سرویس اندیشه دینی پایگاه 598 - دکتر جواد خواجه پور:
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ لَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ [1]
مهدویت بقاء هدایت الهی تا روز رستاخیز و علم هدایت مومنان در دوران تقدیر غیبت است، مهدویت مکتبی است که نگارنده ی آن، آخرین حجت خدا، در مدت زمانی نزدیک به 7 دهه یعنی به اندازه ی عمر دو نسل، سنگی را بنا نهاد که عَلَم هدایت تا قیامت پایدار بماند، این سنگ بنا، اصل نیابتش بود که 4 فقیه به سبب ویژگی هایی که داشتند منصوب ولایت شدند و پس از آن تا امروز و در تمام سال های غیبت کبری این ویژگیها، مسیر تمسک به فقیه جامع الشرایط را آنچنان روشن کرد که خط هدایت هرگز، به بی راهه نرفت.
امروز در عصر خمینی کبیر، و رهبری فرزند خلفش، امام خامنه ای، حجیت این اصلِ بناگذاشته به دست خودِ امام عصر، بیش از هرزمانی جلوه گری می کند، فرزندان مکتب ولایت فقیه با ایثار و شهادت خود که از نهضت حسینی به ارث برده اند، در طول سال های انقلاب و دفاع مقدس و نیز سنگر بازدارندگی در تولید محصولات دفاعی و امنیت کشور آنچنان آیه ی تُرهِبُونَ بِهِ عَدُوَّاللهِ وَ عَدُوَّکُم [2] را تفسیر کردند که گویا بشر برای اولین بار این آیات و این نشانه ها را لمس می کند.
دقیقا به همین دلیل است که نظام مسلط بر منابع ثروت جهان و لابی صهیونیسم جهانی امروز بیش از هر زمانی خود را در خطر احساس میکند و از آینده ی دسترسی مطلق خود بر این منابع هراسان است، بی شک در صف اول بر هم زدن این به اصطلاح نظم جهانی که بر مدار سلطه و صهیونیسم می چرخد، فرهنگ مهدوی با صورت ایثار و شهادت است که بر دل ملت های جهان تابیده و امید را زنده کرده است.
انقلاب بهمن 57 باعث شد دشمنان حق و حقیقت به فکر راه چارهای برای تداوم استعمارگری خود و استبداد تضمین کننده ی دست اندازی شان، باشند و تلاش کنند تا ایران که پرچمدار این فرهنگهای متعالی است را نابود کنند، جنگ های متنوع، و محدودیت های متکثر و بهانه های پی درپی در تاریخ 37 ساله ی انقلاب حکایت از عمق این دشمنی و کینه ورزی دارد.
آنها در تلاش هستند تا با بهکارگیری تمام توان خود در عرصه ی سیاسی اقتصادی و البته فرهنگی که بیشترین تأثیر را در جوامع دارد، قدرت فرهنگ ایثار و انتظار را کنترل و کماثر کنند. دراین میدان جنگ، قطعا بال های عروج و و عزت اسلام، یعنی تفکر حسینی و ایثار و شهادت و در کنار آن مکتب مهدوی یعنی انتظار صالحانه ی مومنان برای مُصلح، بیشترین تهاجم و حمله را خواهد داشت، فوران شبکه های به اصطلاح منجی و نیز شیعه ی لندنی و نیویورکی و مهدویت های استعمارساخته، در کنار جولان سلفی تکفیری برای مخدوش کردن وجهه ی اسلام انقلابی و مجاهد و ایثارگر، حکایت از این تلاش نافرجام و مذبوحانه دارد. تلاشی گسترده با بهکارگیری تمام توان، در جهت از بین بردن فرهنگ مهدویت که راه و دلیل دادن روحیه و امید به جهانیان شده، کار اصلی این لابی قدرت و ثروت در جهان است.
منتظران مُصلح در شرایطی که جهان در پیچی بسیار حساس و مهم قرار دارد، وظایفی سنگین داشته و باید خود صالح بودن را بیش از هر زمانی تمرین کنند، این یعنی اینکه باید به خود توجه کنیم و تمدن عظیم اسلامی را که به برکت انقلاب اسلامی فرصت صدور پیدا کرده به جهان عرضه کنیم، که حتما باید اینگونه منتظر ظهور باشیم.
ویژگی مهم مسلمانان و منتظران در عصر غیبت آن امام همام، پاسداری از دین و حفظ حقوق مردم و سلامت و نظم جامعه اسلامی است. هر فرد منتظر باید در برابر آحاد جامعه اسلامی احساس مسؤولیت کرده، در راه اصلاح و ساختن افراد تلاش نماید، تا جامعه و افراد آن آماده پذیرش حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) شوند. بر همین اساس بود که انقلاب اسلامی در سیر تحولات یک صدساله حکومتی در ایران در حالیکه حکومت ها به تدریج از اتکا به دین ومردم، آویزان استکبار شدند، به ناگاه خروشید و مسیر اصلاح را هموار ساخت، دفاع مقدس نیز بر همین فلسفه استوار بود، موج انسان های وارسته و آسمانی که نسبت به عِرض، ناموس، دین و شرف این مملکت احساس وظیفه کردند و گامی مؤثر در مسیر انقلاب بزرگ مهدوی برداشتند.
امروز نیز اصلاح جامعه از راه تمدن بزرگی است که رهبر انقلاب به آن اشاره کردندکه در رأس آن امر به معروف و نهی از منکر است، قانون امر به معروف و نهی از منکر در متن آموزه های اسلام بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. تاریخ نشان می دهد در اولین کنش های استعمار برای انحراف مهدویت، تکیه بر حذف امر به معروف و نهی از منکر به بهانه ی مهیا کردن شرایط ظهور، از اولین فعالیت ها بوده، این حرکت در واقع مبتنی بر شناخت دشمن از پایه های اصلی مکتب اسلام و تمدن عظیم اسلامی است که دقیقا مهمترین ستون این تمدن یعنی اصل امر به معروف و نهی از منکر را هدف گیری کرده، و البته امروز شاهد ادامه این انحراف به سمت واژگان مقدس دیگری همچون شهادت و ایثار هم هستیم، تعبیر مفهوم قیام متحجرانه و نامعقول تکفیری به ایثار و جهاد و نابودیش به شهادت به قصد مخدوش کردن مفاهیم بلند این دو عنصر سازنده و غزت مدار است، اما بدون شک اولین برنامه همان انکار حرکت صالحانه یعنی امر به معروف و نهی از منکر بوده و هست.
قطعا در سایه ی این سکوت شیطانی و این چشم بستن های تحجر و واپس گرایی، برادران دینی به جان هم می افتند و مسلمانان در آتش تفرقه و افراط گرایی میسوزند و کار را به جایی می رسانند که در ماه حرام بدتر از کفار مکه در عصر پیامبر به جنگ و خونریزی می پردازند، و ثروت جهان اسلام برای نابودی بخش های دیگری از اسلام خرج می شود در حالیکه صدای مظلومیت ها شنیده نشده و دست برادران ضعیف هرگز گرفته نمی شود.
امام باقر (ع) فرمودند: لیعن قویّکم ضعیفکم و لیعطف غنیّکم علی فقیرکم ولینصح الرجل اخاه النصیحة لنفسه [3] توانمندان شما باید به ضعیفانتان کمک کنند و اغنیاء شما باید به فقرایتان مهربانی کنند، هر کس باید برادر دینی اش را نصیحت کند، نصیحتی که به نفع برادرش باشد. قرآن کریم می فرماید: کنتم خیر امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر [4] شما بهترین امّتی بودید که به سود انسانها آفریده شده اید؛ چه اینکه امر به معروف و نهی از منکر می کنید.
همچنین امام صادق (ع) فرمود: انّ الامر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء، فریضة عظیمة بها تقام الفرائض و تأمن المذاهب و تحل المکاسب و تردّ المظالم و تعمر الارض و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر [5] بی تردید امر به معروف و نهی از منکر راه انبیاءع و طریقه صالحان است. امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ای سترگ و خطیر است که به وسیله آن سایر واجبات انجام می پذیرد و راهها امنیت می یابد و در آمدها حلال و مشروع می گردد، مظالم باز گردانده می شود، زمین آباد می شود و از دشمنان انتقام گرفته می شود و امور سامان می یابد.
آری، اگر همه مسلمانان خود را موظّف به اجرای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی بدانند، قدم های اوّلیّه برای نیل به جامعه ایده آل و مطلوب مهدویّ برداشته می شود. تفکر مهدوی اینگونه جهان اسلام را می تواند از آتش فتنه و برادرکشی نجات دهد و انرژی ها را از مسیر منحرف تکفیر به سمت ایثار و شهادت برای عزت اسلام و مسلمانان بازگرداند. در سایه تفکر مهدوی دوست و دشمن بهتر مشخص شده و دوستی ها و دشمنی ها پای منافع دنیوی فدا نمی شوند، برادران مظلوم یمنی دشمن و صهیونیست های غاصب دوست تلقی نخواهند شد. این اولویت اول منطقه و جهان اسلام است، این ضرورت و نیاز بزرگ مسلمانان در سراسر عالم است، این مسیر رجعت و بازگشت دولتمردان کشورهای اسلامی به کمپ پیامبراکرم صلی الله علیه وآله است و هر کس منتظر مُصلح است باید در این مسیر گام بردارد.
باید توجه داشت که واژه انتظار نباید ابزاری برای بهانه و سستی و خمودی منتظران قرار گیرد. به بیان روشنتر سکون و بی تحرّکی برای منتظران حضرت، خلاف آیات و روایات موجود درباره مهدویّت و خلاف عقل و این تفسیر از انتظار بهانه ای برای بی قیدی و بی تکلیفی است. انتظار سازنده که مورد نظر تعالیم حیاتبحش اسلام است، این است که یک مسلمان و منتظر برای تحقق آرمانهایی که از کتاب و سنّت دریافت کرده همواره در تکاپو و تلاش باشد.
برخی از این آرمانها عقیدتی است و برخی عملی مثل عدالت واینها در پیوند با یکدیگرند.
جهاد برای محو ظلم و جهل، آرمانهایی است که قرآن برای مسلمان ترسیم می کند و مسلمان در تلاش برای تحقق این آرمانهاست و ارتباط این قضیه با مسئله مهدویّت و انتظار این است که ما آن حضرت را قلّه این حرکت می دانیم؛ نه بدین معنا که آن حضرت باید به تنهایی این معضلات را رفع کند، که این تفکّر قوم بنی اسرائیل در برابر حضرت موسی (ع) بوده است. بنابراین، بر همه مسلمانان به ویژه منتظران واقعی آن حضرت فرض است که در اصلاح جامعه از راه امر به معروف و نهی از منکر، یعنی تفکّر و آرمانهای مهدویّت با روحیه ای جهادی و ایثارگونه از هیچ تلاشی دریغ ننمایند، و در این مسیر حتی تا شهادت، مقاومت نمایند.
تلاش برای به انحراف بردن مفهوم حکومت با جریان هایی مثل داعش و داعش مسلک ها برنامه ای دقیق و طولانی مدت است که سلطه گران صهیونیست برای آن دست به هرکاری می زنند، بی تردید منتظر حقیقی کسی است که حقیقتاً خواهان تشکیل حکومتی مهدوی بر پایه ی عدل و معنویت باشد؛ و این خواسته آن گاه جدی و راست است که شخص منتظر عامل عدل و گریزان از ستم و تباهی باشد. در غیر این صورت، انتظار فرج در حد یک ادعا و شعار بی محتوا باقی خواهد ماند. بدین جهت، در روایات آمده است که انتظار فرج، خود فرج است. زیرا کسی که حقیقتاً منتظر ظهور حجّت خدا و تأسیس حکومت عدل گستر اوست، زندگی خود را بر پایه عدل استوار می سازد و او انسانی است که نحوه رفتار و سیر و سلوکش در زمان حضور و غیبت امام تفاوتی ندارد و قبل از تشکیل حکومت عدل، چنین حکومتی را در زندگی خود پایدار ساخته است.
بنابراین انتظار حقیقی ریشه در معرفت به حق و عدل و ایمان و عشق به آن دارد و آثارش نیز در عمل نمایان می شود. چنین حقیقت اصیل و عمیقی با لفظ و شعار به دست نمی آید و با بی تفاوتی و با مقدسات دینی و رسالت های انسانی در تعرض و تناقض است. بر این اساس آیا مدعیان حکومت اسلامی که مسلمانان را در سراسر بلاد اسلامی به خاک و خون میکشند، عادلند؟ آیا حاکمان به اصطلاح اسلامی که صرفا برای حفظ منابع قدرت خود مجوز هر جنایتی را صادر میکنند و آتش تفرقه را در بین مسلمانان برافراشته می سازند، مسلمانند؟ این حکومت ها اسلامی است؟ آیا بی تفاوت های منطقه که هیچ ظلم و فساد و جنایتی رگ غیرت آنها را تحریک نمیکند، طرفداران رسول گرامی اسلامند؟
جهان اسلام امروز بیش از هر زمانی از یک سو نیازمند موج امید و تحرک سازنده درتفکر مهدوی است و از سویی محتاج تر از هر زمان به ایثار و شهادت برای برادران مظلوم مسلمان در ممالک اسلامی است.
آیا زمان آن نرسیده که مومنان عالم همه به منجی بپیوندند و خویش را برای حکومتش آماده کرده و بستر این جهان را به زینت عدالت و معرفت و معنویت بیارایند؟ جامعه و مردم معتقد به اسلام و دین باوران راستین و معتقدان به درستی وعده های قرآن و پیامبر و امامان، باید از رخنه وسوسه های شیطانی در دل خود مانع گردند، و در دوران تباهی ها، دشواریها، حوادث ناگوار، شکستهای پیاپی، رنگ باختگی ادعاها، نافرجامی تلاشها و کوششها، به نتیجه نرسیدن قیامها و منحرف شدن انقلابها و در نهایت جنایت های سازمان یافته در بین برادران مسلمان، باید در دل و درون استوارتر از هر زمانی ظاهر شوند، و هوشیارتر و بصیرتر از هر دورانی اعمال و کنش های خود را برنامه ریزی کرده و هیچ گونه تزلزل و ناامیدی به خویش راه ندهند. شکیبا باشند و بدانند که هرگونه یأس در هر شرایطی پدیده ای شیطانی است، امیدواران عالم دل به یار سفر کرده دارند و او را همواره حاضر میدانند چرا که مراعات و تصرف آن حجت الهی همواره جاریست و تقدیر الهی جز به سعادت و برتری و چیرگی مومنان نخواهد بود.
تمام ادیان الهی و ادیانی که از روی دست آنها کپی شده اند مفهوم انتظار را دارا هستند، اما در عمل کوتاهی میکنند، باید منتظر بود. این نگاه ادیان به پایانِ راهِ کاروان بشرى، نگاه بسیار امیدبخشى است؛ حقیقتاً روحیّهى انتظار و روحیّهى ارتباط با ولىّعصر (ارواحنا فداه) و منتظر ظهور بودن و منتظر آن روز بودن، یکى از بزرگترین دریچههاى فرج براى جامعهى اسلامى است. منتظر فرج هستیم؛ خود این انتظار، فرج است؛ خود این انتظار، دریچهى فرج است و امیدبخش است، نیروبخش است؛ از احساس بیهودگى، از احساس ضایع شدن، از نومیدى، از گیج و گمى نسبت به آینده جلوگیرى میکند؛ امید میدهد و خط را روشن میکند. مسئلهى امام زمان (سلام الله علیه) این است و امیدواریم که خداى متعال ما را به معناى واقعى کلمه از منتظران قرار بدهد و چشم ما را به تحقّق این وعدهى الهى روشن کند.
[1]. قصص / 4
[2]. انفال / 60
[3]. بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، عماد الدین طبری الأملی الکنجی، چاپ نجف اشرف، ص 113
[4]. آل عمران / 110
[5]. الکافی، ج 5،ص 56 التهذیب طوسی، ج 6،ص 180 و تحف العقول، ص 227