وحید یامین پور با نوشتن دلنوشتهای خطاب به مادر شهید مصطفی احمدیروشن از استقامت وی در مقابل این مصیبت تقدیر کرد.
به گزارش 598 به نقل از فارس، وحید یامپنپور نامهای خطاب به مادر شهید مصطفی احمدیروشن نوشته است که متن آن به شرح زیر است:
سلام مادر
گفتم نامه بنویسم تا آرام شوم
برای بسیاری از ما، رفتن مصطفی، اتفاقی است در کنار انواع رخدادهای معمولی تقویم... اما برای تو ماجرا فرق میکند.
مصطفای
تو فدا شده است تا تقویم ما جان بگیرد؛ تا روزهای عادی، غیرعادی شوند؛ تا
کمی رنگ و رمق بگیریم. «سرخ» رنگ گرمی است. دلگرممان میکند لابلای اینهمه
بیرمقی همیشگی.
مادر مرا میبخشید که تا این اندازه گستاخانه خون
شهیدت را تفسیر میکنم؛ میبخشید که اخلاق بازاری و کاسب کارانهمان حتی در
فهم پرپر شده مصطفای تو مثل یک بیماری عود میکند و تو را میآزارد، ولی
گویا خوابمان سنگین شده، آنقدر که باید با صدای هولناک یک انفجار یا از آن
بلندتر، با فریادهای استوار تو در برابر پیکر شهیدت بیدار شویم.
گفته
بودی هیچ وقت نخواستهای به کابوس رفتن مصطفی فکر کنی؛ گفته بودی گریه
نمیکنی تا دشمن شاد نشویم؛ گفته بودی فدایی ولایتی؛ گفته بودی دنیا برای
مصطفی کوچک شده بود؛ گفته بودی... تو اگر هیچ هم نگویی نگاه مطمئنات
حرفهای بسیار دارد.
آنروز که در برابر پیکر پاک فرزند شهیدت،
استوار سخن میگفتی، اشک امان مان را بریده بود. اشک آنروز، وصف
شرمندگیمان بود. شرمندگی از بی فایدگی و بیهودگی مان؛ شرمندگی از اینکه
جوانیمان به پول سیاهی هم نمیارزد؛ سرافکنده از آنکه آنقدر بیفایدهایم
که هیچ کس هوس نمیکند حتی تهدیدمان کند؛ شرمندگی از بودن ما و نبودن
مصطفی...
مادر!
اندیشناکم از وطن فروشیمان و از دین فروشیمان، از بیمبالاتیهایمان؛ از بازار گرم رقابتها!
اینبار
اندیشناکم از اینکه نکند تو تماشا کنی صحنهها را. بعد از رفتن مصطفی
زندگی برای ما سختتر شده است؛ چون تو نگاه میکنی و من نگرانم که نگاهت
خسته شود و از سر ناامیدی به زمین خیره شوی.
مادر!
دعا کن تا تقویمهایمان دوباره عادی و بی رمق نشوند. تا نیاز نباشد مصطفای دیگری قربانی جهالت و روزمرگی ما بشود. دعا کن برای ما.
الم یأن للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکرالله
به
گزارش فارس، مصطفی احمدیروشن ۲۱ دیماه سال ۹۰ در جریان پرتاب بمب
ثانیهای از سوی دو نفر موتورسوار به داخل خودرواش به شهادت رسید.