این حادثه و نیشخندی که از ورای دهها سال بر لب وزیر اسرائیلی می توانستم ببینم مرا سخت تحت تاثیر قرار داد و هنوز هم برخی اوقات بی هیچ مناسبتی در ذهنم حاضر می شود و بارها به دوستان دور و نزدیکم بدون هیچ دلیلی در وسط صحبت ها این خاطره را تعریف کرده ام. اما آن چه که تعجب مرا و انفعالم را بیشتر می کند تداوم این وضعیت «لا یقرئون» در میان ما است. (اگرچه وزیر اسرائیلی عرب ها را گفته بود اما همه ملتهای آسیایی چنین وضعیتی دارند؛ از جمله ما!)
حوادث بسیار بزرگی در کنار گوشمان در حال وقوع است و ما هیچ واکنشی در قبال این حوادث که تاثیر مستقیم خود بر زندگی ما و فرزندان و آیندگان را خواهد گذاشت نشان نمی دهیم. حادثه ای که میخواهم به آن بپردازم مساله تشکیل دولتی جدید در منطقه است با نام دولت کردی که من فعلا در این نوشته با وجود علم به این که این پروژه محدود به عراق نیست اما از آن با نام "بارزانیستان" یاد خواهم کرد.
...
سال 1992 (یعنی 24 سال پیش) مرحوم نجم الدین اربکان در مجلس ترکیه سخنرانی ای کرد و به نقل از یک سرهنگ آمریکایی خبر تشکیل دولت کردستان را داد. او به نقل از مصاحبه سرهنگ آمریکایی با یک روزنامه نگار ترکیه ای می گوید: آن مسئول آمریکایی با دست خود بر روی نقشه نشان میدهد که در این مناطق دولت کردی تشکیل خواهد شد. صدام سقوط خواهد کرد و خلا قدرت در منطقه ایجاد خواهد شد و در این وضعیت کردها با تشکیل دولتی مستقل این خلا را تامین خواهند کرد و حتی شاید از ترکیه هم خاک بخواهند. وقتی به سرهنگ آمریکایی گفته می شود "ترکیه قطعا با این مساله همراهی نخواهد کرد" وی در پاسخ میگوید "پس در این صورت مجبور به جنگ با یکدیگر خواهید شد".
خبرنگار ترکیه ای در ادامه میگوید "اما ترکیه دارای ارتش منطم و قدرتمندی است، از طرف دیگر سوریه و ایران هم در برابر این مساله خواهند ایستاد. چطور احتمال می دهید که کردها در برابر این مخالفان مقاومت کنند؟"
سرهنگ آمریکایی نیز این گونه جواب میدهد: "در آینده ای نزدیک کردهای عراق دارای مقدار زیادی سلاح خواهند بود، سلاح هایی که از صدام باقی خواهد ماند به دست آنها خواهد افتاد. حتی شاید سلاح هایی پیشرفته تر از سلاح های ارتش شما داشته باشند. آنها هواپیما، هلی کوپتر، تانک، مسلسل و فرودگاه های مخصوص خود را خواهند داشت. "
وقتی مرحوم اربکان این سخنرانی را میکرد کسی انتظار تحقق آن را نداشت، کسی نمی توانست تصور کند که کردهای عراق دارای پیشرفته ترین سلاح های جهان باشند، کسی نمی توانست تصور کند که اربیل یکی از آبادترین شهرهای منطقه بشود، حتی کسی تصور نمی کرد ویزایی که برای زیارت کربلا میگیریم علاوه بر زبان عربی به کردی هم نوشته شده باشد. اما امروز همه این پیش بینی ها اتفاق افتاده است و نکته جالبتر آن که در راه تحقق این مساله خیلی از ماها بدون آن که بدانیم به آن یاری رسان هم بوده ایم. چون ما کتاب نمی خوانیم!
کردها تنها گروه قومی ای هستند که در 4 کشور ایران، عراق، ترکیه و سوریه پراکنده هستند و البته هیچ گاه دولت مستقلی نداشته اند. در دهه های گذشته کردها در این چهار کشور سرنوشت های متفاوتی را پشت سر گذاشتند. کردهای ترکیه چه طیف چپ شان (پ.ک.ک) و چه طیف اسلامگرایشان (حزب الله کردستان) رو به درگیری مسلحانه آوردند، کردستان ایران ابتدا ناآرام شد اما بعد تمکین به قدرت مرکزی را در پیش گرفت، کردهای سوریه نیز اگرچه دوره ای ناآرام را سپری کردند اما غرش های اسد کار خود را کرد و چندین دهه بود که بی هیچ حاشیه ای زندگی می کردند و کردهای عراق نیز مانند شیعیان این کشور و بسیاری از اهل سنت مخالف حزب بعث در برابر حکومت صدام ایستادند.
با تجاوز آمریکا به عراق اولین فاز طرحی که سرهنگ آمریکایی گفته بود اجرایی شد. خلا قدرت در عراق به وجود آمد، کردها سر ناسازگاری با بغداد گذاشتند و فرآیند ایجاد تمایز بین یک کرد عراقی با یک عرب عراقی آغاز شد. کردها در این میان از حمایت قابل توجه اروپایی – آمریکایی برخوردار شدند و حجم مراودات اقتصادی مستقیم با «بارزانیستان» بالا گرفت. در این میان جلال طالبانی که چندان همراه طرح "سرهنگ آمریکایی" نبود از دور کنار گذاشته شد و بارزانی که سال گذشته عکس های او با افسران موساد در دهه 70 منتشر شد کار را به دست گرفت.
با این همه هیچ کس فکر نمی کرد که کار خیلی بالا بگیرد؛ چرا که «بارزانیستان» در یک بن بست قرار داشت. از جنوب با دولت مرکزی عراق هم مرز بود، از شمال با دولت ترکیه که سالها جنگ داخلی با کردها را در کارنامه خود داشت، از شرق با ایران که شوخی بردار نبود و از غرب با دولت اسد بود که تاب هیچ نافرمانی ای را نداشت. پس طرح تشکیل دولت کردی در منطقه شکست خورده بود!
اما قضیه آن قدرها هم که ناامیدانه نشان میداد پیش نرفت.
در ترکیه معادلات به طرز عجیبی تغییر پیدا کرد. کردها که تا دیروز عنصری تروریستی به شمار می آمدند با تشکیل حزب دموکراتیک خلقها (HDP) وارد کارزار سیاسی شدند و حتی اعلام کردند که حاضرند سلاح خود را زمین بگذارند؛ از طرف دیگر اردوغان هم که خود را رئیس پروژه خاورمیانه بزرگ می دانست و دهها بار این عنوان را برای خود ذکر کرده بود به طرز غیر قابل انتظاری به بارزانی چراغ سبز نشان داد. بارزانی به ترکیه سفر کرد و نه در آنکارا و نه در استانبول بلکه در دیاربکر! به همراه اردوغان میتینگ برگزار کرد. اولین گام برای خروج «بارزانیستان» از بن بست برداشته شده بود و اکنون بارزانی نسیم خوش همراهی را استشمام میکرد.
در این میان ایران نیز ناخواسته وارد همکاری با «بارزانیستان» شد. همه راه های قانونی نقل و انتقال مالی به کشور بسته شده بود و «بارزانیستان» که تبدیل به مرکزی برای همه کارهای غیرقانونی شده بود راه تنفسی برای نقل و انتقالات بود. سفر علی لاریجانی در دی 1393 به اربیل و دیدار با بارزانی را شاید بتوان نقطه عطف رابطه تهران – اربیل دانست.
اما سوریه تبدیل به کارتی چند وجهی برای پروژه کردستان شد. از سویی با تضعیف دولت مرکزی، کردها که اتفاقا مورد حمایت دمشق بودند دست به گروهک سازی برای خود با هدف مقابله با داعش کردند اما به یکباره سر ناسازگاری با دمشق برداشته و در واقع پازل سوریه ای کردستان نیز از انفعال خارج شد. از سوی دیگر بارزانی و کردهای ترکیه که در جامعه جهانی بیشتر یک دلال سیاسی و یک تروریست شناخته می شدند چهره ای مردمی، قهرمان، فداکار و بشردوستانه به خود گرفتند (اوج این پروژه، مساله عین العرب بود که با نام کوبانی در بوق و کرنا شد). کردهای سوریه اهمیت مضاعف تری هم داشتند و آن هم باز شدن دالانی ارتباطی بین «بارزانیستان» و دریای مدیترانه بود. بارزانی حاضر است دست به هر کاری حتی قتل عام عرب ها و ترکمن های ساکن در شمال سوریه بزند تا دالانی یک دست و بدون مزاحم برای راهیابی به دریا را داشته باشد.
به عبارت دیگر آمریکا تصمیم گرفته است عنصر کُردی را وارد حکومت کند و از این طریق راه را برای تحقق پروژه خاورمیانه بزرگ پیش ببرد. در واقع آمریکا نقش جدیدی برای کُردها درعراق و ترکیه در نظر گرفته است. نقشی متفاوت با آنچه پیش از این بود. نقش جدید، نقش روشنفکری و صلح طلبی است. این بدین معناست که آمریکا تقریبا به تشکیل دولت کُردی در منطقه مطمئن شده است و سعی دارد تا از الان اقدامات لازم برای وجهه سازی برای کردها را آغاز کند. نخستین پیش نمایش این تئوری در 15 خرداد 1394 و در مساله بمب گذاری میتینگ انتخاباتی حزب دموکراتیک خلقها (HDP) در شهر کردنشین دیاربکر اتفاق افتاد. کسانی که تا دیروز بر سر یک مساله کوچک سلاح به دست گرفته و حداقل 3-4 کشته می دادند، آن روز گل به دست گرفتند و به محل بمب گذاری رفتند! اکنون هم با وجود آن که درگیری سخت و سنگینی در مناطق کردی ترکیه با ارتش این کشور وجود دارد و بیش از دو ماه از اعمال مقررات منع آمد و شد میگذرد. اما باز هم احزاب کردی خصوصا شخص صلاح الدین دمیرتاش (رئیس مشترک حزب دموکراتیک خلقها) به هیچ وجه کنترل اعصاب خود را از دست نمیدهند و از شیوه فشار از پایین چانه زنی از بالا را در برابر دولت در پیش گرفته اند. وضعیت کنونی برخی شهرهای کردنشین ترکیه کمتر از حلب و حمص نیست.
وقتی ظهور داعش را در بستر مسئله کُردی مورد مطالعه قرار دهیم متوجه خواهیم شد که اصلی ترین یا یکی از اصلی ترین علل ایجاد داعش زمینه سازی برای دولت کردستان است. از سویی عراق از دوگانه عربی – کردی خارج شده و با فاکتورهای عرب، کرد، ترکمن و در عین حال شیعه و سنی تکه پاره شده است. از دیگر سو زمینه لازم برای وجهه سازی به نفع «بارزانیستان» ایجاد شده چنان که آلمان صراحتا چندین هواپیما سلاح را روانه اربیل کرد تا کردها توان دفاع از خود در برابر داعش را داشته باشند. اربیل نیز که از هر گونه حمله و تهدید داعش در امان مانده، امروزه در برابر یک عراق ویرانه درخشش و تلالو چشمگیری به خود گرفته است.
اما به راستی جبهه صهیونیستی چرا تا این حد برای ایجاد کردستان بزرگ تلاش میکند؟
اگرچه برای پاسخ به این پرسش باید ساعتها در مورد تاثیرگذاری عامل جغرافیا و پیوستگی مکانی در معادلات سیاسی صحبت کرد اما با یادآوری دو مورد محقق شده در منطقه و تاریخ جهان اسلام می توان به اهمیت ایجاد این دولت پی ببریم.
نخستین مثال دولت اسرائیل است. اسرائیل دقیقا در متمدن ترین و یکدست ترین منطقه جهان اسلام ایجاد شده است. منطقه ای که اگر اسرائیل در آن وجود نداشت هر آن امکان داشت مجموعه دول ائتلافی با حکومت یکسان و فدارتیو یا اتحادیه ای از چند کشور مهم را در خود تشکیل دهد. اما اسرائیل دقیقا مانند تیری در قلب است. اگر باقی بماند خواهی مرد و اگر بیرون آورده شود باز هم قلبت دریده خواهد شد و خواهی مُرد. کشورهای عرب اطراف رژیم صهیونیستی اگر با این دولت کنار بیایند با یک مشکل مواجه خواهند بود و اگر کنار نیایند با مشکلی دیگر. در واقع حضور اسرائیل در منطقه غرب آسیا امکان صلح و آرامش را در منطقه ممتنع کرده است. چرا که امکان ارتباط جغرافیایی بدون حاشیه را برای ملل مناطق اطراف خود از بین برده است و با عدم تعریف مرز مشخص امکان هر گونه تحرک غیر قابل پیش بینی را فراهم آورده است.
نمونه دوم تشکیل کشور مستقل ارمنی در قفقاز است. توجه کنید که موضوع سخن حضور تاریخی ارامنه در منطقه مورد بحث نیست بلکه حضور دولت ارمنی در منطقه است. همچنان که در مورد فلسطین نیز موضوع سخن حضور تاریخی یهودیان در آن منطقه نیست بلکه موضوع دولت مستقل یهودی است. روسها با ایجاد دولت ارمنستان و ایجاد حایل بین دولت ایران با شیعیان قفقاز و بین دولت عثمانی با سنیان این منطقه گسلی جغرافیایی – مردمی را بین قفقاز، آناطولی و ایران ایجاد کردند که هنوز هم شاهد بهره برداری روسها از این گسست جغرافیایی با وجود گذشت ده ها سال هستیم.
اکنون در مورد کردستان هم دقیقا این وضعیت در حال پیاده شدن است. حال اگر کشور مستقل کردستان با مختصاتی که در ذهن اربیل، تل آویو و واشنگتن ایجاد شود، امکان ارتباط بین ایران، ترکیه، عراق و سوریه از بین خواهد رفت. عملا درگیر شرایطی میشویم که تا دهها سال مشغول جنگ شده و از یک سیم برق تا یک لوله نفتمان همگی تحت استیلای «بارزانیستان» خواهد شد.
(به خاطر در نظر داشتن اجمال نوشته، از ورود به بحث مهندسی انرژی در منطقه و منافع و تهدیدهای مختلفی که برای کشورهای مختلف می تواند داشته باشد خودداری میکنم.)
در واقع پس از یک اسرائیل یهودی و یک اسرائیل ارمنی، شاهد ایجاد یک اسرائیل کُردی در همسایگی مان خواهیم بود.
....
اجازه دهید در پایان متن سخنان «آیلت شاکِد» وزیر دادگستری رژیم صهیونیستی را که چند روز پیش (29 دی ماه) در موسسه امنیت ملی اسرائیل به زبان آورد را یادآوری کنم:
"ما باید برای پایان دادن به ناعدالتی بزرگی که باعث شده کردها به عنوان بزرگترین ملت منطقه بدون دولت بمانند پایان دهیم. ما باید حرکتی بین المللی برای ایجاد دولت کردی ایجاد کنیم. کُردها مردمی کهن، دموکراتیک و صلحطلب هستند که هرگز به هیچ کشوری حمله نکردهاند. 20 میلیون کُرد موجود در منطقه که دولتی ندارند و کسی به آنها توجهی نمی کند اصلی ترین طرف مبارزه با داعش و از بین بردن خطر این گروه هستند."
حالا که صحبت به این جا کشید یادآوری کنم که اکنون چندین سال است که اربیل یک سوم نفت تل آویو را تامین میکند و در مقابل نیز تل آویو نیروهای ویژه ارتش خود را برای تربیت یگانهای نظامی اریبل روانه آنجا میکند!
امروز (شنبه 4 اردیبهشت) ایوب کارا معاون وزیر توسعه و مسئول پرونده کردی در دولت رژیم صهیونیستی در گفتگو با یک سایت کردی که از اربیل مدیریت می شود گفت: دولت اسرائیل یک کمیسیون ویژه برای پرونده کردی تشکیل داده است. من معتقد به تشکیل هر چه سریعتر یک دولت کردی هستم.
...
اعتراف کنیم از پس ده ها سال، هنوز همان "الذین هم لایقرئون" هستیم.
* مسعود صدرمحمدی
m.sadrmohammadi@gmail.com