اما آقای خاص کشتی فرنگی ایران یک نکته را هم در لفافه گوشزد
میکند: «یادتان باشد تعاملم با مسئولان فدراسیون در جریان مرحله نهایی
انتخابی حساس میشود.»
او اما تاکید میکند شرایط تیمش در سال قبل از المپیک شرایط
دلخواهی نیست. بنا فراهم نشدن امکانات کامل برای فدراسیونهای المپیکی را
خندهدار میداند و معتقد است اگر قرار نیست به ورزشکاران المپیکی رسیدگی
شود، اصلا بهتراست پاداشی هم داده نشود.
* 12 سال است با کشتی ازدواج کردم
از او یک شروع متفاوت میخواهیم. بنا هم که
استاد تفاوتآفرینی است، خوب از پس این شروع برمیآید.
حاشیهای، متفاوت و انصافا جذاب تا بگوید: «چندی پیش از یکی از برنامههای
پربیننده تلویزیونی پیش من آمدند و گفتند میخواهیم راجع
به ازدواج با شما صحبت کنیم. مصاحبه کننده گفت از خواستگاریتان شروع
کنیم. مراسم خواستگاری شما از همسرتان چطور بود؟ در جواب گفتم والا من
خارج از کشور ازدواج کردم و اصلا مراسم خواستگاری نداشتم. مصاحبهکننده
گفت: این را نمیتوانیم پخش کنیم. مصاحبه کننده این بار گفت خب از زندگی
مشترکتان صحبت کنید که من در جواب گفتم طلاق گرفتهام. مصاحبهکننده باز
گفت این را هم که نمیتوانیم پخش کنیم. در جوابش گفتم هتر است برویم سراغ
یک سوال دیگر مثل نصیحت به جوانان...»(میخندد)
صحبتهای آقای خاص به این بخش که میرسد، به شوخی او میگوییم
با این خاطرهای که تعریف کردید، اگر قرار باشد نصیحتی به جوانان ایرانی
داشته باشید، شاید باید منتظر باشیم که بگویید جوانان ازدواج نکنند. اما
بنا توصیه دیگری به جوانان کشورش دارد: «ازدواج کردن واجب است.»
او سپس ادامه میدهد: «من اشتباه کردم که
خارج ازکشور ازدواج کردم. 2 ازدواج خارج از کشور داشتم با 2 خانم، یکی
آلمانی و دیگری از اسپانیا. اما فقط از همسر سابقم که اهل اسپانیا بود،
یک فرزند دارم. اما درنهایت جدا شدم و 12 سالی هست که با کشتی ازدواج
کردهام.»
* در کارم آدم کوچکی نیستم
بنا وقتی میگوید 12 سال تمام است که با کشتی ازدواج کرده، اصلا بیراه نگفته است. تمام وجودش وقف کشتی است. تمرینات شاگردانش را ریز به ریز و فرد و به فرد چک میکند. مثل عقاب بالای سر شاگردانش است. طوری آنها را زیرنظر میگیرد که انگار خودش درحال کشتی گرفتن است. با آنها خیز برمیدارد، غلت میخورد و سطحاش را به اندازه شاگردانش پایین میآورد تا درنهایت به ایراد کارشان میرسد و رفعاش میکند. کاری که کمتر مربیای در حین تمرین انجام میدهد.
خودش میگوید: «کار مربیگری پر از راز و رمز است. در همه دنیا خیلیها کار مربیگری میکنند ولی قرار نیست که همه فاکتورهای لازم را برای تبدیل شدن به یک مربی بزرگ داشته باشند. من نمیگویم آدم بزرگی هستم اما در کارم آدم کوچکی نیستم. این هم نیازمند وقت گذاشتن است.»
* میخواهم از خودم خاطره خوشی به جای بگذارم
«کار و زندگی من شده، کشتی. همیشه به شاگردانم میگویم تاریخ بهخودی خود ساخته نمیشود. این انسانها هستند که تاریخ را میسازند. پس چقدر زیباست که انسان حتی برای دنیای کوچکی مثل خانواده خصوصیاش هم یک تاریخ زیبا بسازد. حالا هر چقدر که دنیای آدمها بزرگتر میشود مسئولیتشان هم بیشتر میشود. من نمیخواهم در هر پست و مقامی که هستم، باشم صرفا برای اینکه باشم. چون چنین افرادی خیلی زود در کارشان میآیند و میروند. اما من میخواهم کاری کنم که وقتی رفتم، برای کسانی که با من بودند و زندگی کردند، از خودم یک خاطره خوش برجای بگذارم.»
* آرزو داشتم تیم ملی قبل از سال 2003 دست من بود
«آرزو داشتم تیم ملی کشتی فرنگی قبل از سال 2003 دست من باشد. تیمی که در آن افرادی چون اشکانی، پرویز زیدوند، حسن رنگرز، مسعود هاشمزاده، علی غریبی و بهروز جمشیدی حضور داشتند و تک بهتکشان یک دنیا استعداد بودند. قبل از اینها هم خیلیها بودند. تمام مربیان آنها زحمت کشیدند و آن کشتیگیران هم استعداد داشتند، اما چرا به آنچه باید در کشتی میرسیدند، نرسیدند؟ چرا کشتیگیران امروز به آنچه باید میرسند؟ خب یک علتی در آن نهفته است. شما به هیچعنوان نمیتوانید قاسم رضایی را از نظر قدرت جسمانی و کار تکنیکی با مسعود هاشمزاده مقایسه کنید. اما مسعود هاشمزاده نمیتواند مدال بگیرد ولی قاسم رضایی به طلای المپیک میرسد. آن موقع هم مربی بوده، هم کشتیگیر مستعد و هم این خانه کشتی اما خبری از مدال نبود، پس یک چیزی در این بین فرق کرده. من اجازه نمیدهم نکات ریز از دستم در برود.»
* 12 سال زحمت کشیدم تا شدم محمد بنا
اما اینکه محمد بنا رمز موفقیتش را در چه میداند، سوالی است که او در چند جمله به آن پاسخ میدهد: «رمز موفقیتم را در پشتکارم میبینم. همهچیزم کشتی است. هیچچیز را بالاتر از کشتی ندانستم. چون به فکری که داشتم ایمان و اعتقاد داشتم. روز اولی که آمدم، به شاگردانم گفتم ما میتوانیم مثل روسها باشیم. میتوانیم قهرمان المپیک شویم، ولی برای انجام این کار گذشت لازم است. من این گذشت را کردم و 12 سال تمام وقت و زندگیام را روی کشتی گذاشتم و نتیجهاش را هم گرفتم. خودم الان محمد بنا هستم که شما میآیید و به عنوان فردی که میشود با او مصاحبه کرد، با من مصاحبه میکنید. مردم هم دوستم دارند. پس این نشان میدهد که طی این 12 سال جواب مثبتی از وقت گذاشتن روی کشتی گرفتهام. همه مربیان هم میتوانند این کار را انجام دهند.»
* فکر نمیکنم آنچنان هم خاص باشم
همین از خودگذشتگیها بود که باعث شد از محمد بنا یک آقای خاص تمامعیار برای کشتی فرنگی ایران ساخته شود. خودش اما میگوید: «اعطای لقب آقای خاص به من کار هادی عامل(گزارشگر با سابقه کشتی) بود. فکر نمیکنم آنچنان هم خاص باشم. بالاخره این لقبی است که به من نسبت دادهاند دیگر.»
اما اینکه از نظر بنا، او خاصتر است یا خوزه مورینیو سرمربی اسبق چلسی، سوالی است که یک جواب خاص دارد: «خوزه مورینیو برای خودش خاص است و من برای ایران خاص هستم.»
بنا ادامه میدهد: «مثلا آن زمانها که روزهای اوج شهرت مالدینی بود، ما هم یک مالدینی ایرانی داشتیم به اسم رضا شاهرودی. هر ورزشکار معروف خارجی، یک مشابه ایرانی هم داشت. حالا آقای خاص خارجی خوزه مورینیوست و ایرانیاش هم محمد بنا.»
* پرونده قهرمانی آسیا بایگانی شد
مسابقات قهرمانی آسیایی درحالی با قهرمانی فرنگیکاران ایران به اتمام رسید که بنا پرونده این رقابتها را مختومه میداند: «مسابقات قهرمانی که در سال قبل از المپیک برگزار میشود، صرفا برایمان یک مسابقه قهرمانی آسیاست و بس. چون هدف بزرگتری دارم. پرونده این رقابتها را بایگانی میکنیم و در ویترین افتخاراتمان میگذاریم. الان راهمان را برای المپیک شروع کردهایم و در حال ادامه دادن هستیم.»
* شرایط برای المپیک چیزی نیست که دلخواهم باشد
«مسابقات گزینشی قزاقستان(27 اسفند)، مهمترین مسابقه پیشرویمان طی این 5 ماه است. مسابقات روز اول با کشتی حمید سوریان شروع خواهد شد که اتفاق خوبی است. چون پیروزی او میتواند به 2 کشتیگیر دیگر روحیه دهد. انشاءا... 3 سهمیه باقی مانده را در قزاقستان میگیریم و برمیگردیم. بعد از آن، مسابقات جامجهانی (به میزبانی شیراز) را در پیش داریم و بعد هم المپیک. در حالحاضر سعی میکنیم شرایط را برای بچهها خوب نشان دهیم اما شرایط برای المپیک آنچیزی که دلمان میخواهد نیست.»
* دولت قبل بیشتر به ورزش توجه میکرد
«شرایطی که تیم ملی کشتی فرنگی قبل از شروع المپیک 2012 داشت، شرایط کاملی نبود اما باز خیلی بهتر از شرایط فعلی بود. چون اهمیتی که دولت آن زمان به ورزش میداد، خیلی بیشتر از حالا بود. البته میدانم یکسری مشکلات اقتصادی در کشور وجود دارد که اذیتکننده است. دولت هم بیشتر توجهاش روی مسائل اقتصادی، امور خارجه و جریانات سیاسی موجود متمرکز است. لذا آنطور که باید به ورزش توجه نمیشود. اما من فکر میکنم هیچچیزی جز ورزش و پیروزی در المپیک نمیتواند مردم را خوشحال کند. پس دولت طی 6، 7 ماه باقیمانده تا المپیک باید نسبت به چند رشته المپیکی که میتوانند دل مردم را شاد کنند، نظر خاصی داشته باشد. ما هیچوقت خواسته بیجایی نداشتیم اما فکر میکنم در حال حاضر به همان خواسته معمولمان هم توجه نمیشود.»
* آقای دولت جایزه 300 سکه را بیشتر کن
«خیلی خندهدار است که امکانات کامل را در اختیار فدراسیونها قرار نمیدهند. این عدم رسیدگی باعث میشود از نظر روحی، شرایط ورزش کشورت افت کند. بعد هم خودت میگویی که از نظر مدالی 5/4 الی 5 مدال حداکثر در المپیک میگیری. آقای دولت، اگر شما فکر میکنی حداکثر 5 مدال در المپیک میگیریم، حداقل بیا و جایزه300 سکهای که برای مدالآوران المپیک در نظر گرفتهای را بیشتر کن. من آدم مادیای نیستم و راجع به خودم حرف نمیزنم. من دارم راجع به یک نگاه قشنگتر به ورزش حرف میزنم. نگاهی که میتواند تشویقی بوده و تاثیر مثبتی در پیشبرد اهداف المپیک داشته باشد. فکر نمیکنم جوایزی که برای مدالآوران المپیک در نظر گرفتهاند، کارشناسی شده باشد. از طرفی وقتی شما امکانات المپیکی را فراهم نکردهای و شرایط هم خوب نیست، اگر300 سکه هم به عنوان پاداش در نظر بگیری، اتفاقی نمیافتد چون وقتی کسی نمیتواند مدال بگیرد، این300 سکه را به چه کسی میخواهی بدهی؟ پس چه بهتر است هزینه این جوایز را تا قبل از شروع المپیک صرف تهیه امکانات برای ورزشکاران کنی. حال این هزینه میشود30 میلیارد یا100 میلیارد. چه اشکالی دارد؟»
* پاداش ندهیم بهتر است
«من نمیگویم بیا و فقط برای کشتی فرنگی یا آزاد هزینه کن. ما الان در بین زنان المپیکیمان افرادی داریم که شانس مدالآوریشان در ریو زیاد است. مثل الهه احمدی که شانس مدالآوریاش در ریو خیلی زیاد است. او در المپیک قبل ششم شد و الان هم نفر اول رنکینگ تیراندازی است. او میتواند مدال المپیک را بگیرد و فقط نیازمند توجه است. نجمه خدمتی هم همینطور. الان توجه خاصی به لیلا رجبی نمیشود و همین مسئله باعث افت رکوردهای او شده. اگر قرار نیست به این مسائل توجه کنیم بهتر است پاداش هم ندهیم. بهتر است اول از همه به ورزشکارانمان رسیدگی کنیم. از طرفی پاداشهای المپیک باید بالای1000سکه باشد؛ آن هم برای ورزشکاری که در این موقعیت میتواند برای ایران مدال بگیرد. به طلا بودن مدال کاری ندارم، صرف مدالآوری در المپیک حداقل1000سکه جایزه دارد.»
* مشکلات اقتصادی در حدی نیست که نشود 4 فدراسیون المپیکی را حمایت کرد
«قبول دارم که دولت قبل شرایط اقتصادی بهتری داشت. ما همه جوره نوکر دولت و مردم هستیم اما من میگویم هرکاری یک استانداردی دارد. اوج ورزش دنیا، المپیک است که 4 سال یکبار برگزار میشود. پس اگر ما جلوی برخی هزینهها را بگیریم و به جای آن برای المپیک خوب هزینه کنیم، خوب هم نتیجه میگیریم. درست است که در حالحاضر کشور با مشکلات اقتصادی مواجه است اما آنقدر نیست که ما نتوانیم 3، 4 فدراسیون المپیکی را حمایت کنیم.»
* اختیارات تام گذشته را ندارم
گذشته از مشکلات اقتصادی، محمد بنا همیشه تاکید داشت برای کسب موفقیت نیازمند داشتن اختیارات تام است. اینکه در فدراسیون رسول خادم چقدر دست او باز است، سوالی است که در پاسخ به آن میگوید: «قدیمترها اختیاراتم یک مقداری تامتر بود.(میخندد) ولی الان دیگر اینطور نیست. ما یک شورای فنی داریم متشکل از 6، 7 نفر از بزرگان کشتی کشور که درکنارشان رئیس فدراسیون هم هست و ما باید به اینها جوابگو باشیم. یک وقتی بود که من میگفتم میخواهم فلان کشتیگیر به مسابقات جهانی برود. حرفم همان بود و بس. اما الان دیگر نمیتوانم این را بگویم. باید بروم و به شورای فنی توضیح بدهم به چه دلیل میخواهم فلان کشتیگیر به فلان مسابقه برود. اگر آنها قانع شوند و در شرایط حساس المپیکی برای مسائل فرآیند انتخابی تبصره قائل شوند، آن وقت با درخواست من موافقت میکنند.»
* خادم برخی مواقع اعمال نفوذ میکند
وقتی به بنا میگوییم به نظر شما شورای فنی کشتی فرنگی صلاحیت لازم برای تشخیص مسائل را دارد، میگوید: «شورای فنی متشکل از افرادی است که یک زمانی سرمربی خود من بودند. افرادی چون ملاقاسمی، هوری و علیآبادی. برخی از اعضای شورای فنی هم که همدورههای من در تیم ملی بودند مثل مشتاقی، دلیریان، لرستانی. اینها بدون تعارف افراد منطقی هستند.»
اما اینکه آیا نظرات رسول خادم غالب بر منطق شورای فنی هست یا خیر، سوالی است که بنا در پاسخ به آن با خنده میگوید: «غالب بودن نظر خادم که جای خود را دارد. تفکرات آقای خادم غالب بر همه هست. البته شوخی میکنم. در زمانهای لازم شورای فنی تشکیل میشود و اگر 4 نفر از آنها صحت یک موضوع را تایید کنند، خادم هم دیگر چیزی نمیگوید. البته نمیتواند که بگوید چون شورا تصمیم گرفته ولی بعضی مواقع اعمال نفوذ میکند.»(میخندد)
* در مرحله نهایی انتخابی باید دید تیغ من بیشتر میبرد یا خادم
به بنا میگوییم هدف ما هم این است که بدانیم خادم در تصمیمات شورای فنی اعمال نفوذ میکند یا خیر و اگر اینطور است، شما چطور با این اعمال نفوذ کنار میآیید؟ چون چنین شخصیتی ندارید. او میگوید: «بعد از المپیک لندن و طی 3 سال و نیم گذشته همه جور مربی و سرمربی آمدند و رفتند. 3 سال و نیم تمام وقت تلف شد. آخر چه شد؟ دیدند که چارهای ندارند و دوباره به سراغ من آمدند. آن هم در این موقعیت حساس. لذا تشخیص داده شد در این موقعیت حساس باید با هم تعامل داشته باشیم. یک مقدار از طرف من، یک مقدار هم از طرف آنها تا مشکلی پیش نیاید. شکر خدا تا الان هم مشکلی پیش نیامده. اما یادتان باشد از این بعدش حساس میشود. چون ابتدا مسابقات گزینشی را در پیش داریم و بعد از آن فدراسیونیها میخواهند فرآیند نهایی انتخابی را درنظر بگیرند. آنجا دیگر موقعیتی است که باید ببینیم تیغ چه کسی بیشتر میبرد و زورش بیشتر میرسد.»
* این بار اگر قهر کنم مردم مرا میکشند
اما آیا بنا در مرحله نهایی انتخابی زیر بار فرآیند مدنظر فدراسیون میرود؟ خودش میگوید: «اگر در یک موقعیت زمانی خاص کاری به نفع کشتی باشد، حتی اگر به من بگویند10 نفر را هم جابهجا کن میگویم، چشم. نوکرتان هستم. من با تفکراتم زندگی میکنم. تفکراتم تفکرات جاهطلبانه بود اما نه جاهطلبانه شخصی. تفکرات جاهطلبانهای بوده که کشتی فرنگی را به این نقطه رسانده. سعی میکنم افراد را با دلایل منطقی قانع کنم که انجام یکسری از کارها در این مقطع از زمان به نفعمان است. فکر هم میکنم هر آدمی که عقل داشته باشد، حرف منطقی را قبول میکند.»
به بنا میگوییم اگر حرف منطقیتان مورد قبول واقع نشد چه میکنید، میگوید: «با سر میروم توی دیوار.»
به او میگوییم یعنی قهر نمیکنید که میگوید: «قهر نمیکنم. اگر این بار قهر کنم فکر میکنم مردم به در خانهام بیایند و مرا بکشند. واقعا میگویم. چون سری قبل در زمان برگزاری مسابقات جهانی اصلا من طوری نرفتم که شرایط بههم ریخته شود. مربیانم را گذاشتم ماندند و به کشتیگیرانم هم گفتم بمانند. ما که رفتیم اوضاع بههم ریخت و همه کاسهکوزهها را سر من خراب کردند. طوری که تا یک سال کسی جرات نداشت اسم مرا به زبان بیاورد. مرا به عنوان خائنی جلوه دادند که درست در زمان برگزاری مسابقات جامجهانی تهران، آن هم در شرایطی که تیمهای خارجی به ایران آمده بودند، تیم ملی را رها کردهام. الان در آستانه المپیک ریو اگر بزنند و 100 جای سرم را هم بشکنند، میگویم بیایید همه سرم را بشکنید اما من جایی نمیروم.»
* اختیاراتم را گرفتند من هم رفتم
اما اینکه چه شد محمد بنا علیرغم اینکه به احمدینژاد رئیسجمهوری وقت ایران قول داده بود در راس سرمربیگری تیم ملی کشتی فرنگی بماند، اما به یکباره تصمیم به رفتن گرفت، موضوعی است که بنا در توضیح آن میگوید: «در آن زمان حرفی از رفتن و قهر من نبود. تازه المپیک لندن برگزار شده بود و قبل از المپیک من اعلام کرده بودم که آدمهای بزرگی را کنار خودم داشتم و فکر میکنم اگر من بخواهم بروم، این آدمها بتوانند تیم ملی را اداره کنند. گفتم بعد از10، 12 سال که کار کردهام، دیگر خسته شدهام و میخواهم کنار بنشینم و لذت ببرم. اصلا آن زمان حرفی از قهر نبود که قهر کنم. این مصاحبه را آقای احمدینژاد شنیده بود که طی مراسم تقدیر از مدالآوران المپیک به من گفت که تو نباید بروی. من هم گفتم چشم ولی به شرطها و شروطها. تیم محمد بنا قهرمان المپیک شده. پس اگر قرار است بنا بماند، باید به آنهایی که10 سال با او بدبختی کشیدند و بنا به آنها قول داد که بمانید چون چنین میشود و چنان، توجه شود. من برگشتم و دیدم چیزی که فرق نکرده هیچ، تازه یکسری از چیزهایی هم که داشتیم را هم دارند از ما میگیرند. مثل اختیاراتم. چون در زمان خطیب هم رسول خادم در فدراسیون بود دیگر. سر همین مسائل من گفتم نه، نمیمانم.»
* تشخیص با من است نه هیچکس دیگر
«اگر احساس کنم کشتیگیری نیاز به مسابقه دارد، کسی نمیتواند تغییری در نظرم ایجاد کند. به خصوص در سالهایی که اختیارات کامل داشتم، کسی نمیتوانست روی حرفم حرف بزند. اما همین 2 سال پیش در زمان خادم در جریان مسابقات جام زیمباتلی مجارستان(که امسال اجازه شرکت به شاگردانم را ندادم) اسم حمید سوریان را داده بودم که به مسابقات برود. اما روز آخر دیدم حمید ساکش را برداشته و دارد میرود. به او گفتم کجا میروی؟ گفت آقا من مریضم. نمیتوانم به مسابقات بروم. به او گفتم برگرد. شما میروی و مسابقه هم میدهی. رفت. طلا هم گرفت و برگشت. یعنی اگر تشخیص بدهم کشتیگیری باید در مسابقهای کشتی بگیرد، باید آن اتفاق بیفتد. اما اگر صلاح بدانم فلان کشتیگیر به فلان مسابقه نباید برود، اگر زمین و زمان هم جمع شوند، باید حرفم را عملی کنم. حال میخواهد پروتکل باشد یا هر چیز دیگر. تشخیص با من است، نه با هیچکس دیگر.»
* بنا باید بمیرد اگر کشتیگیری بخواهد برای خودش تمرین کند
وقتی به بنا میگوییم شایعاتی که درخصوص تمرینات انفرادی حمید سوریان به گوش میرسد و حتی گفته میشود او اگر دوست داشته باشد با دیگر کشتیگیران تمرین میکند، در غیر اینصورت خصوصی تمرین میکند، به شدت میخندد و میگوید: «یک زمانهایی از برخی شایعات خندهام میگیرد. مثلا زمانی که من قهر کرده و رفته بودم یکی از کشتیگیران که نمیخواهم اسمش را بیاورم به من گفت آقا میخواهی صحبت کنم شما برگردی؟ به او توپیدم و گفتم محمد بنا باید بمیرد اگر روزی بیاید که یک کشتیگیر بخواهد باعث برگشتن او برسرکارش شود و بمیرد محمد بنا اگر روزی یک کشتیگیر بخواهد برای خودش کار کند. حال این کشتیگیر هر کسی که میخواهد باشد. بزرگتر از حمید سوریان که نداریم. سوریان خودش یک سمبل اخلاق است، نه در رفتار با من، بلکه با کادرفنیهای قبلی هم همیشه با احترام رفتار کرده. او همیشه احترام بزرگترها را نگه داشته و الان هم دارد روی برنامهای که برای او در نظر گرفته شده کار میکند.»
* هر وقت اختیار تام داشتم نتیجه مثبتی به دنبال داشته
بنا لابهلای صحبتهایش تاکید میکند که دوران اختیارات تامش در عرصه سرمربیگری به زمان ریاست طالقانی بر فدراسیون کشتی برمیگردد: «در زمان ریاست محمدرضا طالقانی بر فدراسیون کشتی اختیار تام داشتم. هر زمانیکه در فدراسیون کشتی کار کردم، چه زمان طالقانی و چه زمان یزدانیخرم و چه بعد از آن، هر زمان که احساس کردم اختیارات لازم را ندارم، رفتم. چون من با تفکرات خودم زندگی میکنم. یک زمان صلاح میدانم خلاف جهت آب شنا کنم. اگر همه از یک طرف میدوند، من از یک طرف دیگر میدوم. همیشه سعی کردهام استقلال کاریام را حفظ کنم. هیچوقت از اختیاراتم سوءاستفاده نکردم و هر وقت اختیار تام داشتم، نتیجه مثبتی به دنبال داشت. چیز بدی نبود.»
* غلام محمدی مربی خیلی خوبی است
اگر اختیارات تام محمد بنا را غلام محمدی داشت، چه اتفاقی در کشتی آزاد میافتاد؟ بنا میگوید: «غلام محمدی، مربی خیلی خوبی بود. البته این را بگویم همانطور که طالقانی مرا وارد عرصه مربیگری کرد، رسول خادم هم غلام محمدی را به عرصه مربیگری آورد. چون در زمان فدراسیون طالقانی، رسول خادم مدیر تیمهای ملی بود. بعدها هم که یزدانیخرم رئیس فدراسیون شد، غلام محمدی را به عنوان سرمربی تیم ملی کشتی آزاد انتخاب کرد. او طی 3، 4 سالی که سرمربی بود، همراه با محسن کاوه (مربی تیم ملی) نتایج درخشانی گرفتند. محمدی از مربیان خیلی خوبی بود که متاسفانه نشد در این فدراسیون به کارش ادامه دهد.»
وقتی به او میگوییم لابد آقای خادم صلاح دیده که چون خودش محمدی را آورده، خودش هم او را بردارد، بنا میگوید: «این تصمیمی است که رسول خادم به عنوان رئیس فدراسیون گرفته. بالاخره هرکسی یکسری تفکراتی دارد. خیلیها تفکرات مرا دوست ندارند. خیلیها اصلا خود مرا دوست ندارند. این خیلیها منظورم افراد حاضر در حرفه خودمان است. مثلا در تفکرات من این جا افتاده که همیشه ایرج اسفندیاریفرد باید باشد. اگر جمشید خیرآبادی بود، باید درکنارم باشد. همین فرهاد اسماعیلنژاد وقتی من نبودم هزار جور ناسزا در جریان مصاحبههایش به من گفت ولی او هم باید درکنارم باشد. این رفاقت نیست. اگر بنا به رفاقت باشد،40 سال است که با رشید محمدزاده رفیق هستم. او کسی است که همه مربیان فرنگی را مربی کرده اما چرا الان درکنارم نیست؟ چون من رفیقباز نیستم و میدانم او فقط به درد مقطع نوجوانان میخورد. غلام محمدی هم مربی بسیار موفقی است اما تشخیص خادم این است که او نباشد.»
* علیاکبری نان خشک هم میخورد قهرمان المپیک میشد
بنا میگوید آرزو داشته تیم ملی قبل از سال 2003 دست او بود. تیمی که علی غریبی و خیلیهای دیگر را در ترکیب داشته. نام علی غریبی که به میان میآید، یاد 3 دوپینگی محروم(مادمالعمر) کشتی فرنگی میافتیم؛ غریبی، امیر علیاکبری و طالب نعمتپور. اما استراتژی بنا برای مهار دوپینگ در بین شاگردانش در سال قبل از المپیک چیست؟ خودش میگوید: «دوپینگ در سراسر دنیا وجود دارد اما نگاه ما به دوپینگ یک نگاه جنایتکارانه است. همین که فردی را از رشتهای که به خاطر آن دوپینگ کرده، محروم میکنیم یعنی بدترین مجازات. دیگر نمیتوانیم سر فرد دوپینگی را ببریم که. من همیشه میگویم امیر علیاکبری اگر نان خشک هم میخورد قهرمان المپیک میشد. اما وقتی مسئله دوپینگ به میان میآید مردم فکر میکنند علیاکبری قد یک خودکار بوده و با زدن آمپول دوپینگ این قدر شده. نه بابا اینطور نیست. اگر قرار بود این آمپولها کاری کند، بچههای همه داروخانهچیها قهرمان المپیک بودند. ورزشکاران ما الان قربانیان دوپینگ هستند. نوع دوپینگی که در ایران است30 سال پیش در کشورهای پیشرفته انجام میشد. الان دیگر دوپینگ شکلهای دیگری دارد. هر چقدر هم که شما اطلاع رسانی کنید، فایدهای ندارد. تا زمانی که ورزش قهرمانی وجود دارد مسئله دوپینگ هم وجود دارد.»
منبع: خراسان ورزشی