آیتالله ریشهری در جلسه هفته جاری (25 فروردینماه) به ادامه مباحث جلسات قبلی که درباره آیه شریفه «الم* ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ»(بقره/ 1 و 2) بود، پرداخت که در ادامه شرح آن را میخوانیم؛
صحبت در تبیین و تفسیر حروف مقطهای بود که در 29 سوره از قرآن کریم قرار داد که یکی از آنها در سوره مبارکه «بقره» است.
این حروف مقطعه به چه معناست؟ معانی زیادی برای این حروف بیان شده است و نظریههای متعددی اشاره شده و حتی کتابهای متعددی در این زمینه نوشته شده است. ما در این بحث به مهمترین نظریههایی که درباره تفسیر این حروف است، اشاره کوتاهی داریم.
اولین معنایی که برای این حروف بیان شده عبارت است از اینکه این حروف اشاره به اعجاز قرآن است که این نظریه بیش از سایر نظریهها طرفدار دارد و قابل فهم هم برای عموم مردم است.
در واقع قرآن کریم با آوردن این حروف در آغاز 29 سوره، به برهان آسمانی بودن این کتاب مقدس اشاره کرده که در شماری از آیات با صراحت این معنا بیان شده است.
این نظریه ریشه در دو روایت دارد؛ یکی از امام حسن عسگری(ع) نقل شده و دیگری روایتی است که امام رضا(ع) از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند.
روایت اول مرحوم شیخ صدوق در معانیالاخبار صفحه 24 نقل کرده که آمده است: قریش قرآن را تکذیب میکردند و سحر دانسته و میگفتند قرآن ساخته و پرداخته پیامبر(ص) است. خداوند خطاب به پیامبر(ص) میفرمایند: این کتابی که بر تو نازل کردیم از همان حروف مقطعه تشکیل شده است. اگر میگویید سحر است شما هم مانند آن بیاورید و از دیگران هم کمک بگیرید. خداوند تأکید کرد که اگر جن و انس جمع شوند، نمیتوانند مانند آن بیاورند.
روایت دیگر از امام رضا(ع) است که در معانی الاخبار صفحه 44 آمده است: همانا خداوند میفرمایند قرآن را نازل کردم با همین حرفهای متداول در بین اعراب. در ادامه هم به آیه 88 سوره مبارکه «اسراء» اشاره میکند.
خداوند سبحان با آوردن حروف مقطعه در آغاز برخی از سورهها اشاره به حقانیت قرآن کریم دارد. قرآن با آوردن این حروف به همه جهانیان میگوید حداقل یک سوره مانند آن بیاورید؛ اگر نتوانستید بیاوردید پس ساخته و پرداخته ذهن بشر نیست. تاکنون هیچکسی نتوانسته حتی سورهای مانند آن بیارود.
نظریه دیگر این است که حروف مقطعه رمزی است بین گوینده و شنونده یعنی خدا و پیامبر(ص) و اشاره به معارفی دارد مافوق فهم عموم مردم. پیامبر(ص) و اولیای ایشان میتوانند آن را بفهمند. بنابراین قابل فهم برای همه نیست. این نظریه ریشه در روایتی از امام صادق(ع) دارد که میفرمایند: «الم» رمز و اشارهای بین خدا و حبیب خداوند است. این رمز را با حروفی بیان کرده که از درک کسی که به آن بنگرد دور ساخته و سرّ آن را جز خودشان برای دیگری آشکار نساخته است.
نظریه سوم بخشی است از اسم اعظم خداوند. حروف مقطعه قسمتی از اسم اعظم خداست که از ترکیب آنها به دست میآیند. در معانی الاخبار صفحه 23 روایتی از امام صادق(ع) آمده است: اسم اعظم خداوند در قرآن تقطیع شده است. اقدام کردن برای تشکیل اسم اعظم اختصاص به پیامبر(ص) و امام (ع) دارد. مشابه این روایت از امام باقر(ع) هم نقل شده است.
احتمال چهارم، نشان توصیف خداوند سبحان است. بر اساس روایتی از امام صادق(ع) که در معانی الاخبار آمده است، داریم: حروف مقطعه علامت اختصاری یک جمله کامل است. خداوند متعال برخی از اسماء خود را در ابتدای برخی سورههای قرآن خلاصه کرده است.
یکی از اصحاب امام صادق(ع) درباره این حروف از ایشان میفرمایند: «الم» در ابتدای سوره مبارکه بقره؛ الف اشاره به «أنا»، لام اشاره به «الله» و میم اشاره به «ملک» است، من خدای فرمانروای جهان هستم. اما «الم» در سوره آل عمران معنای متفاوتی دارد و الف اشاره به «انا»، لام اشاره به «الله» و میم اشاره به «مجید» دارد.
مرحوم علامه طباطبائی درباره این روایات میفرمایند که این حروف بر این نامها دلالت دارند. در اینجا اختصاری است و مقصود این است.
پنجمین احتمال در مجمعالبیان داریم که از امام صادق(ع) روایتی آمده که میفرمایند: الم یکی از اسمای الهی است. این احتمال یعنی خدا چرا با این حروف قسم میخورد؟ میخواهد بگوید حروف مقطعه نمونهای است از الفبایی که خداوند به آنها سوگند میخورد. برای اینکه اهمیت انها را بیتان کند خداوند به «الم» قسم میخورد. میخواهد بگوید اینها نقش اساسی در فرهنگ دارد و اگر اینها نبود کتابی نوشته نمیشد و علم و تمدن بشر به وجود نمیآمد.
احتمال ششم اعجاز عددی است. عدهای از پژوهشگران حساب کردند به این نتیجه رسیدند که حروف مقطعه در آغاز هر سورهای آمده در مقایسه با سایر سورهها بیشتر تکرار شده است. مثلا سوره صاد، المص آمده است.
آرای دیگری هم وجود دارد که ضرورتی ندارد نقل کنیم و احتمال است. خاورشناسان هم فرضیههای مختلفی مطرح کردذند که سست است و نیاز به مطرح شدن ندارد.
مرحوم طباطبائی بعد از تبیین 11 احتمال میفرمانید هیچکدام انسان را قانع نمیکند. خودشان احتمالی را مطرح میکنند و میفرماید که اگر در سورههایی که با حروف مقطعه آغاز شده تدبر شود معلوم میشود این سورهها از حیث محتوا مشابه یکدیگر هستند.
اگر ما در این سورههای که با حروف مقطعه شروع شده مقایسه کنیم متوجه میشویم معارف و محتوای سورههایی که با «الم» یا «الر» آغاز شده مشابه هم هستند. این سورههایی که با این حروف آغاز شده رمزهایی است که خداوند قرار داده است.
در پایان ایشان به روایتی اشاره میکند و میفرمایند: هر کتابی برگزیدهای دارد که گزیده قرآن همان حروف مقطعه است. البته دلالت این روایت هم مورد بحث قرار دارد.
اینها مهم ترین احتمالاتی بود که درباره حروف مقطعه مطرح شده است. یک احتمالی دارد که همه این احتمالات هم درست باشد. جمع این احتمالات هم خودش یک احتمال است.
«ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ» ﴿بقره/ 2﴾ این کتاب شکی در آن نیست، هدایت است برای مردم با تقوا.
ذلک اشاره به دور است. مشارالیه ذلک چیست؟ ذلک الکتاب. کتاب که بعد از ذلک است چرا گفته آن بلکه باید بگوید این. چرا گفته آن؟ خداوند با اسم اشاره دور قرآن را خطاب میکند، اما چرا نفرمود هذا الکتاب؟
پاسخ اول این است که «ذلک» در این آیه به معنای «هذا» است؛ عدهای واژه شناسان احتمال دادند که اینجا ذلک به معنای «این» است.
پاسخ دوم این است که ذلک اشاره به کتاب تورات و انجیل است. خداوند در آیات متعددی اشاره به این معنا دارد که پیامبران گذشته بشارت داده بودند که پیامبری میآید که کتابی بر او نازل میشود. پیامبران گذشته به وضوح پیامبر(ص) را مثل فرزندان خود میشناختند. «ذلک» اشاره به کتابی است که وعده داده شده بود. یعنی آن کتاب موعود این است.
پاسخ سوم این است که ذلک اشاره به بخشی از قرآن است که در مکه نازل شده است.
شیخ طوسی بعد از اینکه این سه پاسخ را نقل میکند میفرماید که نظریه اول قویتر است چون به نظر مفسران نزدیکتر است. فخر رازی که متوفی قرن هفتم است، 7 احتمال عنوان میدارد که در آخرین آن میفرماید: قرآن حکمتهای بزرگی دارد که دست یافتن آنها بر انسان دشوار است.
قرآن هرچند از نظر ظاهری در دسترس انسان است اما حقایق آن دور از دسترس است به همین جهت «آن» گفته میشود. این احتمالی که در قرن هفتم مطرح شده را بسیاری از افراد عنوان میکنند که اشاره به معارف بلند قرآن کریم است.
در جلسه بعد تفسیر کتاب و ذلک الکتاب را عرض خواهیم کرد.