جريان سبز بيش از آن كه مبتني بر عقلانيت مشخصي باشد مبتني بر موج احساسات است، همه كساني كه در اوضاع دقت مي كردند متوجه بودند كه چنين شيوه هايي لزوما منجر به نتيجه مطلوبي نخواهد شد اما به دلايلي يا نمي توانستند بگويند يا فكر كردند شايد اگر نگويند، بهتر باشد.
کیهان:
عضو مستعفي حزب مشاركت به تخطئه تصميم گردانندگان جبهه اصلاحات درباره تحريم انتخابات پرداخت.
عبدي در گفت وگو با روزنامه زنجيره اي -اجاره اي آرمان و در پاسخ اين پرسش كه «برخي معتقدند اصلاح طلبان در سال 90 به سمت گزينه قهرسياسي رفته اند. آيا اين گزينه مطلوبي بود»، گفت: قهر در سياست معنايي ندارد. بايد فعال بود چه در مقام مشاركت و چه در مقام هاي ديگر.
وي افزود: بحث بر سر اين است كه ميان مشاركت و تحريم، كدام صحيح تر است بوده است. به نظر من تحريم نه درست است و نه جواب مي دهد و جز ضرر نتيجه ديگري ندارد.
خاطر نشان مي شود سازمان فتنه گر مدعي اصلاح طلبي، پس از شكست سنگين در آشوب افكني سال 88، فاز جديد تقابل نيابتي با جمهوريت و اسلاميت را به واسطه اطاعت از ديكته بيگانگان (تحريم انتخابات) به اجرا گذاشته است. صاحب نظران معتقدند اقدام اخير جريان وابسته به خاتمي، زدن مهر خيانت به پاي عملكرد جرياني است كه پرونده سنگيني از جفا به مردم را طي 2 سال اخير بر جاي گذاشته بود.
عباس عبدي پيش از اين هم به برخي تحركات حماقت آلود به نام جنبش سبز اعتراض كرده بود. وي اواخر بهمن سال 88 در گفت وگو با دويچه وله دراين باره تصريح كرده بود: جريان سبز بيش از آن كه مبتني بر عقلانيت مشخصي باشد مبتني بر موج احساسات است، همه كساني كه در اوضاع دقت مي كردند متوجه بودند كه چنين شيوه هايي لزوما منجر به نتيجه مطلوبي نخواهد شد اما به دلايلي يا نمي توانستند بگويند يا فكر كردند شايد اگر نگويند، بهتر باشد. وقتي حركت، خياباني مي شود و رهبري كه كنترل كند و دستور بدهد، نداشته باشد، مانند كاميون پر از باري خواهد شد كه در سراشيبي مي خواهد دنده اش را خلاص كند، بنزين مصرف نكند، يا انرژي جاذبه زمين پايين بيايد. خب مقداري كه آمد، سرعتش به حدي مي رسد كه هيچ كس نمي تواند كنترلش كند.
وي همچنين گفته بود: كاري ندارد كه يك نفر در خارج بنشيند و هر چه مي خواهد بگويد. اما اگر قرار بود همان حرف را كسي بتواند در داخل بزند، ديگر اصلا اين دعواها به وجود نمي آمد. منشا كم و كم تر شدن مخالفان از 13 آبان شروع شد و بعد از عاشورا، شديدتر خود را نشان داد. يك جنبش ممكن است حتي مجبور شود مطالبه اش را كم كند تا نيروهاي حامي اش را بيشتر كند نه اينكه مرتب مطالبه اش را بيشتر كند و نيروهايش را كم كند. من با آمدن به خيابان حركتي كه روي صندلي آن كنترلي نباشد، صددرصد مخالفم. از ابتدا مخالف بودم. كجاي عالم نداشتن رهبر، نقطه قوت يك جنبش است؟ اين بازي مسخره اي بود كه عده اي شروع كردند براي اينكه بگويند رهبري نداريم. خب حالا اين هم نقطه قوتش!
عبدي يك سال بعد نيز در مصاحبه با يك نشريه دانشجويي برخي رفتارهاي گردانندگان فتنه سبز را، «مسخره» خوانده بود.
وي چند روز پيش نيز تصريح كرد نقش هاشمي در دو عرصه «سياست عمومي» و «نخبگان» به پايان رسيده و او صرفا مي تواند نقش يك كاتاليزور را ايفا كند.
راديو فردا در واكنش به اين پيشنهاد عبدي مي گويد: آقاي هاشمي در عرصه عمومي و حتي نخبگان، بخش عمده اي از محبوبيت خود را از دست داده، حال آن كه ماده كاتاليزور بايد با هر دو ماده اي كه مي خواهد آنها را تركيب كند، نسبت و نقطه اتصالي داشته باشد.
عضو مستعفي حزب مشاركت به تخطئه تصميم گردانندگان جبهه اصلاحات درباره تحريم انتخابات پرداخت.
عبدي در گفت وگو با روزنامه زنجيره اي -اجاره اي آرمان و در پاسخ اين پرسش كه «برخي معتقدند اصلاح طلبان در سال 90 به سمت گزينه قهرسياسي رفته اند. آيا اين گزينه مطلوبي بود»، گفت: قهر در سياست معنايي ندارد. بايد فعال بود چه در مقام مشاركت و چه در مقام هاي ديگر.
وي افزود: بحث بر سر اين است كه ميان مشاركت و تحريم، كدام صحيح تر است بوده است. به نظر من تحريم نه درست است و نه جواب مي دهد و جز ضرر نتيجه ديگري ندارد.
خاطر نشان مي شود سازمان فتنه گر مدعي اصلاح طلبي، پس از شكست سنگين در آشوب افكني سال 88، فاز جديد تقابل نيابتي با جمهوريت و اسلاميت را به واسطه اطاعت از ديكته بيگانگان (تحريم انتخابات) به اجرا گذاشته است. صاحب نظران معتقدند اقدام اخير جريان وابسته به خاتمي، زدن مهر خيانت به پاي عملكرد جرياني است كه پرونده سنگيني از جفا به مردم را طي 2 سال اخير بر جاي گذاشته بود.
عباس عبدي پيش از اين هم به برخي تحركات حماقت آلود به نام جنبش سبز اعتراض كرده بود. وي اواخر بهمن سال 88 در گفت وگو با دويچه وله دراين باره تصريح كرده بود: جريان سبز بيش از آن كه مبتني بر عقلانيت مشخصي باشد مبتني بر موج احساسات است، همه كساني كه در اوضاع دقت مي كردند متوجه بودند كه چنين شيوه هايي لزوما منجر به نتيجه مطلوبي نخواهد شد اما به دلايلي يا نمي توانستند بگويند يا فكر كردند شايد اگر نگويند، بهتر باشد. وقتي حركت، خياباني مي شود و رهبري كه كنترل كند و دستور بدهد، نداشته باشد، مانند كاميون پر از باري خواهد شد كه در سراشيبي مي خواهد دنده اش را خلاص كند، بنزين مصرف نكند، يا انرژي جاذبه زمين پايين بيايد. خب مقداري كه آمد، سرعتش به حدي مي رسد كه هيچ كس نمي تواند كنترلش كند.
وي همچنين گفته بود: كاري ندارد كه يك نفر در خارج بنشيند و هر چه مي خواهد بگويد. اما اگر قرار بود همان حرف را كسي بتواند در داخل بزند، ديگر اصلا اين دعواها به وجود نمي آمد. منشا كم و كم تر شدن مخالفان از 13 آبان شروع شد و بعد از عاشورا، شديدتر خود را نشان داد. يك جنبش ممكن است حتي مجبور شود مطالبه اش را كم كند تا نيروهاي حامي اش را بيشتر كند نه اينكه مرتب مطالبه اش را بيشتر كند و نيروهايش را كم كند. من با آمدن به خيابان حركتي كه روي صندلي آن كنترلي نباشد، صددرصد مخالفم. از ابتدا مخالف بودم. كجاي عالم نداشتن رهبر، نقطه قوت يك جنبش است؟ اين بازي مسخره اي بود كه عده اي شروع كردند براي اينكه بگويند رهبري نداريم. خب حالا اين هم نقطه قوتش!
عبدي يك سال بعد نيز در مصاحبه با يك نشريه دانشجويي برخي رفتارهاي گردانندگان فتنه سبز را، «مسخره» خوانده بود.
وي چند روز پيش نيز تصريح كرد نقش هاشمي در دو عرصه «سياست عمومي» و «نخبگان» به پايان رسيده و او صرفا مي تواند نقش يك كاتاليزور را ايفا كند.
راديو فردا در واكنش به اين پيشنهاد عبدي مي گويد: آقاي هاشمي در عرصه عمومي و حتي نخبگان، بخش عمده اي از محبوبيت خود را از دست داده، حال آن كه ماده كاتاليزور بايد با هر دو ماده اي كه مي خواهد آنها را تركيب كند، نسبت و نقطه اتصالي داشته باشد.
اخبار ویژه
نظرات بینندگان
جدیدترین اخبار پربازدید ها
