کد خبر: ۳۷۱۲۹۷
زمان انتشار: ۱۵:۲۲     ۲۵ فروردين ۱۳۹۵
یادداشت میهمان؛
ارسلان ظاهری بیرگانی
1- می‌گویند از روز اولی که در «میدان نبرد» مسئولیتی را عهده‌دار شد، ابتدا تمام توانش را به کار گرفت تا پاسخ این سوال را بدهد؛ «در میدان نبرد، در جبهه ما و جبهه دشمن، چه کسانی، در چه مکانی، چگونه و با چه ابزاری در حال جنگیدن و انجام وظیفه‌اند؟

سپس «اقدام و عمل» او در گام اول «راه‌اندازی یک مرکز رصد» بود، مرکزی که با اشراف اطلاعاتی دقیق در عرصه جنگ و شناسایی دقیق دشمن، حتی بعد از مدتی به او فهماند که در نبود «اطلاعات دقیق»، دو گروه از نیروهای خودی، مدت‌ها مشغول «خودزنی» بوده و  یکدیگر را «هدف» قرار می‌داده‌اند!

همین «اشراف اطلاعاتی»، در کنار «نبوغ» و «تفکر راهبردی»اش،  ظرف دو سال او را از یک «سرباز صفر» به یک «استراتژیست نظامی» تبدیل کرد و اوضاع را در میدان جنگ به سود ایران تغییر داد. به تعبیر رهبر انقلاب؛ «مسیرِ حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است! اینها معجزه‌ انقلاب است» آن جوان کسی نبود جز غلامحسین افشردی ملقب به حسن باقری که او را «چشم جبهه‌ها» می‌نامیدند.

نقل می‌کنند، روزی برای بازدید به «مقر فرماندهی» یکی از واحدهای عملیاتی تحت امرش رفته بود که چشمش به‌ نوشته‌ای افتاد: «۲۰ درصد اطلاعات + ۸۰ درصد عملیات = ۱۰۰ درصد پیروزی». کاغذ را از روی شیشه کَند و گفت: این فرمول غلط است. اطلاعات و عملیات مقوله‌ جداگانه‌ای هستند و من می‌گویم اطلاعات ۱۰۰ درصد است.

2- اقتصاد ما ضعف‌های اساسی دارد و دشمن با اشراف دقیق، می‌خواهد انقلاب را در «میدانِ اقتصاد» زمین گیر کند. در نوامبر 2014 موسسه آمریکن اینترپرایز گزارشی را با عنوان «Iran,s economy of Resistance» درباره میزان مقاومت اقتصادی ایران منتشر کرد. در این گزارش به صراحت از «تحریم‌های اقتصادی-Economic Sanctions» به عنوان قطعه‌ای از پازل «جنگ نرم - Soft War» غرب برای «تغییر حکومت در ایران» یاد شده و آمده بود؛ هدف از این فشارهای اقتصادی، فشار بر مردم ایران و ایجاد «سرخوردگی عمومی- Popular Frustration» و نهایتاً «قرار دادن مردم در مقابل نظام اسلامی» است. گزارش همچنین نتیجه می‌گرفت که این فشارها در صورت موثر بودن، می‌تواند منجر به «تظاهرات خیابانی- Street Protests» در ایران شود، چیزی شبیه آنچه در سال 88 رخ داد!

3- تقریباً شش سال از طرح «کلید واژه اقتصاد مقاومتی»، دو سال از «ابلاغ سیاست‌های کلان آن» و مدت کوتاهی از «نامگذاری سال 95» به «سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» از سوی رهبر انقلاب می‌گذرد، این یعنی ایشان «مقاوم‌سازی اقتصاد از درون» را بهترین و تنهاترین راه عبور اقتصاد ایران از این تنگنای تاریخی می‌داند و  به کرات گفته‌اند ما در یک «جنگ تمام عیار اقتصادی» به سر می‌بریم. اما فحوای کلام و مواضع معظم له نشان می‌دهد از «میزان تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی» به هیچ وجه راضی نیستند. و امسال در حرم رضوی فرمودند؛ « ما با دنبال کردنِ همین سیاست اقتصاد مقاومتی، به‌معنای عملی مسئله و اقدام عملی موضوع، می‌توانیم کشور را مصونیت‌سازی کنیم؛ می‌توانیم مصونیت بدهیم کشور را تا دیگر در مقابل تحریم به خودمان نلرزیم که ما را تحریم خواهند کرد.» سپس ده اقدام اساسی اقتصاد مقاومتی را برای نجات کشور برشمردند.

4- دولت روحانی 25 ماه عوامل اقتصادی را در «انتظار توافق هسته ای» نگه داشت ولی هنوز از «دیگِ برجام» آبی برای اقتصاد گرم نشده است. امروز اقتصاد ایران در شرایطی نه چندان مطلوب قرار دارد و بیش از این تحمل «انتظار و بلاتکلیفی» را ندارد، به چند دلیل؛

الف) گزارش مرکز آمار نشان از افزایش «آمار بیکاری» و «تعداد بیکاران» به بیش از «پنج میلیون نفر» دارد، یکی از مسئولین اقتصادی کشور اخیراً گفته است «هر ساعت 150 نفر به جمعیت بیکاران افزوده می‌شود!».

ب) «رشد اقتصادی» حدود یک درصد در کنار «رشد نقدینگی» 27 درصدی یک زنگ خطر است، اگرچه بانک مرکزی آمار مربوط به «حجم نقدینگی» و «رشد اقتصادی» در انتهای سال94 را هنوز اعلام نکرده است! و این موضوع انتقاد کارشناسان حامی دولت را نیز به دنبال داشته، اما بررسی‌های کارشناسی نشان می‌دهد، در سال گذشته رشد اقتصادی حدود یک درصد بوده و دولت روحانی که اقتصاد را با نقدینگی 470 هزارمیلیاردی تحویل گرفته بود، حجم نقدینگی را به بیش از «هزار تریلیون تومان» رسانده است، اولین سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که این حجم از نقدینگی در کدام بخش از اقتصاد در گردش است؟، آیا به بخش تولید رفته است؟، برای پاسخ کافی است «رشد حجم نقدینگی» را با «رشد اقتصادی» مقایسه کنید خواهید دید بخش اعظم نقدینگی هزار هزار میلیارد تومانی در بخش‌های غیراز تولید در جریان است و در صورت عدم نظارت و رصد، در شرایط خاص قابلیت هجوم به بازارهای مختلف را دارد و در پی آن عوارض زیانباری به بار خواهد آمد، شبیه آن چیزی که در سال‌های 90 و 91 رخ داد.

ج) افزایش میزان «بدهی دولت به بانک مرکزی» و «بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی» گویای آن است که این دو نهاد از محل «افزایش بدهی» امور می‌گذرانند و در واقع علت اصلی «رشد شدید نقدینگی» نیز همین موضوع است، کارشناسان این فرآیند در اقتصاد ایران را در کنار «توزیع نابرابر نقدینگی و درآمد»، به «انبار باروت» تشبیه می‌کنندکه تنها منتظر یک جرقه است و در صورت رخداد می‌تواند آثار زیانبار تورمی در اقتصاد به جای بگذارد!

5- رهبر انقلاب در دیدار نوروزی خود با مسئولان کشوری با اشاره به وظایف سنگین «قرارگاه اقتصاد مقاومتی» و «فرماندهی آن» فرمودند؛ «آقای جهانگیری (معاون اول رئیس جمهور) در نقش اداره‌کننده و فرماندهی قرارگاه این اقدام بزرگ، بنا است نقش ایفا کنند. بنده اصرار بر این معنا دارم که به‌معنای واقعی کلمه، فرماندهی صورت بگیرد».

6- اولین اولویت برای آقای جهانگیری به عنوان فرمانده قرارگاه اقتصاد مقاومتی این است که واقعا اعتقاد به این «جنگ تمام عیار اقتصادی» داشته باشند. ایشان باید از بن دندان به «استراتژی اقتصاد مقاومتی» معتقد و به الزامات آن پایبند باشند.

7- فرماندهی کردن، نیازمند داشتن «اطلاع و تحلیل دقیق» از «وضع موجود» و ترسیم درست «وضع مطلوب» در این جنگ اقتصادی است، برای این کار داشتن «یک مرکز رصد»، اولین گام اقدام و عمل ایشان به حساب می‌آید. همان طور که در ابتدای این سطور گفته شد، حسن باقری به مدد اطلاعات دقیق و مرکز رصدی که راه‌اندازی کرد، توانست معادلات جنگ 8 ساله را برهم بزند، لذا آقای جهانگیری نیز باید تمام تلاش خود را برای «تشکیل بانک‌های اطلاعات اقتصادی» متشکل از اطلاعات نهادهای اقتصادی گمرک، بانک، بورس، بیمه و ... به کار ببندد و هیچ کاری قبل از آن مثمر ثمر نخواهد بود.

8- متاسفانه برخی نهادهای اقتصادی در کشور هم‌اکنون فعالیت‌شان دقیقاٌ برخلاف اهداف اقتصاد مقاومتی است و به تعبیر دیگر در این جنگ اقتصادی، در حال «خـودزنی» هستند، اینها را باید شناخت و فکری به حالشان کرد، این کار نیز وظیفه «مرکز رصد» خواهد بود، به تعبیر رهبر انقلاب؛ «دستگاه‌ها، سیاستهایی دارند، کارهایی دارند، کارهای متعارف و معمولی دارند؛ نقش فرماندهی این است که ملاحظه کند ببیند کدام‌یک از این کارها در چهارچوب سیاست اقتصادی می‌گنجد، و کدام نسبت به اقتصاد مقاومتی بی‌تفاوت است، و کدام ضدّ اقتصاد مقاومتی است. اینها باید سنجیده بشود؛ آن دسته‌ اوّل تقویت بشود؛ دسته‌ دوّم، حتّی‌المقدور کشانده بشود به سمت اقتصاد مقاومتی؛ دسته‌ سوّم به‌طور کامل جلوگیری بشود».

9- «بخش تولید» ستون فقرات اقتصاد مقاومتی است که در سال‌های گذشته با ناملایمت‌های فراوانی دست و پنجه نرم کرده و امروز نیز واحدهای تولیدی حال و روز خوشی ندارند، اینکه در بخش تولید کشور دقیقاً چه خبراست؟، کدام بخش‌ها نیازمند دست‌گیری فوری‌اند؟، کدام بخش‌ها توان ادامه فعالیت دارند؟ و ... نیازمند رصد دقیق و موشکافانه است. لذا در یک جمله باید گفت اقتصاد مقاومتی برای تحقق اهدافش، «چشم بینا» می‌خواهد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها