کد خبر: ۳۷۵۸۷۸
زمان انتشار: ۱۲:۵۱     ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵
مركز اسناد انقلاب اسلامي بخشي از خاطرات سردار سرلشكر سيديحيي صفوي در دوران جنگ با رژيم صهيونيستي در جنوب لبنان را منتشر كرد.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنيم، مركز اسناد انقلاب اسلامي بخشي از خاطرات سردار سرلشكر سيديحيي صفوي در دوران جنگ با رژيم صهيونيستي در جنوب لبنان را منتشر كرده است كه در زير مي‌خوانيد.

سردار سرلشكر سيد يحيي صفوي در كتاب خاطراتش كه توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر شده است، در خصوص حضور خود در جنگ با اسرائيل در جنوب لبنان و آموزش‌هايي كه طي مدت حضورش در بيروت فراگرفت، مي‌گويد: بعد از ماه رمضان آقاي حيدري (كه بعداً متوجه شدم نام اصلي ايشان مهندس غرضي است) يك دوره كلاس‌هاي مختلف سياسي و روش مقابله و مبارزه با ساواك را توسط خودشان براي ما گذاشت و آموزش‌هاي چريكي و ساختن انواع بمب‌هاي دست‌ساز و مواد منفجره را در يكي از اردوگاه‌هاي فلسطيني اطراف سوريه براي من و دوستم احمد فضائلي (كه از ايران به ما ملحق شده بود) ترتيب داد.

آموزش‌هاي نظامي ما هم در همان اردوگاه‌هاي فلسطيني واقع در سوريه شروع شد. بعد از استقرار ما در پادگان به هركدام‌مان يك دست لباس و پوتين دادند. كلاس‌هاي آموزشي از فرداي آن روز شروع شد. البته برنامه اردوگاه به اين شكل بود كه بعد از برنامه صبحگاهي و ورزش، كلاس‌هاي نظامي و آموزش تخريب شروع مي‌شد. در كلاس‌هاي تخريب، روش‌هاي مختلف ساخت مواد منفجره با استفاده از تركيبات شيميايي نظير كلرات پتاسيم و ديگر عناصر را آموزش مي‌دادند. ساخت كوكتل مولوتوف و انفجار با ماده‌ TNT و ديناميت و چگونگي تخريب تأسيسات دولتي، انفجار پل‌ها و ريل راه‌آهن، بمب‌گذاري در مراكز و سازمان‌هاي دولتي و كليه روش‌هاي جنگ چريكي را فرا مي‌گرفتيم.

حضور در جنوب لبنان و جنگ مستقيم با اسرائيل

بعد از اتمام دوره آموزشي جنگ‌هاي چريكي در اردوگاه فلسطيني كه نزديك به يك ماه طول كشيد، يك روز آقاي حيدري (مهندس غرضي) آمد و گفت "آيا مي‌خواهيد به جنوب لبنان برويد؟" در جواب ايشان گفتم: "از خدا مي‌خواهيم كه برويم". ايشان من و آقاي فضائلي را با همراهي خودشان به لبنان بردند.

بعد از رسيدن به لبنان به يكي از مقرهاي فلسطيني‌ها واقع در شهر بيروت وارد شديم و آقاي حيدري ما را به نيروهاي مستقر در قرارگاه معرفي كردند. در آن زمان در بيروت جنگ و درگيري ميان مسلمانان و فالانژيست‌ها (يك گروه به‌ظاهر مسيحي كه توسط اسرائيل پرورش يافته و تغذيه مي‌شد) وجود داشت. ما همان روز براي بازديد از منطقه مسلمان‌نشين بيروت به داخل شهر رفتيم و از آنجا كه شهر به دو قسمت فالانژها و مسلمانان تقسيم شده بود، تشخيص اين دو منطقه خيلي سخت بود و حتي يك قسمت راه را اشتباه رفتيم و نزديك بود كه اسير فالانژها شويم. خلاصه بعد از يك روز استراحت و بازديد از منطقه مسلمان‌نشين بيروت به شهرهاي صور و صيدا رفتيم  و به يك واحد فلسطيني  واقع در منطقه رودخانه ليتاني معرفي شديم.

منطقه رودخانه "ليتاني" در خط مقدم جبهه جنگ با اسرائيل بود، نيروهاي مبارز "سازمان الفتح" بر انجام آموزش‌ها و تاكتيك‌هاي نظامي و چريكي تأكيد بسيار داشتند، علي‌الخصوص در جبهه ليتاني و نبطيه كه خط مقدم  جبهه جنگ با اسرائيلي‌ها بود. من و آقاي فضائلي در واحد خمپاره‌انداز 81ميلي‌متري همين جبهه ليتاني خدمت مي‌كرديم و شب‌ها نيز به‌مدت 3 ساعت در باران شديد و وضعيت خيلي سخت نگهباني مي‌داديم.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها