به گزارش پایگاه 598، «وحید حاجیپور» در روزنامه «جوان»نوشت:
صنعت نفت به سختی نفس میکشد؛ پول زیادی برای برطرف کردن نیازهای این صنعت یک قرنی وجود ندارد و پولها به سختی تقسیم میشود. حالا که نفت نمیتواند خود را جابهجا کند، تصمیم سازان برای سبک کردن «تن نفت» به فکر کاهش هزینهها افتادهاند اما نه از محل هزینههای لوکسگرایی بلکه از محل اخراج کارکنان.
پارس جنوبی را باید نماد این مهم نامید؛ جایی که
مدیران صندلیهای کلاس A را برای خود رزور و دمادم در مسیر تهران - عسلویه
تردد میکنند. به عسلویه که میرسند با خودروهای پرادو و کولرها به
پروژهها سر میکشند، بیشتر از آنکه در خانههایشان باشند در هتل اسپیناس
سرقفلی دارند و حقوقهای آنچنانی میگیرند. در روزهایی که نفت 140 دلار بود
همین بود و حالا که نفت 40 دلاری را تجربه میکنیم همین است. آن روزها که
پارس جنوبی پرکار بود همین امکانات بود و اکنون که گرد خواب در عسلویه
پاشیدهاند وضعیت تغییری نکرده است. هزینههای لوکس گرایی و تجمل گرایی را
کسی نمیخواهد یا شاید هم نمیتواند کاهش دهد اما در ازای آن، کارکنان و
کارگران از محل کار خود مرخص میشوند و به خانه هایشان میروند. روز گذشته
خبری منتشر شده بود که مدیران شرکت پتروپارس پس از برگزاری نمایشگاه
بینالمللی نفت تهران به تور سیاحتی رفتهاند؛ برنامهای که از رشت شروع
شده و با عبور از اردبیل و سرعین به تبریز ختم میشود. طبیعت گردی و
خوشگذرانی بیش از 30 مدیر این شرکت نفتی خشم کارکنان نفت را برانگیخته است.
سفر لوکس و چند صد میلیونی در شرایطی انجام شده است که این شرکت نامه قطع
همکاری با تعدادی از مهندسان جوان خود را صادر و به بهانه بی پولی و کمبود
منابع مالی آنها را بیکار کرده است. این هم از عجایب روزگار است که حقوقی
که حق کارکنان است صرف خوشگذرانی مدیرانی میشود که نتیجهاش به ضرر کشور و
نظام است.
متأسفانه روحیه حاکم بر وزارت نفت همان روحیه یقهسفیدهایی است که در
کشورهای در حال توسعه به فکر منافع خود هستند و سعی میکنند با روحیه
اشرافی گری، برتری خود را در بوق و کرنا کنند. منابع انسانی مهمترین رکن
توسعه صنعت نفت است و از مباحثی همچون سرمایه گذاری و تکنولوژی نیز مهمتر
است اما قرار نیست این اصل در نفت رعایت شود. تا کمی آسمان پول ابری میشود
کارکنان را زیر تیغ اجرا قرار میدهند و عذر آنها را میخواهند تا مبادا
خللی به هزینههای ضروری لوکس گرایی وارد شود.
منابع انسانی در صنعت نفت حالا به یک مبحث کم ارزش و بیاهمیت تبدیل و اعتراضها شدیدتر شده است، البته در مقابل این اعتراضها، هیچ اتفاق خاصی رخ نمیدهد. اضافه حقوق این قشر زحمتکش پرداخت نمیشود، امکان تحصیل برای آنها سلب میشود و انگیزهها به سفر متمایل میشود. در چنین شرایطی که گفته میشود به دلیل کمبود منابع مالی است کارگر ساده در عسلویه نمیتواند تشریفات خاص مدیران را تحمل کند و قطعاً درذهن خود، به دنبال پاسخهایی است که پرسشش را اینگونه رفتارها ایجاد کرده است.
چه بخواهیم چه نخواهیم کارکنان نفت با همه مشقت هایی که در مناطق سخت عملیاتی میبینند تاب مشاهده تبعیضهای فراوان را ندارند. آنها مدیران را از خود نمیبینند، از نگاه ابزاری و زائدی که به آنها وجود دارد بیزارند و انگیزه کافی برای دلسوزی ندارند. این زنگ خطر بزرگی است که صنعت نفت را تهدید میکند. کارکنان اقماری دچار تألمات روحی شدیدی شدهاند و تجمل گراییهای برخی مدیران آنها را به مرز نابودی کشانده است. قطعاً مدیران نفت میدانند طی یک سال اخیر اقدام به خودکشی در نفت چه رشدی داشته است. این زنگ خطر را باید جدی گرفت، باید از هزینههای لوکس گرایی مدیران کسر کرد و کارکنان را راضی نگه داشت. هرچند دیر است اما هنوز هم وقت هست.