به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، در منابع روایی اهلسنت، احادیثی وجود دارد که دابه الارض و ماهیت و
ویژگیهای آن را بیان میکنند. این روایات بیشتر ذیل آیه (وَ إِذا وَقَعَ
الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّه مِنَ الْأَرْضِ
تُکَلِّمُهُم) ؛ «و هنگامى که فرمان عذاب آنها رسد [و در آستانه رستاخیز
قرار گیرند]، جنبنده اى را از زمین براى آنها خارج مى کنیم که با آنان
تکلّم مى کند» (نمل: 82)، در تفاسیر و متون روایی منعکس شدهاند. هرچند بین
شیعه و سنی در این زمینه اختلاف فاحشی وجود دارد.
در منابع روایی
اهلسنت روایات بسیاری درباره مکان و زمان خروج دابه، ویژگیهای آن، دوران
خروج دابه، روایاتی که تطبیق امام علی(ع) را با دابه الارض نقض و رد
کردهاند و معتقدان به آن را دروغگو شمردهاند و... وارد شده است که آنها
با هم تعارضی شدید دارند تا جایی که چند مکان (یمن، مسجدالحرام، اجیاد
و...) و چند زمان متفاوت (ظهر، شب، بعد از طلوع خورشید از مغرب و...) را
برای خروج دابه معرفی میکنند، یا روایاتی که دابه را حیوانی خارقالعاده
میدانند. از اینرو ضرورت ایجاب میکند به بررسی و اعتبارسنجی این اخبار
معارض _ که در منابع روایی اهلسنت آمدهاند _ پرداخته شود. با بررسی سندی،
محتوایی و دلالی این اخبار درمییابیم در منابع روایی اهلسنت، روایت
صحیحی در اینباره وجود ندارد و همه روایات مضطرباند و از ضعف سندی رنج
میبرند و تنها یک روایت حسن وجود دارد.
همچنین با توجه به اینکه
بیشتر راویان این احادیث از چهرههای پدیدآورنده یا تأثیرپذیر اسرائیلیات
به شمار میروند، احتمال میرود این روایات از اسرائیلیاتی باشند که وارد
منابع روایی اهلسنت شدهاند. با توجه به روایت حسن و برخی شواهد دیگر نیز
که از متن روایات به دست میآید، احتمال میرود منظور از دابه الارض، امام
زمان(عج) باشد.
واژگان کلیدی
دابه الارض، روایات تفسیری، تعارض اخبار.
مقدمه
مسئله
«دابه الارض»، از جمله موضوعاتی است که هم در متون روایی شیعه و هم
اهلسنت آمده و روایات بسیاری را به خود اختصاص داده است. شیعه و سنی
درباره مشخص کردن مصداق، ماهیت و ویژگیهای دابه، با هم اختلاف نظر زیادی
دارند. شیعیان بر این باورند که دابهالارض، فردی معین است؛ اما روایات
عامه مدعیاند مراد از دابه، حیوانی با مشخصات ویژه و خارقالعاده است که
خداوند متعال آن را در آخرالزمان بیرون میآورد. آنان روی این ویژگی که وی
از جنس انسان نیست تأکید میورزند. توجه به اختلاف متون روایی، حساسیتی
ویژه برمیانگیزد تا، متن و سند این احادیث، بررسی و واکاوی شود.
تأمل
در این احادیث، اعتبارسنجی سندی و بررسی متن و دلالت آنها میتواند گامی
در جهت بازشناسی متون دینی در دو حوزه تفسیر و حدیث، شناسایی متون صحیح و
پاکسازی منابع و اذهان از اسرائیلیات و سخنان بیپایه و اساس به شمار آید.
از اینرو این موشتار درصدد است به اعتبارسنجی و بررسی سندی و متنی روایات
دابه _ که در متون اهلسنت آمده _ بپردازد تا روشن شود که این متون تا چه
اندازه از اعتبار و صحت برخوردارند.
مکان خروج دابه
1. یمن، منطقهای نزدیک مکه، میان رکن حجرالاسود و باب بنیمخزوم
برخی روایات برای دابه سه خروج قائلاند که هر بار از یک مکانی خروج میکند:
حدثنا
أبو العباس محمد بن یعقوب، ثنا الحسن بن علی بن عفان العامری، ثنا عمرو بن
محمد العنقزی، ثنا طلحه بن عمرو الحضرمی، عن عبد الله بن عبید بن عمیر
اللیثی، عن أبی الطفیل، عن أبی سریحه الأنصاری _ رضی الله عنه _ عن النبی _
صلى الله علیه و سلم _ قال: برای دابه سه خروج است؛ اول از زمین یمن برآید
چنانکه اهل بادیه از وی خبر دارند [و ذکر وی به ایشان برسد ]، اما ذکر وی
به مکه و دیگر شهرها نرسد [و در آن خروج اول صفت عظمت و طول و عرض وی در
چشمها نیاید و پیدا نگردد]، سپس ناپدید شود و روزگاری دراز بگذرد. سپس
خروج دیگرش در منطقهای نزدیک مکه است و ذکر او به اهل آن بادیه و مکه
برسد. باز پنهان شود و روزگاری طولانی بگذرد، سپس وقتی مردم در مسجدالحرام
هستند و متوجه نیستند، در حالی به آنها نزدیک میشود که میان رکن
حجرالاسود و باب بنیمخزوم از سمت راست کسی که به خارج میرود قرار دارد.
گروهی
از او دور میشوند و گروهی اطراف او میمانند و میدانند که خدا را عاجز
نمیکنند. آنگاه سر خود را از خاک پاک میکند و به پاک کردن صورتها
میپردازد، آنچنان که مثل ستارههای درخشان شوند. آنگاه در زمین حرکت
میکند و هیچکس نمیتواند او را دریابد یا از او فرار کند؛ حتی بعضی از
مردم از ترس او به نماز میایستند و او از پشت سر نزد آنان آمده، میگوید:
اکنون نماز میگذاری؟ آنگاه پیش آنان آمده، مسشان میکند و مردم به
وطنهای خود میروند و در سفرها رفیق هم میشوند و در اموال شرکت میکنند و
کافر از مؤمن شناخته میشود تا اینکه کافر میگوید: ای مؤمن، حقم را بده
(یعنی مؤمن به نام شناخته میشود)، و مؤمن میگوید: ای کافر، حقم را بده.
(حاکم نیشابوری، بیتا: ج19، 387)
حدیث فوق را صاحب زادالمسیر
(ابنجوزی، 1412: ج3، 370)، صاحب اتحاف الخیره المهره بزوائد المسانید
العشره (بوصیری، 1420: ج8، 37) با همین سند، احمد طیالسی در مسند خود از
ابوداود از طلحه بن عمرو (طیالسی، بیتا: ج3، 237)، ابنابیحاتم از یونس
بن حبیب از داود از طلحه بن عمرو و جریر بن حازم (ابنابیحاتم، 1419: ج9،
2923) و نیز طبری با اندکی تفاوت از طریق قاسم از حسین از عثمان بن مطر از
واصل مولی ابیعیینه از ابیالطفیل از حذیفه (طبری، 1412: ج20، 11) نقل
کرده است.
حدثنا حسین بن علی عن زائده عن عبد العزیز بن رفیع عن أبی
الطفیل عن حذیفه قال: دابه قبل از قیامت دوبار خارج میشود، سپس برای بار
سوم از مسجدالحرام بیرون میآید. سپس قومی میآیند، درحالی که نزد مردی جمع
شدهاند. سپس میگوید: نزد دشمن خدا جمع نشوید. سپس کافر را نشان میگذارد
تا جایی اگر دو مرد با هم معامله و خرید و فروش کنند، یکی از آنها
میگوید: ای مؤمن، این را بگیر! و دیگری میگوید: ای کافر، این را بگیر!
(ابنابیشیبه، 1409: ج7، 467)
حدیث اول را حاکم و طیالسی صحیح دانستهاند، ولی ذهبی (حاکم نیشابوری، 1411:
ج4، 530) و صاحب زاد المسیر ݢݢݢݢو اتحاف الخیره این حدیث را به سبب ضعف طلحه بن عمرو ضعیف برشمردهاند.
احادیث
فوق ضعیفاند؛ چون طلحه بن عمرو، متروک الحدیث و ضعیف است (عسقلانی، 1404:
ج5، 21؛ اصبهانی، بیتا: ج1، 96؛ ذهبی، بیتا: ج2، 340) و در سندی که طبری
آورده، عثمان بن مطر (ذهبی، بیتا: ج3، 53) و زائده (همو: ج1، 400)
منکرالحدیث و ضعیف هستند. همچنین این دو حدیث با توجه به اینکه سند هر دو
روایت به یک صحابی (حذیفه) میرسد، یک حدیث به شمار میآید که در آن، تقطیع
حدیث روی داده است.
2. بیابانی نزدیک مکه
برخی دیگر از روایات، مکان خروج دابه را بیابانی نزدیک مکه میدانند.
حَدَّثَنَا
أَبُو غَسَّانَ مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرٍو زُنَیْجٌ حَدَّثَنَا أَبُو
تُمَیْلَه حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ عُبَیْدٍ حَدَّثَنَا عَبْدُاللَّهِ بْنُ
بُرَیْدَه عَنْ أَبِیهِ قَالَ: همراه پیامبر(ص) به بیابانی نزدیک مکه
رفتیم تا اینکه به زمین خشک شن زاری رسیدیم. پس رسول خدا گفت: دابه از این
زمین خارج میشود. ابنبریده میگوید: بعد از آن دو سال حج گذاردم، پس
دیدیم برای او عصایی است و آن عصایی است شبیه عصای من و با این خصوصیات.
(ابنماجه، بیتا: ج12، 234)
احمد حنبل نیز حدیث یادشده را در مسند خود
از عبدالله از پدرش از علی بن بحر از ابوتمیله نقل کرده، بدون اینکه قسمت
آخر حدیث (ابن بریده میگوید: دو سال حج گذاردم ...) را آورده باشد
(ابنحنبل، بیتا: ج50، 230). همچنین این حدیث در معرفه الصحابه نیز از
محمد بن حمید از ابوجعفر محمد بن علی الخضری از حنبل بن اسحاق از علی بن
بحر القطان از یحیی بن واضح از خالد بن عبید ابوعصام نقل شده است(اصبهانی،
بیتا: ج19، 292).
این حدیث به دلیل اینکه خالد بن عبید فردی ضعیف و
متروکالحدیث است و از احادیث موضوعه نقل میکند (ذهبی، بیتا: ج1، 634) و
عبدالله بن بر یده نیز که همه اسناد به اومنتهی میشود، فردی مهمل و
ناشناخته است حدیثی مجهول و در نهایت ضعف است (عسقلانی، 1404: ج5، 137).
گفتنی است حدیث فوق را البانی و احمد بن حنبل نیز ضعیف دانستهاند (ابنحنبل، بیتا: ج2، 1352).
3. تهامه
برخی از روایات، منطقهای به نام «تهامه» را مکان خروج میدانند.
تهامه،
جلگه ساحلی پستی در جنوب غربی جزیره العرب یا شبهجزیره عربستان است که از
جنوب حجاز تا تنگه باب المندب در یمن، در ساحل بحراحمر امتداد دارد. عرض
این جلگه از حدود 50 تا 100 کلیومتر متفاوت است. تهامه در تداول
جغرافیدانان عرب، به ساحل (ساحل البحر) یا سرزمین پست (غور) اطلاق میشده
است. وسیعترین مدلول این نام، سراسر دشت ساحلی باریکی را که از شبهجزیره
سینا تا عدن در ساحل غربی و جنوبی جزیره العرب در کناره بحر احمر گسترده
است، دربر میگیرد. از اینرو در امتداد این جلگه پست ساحلی باریک، از شمال
به طرف جنوب، سه بخش تهامه حجاز، عسیر و تهامه یمن قابل تمییز بوده است.
همچنین گفته شده که تهامه، سرزمینی است که هوایش به شدت گرم و ساکن است
(ابوعزه، 1373: ج1، 164).
القاسم قال: ثنا الحسین، قال: ثنا أبو سفیان،
عن معمر، عن قتاده، قال: او دابهای است که دارای بال و پر و چهار پاست و
از بعضی بیابانهای تهامه خارج میشود. (طبری، 1412: ج20، 11)
حدیث فوق را ابنابیحاتم با سند دیگری آورده است:
أَخْبَرَنَا
أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الطِّهْرَانِیُّ فِیمَا کَتَبَ إِلَیَّ، أَنْبَأَ
عَبْدُ الرَّزَّاقِ، أَنْبَأَ مَعْمَرٌ، عَنْ قَتَادَه، أَنَّ ابْنَ
عَبَّاسٍ. (ابنابیحاتم، 1419: ج9، 2925)
نعیم بن حماد نیز از عبدالرازق و ابنثور از معمر نقل کرده است (مروزی، بیتا: ج1، 403).
هرچند
رجال این حدیث همگی افرادی موثقاند: القاسم بن زکریا (عسقلانی، 1404: ج8،
282)، حسین بن علی الجعفی (ابنحبان، 1395: ج8، 184)، ابوسفیان
المعمری(عسقلانی، 1406: ج2، 475)، معمر بن راشد الازدی (همو: ج2، 541)،
قتاده (همو، 1404: ج8، 316)، محمد بن حماد ابوعبدالله الطهرانی (همو: ج9،
109) و عبدالرزاق (همو: ج6، 278)؛ اما این حدیث، جزو احادیث مقطوع است که
از اسباب ضعف حدیث به شمار میرود.
همانطور که گفته شد، تهامه به سه
بخش (تهامه حجاز، تهامه یمن و تهامه عسیر) تقسیم میشود و در متن روایت،
این بخش آمده که دابه از بعضی بیابانهای تهامه خارج میشود. از اینرو
احتمالاً بتوان گفت که این روایت با روایات دال بر خروج دابه از بیابانی
نزدیک مکه منطبق شده و منظور از هر دو دسته روایات یک مکان (بیابانی نزدیک
مکه و جزو تهامه) است.
4. مسجدالحرام
برخی روایات نیز مکان خروج دابه را مسجدالحرام معرفی میکنند.
حدثنا
عصام بن رواد بن الجراح، قال: ثنا أبی، قال: ثنا سفیان بن سعید الثوری،
قال: ثنا منصور بن المعتمر، عن ربعی بن حراش، قال: سمعت حذیفه بن الیمان
یقول: رسول خدا(ص) دابه را یاد کرد، سپس حذیفه گفت: ای رسول خدا از کجا
خارج میشود؟ فرمود: از مسجد الحرام. زمانی که عیسی(ع) به همراه مسلمانان،
خانه کعبه را طواف کند و زمین زیر پایشان به لرزه در آید و چراغ حرکت کند و
صفا شکافته شود و دابه از صفا خارج شود. اول سرش آشکار شود و آن دارای بال
و پر است. هیچکس نمیتواند او را دریابد یا از او فرار کند. مؤمن و کافر
را نشان میگذارد، اما مؤمن صورتش چون ستاره درخشان شود. بر پیشانی مؤمن
نوشته میشود: مؤمن؛ بر پیشانی کافر با نقطه سیاهی مینویسد: کافر. (طبری،
1412: ج20، 11)
عصام بن رواد، خودش مجهول و پدرش (رواد بن جراح) ضعیف و متروک الحدیث است (ذهبی، بیتا: ج2، 55؛ نسائی، 1369: ج1، 40).
5. صفا
برخی دیگر از اخبار نیز مکان خروج را کوه صفا معرفی میکنند.
عن
ابنعمر، انه قال: آگاه باشید مکانی را که رسولالله(ص) گفت دابه از آنجا
خارج میشود برای شما نشان میدهم. سپس عصایش را به شکافی که در صفا بود
زد. آنگاه گفت: او دارای بال و پر است تا سه شبانهروز ثلث آن خارج میشود
و آن بر مردم میگذرد و آنها از ترس آن به مساجد فرار میکنند. سپس به
آنها میگوید: آیا مساجد شما را از من نجات میدهد؟ آنگاه بر آنها نشان
میگذارد تا جایی که وقتی در بازارها راه میروند میگویند: ای مؤمن، ای
کافر. (موصلی تمیمی، 1404: ج10، 67؛ بوصیری، 1420: ج8، 37)
و حدثنا
علی بن الحسین بن إشکاب قال: ثنا محمد بن ربیعه الکلابی، و حدثنا عبد الله
بن أحمد قال: ثنا خالد بن عبد الرحمن، جمیعاً، قالا: ثنا الفضیل بن مرزوق،
عن عطیه، عن ابنعمر _ رضی الله عنهما _ قال: دابه از شکافی در صفا خارج
میشود، همانند حاضر شدن اسب تا سه روز نصف آن خارج نمیشود. (فاکهی،
بیتا: ج6، 126)
حدیث فوق را ابنابیشیبه از حسین بن علی از فضیل
بن مرزوق، ابنالجعد از فضیل از عطیه از ابنعمر، طبری از ابوکریب از
الاشجعی از فضیل بن مرزوق، ابنابیحاتم نیز از پدرش از عبدالله بن رجاء از
فضیل بن مرزوق نقل کرده است (ابنابیشیبه، 1409: ج7، 467؛ ابنالجعد،
1410: ج4، 326؛ طبری، 1412: ج20، 10؛ ابنابیحاتم، 1419: ج9، 2925).
حدثنا
عمرو بن عبد الحمید الآملی، قال: ثنا أبو أسامه، عن هشام، عن قیس بن سعد،
عن عطاء، قال: عبد الله بن عمرو را دیدم، در حالی که نزدیک مکانی در صفا
ایستاده بود و میخواست به آنجا قدم بگذارد. گفت: نایست، مگر در مکانی که
دابه از آنجا خارج میشود. (طبری، 1412: ج20، 11)
و حدثنا أبو بشر بکر
بن خلف، و عبد الله بن أحمد قالا: ثنا عمر بن سهل قال ثنا مهدی بن عمران
قال: نزد ابوالطفیل بودم که از او پرسیده شد: دابه از کجا خارج میشود؟
گفت: به من رسیده که از صفا یا مروه خارج میشود. (فاکهی، بیتا: ج6، 133)
حدیث
اول جزو احادیث بدون سند بوده وضعیف است. این حدیث را حسین سلیم اسد نیز
ضعیف دانسته است (موصلی تمیمی، 1404: ج10، 67). احادیث بعدی که جزو احادیث
مسند هستند همگی از ضعف سندی رنج میبرند؛ چرا که در آنها به ترتیب خالد
بن عبد الرحمن کذاب و یسرق الحدیث (ذهبی، بیتا: ج1، 633)؛ فضیل بن مرزوق
(همو: ج3، 362)، عمر بن سهل (عسقلانی، 1404: ج7، 403؛ ذهبی، بیتا: ج3،
203) و مهدی بن عمران الحنفی (همو، 4، 195) ضعیف؛ و عمرو بن عبد الحمید
الاملی مجهول است. گفتنی است حدیث اول و دوم، هر دو به ابنعمر میرسند و
در حکم یک حدیثاند. احتمال میرود عبدالله بن عمرحدیث خروج دابه از صفا را
از پیامبر(ص) شنیده و آن را نقل به معنا کرده است. از اینرو در حدیث سوم
نیز سخن پیامبر(ص) را از زبان خودش نقل کرده است. بنابراین این سه حدیث در
حکم یک حدیث به شمار میآیند.
6. حجاز
برخی دیگر نیز حجاز یا مکه را مکان خروج دابه میدانند.
حدثنا
مجاهد بن موسى، قال: ثنا یزید، قال: ثنا الخیبری، عن حیان بن عمیر، عن
حسان بن حمصه، قال: سمعت عبد الله بن عمرو یقول: اگر خواستی دو کفش پایت
کن، و هرگز مثل گذشته روی زمین ننشین، مگر اینکه در حجازی که دابه از آن
خارج میشود توقف و درنگ کنی، شاید در عقب شما خارج شود. [عبدالله]
میگوید: حج گذاردم در حالی که میترسیدم پشت سر ما خارج شود. (طبری، 1412:
ج20، 11)
حدثنا وکیع عن إسرائیل عن سماک عن إبراهیم قال: دابه الارض از مکه خارج میشود. (ابنابیشیبه، 1409: ج7، 507)
این
دسته احادیث نیز از ضعف سندی رنج میبرند؛ چرا که به ترتیب، یزید بن هارون
مدلس (عسقلانی، بیتا: ج1، 27)، و حسان بن حمصه مجهول (نامش در کتب رجالی
نیامده) و ابراهیم النخعی (همو، 1404: ج12، 319) مهمل است. حدیث اول علاوه
بر ضعف سندی، دارای سندی موهوم است.
اما روایاتی را که دلالت بر خروج
دابه از حجاز یا مکه میکنند با روایات دال بر خروج دابه از مسجدالحرام و
صفا و تهامه در تعارض نیستند؛ چون مسجدالحرام و صفا جزو مکه بوده و مکه نیز
جزو تهامه است و بین این دو دسته روایات میتوان گفت رابطه عموم خصوص
منوجه وجود دارد. بنابراین میتوان گفت منظور از این دسته روایات (خروج
دابه از حجاز)، احتمالاً یکی از آن مناطق (تهامه و مسجدالحرام و صفا) بوده
است. همچنین با دقت در متن این دسته روایات به نظر میرسد که متن این
روایات با متن روایات خروج دابه از بیابانی نزدیک مکه تطابق و همخوانی
دارد. از اینرو آن دسته از روایات (خروج از بیابانی نزدیک مکه) قابل
انطباق با این دسته از روایات است.
7. شعب
دستهای از روایات نیز شعب را به عنوان مکان خروج معرفی میکنند.
حدثنی
ابنعبدالرحیم البرقی، قال: ثنا ابنأبی مریم، قال: ثنا ابنلهیعه و یحیى
بن أیوب، قالا: ثنا ابنالهاد، عن عمر بن الحکم، أنه سمع عبد الله بن عمرو
یقول: دابه از شعب خارج میشود، سرش به ابرها میرسد و پاهایش از زمین خارج
نشده است. بر انسانهایی که نماز میگزارند میگذرد و میگوید:نماز نیاز
تو نیست پس او را نشان میگذارد. (طبری، 1412: ج20، 12)
این حدیث را فاکهی با سند دیگری آورده است:
وحدثنی
أحمد بن صالح قال: ثنا نعیم، عن ابنوهب، عن عمرو بن مالک الشرعبی، عن
ابنالهاد، عن عمر بن الحکم، عن عبد الله بن عمرو بن العاص.
عبدالله بن
لهیعه، ابتدا صدوق بوده، ولی پس از سوختن کتبش دچار خلط شده و در حدیث
تدلیس میکرده است (عسقلانی، 1409: ج1، 319؛ همو، بیتا: ج1، 56؛ علایی،
1996: ج1، 65) و عمرو بن مالک الشرعبی نیز مهمل است (عسقلانی، 1404: ج8،
84).
8. اجیاد
دستهای دیگر از اخبار، اجیاد یا جیاد را مکان خروج دابه میدانند.
اجیاد
نام محلی در مکه و نام دو دره از درههای مکه، به نام شعب اجیاد الاکبر یا
جیاد الکبیر و شعب اجیاد الاصغر یا جیادالصغیر است. همچنین گفته شده باب
اجیاد یکی از دروازههای ورود به مکه معظمه و مسجدالحرام بوده است، اما در
سدههای بعد، تغییراتی در درهای مسجدالحرام انجام گرفت و جیاد یکی از درهای
مسجدالحرام شد، با اینکه تا اوایل قرن چهارم نامی از آن به میان نیامده
است (ابوعزه، 1373: ج6، 636).
حدثنا الفضل بن دکین قال حدثنا زهیر عن أبی إسحاق قال قالت عائشه: دابه از اجیاد خارج میشود. (ابنابیشیبه، 1409: ج7، 507)
حدثنا
حسین بن علی عن زائده عن عبد الملک بن عمیر عن عبد الله بن عمرو قال: دابه
از کوه اجیاد در ایام التشریق درحالی که مردم در منا جمع هستند، خارج
میشود. آن زنده هدایت کننده حجاج است تا مردم به سلامت بیایند. (همو: 467)
حدثنا
أبو بشر قال: ثنا أبو شبل مهنا عن حماد، عن طلحه بن عبید الله بن کریز،
وقتاده، عن عبد الله بن عمرو _ رضی الله عنهما _ : هما نا او کفشش را گرفت و
گفت اگر بخواهی نمینشینم تا بر جایی که دابه از آنجا خارج میشود پا
بگذارم. آن از اجیادی خارج میشود که نزدیک صفاست. (فاکهی، بیتا: ج6، 131)
أخبرنا
أبو عبد الله النعالی أخبرنا علی بن محمد حدثنا محمد بن عمرو الرزاز حدثنا
محمد بن عبد الملک الدقیقی حدثنا أبو علی الحنفی حدثنا فرقد بن الحجاج
سمعت عقبه بن أبی الحسناء سمعت أبا هریره _ رضی الله عنه _ یقول: قال رسول
الله _ صلى الله علیه وسلم _ : دابه از جیاد خارج میشود. پس صدر آن به رکن
میرسد و بعد آن خارج نمیشود و آن دابهای است که دارای بال و پر و پاست.
(عسقلانی، 1404: ج3، 85؛ ذهبی، بیتا: ج2، 180)
در حدیث اول، یونس بن
ابیاسحاق صدوق (عسقلانی، 1404: ج11، 381)، فضل بن دکین و زهیر بن معاویه
ثقه هستند (همو: ج8، 234؛ همو، 1406: ج1، 218)، اما حدیث موقوف است.
در
بین علمای اهلسنت در عمل به حدیث موقوف اختلاف وجود دارد. برخی عمل به آن
را جایز میدانند و برخی جایز نمیدانند. آنها میگویند که در عمل به حدیث
موقوف وقتی از عبدالله بن عمرو بن عاص، ابنسلام و کعبالاحبار باشد، به
سبب شهرت این افراد در روایت کردن اسرائیلیات، بهویژه در اخبار اشراط
الساعه و فتنههای آخرالزمان باید دقت کرد (صبحی صالح، 1380: 219).
اما
محدثان شیعه روایت موقوف را تنها زمانی که صدور آن از طریق قراین از
معصوم(ع) ثابت شود، حجت میدانند. در غیر این صورت، حجت نمیدانند و بدان
استناد و عمل نمیکنند.
احادیث دوم و سوم و چهارم به ترتیب، به دلیل
اینکه زائده، ضعیف و منکر الحدیث (عسقلانی، بیتا: ج1، 400)، ابوشبل مهنا
مجهول و عقبه بن ابیالحسناء مهمل است (همو، 1404: ج3، 85)، ضعیفاند.
همچنین حدیث سوم دارای سندی موهوم و موضوع است.
همانطور که گفته شد،
اجیاد به صورت دو درّه (شِعْب) پهناور در شهر مکه است که در جنوب و جنوب
شرقی مسجدالحرام قرار دارند (حموی، 1410: ج1، 105). این دو درّه کنار
یکدیگر قرار داشته و در یک نقطه با هم تلاقی میکنند. اجیاد صغیر کنار کوه
ابوقبیس و اجیاد کبیر کنار کوه خلیفه بن عمیر قرار دارد (فاکهی، بیتا: ج2،
290-291؛ حموی، 1410: ج2، 387). بنابراین در مقام جمع روایات میتوان گفت
این دو دسته روایات به یک مکانِ خروج اشاره میکنند و آن شعب اجیاد است.
در
مجموع این قسمت، با حذف روایات تکراری 14روایت از 11 صحابی و یک تابعی نقل
شده که پنج روایت از عبدالله بن عمرو و دو روایت از عبدالله بن عمر و بقیه
از ابیسریحه انصاری، حذیفه، عبدالله بن بریده، قتاده، ابنعباس، حذیفه بن
یمان، ابوطفیل، ابراهیم، عایشه و اباهریره نقل شده است که همه آنها از
ضعف سندی رنج میبرند. تنها یک روایت موقوف وجود دارد که اهلسنت در عمل به
آن اختلاف نظر دارند. همچنین به فرض صحت روایات، آنها مضطرباند و هر
کدام یک مکان را برای خروج دابه معرفی میکنند که فقط برخی از آن روایات
قابل جمعاند؛ مانند روایاتی که محل خروج را تهامه، حجاز، مکه، مسجدالحرام
یا کوه صفا میدانند. اما روایات دیگر که محل خروج را مکانهای دیگری
میدانند قابل جمع با همدیگر نیستند.
همچنین اگر بگوییم که هر یک از
اینها به یک خروج دابه اشاره دارند و قابل تطبیق با روایات دسته اول
هستند، سخن درستی نخواهد بود؛ زیرا مکانهایی که در دسته اول گفته شده قابل
انطباق با مکانهای روایات بعدی نیست. برای مثال در روایات دسته اول که
برای دابه سه خروج قائل شده، از مکانی به نام یمن نیز به عنوان مکان خروج
یاد شده که در روایات دسته دیگر به آنها اشارهای نشده و همچنین در روایات
بعدی از شعب جیاد نام برده شده که در دسته اول این مکان نیامده است.
همچنین
با نگاه به مجموع احادیث مکان خروج دابه متوجه میشویم که عبدالله بن عمرو
_ که سند چندین روایت به او میرسد _ چند مکان مختلف (صفا، حجاز، شعب،
اجیاد و...) را مکان خروج دابه معرفی میکند. از اینرو چون همه آنها به
یک صحابی منتهی میشوند، چطور ممکن است یک نفر چند مکان مختلف را به عنوان
مکان خروج دابه معرفی کند، در حالی که آن مکانها نیز قابل جمع با هم
نباشند؟! بنابراین این احادیث برخی به دلیل اضطرابشان و برخی دیگر به دلیل
تفرد قابل پذیرش نیستند؛ مانند روایاتی که مکان خروج را شعب یا مسجدالحرام
یا بیابانی نزدیک مکه میدانند.
زمان خروج دابه
1. خروج دابه پیش از طلوع خورشید از مغرب
برخی از روایات اشاره میکنند طلوع خورشید از مغرب پس از خروج دابه الارض است.
حدثنا
أبو زکریا العنبری، ثنا محمد بن عبد السلام، ثنا یحیى بن یحیى، أنبأ محمد
بن فضیل، ثنا الولید بن جمیع، عن عبد الملک بن المغیره، عن عبد الرحمن بن
البیلمانی، عن ابنعمر _ رضی الله عنهما _ قال: مردم به سوی جمع روانه
میشوند تا قصد دشمن کنند و دابه الارض قصد آنها میکند. سپس آنها را بین
سر و دمش قرار میدهد. هیچ مؤمنی نباشد، مگر اینکه دابه او را مسح کند و
هیچ منافق و کافری نباشد، مگر اینکه دابه او را نشان گذارد و در توبه باز
است تا اینکه دجال خروج کند ... . همانا در توبه باز است، سپس خورشید از
مغرب طلوع میکند. (حاکم نیشابوری، بیتا: ج19، 389)
حدیث فوق را طبری در جامع البیان از ابوالسائب از ابنفضیل از الولید بن جمیع آورده است (طبری، 1412: ج20، 10).
عبدالرحمن
بن البیلمانی (عسقلانی، 1404: ج6، 136؛ ذهبی، بیتا: ج2، 551) و الولید بن
عبدالله بن جمیع (ابنحبان، بیتا: ج3، 79؛ جرجانی، 1409: ج7، 75) ضعیف
هستند. پس روایت نیز ضعیف خواهد بود.
گفتنی است حدیث فوق را حاکم صحیح
برشمرده، ولی ذهبی در تعلیقاتش آن را به دلیل ضعف ابنالبیلمانی و الولید
ضعیف دانسته است (حاکم نیشابوری، 1411: ج19، 531).
2. خروج دابه پس از طلوع خورشید از مغرب
برخی روایات نیز خروج دابه را پس از طلوع خورشید از مغرب میدانند.
أخبرنی
أبو بکر محمد بن المؤمل، ثنا الفضل بن محمد بن المسیب، ثنا نعیم بن حماد،
ثنا ابنلهیعه، عن عبد الوهاب بن حسین، عن محمد بن ثابت البنانی، عن أبیه،
عن الحارث، عن عبد الله بن مسعود _ رضی الله عنه _ عن النبی _ صلى الله
علیه وسلم _ قال: خروج دابه بعد از طلوع خورشید از مغرب است. پس زمانی که
خارج شد ابلیس را در حالی که سجده کرده میزند، مؤمنان در زمین بعد از آن
چهل سال بهرهمند میشوند، به سبب چیزی که میبخشند برای مردم منت
نمیگذارند، ظلم و جور نخواهد بود، اشیا طوعاً و کرهاً برای پروردگار
جهانیان تسلیم میشوند... مؤمنی که به دنیا میآید نمیمیرد تا اینکه چهل
سال تمام شود، بعد خروج دابه است.
سپس مردگان برمیگردند و هر
اندازه خدا بخواهد درنگ میکنند. سپس مرگ در مورد مؤمنان شتاب مییابد. پس
مؤمنی باقی نمیماند، سپس کافر میگوید: ما متوجه نبودیم که احدی از مؤمنان
باقی نمانده است. پس توبهشان پذیرفته نمیشود. ... سپس خداوند ارحام زنان
را تا سی سال نازا میکند هیچ زنی نمیزاید و در زمین طفلی باقی نمیماند،
مگر اینکه همه آنها اولاد زنا باشد و سپس قیامت به پا میخیزد. (همو،
بیتا: ج19، 494)
حدثنا أحمد بن یحیى بن خالد بن حیان الرقی قال حدثنا
إسحاق بن إبراهیم بن زبریق الحمصی قال حدثنا عثمان بن سعید بن کثیر بن
دینار الحمصی قال حدثنا بن لهیعه عن حیی بن عبد الله المعافری عن أبی عبد
الرحمن الحبلی عن عبد الله بن عمرو قال قال النبی: زمانی که خورشید از مغرب
طلوع میکند ابلیس سقوط میکند و خدای تعالی را ندا میدهد: مرا مران تا
برای آنچه که بخواهی سجده کنم. سپس پیروانش جمع میشوند و میگویند: ای
سرور ما، برای چه تضرع میکنی؟ میگوید: از پروردگارم خواستهام تا مرا تا
وقت معلوم مهلت دهد و اکنون همان وقت معلوم است. سپس دابه الارض از شکافی
در صفا خارج میشود. پس اول به انطاکیه قدم میگذارد، چون ابلیس آید چهره
او را سیاه کند. (طبرانی، بیتا: ج1، 36)
حدیث فوق را سیوطی در جمع الجوامع بدون سند آورده است (سیوطی، بیتا: ج1، 2674).
در
احادیث فوق به ترتیب، عبدالوهاب بن حسین مجهول، محمد بن ثابت بن اسلم ضعیف
و منکر الحدیث (عسقلانی، 1404: ج9، 72؛ مزی، 1400: ج24، 547؛ جرجانی،
1409: ج6، 136) و اسحاق بن ابراهیم بن زبریق الحمصی نیز ضعیف و غیر ثقه است
(ذهبی، بیتا: ج1، 181). همچنین حدیث دوم به تصریح طبرانی جز از عبدالله
بن عمرو روایت نشده است. همچنین در حدیث دوم، در اسم ابیعبدالرحمن حبلی
تصحیف رخ داده و اصل آن ابیعبدالرحمن الحلبی است. از اینرو این دسته از
احادیث نیز ضعیفاند. همچنین به نظر میرسد حدیث اول، علاوه بر ضعف سندی،
نشانگر این است که اهلسنت نیز معتقد به رجعت هستند و این با مبانی
اعتقادی اهلسنت مخالف است و این احادیث با احادیثی که خروج دابه را پیش از
طلوع خورشید از مغرب میدانند ناسازگارند.
3. خروج دابه به هنگام شب
برخی روایات خروج دابه را شب هنگام میدانند.
حدثنا
وکیع عن الولید بن عبد الله بن جمیع عن عبد الملک بن المغیره [طائفی:به
نقل از ابنابیحاتم] عن بن البیلمانی عن بن عمر: دابه در شبی خارج میشود
که مردم در منا جمع هستند. پس آنها را بین دم و پشتش جمع کند. منافقی باقی
نمیماند مگر اینکه او را نشان میگذارد و مؤمن را نیز مسح میکند. آنها
گمان میکنند که او شریرتر از دجال است. (ابنابیشیبه، 1409: ج7، 507)
ابنابیحاتم
حدیث فوق را از هارون بن اسحاق همدانی از وکیع از ولید بن عبدالله بنجمیع
قرشی نقل کرده است (ابنابیحاتم، 1419: ج9، 2923).
و حدثنی أحمد بن
صالح _ عرضته علیه _ قال: ثنا نعیم قال: ثنا محمد بن الحارث، عن محمد بن
عبد الرحمن بن البیلمانی، عن أبیه، عن ابنعمر _ رضی الله عنهما _ قال: قال
رسول الله _ صلى الله علیه وسلم _ : هنگامی که وعدهای که خدای تعالی در
آیه شریفه «بر ایشان جنبنده اى از زمین بیرون مى آوریم که با آنان سخن
بگوید» داده، عملی شود، آن نه حدیث و سخن و نه کلام است، بلکه نشانی از امر
خداوند متعال است و آن در شبی از صفا بر اهل منا خارج میشود. پس آنها را
بین سر و دمش جمع میکند.
احدی از آن خارج و کسی داخل آن نمیشود،
مگر اینکه خدای تعالی به او امر کند تا آنها از آن فارغ شوند. همچنین
اولین قدمی که میگذارد انطاکیه است. (فاکهی، بیتا: ج6، 132)
عبدالملک
بن المغیره الطائفی مهمل (عسقلانی، 1404: ج6، 377؛ مزی، بیتا: ج18، 421) و
عبدالرحمن بن البیلمانی (عسقلانی، 1406: ج1، 337) و محمد بن عبدالرحمن بن
البیلمانی (همو، 1404: ج9، 261) ضعیف و منکرالحدیثاند. همچنین این دو حدیث
با اینکه با سندهای متفاوتی نقل شدهاند، ولی چون از یک صحابی نقل شده
در شمار حدیث واحدند و علاوه بر ضعف سند از تفرد هم رنج میبرند.
4. خروج دابه به هنگام ظهر
برخی روایات دیگر نیز زمان خروج را به هنگام ظهر میدانند.
حَدَّثَنَا
وَکِیعٌ حَدَّثَنَا سُفْیَانُ عَنْ أَبِی حَیَّانَ عَنْ أَبِی زُرْعَه
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ _ صَلَّى
اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ _ : خورشید از مغرب طلوع میکند و دابه هنگام
ظهر بر مردم خارج میشود. هر کدام زودتر خارج شد، بعدی به زودی به دنبال آن
میآید. (ابنحنبل، بیتا: ج13، 283)
این حدیث در مسند الصحابه با این
سند آمده و بنا به حکم شیخ شعیب الارنؤوط سند روایت به حکم شیخین صحیح
دانسته شده است (مسندالصحابه، بیتا: ج31، 353).
احمد بن حنبل، حدیثی دیگر با همان مضمون در مسند عبدالله بن عمرو بن عاص آورده است:
حدثنا
اسماعیل بن ابراهیم یعنی ابن علیه اخبرنا ابو حیان عن ابی زرعه بن عمرو بن
جریر قال: ... رسول خدا گفت: اولین نشانهها طلوع خورشید از مغرب و خروج
دابه به هنگام ظهر است. (ابنحنبل، بیتا: ج13، 283)
ابوزرعه بن عمر بن
جریر بن عبدالله بجلی به صورت مرسل از عبدالله بن عمرو بن عاص روایت میکند
(غیتابی حنفی، بیتا: ج5، 332). پس این احادیث نیز ضعیف است.
در
این قسمت نیز با حذف روایات تکراری در مجموع شش روایت وجود دارد که از
عبدالله بن عمرو و عبدالله بن عمر هرکدام دو روایت و از ابنمسعود و
ابیزرعه هرکدام یک روایت نقل شده است که همه آنها از نظر سند ضعیف و
مضطرب هستند و هرکدام زمانهای متضاد و متفاوتی را برای خروج دابه ذکر
کردهاند. لذا هیچ کدام قابل اعتماد نیستند. چنانکه میبینیم باز عبدالله
بن عمرو بن عاص _ یکی از عوامل گسترش اسرائیلیات _ در نقل احادیث زمان خروج
دابه نقش فعال دارد.
منابع
ابنابیحاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، عربستان سعودی، انتشارات نزارمصطفی الباز، چاپ سوم، 1419ق _ الف.
________________________________________ ، الجرح و التعدیل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1419ق _ ب.
ابنابیشیبه، ابوبکر عبدالله بن محمد، المصنف فی الاحادیث و الآثار، ریاض، مکتبه الرشد، 1409ق.
ابنالجعد، علی بن الجعد بن عبید، مسند ابنالجعد، بیروت، مؤسسه نادر، 1410ق.
ابنجوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ اول، 1422ق.
ابنحبان، ابوحاتم محمد بن حبان بن احمد، صحیح ابنحبان، بیجا، بینا، بیتا _ الف.
__________________________________________ ، المجروحین، حلب، دارالوعی، بیتا _ ب.
ابنحنبل، احمد بن محمد، مسند الامام احمد بن حنبل، قاهره، مؤسسه قرطبه، بیتا.
ابنسعد، محمد بن سعد بن منیع، الطبقات الکبری، بیروت، دار الصار، 1968م.
ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیجا، بینا، بیتا.
ابنماجه، ابوعبدالله محمد بن یزید، سنن، مصر، وزاره اوقاف المصریه، بیتا.
ابوعزه، احمدبن عبدالملک، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1373ش.
اصبهانی، ابینعیم، الضعفاء، بیجا، مرقیم الکتاب، بیتا _ الف.
__________________ ، معرفه الصحابه، بیجا، بینا، بیتا _ ب.
اعلمی حائری، محمدحسین، دایره المعارف الشیعیه العامه، بیروت _ لبنان، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1413ق.
بخاری، محمد بن اسماعیل بن ابراهیم، التاریخ الکبیر، بیجا، دار الفکر، بیتا.
بوصیری، احمد بن ابی بکر بن اسماعیل، اتحاف الخیره المهره بزوائد المسانید العشره، بیجا، دارالوطن، 1420ق.
ترمذی سلمی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح (سنن الترمذی)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
جرجانی، عبدالله بن عدی بن عبدالله بن محمد، الکامل فی الضعفاء الرجال، بیروت، دارالفکر، 1409ق.
حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، با تعلیقات ذهبی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1411ق.
______________________________________ ، المستدرک علی الصحیحین، به نقل از نرمافزار مکتبه الشامله، بیجا، بیتا.
حموی رومی بغدادی، یاقوت بن عبدالله، المعجم البلدان، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410ق.
حنظلی، ابن راهویه اسحاق بن ابراهیم بن مخلد، مسند اسحاق بن راهویه، مدینه، مکتبه الایمان، 1412ق.
خطیب بغدادی، احمد بن علی ابوبکر، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، بیتا.
دیاری، محمدتقی، پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، 1383ش.
ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، بیجا، مرقم آلیا به نقل از نرمافزار مکتبه الشامله، بیتا.
سجستانی، ابوداود سلیمان بن الاشعث، سنن ابی داود، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا.
سیوطی، جلالالدین، جمع الجوامع یا جامع الکبیر، ملتقی اهلالحدیث، به نقل از نرمافزار مکتبه الشامله، بیتا.
___________________ ، الدر المنثور فی التفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی، 1404ق.
صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه عرض و دراسه، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1380ش.
صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، تهران، اسلامیه، 1395ش.
طبرانی، سلیمان بن احمد بن ایوب، المعجم الاوسط، بیجا، مرقم آلیا به نقل از نرمافزار مکتبه الشامله، بیتا.
_______________________________________ ، المعجم الکبیر، موصل، مکتبه العلوم و الحکمه، 1404ق.
طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، 1412ق.
طیالسی، احمد، مسند احمد طیالسی، بیجا، به نقل از نرمافزار مکتبه الشامله، بیتا.
عجلی کوفی، ابوالحسن احمد بن عبدالله بن صالح، معرفه الثقات، بیجا، مرقم آلیا به نقل از نرمافزار مکتبه الشامله، بیتا.
عسقلانی (ابنحجر)، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، 1412ق.
____________________________________ ، تعریف اهل التقدیس بمراتب الموصوفین بالتدلیس، اردن، مکتبه المنار، چاپ اول، بیتا.
__________________________________ ، تقریب التهذیب، سوریه، دارالرشید، 1406ق.
__________________________________ ، تهذیب التهذیب، بیجا، دارالفکر، 1404ق.
_____________________________________ ، لسان المیزان، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1390ق.
عقیلی، ضعفاء الکبیر، بیجا، الکتاب مرقم به نقل از نرمافزار مکتبه الشامله، بیتا.
علایی، ابوسعید، المختلطین، قاهره، مکتبه الخانجی، چاپ اول، 1996م.
فاکهی، اخبار مکه، بیجا، الکتاب المرقم آلیا به نقل از نرمافزار مکتبه الشامله، بیتا.
قشیری نیشابوری، ابوالحسن مسلم بن حجاج، الصحیح المسلم، تحقیق: محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
محمدقاسمی، حمید، اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستانهای انبیا در تفاسیر قرآن، تهران، انتشارات سروش، چاپ چهارم، 1388ش.
مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، بیجا، موقع یعسوب به نقل از نرمافزار مکتبه الشامله، بیتا.
مزی، ابوالحجاج یوسف بن الزکی، تهذیب الکمال مع حواشیه، تحقیق: بشار عواد معروف، بیروت، مؤسسه الرساله، 1400ق _ الف.
_________________________________ ، تهذیب الکمال، تحقیق: بشار عواد معروف، بیروت، مؤسسه الرساله، 1400ق _ ب.
مسند الصحابه فی الکتب التسعه، به نقل از نرمافزار مکتبه الشامله، بیتا.
موصلی تمیمی، ابویعلی احمد بن علی بن المثنی، المسند، دمشق، دارالمأمون للتراث، 1404ق.
مؤدب، رضا، علم الدرایه تطبیقی؛ بررسی تطبیقی اصطلاحات حدیثی شیعه و اهلسنت، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1382ش.
نسائی، ابوعبدالرحمن احمد بن شعیب، الضعفاء و المتروکین، حلب، دارالوعی، 1369ش.
نقیزاده، حسن؛ سعیدهسادات موسوینیا، «بررسی مصداق دابه الارض در روایات فریقین»، مجله علوم حدیث، ش3، بهار 1376ش.
هیثمی، علی بن ابیبکر بن سلیمان، غایه المقتصد فی زوائد المسند، بیجا، مکتبه صید الفوائد، بیتا.
نویسندگان:
سیفعلی زاهدیفر، علی رضایی کهنمویی، مریم اللّهیارینژاد
فصلنامه مشرق موعود شماره 33
ادامه دارد...