کد خبر: ۳۷۱۸۳
زمان انتشار: ۱۷:۳۴     ۱۰ بهمن ۱۳۹۰
رجانیوز- سال‌ها بود که مسئله‌ی اکران نشدن فیلم‌های استاد عباس کیارستمی (آن‌طور که می‌خوانندش) در سینماهای وطنی، در برخی محافل و رسانه‌های سینمایی به یک افسوس و ای کاش بزرگ تبدیل شده بود. یکی از ندانستن قدر استاد در وطن صحبت می‌کرد و دیگری توجه جهانی به فیلم‌های او را بهانه‌ی ناله‌های فرهنگی‌اش می‌كرد. منتقدی با آب و تاب از روزهایی که می‌شد فیلم‌های استاد را روی پرده‌ی سینماهای وطنی دید و لذت برد، می‌گفت و دیگری برای سینمای بدون کیارستمی ملامت‌نامه می‌نوشت.

تا اینکه بالاخره از اواخر سال گذشته و پس از سال‌ها، زمزمه‌هایی مبنی بر اکران دو فیلم آخر کیارستمی -یعنی "شیرین" و "کپی برابر اصل"- در سینماهای وطنی شنیده شد. کمی بعد و در سال 90 با جدی‌تر شدن طرح اکران فیلم‌های خاص، نام این دو فیلم به عنوان نخستین گزینه‌های اکران در این گروه مطرح شد و سرانجام از یکی دو هفته پیش، "شیرین" کیارستمی در برخی از سینماها به نمایش درآمد. فیلمی که از همان ابتدا مشخص بود برای هر مخاطبی از هر جای دنیا، فیلم عجیب و غریبی خواهد بود. اما شاید هیچ‌کس تصور آنچه را که قرار بود، اتفاق بیفتد، نداشت!

"شیرین" را می‌توان یکی از "تجربه‌گرا"‌ترین فیلم‌های تمام تاریخ سینمای دنیا دانست. در تمام طول این فیلم، مخاطب نظاره‌گر چهره‌ی جمعی از مشهورترین بازیگران زن سینمای ایران است که در یک سالن سینما و یا تئاتر مشغول تماشای فیلم یا تئاتری با موضوع قصه‌ی "خسرو و شیرین" هستند. البته مخاطب چیزی از این فیلم یا تئاتر نمی‌بیند و فقط صدای آن را می‌شنود و به جای آن، میمیک صورت این زنان بازیگر را می‌بیند که به تناسب حال و هوای صدا، تغییر می‌کند. به عبارت دیگر، تمام این 90 دقیقه، مخاطب باید به صورت این بازیگران زن زل بزند و از خنده، گریه و یا دیگر اکت‌های صورت این بازیگران همراه با شنیدن داستان خسرو و شیرین لذت ببرد! فقط همین!

اما با همه‌ی این احوالات عجیب و غریب، فیلم "شیرین"، کسی انتظار نداشت که اکران فیلمی از پرافتخارترین کارگردان سینمای ایران در جهان و تنها برنده‌ی ایرانی نخل طلای کن، با این شدت از اعتراض‌هاي مردمی در سینماها روبرو شود. ولی این روزها به نظر می‌رسد که اکران "شیرین"، بیش از آنکه این جماعت سینمایی‌نویس طرف‌دار نظریه‌ی "هنر برای هنر" را خوشحال کند، موجبات خوشحالی مخالفان جریان سینمای جشنواره‌ای در ایران را فراهم کرده است؛ چرا که این روزها اخبار حکایت از آن دارد که در برخی سالن‌های نمایش‌دهنده‌ی فیلم "شیرین"، تماشاگران برای نشان دادن نارضایتی شدید خود از این فیلم، خواستار استرداد پول خود شده‌اند و حتی در مواردی کار به شکستن شیشه‌ی سینما هم کشیده است! جالب آنکه مهم‌ترین مورد این درگیری‌ها، از سینما فرهنگ تهران گزارش شده است؛ جایی که از سال‎های دور به عنوان سینمای مخصوص روشنفکران و مخاطبان خاص سینما شناخته می‌شده است.

البته این نوع استقبال مخاطب ایرانی از یک فیلم مسبوق به سابقه است. چنانکه در سال‌های اخیر و در هنگام اکران فیلم "چه کسی امیر را کشت" (به کارگردانی مهدی کرم‌پور که فیلم "پل چوبی" را در جشنواره‌ی امسال دارد) و نیز فیلم "آتش سبز" (به کارگردانی محمدرضا اصلانی) هم این اتفاق (شکستن شیشه‌های سینما و درگیری در سالن در اعتراض به فیلم) رخ داده بود، با اين حال، تصور نمی‌شد که این بار این عکس العمل مخاطبان در قبال فیلمی از کیارستمی تکرار شود. به ویژه آنکه اکران فیلم‌های کیارستمی در ایران سال‌ها بود که به عنوان یک آرزو مطرح می‌شد!

این اعتراض‌های شدید و استقبال منحصر به‌فرد(!) از اکران این فیلم، در حالی رخ می‌دهد که تقریباً در هیچ یک از محافل و رسانه‌های سینمایی به آن پرداخته نشده است و می‌توان به جرأت ادعا کرد که اکران "شیرین" بر خلاف اینکه گفته می‌‌شد اتفاق مهمی است، کاملاً در سایه‌ی اخبار جشنواره‌ی فجر و موفقیت های فیلم فرهادی بایکوت شده است تا با این انزجار مردم از فیلم استاد(!)، اثبات ادعای پوچ بودن سینمای امثال کیارستمی و باطل بودن نظریاتی همچون "هنر برای هنر" زیاد به چشم نیاید.

نکته‌ی جالب اینجاست که هنگام اکران نسخه‌ی سینمایی "یوسف پیامبر" در ماه مبارک رمضان امسال، تمام رسانه‌های سینمایی بسیج شدند تا استقبال کم مردم از اکران این فیلم را پوشش دهند تا شاید به زعم خود نشان دهند که سینمای دینی مخاطب ندارد. به نحوی که برنامه‌ی هفت در بخش "هفت روز" -که به مرور اخبار سینمایی هفته اختصاص دارد- گزارش تصویری مفصلی از خالی بودن سینماهای نمایش دهنده‌ی این فیلم پخش کرد و  بسیاری از سایت‌ها و روزنامه‌های دیگر نیز این استقبال سرد را از نسخه‌ی سینمایی سریالی که همه‌ی مردم پیش از این دیده‌ بودند، پوشش دادند و البته کسی هم چندان به این موضوع اشاره نکرد که همزمان با اکران این فیلم، سریال "یوسف پیامبر" برای دومین بار در حال پخش از شبکه‌ی آی‌فیلم بوده و هیچ توجیهی برای استقبال مناسب مردم در ساعات پایانی شب از این فیلم وجود نداشته است.

به نظر می‌رسد که با اکران فیلم "شیرین"، به پایان رسیدن عمر سینمای کیارستمی و به تبع آن، سینمای جشنواره‌ای بیش از هر وقت دیگری عیان شده است. سینمایی که در همان دوران اوج خود هم منتقدان فروانی از جمله شهید سید مرتضی آوینی داشت که معتقد بود بسیاری از فیلم‌های تجربی کیارستمی مانند "مشق شب" از مستندهای تلویزیونی هم ضعیف‌تر است. اما جامعه‌ی سینمایی ایران تحت تأثیر جشنواره‌های خارجی، هیچ‌گاه نپذیرفت که کیارستمی به علت موفقیت نداشتن در جذب مخاطب، اصلاً سینماگر مهمی نیست. آنها آن روزها فقط نخل طلای کن را ‌می‌دیدند و این روزها هم همچنان خود را به ندیدن زده‌اند و نمی‌خواهند باور کنند که جواب مردم به فیلم‌هایی همچون "شیرین"، شکستن شیشه‌های سینماست!

عجیب آن که جشنواره‌های خارجی هم که روزگاری مهم‌ترین حامیان کیارستمی به شمار می‌آمدند، این روزها حاضر نیستند پای فیلمی همچون "شیرین" هزینه بدهند. شاهد مثال هم آنکه در اکران‌های خارجی هم عده‌ای به فیلم‌های کیارستمی اعتراض می‌کنند و خواستار پس گرفتن هزینه‌ی بلیت‌های خود می‌شوند! چنان‌که در جشنواره‌های کن (هنگام اکران فیلم "کپی برابر اصل") و ونیز (برای اکران "شیرین") این اتفاق افتاد و البته طبق معمول خیلی در رسانه‌های داخلی پوشش داده نشد. و یا اینکه اخیراً "تارانتینو" کارگردان صاحب نام امریکایی، سینمای کیارستمی را مزخرف نامیده است!

باید پذیرفت که هنوز هم مفهوم سینما در ایران مظلوم است. مفهومی که در همه جای دنیا، سرنوشتش با مفهوم مخاطب گره خورده است؛ اما شوربختانه در سینمای ایران، میزان قرابت یک فیلم با مفهوم سینما توسط جشنواره‌های خارجی مشخص می‌شود. تصور کنید كه اگر کیارستمی نخل طلای کن را نمی‌گرفت، الان کجای سینمای ایران بود؟ اگرچه همین حالا هم در جای مهمی نیست؛ چرا که در بهترین حالت، می‌توان ادعا کرد که شاید فقط ده درصد از مردم تماشاگران سينماي ايران توانسته‌اند تا به حال یک فیلم از "کیارستمی" را تا انتها تحمل کنند.

به هر حال، باید پرسید این همه سال هیاهو برای کسی همچون کیارستمی به چه دلیل بوده است؟ آیا در چنین شرایطی نباید در انتساب لقب استاد به چنین فردی تجدید نظر کرد؟ وقتی سینماگری نمی‌تواند مخاطبش را بیشتر از یک ربع روی صندلی سینما بنشاند و تحمل فیلم‌هایش تا این حد سخت است، چگونه سال‌های متمادی به عنوان مهم‌ترین سینماگر ایرانی مطرح می‌شد؟

و نیز باید پرسید که چطور شده است که هنگام اکران فیلم‌های "استاد" -آن هم پس از سال‎ها- در سینماهای وطنی، کار به شکستن شیشه‌های سینما می‌رسد؟

و سؤال آخر؛ آیا جامعه‌ی سینمایی ایران از برخورد مردم با فیلم‌های کیارستمی عبرت می‌گیرد؟ بعید است. این روزها همچنان خیلی‌ها از افتخار تازه‌ی سینمای ایران در جشنواره‌های خارجی صحبت می‌کنند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها