در این مراسم مصطفی رحماندوست شاعر پیشکسوت عرصه شعر کودک و نوجوان در سخنانی گفت: گاهی میبینیم که فردی مشهور شده است و یا امکانات کاری زیادی پیرامونش جمع شده تا بتواند خودش را مطرح کند. برایمان پیش آمده که در مواجهه با چنین موقعیتی از خودمان سوال کنیم دلیل این همه موفقیت آن فرد چیست؟ برخی میگویند شانس و برخی هم میگویند پارتی. حالا من میخواهم به شما بگویم که استاد سبزواری و دوستانش در زمانهای زیستهاند که نه از پارتی خبری بوده و نه بحث شانس مطرح بوده است. پس علت این شهرت چیست؟
وی ادامه داد: به معنی آیه «تعز من تشاء و تزل من تشاء» زیاد میاندیشم. چه میشود که خدا کسی را شایسته عزیز بودن قرار میدهد. سبزواری در روزگاری که کمتر کسی میپذیرفت شعری مثل «خمینی ای امام» را بسراید، دست به این کار زد. به جبههها رفت و الهام گرفت و سرود و حاصلش نیز این سرود این پیروزی شد که وقتی در زمان جنگ پخش میشد دل یک ملت را شاد میکرد یا مگر کسی هست که با شعر «شهید مطهر» اندوهگین نشده باشد. عزت عدهای الهی است که گاهی در مایههای ادبی شاعر حلول مییابد و گاهی هم به خاطر حضور شاعر در موقعیتی ویژه به دست او میرسد. اگر آقای سبزواری در ایام انقلاب جرات نداشت و یا در ایران نبود تاریخ دیگر به او اجازه مشهور شدن نمیداد.
رحماندوست تاکید کرد: به باور من استاد سبزواری از پس امتحان بزرگی برآمده و توانسته در موقعیتی تاریخی و جغرافیایی ویژهای که خداوند برایش مقدر کرده است، خودش را علم کند و بفهمد که باید چه کار کند.
عنایت الهی به شاعر
در ادامه این مراسم اسماعیل امینی شاعر و ترانه سرا و منتقد معاصر نیز در سخنانی با اشاره به خاطره زمزمه سرود «برخیزید ای شهیدان راه خدا» در روز بازگشت امام راحل به کشور گفت: یادم هست آن روز روی خاکهای بهشت زهرا و بر سر مزار شهیدان همه ما با زمزمه این سرود گریه میکردیم. امروز هم یک بخش کوچک از آن شعر همه ما را به یاد آن دوران میاندازد. برای هنرمند اقبال بزرگی است که گوینده شادیها و رنجهای ملتش باشد و این نشان از عنایت خدای متعال به او دارد.
حسین اسرافیلی دیگر شاعر حاضر در این نشست نیز در سخنانی عنوان کرد: آقای سبزواری کتاب تاریخ شفاهی یک ملت است و همه وقایع تاریخی رفته بر یک ملت را میتوان در شعر و متن او جست.
وجدان بیدار یک ملت
حمید شاهنگیان آهنگساز و از دوستان حمید سبزواری نیز در این مراسم در سخنانی عنوان کرد: بیانصافی است که آقای سبزواری را تنها در قاب انقلاب سال ۵۷ ببینیم. او وجدان بیدار همه تاریخ عمرش است و بیداری اسلامی را محدود به ایران نکرده است. من از سالهای ۱۳۲۸ که او را میشناسم میدانم که با چه دردمندی باری هر طلم و ستمی که مشاهده میکرد شعر میسرود.
وی تصریح کرد: ایشان به راستی پدر سرود انقلاب اسلامی است و کسی را نمیتوان همسنگ او موثر در سرود انقلاب دانست. ایشان همه عمرش را با درد برای انسان مظلوم شعر سرود و باید بگویم که عظمت چنین فردی را تاریخ مشخص میکند نه مایی که با او همنشین هستیم.
آنچه سبزواری برای نسل انقلاب بر جای گذاشت
سهیل محمودی شاعر و ترانهسرا نیز دیگر سخنران این مراسم بود که در بخشی از سخنرانی خود عنوان کرد: نسل من از بزرگانی مانند استاد سبزواری درس گرفتند و آموختند که نباید خیلی به بیعاری و بیخیالی تن داد. باید به امکاناتی که از جاهایی میرسد بیتفاوت نبود و تن نداد و باید جلوی برخی مسائل ایستاد و البته برای اعتقاد هزینه کرد.
وی ادامه داد: برای ما امثال استاد سبزواری روحی را دمیدهاست که یادمان میدهد به هر رذالتی که در این روزگار آدمی را تهدید و تطمیع میکند تن ندهیم. از امثال او در ما چیزی قیمتی دمیده شد و البته گاهی هم فراموش میکنیم. من از مرحوم شاهرخی شرف را آموختم که در هزار کتاب نمیشود یافت. از مرحوم صبحدل ایمانی را آموختم که نمیشود در جای دیگری یافت. چیزی که امروز باید یاد بگیریم با شرف زیستن است که از همه شعرهای جهان باارزش تر است.
شعر به مثابه مانیفست انقلاب
فاضل نظری دیگر شاعر حاضر در این نشست نیز که برای شعرخوانی دعوت شده بود در سخنانی عنوان کرد: اگر هزار بار دیگر هم چنین مراسمی برگزار شود دین آقای سبزواری بر گردن ما و جریان هنر انقلاب اسلامی باقی است. سن برای ما جز یک عدد چیزی نیست. استاد در همین سن شعرشان چنان درخشان است که مورد تحسین رهبر انقلاب قرار میگیرد.
وی تصریح کرد: انقلاب اسلامی در زمان وقوع خود مانیفست و بیانیه ندشات. بهترین بیانیه آن اما در ادبیات ما و با سرودهای امثال آقای سبزواری خلق شد.
در پایان این مراسم نیز از حمید سبزواری که به دلیل کهولت و بیماری با صندلی چرخدار در این مراسم حاضر شده بود با حضور محمود صلاحی رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مورد تجلیل قرار گرفت.