به گزارش پایگاه 598 به نقل از دنیای اقتصاد، براساس این گزارش، نیروهای امنیتی عربستان با استفاده از
هلیکوپتر و پرسنل نظامی روی زمین به «وادی نعمان»، محل استقرار داعشیها،
یورش بردند. از آن ۵ داعشی دو نفرشان طی عملیات کشته شدند و دو نفر دیگر
دست به خودکشی زدند. وضعیت نفر پنجم هم مشخص نیست. «اینترنشنال بیزینس
تایمز» به نقل از جروزالم پست مینویسد منابعی در عربستان میگویند این
گروه در حال تدارک حمله به یک پاسگاه پلیس در ۵ کیلومتری حومه شهر بود.
چه شد که داعش برای بار پنجم عربستان را ناآرام کرد؟
برخی
معتقدند که همراهی عربستان با ائتلاف بینالمللی علیه داعش باعث شد این
گروه در حملات خود به عربستان به این کشور هشدار دهد. هواداران و سربازان
داعش در شبکه اجتماعی توئیتر مدعی هستند این عملیات از سوی این گروه طراحی و
اجرا شده و به این ترتیب داعش خواسته به آلسعود هشدار دهد که در صورت
تداوم همکاری ریاض با ائتلاف بینالمللی، باید منتظر حملات بیشتری از سوی
عناصر این گروه باشند. یکی از کاربران هوادار داعش در «شبکه اهل السنه» در
این مورد نوشته: «وقتی ۴ نفر به این کشور حمله میکنند، این همه تلفات به
دنبال دارد. حالا فرض کنید به جای ۴ نفر، ۴هزار نفر حمله میکردند.»
به
گزارش بیبی سی، پروفسور برنارد هایکل میگوید: داعش مدعی است که عربستان
سعودی از باورهای محمد بن عبدالوهاب فاصله گرفته است. آنها خود را نماینده
پیام واقعی سلفی میپندارند.» بنابراین داعش همچون القاعده بر این باور است
که سرزمین وحی به جولانگاه صلیبیون تبدیل شده و بنابراین سران سعودی دیگر
نه نماینده اسلام هستند و نه شایستگی اداره سرزمین وحی را دارند. به رغم
روابط نزدیک آلسعود با سران اسرائیل اما رسانههای این رژیم چشم از
اقدامات آلسعود برنداشته و این خاندان را باعث و بانی تشکیل داعش
میدانند. روزنامه هاآرتص در گزارشی به قلم «دانیلا پلد» مینویسد؛ عربستان
با وجود اینکه بزرگترین بودجه نظامی در منطقه و جهان را دارد و بخشی از
ائتلاف غرب علیه داعش است اما در سال ۲۰۱۵ هم ائتلاف خود متشکل از دولتهای
اسلامی برای مبارزه با افراطگرایی را سازمان داد.
این گزارش
میافزاید اگرچه این کشور ادعای مبارزه با داعش را دارد اما متحدان این
پادشاهی معتقدند آنها کاری برای مقابله با داعش انجام نمیدهند. «پلد»
مینویسد: «بسیاری از متحدان غربی آلسعود این رژیم را متهم کردهاند که
کاری برای توقف یا خشک کردن منابع مالی داعش یا مبارزه با ایدئولوژی این
گروه ترتیب نداده است.» او معتقد است عربستان یک استراتژی دولبه یا دوگانه
را در پیش گرفته است: از یکسو به دلایل ایدئولوژیک و استراتژیک افراطگرایی
را در خارج تشویق کرده و به آن دامن میزند (از جمله برای جلوگیری از نفوذ
ایران) و از سوی دیگر، آنها را در داخل و در راستای ثبات رژیم سرکوب
میکند. هاآرتص برای کوبیدن رژیم آلسعود به افشاگریهای ویکیلیکس متوسل
شده و مینویسد: «در سال ۲۰۰۹ هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا اعلام
کرد که این پادشاهی منبع اصلی تامین مالی گروههای شبهنظامی و افراطی
مانند القاعده است.» کلینتون همچنین افزوده بود: «ریاض هیچ کاری برای متوقف
ساختن جریان پول به سوی این گروهها انجام نمیدهد.»
این سیاست در
تحولات سوریه هم ادامه یافت. منابع خصوصی در کشورهای حاشیه خلیجفارس
پولهای هنگفتی به سوی گروههای افراطی و ضدرژیم میفرستادند و اغلب این
کمکها هم از طریق واسطههایی در ترکیه انجام میگرفت. کشورهای حاشیه
خلیجفارس بیشتر به یک دلیل اجازه این نقلوانتقالهای مالی را دادند: مهار
نفوذ ایران در قلب جهان عرب. موسسه واشنگتن به نقل از «شرکای غربی»
مینویسد آغاز جنگ یمن شاید این فرصت را به عربستان نداده که نیروی خود را
علیه داعش بسیج کند. این گزارش در ادامه به یک «اما» اشاره کرده و
میافزاید: «اما جنگ یمن اولویتهای ریاض را عوض کرد.» به همین دلیل، تهدید
نزدیک برای عربستان از ناحیه یمن است و بنابراین اولویت این کشور هم تغییر
کرده و داعش در وهله دوم اهمیت قرار دارد.
با این حال، ائتلاف
عربستان که متشکل از ۳۴ کشور است، نتوانسته گامی در مبارزه با تروریسم
بردارد. موسسه واشنگتن مینویسد: «هنوز معلوم نیست این گروه به چه چیز
میخواهد دست یابد زیرا برخی اعضا از جمله اندونزی بدون هیچ اطلاعی در زمره
این ائتلاف قرار گرفتهاند.» هاآرتص مینویسد: عربستان با تشکیل این
ائتلاف به دنبال «رد گم کنی» است. در واقع «هدف ریاض این است که نشان دهد
ائتلاف مذکور نه فقط داعش بلکه تروریسم در تمام اشکال آن را مدنظر دارد.»
به همین دلیل، «عربستان میخواهد به متحدان غربی نشان دهد که ریاض بخشی از
راهحل است نه مشکل.»
جیمز کلاپر، رئیس سیستم اطلاعاتی آمریکا، در
مارس ۲۰۱۵ اعلام کرد که اکنون داعش به استقلال مالی رسیده و دیگر نیازی به
پولهای اهدایی اعراب ندارد. او افزود: «کمکهای خصوصی به داعش به کمتر از
یک درصد کاهش یافته است.» منتقدان میگویند: «کمکهای مالی» تنها مسالهای
نیست که عربستان و داعش را بههم پیوند میدهد. برداشت سلفی آنها از اسلام
دومین ویژگی مشترک آنها است. برداشت خشک و خشن آنها از اسلام و رویکرد
اخباری از این دین باعث شده بسیاری داعش را روی دیگر اسلام وهابی معرفی
کنند. سعودیها چند دهه است که برای ترویج رویکرد خشک خود از اسلام به
تاسیس مدارس و مساجد در سراسر جهان روی آوردهاند. آنها برای این مساجد و
مدارس به تامین پیشوایان و کتابهای درسی هم میپردازند. گزارشی از سوی
پارلمان اروپا در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که وهابیت منبع و منشأ اصلی تروریسم
است. براساس یافتههای این گزارش، عربستان سعودی ۱۰ میلیون دلار صرف ترویج
این باور از طریق موسسات و نهادهای خیریه در جهان کرده است.
داعشیها
خصلت دیگری هم دارند. آنها به آموزههای عبدالوهاب ارجاع میدهند تا
ایدئولوژی خود را هرچه بیشتر تقویت کنند. ویژگیهای مشترک دیگرشان هم روشن
است: اشتراک در خصومت با شیعیان و سایر نحلهها و قرائت خشک از قانون
شریعت. در این میان نباید از نقش قطر نیز غافل بود. این کشور ذرهای به
تعبیری زیر بال و پر عربستان پناه گرفته اما یکی از منادیان تروریسم است.
قطر کشوری است که در آن وهابیت دین رسمی است. این کشور اجازه داد که طالبان
در آنجا دفتر بزند و پس از کنار زدن اخوان در مصر به حمایت از آنها روی
آورد. قطریها هم همچون برادر بزرگشان از حامیان مالی شورشیانی بودند که
علیه اسد میجنگیدند. آنها یکی از تامینکنندگان مالی جبهه النصره بودند.
دلالان و واسطههای قطری در ترکیه برای نیروهای ضددولتی در سوریه سلاح
خریده و برخی گروههای جهادی غیرداعشی با اشاره قطر به این گروه پیوسته و
سلاح خود را در خدمت «خلافت» بهکار گرفتهاند.
در اوت ۲۰۱۴ وزیر
همکاریهای اقتصادی آلمان «گرد مولر» به صراحت چنین گفت: «باید بپرسید چه
کسی داعش را تامین مالی و تسلیحاتی میکند. کلیدواژه اصلی قطر است. ما
چگونه با این افراد و دولتها به لحاظ سیاسی برخورد میکنیم؟» با این حال
«دانیلا پلد» مینویسد داعش همچون گربهای است که اگر دست را تا مرفق در
عسل کرده و در دهانش کنیم باز هم دست را گاز میگیرد. او مینویسد: «داعش
اما به دنبال ساقط کردن پادشاهیهای عرب به ویژه عربستان است زیرا آنها را
نماد گناه میدانند.»
گاردین در گزارشی در همین رابطه مینویسد: «در
نوامبر ۲۰۱۴ البغدادی، رهبر داعش، در سخنانی خواستار حمله به خاندان سعودی
شد. این سخنان در رسانههای این گروه بازتاب یافت. او رژیم سعودی را «سر
مار و غدهای سرطانی» توصیف کرد و از حامیان «دولت اسلامی» در این پادشاهی
خواست تا علم طغیان برافرازند. بیجهت نیست که نیویورکتایمز در مقالهای
به داعش سیاه (خلافت خودخوانده) و داعش سفید (عربستان) اشاره میکند. روی
گرینسلید، نویسنده گاردین در همین رابطه مینویسد: «اولی سر میبرد، سنگسار
میکند، دست قطع میکند، میراث بشری و تاریخی را نابود میکند، زنان و
غیرمسلمانان را به بردگی میگیرد، زنده زنده میسوزاند. دومی اما لباس بهتر
و مدرنتری بر تن دارد اما همان کارها را انجام میدهد.»
نویسنده
گاردین میافزاید غرب در میان این دو دشمن مشترک مانده است. از یکسو، با
یکی دست میدهد و جنایتهای او را نادیده میگیرد و با آنها ائتلاف میکند.
از سوی دیگر، دیگری را بمباران میکند و برای نابودیاش ائتلاف تشکیل
میدهد. او مینویسد: «غرب رژیم سعودی را نادیده میگیرد و بهعنوان متحد
به آنها مینگرد اما این نکته را نادیده میگیرد که آنها حامی ایدئولوژیک و
مالی خلافت هستند.» نویسنده گاردین معتقد است که عربستان هدف داعش است اما
«روابط نزدیک میان خاندان حاکم و روحانیون سعودی ضامن ثبات است.»
گاردین
معتقد است حفظ روابط خوب با عربستان تضعیفکننده دموکراسی غربی است.
گاردین معتقد است داعش هم پدر دارد و هم مادر: «حمله به عراق به مثابه مادر
داعش عمل کرد و مجتمع مذهبی عربستان هم بهعنوان پدر برای این گروه
جلوهگر شد. تا زمانی که این مساله مورد شناسایی و کاوش قرار نگیرد ممکن
است در جدال و نزاع پیروز شویم اما جنگ را خواهیم باخت.»