حرفهای افشین پیروانی اولینش نبود، آخرینش هم نخواهد بود. او در برنامه نود فریاد زد و از کیروش دفاع کرد، دفاعی تمام قد، دفاعی سازمان دار. حرفهایش شیک بود و صحیح، او تاکید میکرد که کیروش نمی خواهد زمین کمپ را با خود به پرتغال ببرد. او این امکانات را برای تیم ملی ایران میخواهد.
این حرفهای درست اما پیش از این معکوس بود، پیش از آنکه پیروانی مدیر تیم ملی شود. او پس از بازی تیم ملی با اردن سیستم کی روش را سنتی خوانده بود، او پس از بازی با لبنان اعلام کرد: کیروش نتوانسته تغییری در فوتبال ایران به وجود آورد.
پیروانی یک بار هم در نقد کیروش گفت: اگر این سیستم خوبست چرا تیمهای بزرگ دنیا از آن استفاده نمیکنند؟
همین افشین پیروانی حالا که مسئول است، در مورد کیروش جور دیگری صحبت میکند، حالا همه دیگران روی هم به توان دو هم نمیتوانند در اندازهای باشند که از کی روش ایراد بگیرند.
اینکه درست میگوید یا غلط مهم نیست، اینکه کیروش امکانات و علم را برای تیم ملی ایران میخواهد هم حرفی نیست. حرف این است که چرا مفاهیم عوض میشوند؟
مقصر وجود دارد، تقصیر کاری همیشه هست اما این مقصر افشین پیروانی نیست، سازه غلط و پیچیده فوتبال در ایران است که منتقد را مدیر میکند و منتقد جدید را تشویق میکند که انتقاد کند و پست بگیرد.
سیستم فوتبال دیواری کشیده که درون و بیرونش صد و هشتاد درجه با هم فرق میکند. این دیوار است که شخصیت منتقدان را در میان مردم پایین آورده است و حرف هایشان را کم اثر کرده است. برخی تصور می کنند که منتقد فقط پست می خواهد، حق هم دارند که اینگونه فکر کنند چون منتقد پست میگیرد و بدتر از آن اینکه پست که گرفت دیگر منتقد نیست و فقط موافق است.
بحث البته بحث پیروانی نیست، حرف حرف سیستم غلط است که در حال از بین بردن ارزش حرفهای پیشکسوتان است و البته نابود کردن راهنمایی ها چرا که این راهنماییها همیشه یک مسیر را نشان نمیدهند و بسته به این که اینطرف دیوار باشند یا آنطرف راه متفاوت خواهد بود.