخصی داشته باشیم. این موضوع باعث میشود
تا مدل تبلیغاتی متفاوتی ایجاد شود زیرا کسانیکه هیچ وقت درباره تبلیغات از
تلویزیون فکر نمیکردند، در این این روش میتوانند تبلیغات ویدئویی داشته
باشند.
هر چند ارائه این خدمات در کشور ما دیر شروع شده اما ماهی را هر زمان از آب بگیرید، تازه است.
دارندگان
پروانه VOD قرار است اقتصاد سینما را با جلوگیری از قاچاق، متحول کنند.
پلتفرم شما برای جلوگیری از کپی شدن فیلمها و نقض مجدد کپی رایت چه
راهکاری اندیشیده است؟
عالمی: جلوگیری از بحث کپی مورد توجه
ماست و این کار را براساس سیستم مدیریت حقوق پدید آورنده انجام میدهیم. با
این تکنیک امکان کپیبرداری از فیلمها وجود نخواهد داشت و اگر کسی اقدام
به ضبط فیلم از از روی تلویزیون کند، مشخصات کنترلی نامحسوسی وجود دارد که
با تکیه بر آنها میتوان کپی کننده پیدا کرد.
*کدهای یکتا مانع کپی فیلم از روی رسانه تعاملی میشود*
این
تکنیک ابزار جدیدی برای کنترل قاچاق در اختیار میگذارد. کدهای یونیک
(یکتا) روی تصویر برچسب میشود که در نقاط نرمال دید بیننده نیست و فقط
قابلیت بازخوانی آنها توسط نرمافزارهای مخصوص است و به این وسیله میتوان
مشخصات کپی کننده را به دست آورد.
آفرینک با توجه به اینکه قرار است روی پلتفرم مبتنی بر ip ارائه شود چگونه میخواهد بین کودکان و نوجوانان فرهنگسازی کند؟
نیامنش:
معرفی محصول، مهمترین رسالت ما در فاز کنونی است مخصوصا در شرایطی که
صداوسیما خودش را رقیب میداند و حاضر نیست تیزرهای تبلیغاتی ما را پخش
کند.
از یک ماه پیش وارد مذاکره با صداوسیما برای پخش تیزرهای
آفرینک شدیم تا اینکه بعد از کمی تعلل گفتند نمیتوانیم برای رقیب خودمان
تبلیغات کنیم.
*صداوسیما ما را رقیب خود میداند!*
در چنین
شرایطی نمیدانیم تیزرهای تبلیغاتی را از چه شبکههایی پخش کنیم اما به
واسطه هر ابزاری باشد، به سمت معرفی میرویم. همانطور که گفتم اگر اعتماد
بچهها را جلب کنیم، خودشان اقدام به معرفی ما به دوستانشان میکنند.
اگر
والدین بدانند به واسطه رسانه تعاملی آفرینک که شبکهای مختص کودک و
نوجوان است، میتوانند ساعات و تعداد روزهای تماشای فیلم و کارتون را برای
فرزندانشان مشخص کنند، قطعا به سمت معرفی آفرینک میروند.
داستان
صداوسیما کمی ما را غافلگیر کرد هر چند که هنوز هم فکر میکنیم باید بزرگ
منشانهتر از آن باشند و ما را به چشم رقیب نبینند. با این حال نمیدانیم
سراغ بیلبوردهای شهری و تبلیغ از طریق سایتها برویم یا روش دیگری را
برگزینیم.
تعدد پروانههای ارتباطی FCP، سند و VOD که هر کدام به
نوعی بر ارائه VOD تأکید کردهاند، نمیتواند فضای ارائه این خدمات را با
چالش مواجه کند؟
نیامنش: تقسیم کار خوبی در حال شکلگیری است و فضای
مهآلود گذشته رو به شفافیت میرود به عنوان مثال صداوسیما کمکم متوجه
شده جایی که مربوط به برودکست و محتوای این سازمان نیست نباید ورود کند و
همچنین وزارت ارتباطات باید در بخش ارتباطات رسانه تعاملی نقشآفرینی کند
نه محتوا.
*صداوسیما اگر سهمخواهی بیدلیل نداشته باشد، VOD توسعه مییابد*
تقسیم
کار همانطور که گفتم تقریبا صورت گرفته مگر اینکه کسانی بخواهند قدرت طلبی
کنند و دنبال منافع دیگری باشند. امیدواریم در مدیریت جدید صداوسیما شاهد
سهمخواهی بی دلیل این سازمان نباشیم و توسعه سرویسها با سرعت پیش رود.
VOD
واقعا برای صداوسیما نیست و اینکه میخواهیم کلیپهای ورزشی و آموزشی برای
نوجوانان پخش کنیم هیچ ارتباطی به صداوسیما ندارد زیرا همین محتوا روی وب
وجود دارد و از طرق دیگر میتوان به آنها دسترسی داشت.
باز هم به عقیده من، رفع تمام موانع و گیر و گورها نیازمند گذر زمان است تا عقلای نهادها کنار هم جمع شوند و مشکلات را حل کنند.
واقعا انحصار صداوسیما در چه بخشی است و منظور از برودکست چیست؟
نیامنش:
تفاسیر اشتباهی از کلمه برودکست صورت گرفته که ممکن است اهداف بسیاری نظیر
زیادهخواهی یا بیشینه طلبی پشت آن باشد. از منظر علمی و عرفی مفهوم
برودکست مشخص است و شامل پخش محتوا برای شماری از مخاطبان است که آنها را
نمیشناسید.
*مفهوم برودکست مشخص است*
عالمی:
مفهوم برودکست صرفا در نشناختن مخاطب خلاصه نمیشود زیرا DVD هم که
میفروشید مخاطب را نمیشناسید. یک تعریف بینالمللی برای تلویزیون در دنیا
هست که میگوید پخش باید به صورت گسترده باشد و مخاطب بدون هیچ واسطی
بتواند سیگنال را دریافت کند و علاوه بر این برنامه زمانبندی برای پخش
برنامهها وجود داشته باشد.
این چارچوب در دنیا مشخص شده است و همه رگولاتوریهای تلویزیون این تعریف را قبول دارند اما در کشور ما هر کس از ظن خود شد یار من...
ظهور
VODها چیز عجیبی نیست زیرا با مرور تایم لاین تکنولوژی پخش که شامل
نوارهای نسخه اول VHS، بتامکس، نسخه بعدی VHS، CD و DVD میشود به این
نتیجه میرسیم که مدیای ارائه فیلم به IP تغییر یافته است. در این سیستم
مخاطب میتواند انتخاب کرد که چه فیلمی را تماشا کند. در واقع نقطه تمایز
این سیستم با پخش سنتی همین است.
با توجه به اینکه تعریف واحدی از
برودکست وجود دارد، چرا صداوسیما وارد ارائه این خدمات (VOD) از طریق ارائه
پروانههای IP-TV شده است؟
عالمی: این موضوع را باید از خودشان بپرسید ولی ورود به این حوزه در نوع خودش تا حدی مثبت و درست است.
*در VOD میتوانید شبکه انتخاب کنید*
امکاناتی
که اکنون تلویزیون به ما میدهد انتخاب شبکه است اما با استفاده از
تکنولوژی VOD میتوان تایم شیفت را به آن اضافه کرد تا مخاطبان قادر به
مشاهده محتوای پخش شده تا 12 ساعت قبل باشند. این موضوع امکان جدیدی است که
به تلویزیون داده میشود و اگر صداوسیما به آن ورود کند قادر به ارزش
آفرینی است.
در واقع کاری که تلویزیون کابلی میکرد؟
عالمی:
تلویزیون کابلی در دنیا منسوخ شده و امکان تایم شیفت را نداشت؛ این امکان
فقط در اختیار Over IP است و به هر مخاطب امکان بازگشت تا 12 ساعت گذشته را
میدهد.
محتوای کودک و نوجوان بر بستر رسانه تعاملی را قرار است با
چه پلتفرمی طبق نمونههای خارجی انتقال دهید؟ آیا برنامهای برای عرضه
ستاپباکس هم دارید؟
نیامنش: نمونههای خارجی را در این زمینه
ارزیابی کردیم و ایدههایی که اکنون در آفرینک است انتخاب شده از سه نمونه
خارجی به حساب میآید و در واقع بخشهای خوب نمونههای خارجی است. شناسنامه
محتوایی که ایجاد کردیم برگرفته از وایت پیپر خارجیهاست.
وایت
پیپر (white paper) آنها به این معناست که مثلا روی یک کارتونی که قرار است
پخش شود، شخصیتهای آن را معرفی و تحلیل کردهاند؛ حتی گفتهاند که هر یک
از شخصیتها چه تأثیری بر روحیات کودکان دارد.
علیرغم اینکه گمان میکنیم فقط ما به مباحث فرهنگی توجه میکنیم اما خارجیها در این موضوع هم از ما جلوتر هستند.
*ستاپباکس در پیچ تاریخی قرار دارد*
محتوای بصری ما هم در قالب اپلیکیشن و هم وب قابل عرضه است. ستاپباکس در گردنه یک پیچ تاریخی و تکنولوژیک قرار دارد.
ستاپباکس با مفهوم سنتی، ظرف چهار پنج سال آینده قطعا مورد استفاده قرار نخواهد گرفت.
این
ابزار در گذشته بیشتر رسالت تلویزیونی داشت ولی پیچ تاریخی که از آن صحبت
کردم به منزله توسعه ابزارهای دیجیتالی و اتصال آنها به مرکز مدیریتی در
قالب ستاپباکس است. مثلا اینگونه تصور کنید که در منزلی هوشمند (دارای
ابزارهای دیجیتال) زندگی میکنید و ستاپباکس مأموریت کنترلی این ابزارها
را برعهده دارد یا به عبارت دیگر یکی از ِالمانهای مهم اینترنت اشیا در
منازل، ستاپباکس خواهد بود.
با این تفاسیر، یکی از کاربردهای ستاپباکس تلویزیون میشود.
این قبیل ستاپباکسها واقعا توسعه هم یافتهاند؟
عالمی:
به نظرم از این مرحله هم گذشتیم زیرا نمونههایی به عنوان تست در ایران
توسعه دادهایم. علاوه بر این در حال کار روی Smart Core (هسته هوشمند) که
تعریفی بسیار نزدیک به دیدگاه دکتر نیامنش دارد، هستیم.
*انقضای باکس سریع است لذا روی اسمارت کور رفتیم*
در
این فرآیند یک هسته جدا از باکس برای مدیریت در نظر گرفتیم زیرا زمان
انقضای باکس بسیار سریع است. مروری بر فرمتهای فشردهساز تصویر نظیر
MPEG2، H.265 نشان میدهد که سالانه کدکهای جدیدی به موازات تکنولوژیهای
SD، دیجیتال، HD720، 1080HD، 4K و 8K تا سال 2018 عرضه میشود که همین
موضوع عمر باکس را کاهش میدهد.
از آن جهت که ستاپباکس تصویری بزرگ
تولید میکند، مرکز ثقل بزرگی است که مردم توجه اکثر مردم است زیرا اغلب
مردم دوست دارند فیلم را روی بزرگترین صفحه نمایش مشاهده کنند و تماشای آن
روی نمایشگرهای کوچک مثل موبایل راضی کننده نیست لذا ستاپباکس از فرم سنتی
خارج میشود.
با این حساب تولید ستاپباکس نوعی ریسک به حساب میآید؟
عالمی:نحوه تولید در دنیا عوض شده است و هیچگاه محصولی را برای انبار تولید نمیکنند بلکه سفارشیسازی میکنند.
*6 سال است ستاپباکس تولید میکنیم*
بالغ
بر شش سال میشود که پروسه تولید را پیش گرفتهایم و مانند همه تولید
کنندگان دنیا، کاتالوگی را به همراه یک محصول در اختیار متقاضیان قرار
میدهیم و بعد از جلب رضایت آنها، به میزان سفارش تولید میکنیم.
پیش
تولید از این جهت حذف شده که هزینه خواب محصول به مشتری تحمیل نشود؛ هر
چند که هزینههای این بخش به اندازهای پایین است که شاید بشود آن را با
چند همبرگر یا یک وعده شام بیرون از منزل مقایسه کرد.
ظاهرا قرار بود توزیع ستاپباکس را برای ارائه سرویس از اردیبهشت ماه داشته باشید، کار به کجا رسید؟
عالمی:
برنامهریزی ما این بود که ستاپباکسها از اردیبهشت فعال شوند و همین هم
شد. با این حال دو فاز در این زمینه طرحریزی شده که شامل 1. آماده شدن
بستر سختافزاری و 2. زمان توزیع محصول در بازار است.
در تاریخ 21
اردیبهشت ماه جاری زیرساخت ستاپباکس در حالت OTT استارت خورد و در چند
نقطه روی سرویس اینترنت از آن تست گرفتیم اما همانطور که گفتم تولید همپای
تقاضا صورت میگیرد.
*1.5 ماه دیگر ستاپباکسها در بازار عرضه میشود*
با توجه به اینکه پروسه تولید انجام شده، گمان میکنم توزیع ستاپباکسها در بازار از یک ماه و نیم دیگر باشد.
همچنان تولید شما در چین صورت میگیرد و برنامهای برای ورود خط تولید به ایران ندارید؟
عالمی:
این دوره تولید را در چین خواهیم داشت اما سعی میکنیم با اصلاح چارچوب
هزینهای، آن را وارد ایران کنیم زیرا دنبال این نیستیم تا انتقال را با
هزینه بالاتری انجام دهیم.
تولیدی که اکنون در چین انجام میشود تحت لیسانس ماست و طراح خودمان هستیم.
در زمینه تولید چند شرکت فعال هستند؟
عالمی: شرکتهای تولید کننده در این زمینه کم هستند اما در مقطعی از زمان، سری دوم باکسهایی که طراحی کردیم را شرکت پبکو تولید کرد.
نکتهای که در صحبتهای شما وجود دارد این است که تأکیدتان بیشتر روی رفاقت تا رقابت، آیا واقعا در پشت پرده هم رفیق هستید تا رقیب؟
نیامنش:
چون بازار شکل نگرفته است و باید رفیق باشیم. همه کسانیکه شاید چند سال
دیگر رقیب هم باشند، در حال حاضر با هم متحد هستند تا ریسکهای حوزه را حل
کنند.
این ریسکها اگر حل نشود، ممکن است دیگر وجود نداشته باشیم چه برسد به اینکه رقیب شویم.
چه ریسکهایی در حال حاضر وجود دارد؟
نیامنش:
حضور چند متولی و نیازمندی به چند مجوز از جمله ریسکهای موجود است که
فعالان را مجبور میکند تا از جاهای مختلفی مجوز بگیرند.
*گاهی مسئولان شرایط رقابت داخلیها با خارجیها را نابرابر میکنند*
متأسفانه
گاهی در ایران شرایط رقابت ما با خارجیها را نابرابر میکنند مثلا اگر ما
بخواهیم محتوایی ارائه دهیم باید طبق مقررات و ضوابط خاص و گاهی هم
سلیقهای باشد اما اگر نتفلیکس بخواهد وارد کشور شود نه تنها قواعد خاصی
برای آن وضع نمیشود بلکه مقررات سلیقهای هم پیش پای آن گذاشته نمیشود؛
لذا شرایط خوبی برای فعالیت نتفلیکس و وضعیت بدی برای ما ایجاد میشود.
*ریسکهای VOD چیست؟*
یکی
از ریسکهای بزرگ همان پیوستهای متعدد فرهنگی، شکایات و نظارت در ارتباط
با MMS است که نهایتا منجر به خروج ما از فعالیت در آن حوزه شد؛ اگر در
زمینه VOD هم چنین فرآیندی لحاظ و پای نتفلیکس به کشور باز شود، دیگر نه
تنها دستمان به آنها نمیرسد بلکه هیچ کار دیگری هم نمیتوان کرد.
راهکار مقابله با این تهدیدات چیست؟
نیامنش: یکی از راهکارها فیلترینگ است. به فیلترینگ از بعد اقتصادی خیلی معتقد هستم ولی بعد فرهنگی آن قواعد خاص خودش را دارد.
*شورایی برای فیلترینگ اقتصادی بگذارید*
به
عقیده من علاوه بر کمیته فیلترینگ که دیدگاه فرهنگی و مذهبی دارد، باید
شورای فیلترینگ اقتصادی هم در نظر گرفته شود تا اگر زمانی متوجه شدیم با
فیلتر کردن یک پایگاه، اقتصادی در کشور شکوفا میشود به آن سمت برویم.
بایدو
چینی و ایمیل روسی با فیلترینگهای اقتصادی که سال 2000 انجام دادند به
وضعیت کنونی رسیدند. فیلترینگ در آن کشورها بیش از آنکه بر مبنای فرهنگی
باشد بر حسب رویکرد اقتصادی – سیاسی است.
از بعد اقتصادی با فیلترینگ کاملا موافق هستم و جای آن خالی است.
در
زمینه فیلترینگ فرهنگی تجارب بسیاری داریم از فیسبوک تا پیامرسانهای
موبایلی خارجی اما نهایتا دیدیم که شمار کاربران ایرانی این سرویسها روز
به روز بیشتر شد، پس با این حساب دیدگاه شما ناکار به حساب میآید.
نیامنش:
عامل دیگری اینجا مطرح میشود که مربوط به زمان فیلترینگ است. زمان انجام
فیلترینگ بسیار مهم است و اگر این کار را انجام ندهیم، شکست میخوریم.
در
برخی امور اگر دیر بجنبیم و اقتصادی فکر نکنیم، پتانسیل از بین میرود.
فیلتر کنندههای فرهنگی ممکن است درنگ کنند اما اقتصادیها در برابر گیر و
گورها، سریع مسیر را عوض میکنند.
زمانیکه ویچت وارد کشور شد،
مسئولان در لبه تکنولوژی متوجه حضور این برنامه شدند ولی مسئولان که بیشتر
دغدغه فرهنگی دارند، بعد از مدتی که جای این برنامه در میان کاربران موبایل
باز شد تازه متوجه و غافلگیر شدند.
*کافه بازار نمونه موفق فیلترینگ تحمیلی –اقتصادی است*
کافه
بازار یک نمونه اقتصادی موفق از فیلترینگ اقتصادی است زیرا زمانیکه
غربیها ما را از خدمات اندروید محروم کردند، این استارتآپ شکل گرفت و
کاربران ایرانی از آن استقبال کردند.
به دلیل اینکه در کشور ما فیلترینگ اقتصادی وجود ندارد، با مشکلات مواجه میشویم.
عالمی:
دیدگاه آقای دکتر نیامنش در آمریکا هم عملیاتی شده است. آنها فیلترینگ
اقتصادی را روی فولاد هم اعمال کردهاند به شیوهای که اگر فولاد بخواهد
وارد آن کشور شود با تعرفههای گمرکی جلوی آن میایستند. یا از طرفی اگر
قرار باشد استارتآپهای تحت وب در این کشورها فعالیت کنند باید سرورهایشان
را به خاک آنجا منتقل یا مالیات سنگینی بپردازند.
*روی نتفلیکس مالیات ببندید*
آمریکا
قوانین خودش را دارد و میگوید اگر یک کاربر از کشور من در سیستمی ثبتنام
کرد، قوه قضاییه باید امکان نظارت بر او را داشته باشد تا اگر تخلفی مرتکب
شد با او برخورد کند.
اگر قرار باشد سیستمی در کشورهای غربی، شرایط
پرداخت را برای کاربرانش فراهم کند، باید مالیات سنگینی بپردازد اما اگر
جلوی نتفلیکس گرفته نمیشد، ممکن بود همین کار را بدون هیچ قاعدهای در
کشور ما انجام می داد و حتی از کابران ایرانی پول دریافت میکرد.
حالا
که صحبت از ریسکها شد بگذارید بگویم، برخی برندها از دولت چین وامهای
کلان میگیرند و وارد کشوری مثل ایران میشوند تا تولید کنندگان ما را زمین
بزنند و بازار را قبضه کنند اما در کشور ما نه تنها چنین حایتهایی نیست
بلکه سدی به اسم مجوز هم جلوی پای تولید کنندگان قرار داده میشود.
منظورم از این صحبت، تقاضای کمک نیست بلکه برداشت سدهاست.
در حال حاضر به جز مجوزهای ارشاد به مجوزهای دیگری هم نیاز دارید؟
عالمی:
وزارت ارتباطات مجوزی در زمینه اکسس پرووایدری ارائه میدهد تا محتوا از
بستر تأمین کنندگان قانونی عبور کند و وزارت ارشاد هم مجوز در زمینه محتوا
میدهد.
*از چینیها باید آموخت*
به
عبارت دیگر ما به عنوان دارندگان پروانههای VOD، مجوز FCP نمیخواهیم
بلکه با همکاری تأمین کنندگان بستر ارتباطی، محتوای صوت و تصویر را عبور
میدهیم.
به واسطه همکاری با چینیها، نکات بسیاری آموختم و متولیان
کشور ما باید اتحاد را از آنها یاد بگیرند و به تقویت ان در بازار داخل
بپردازند.
چینیها آنقدر متحد هستند که اگر برای انجام کاری نزد یکی
از کمپانیها بروید ولی قادر به رفع نیاز شما نباشد، به شرکت دیگری زنگ
میزند و شما را به آنجا معرفی میکند و تا زمانیکه مشکلتان حل نشود
کارتان را پیگیری میکند.