سرویس سیاسی پایگاه 598 - هزاران اتفاق سیاسی هم زمان، هر روزه در سراسر جهان به وقوع می پیوندد. که ممکن است تنها بخش اندکی از آنها در عین موضوعات مختلف در هماهنگی کامل با یکدیگر روی دهند.
شاید اگر در گذشته برخی سلسله رویدادهای داخلی را که با سر و صدای زیادی همراه بودند، معلول تصمیمات و عللی غیر از آنچه در روال جاری کشور اتفاق افتاده معرفی میشد، حتی با ارائه چندین دلیل مستند و قطعی باز هم باور آن برای عموم کمتر مطلع به سختی صورت میگرفت، یا اصلا پذیرفته نمیشد. اما به نظر میرسد اکنون شم سیاسی مردم و آشنایی آنان از قواعد بازی تصمیمگیران برای سرنوشت جهان البته به ادعای خویش آنچنان بالا رفته که حتی قادرند تا چندین حرکت بعد این بازی را پیش بینی کنند. برای اثبات این مدعا دو حادثه مهم در عرصه بین المللی را مرور می کنیم.
کسب 50 درصد از کرسیهای مجلس ملی مصر توسط اخوان مسلمین که با احتساب بقیه ی گروههای اسلام خواه جمعا 70درصد مجلس ملی مصر را تشکیل میدهند؛ و تحریم خرید نفت ایران توسط کشورهای اروپایی -با پذیرش مشروط برخی کشورها عضو اتحادیه اروپا- از جمله رویدادهای همزمانی است که در ظاهر نمیتوانند ارتباطی خاص با یکدیگر داشته باشند.
ممکن است برای اکثر مردم کشورهای اروپایی این سوال مطرح شود، در حالی که اکثر دولتمردان اتحادیه اروپا مردم کشورهای خود را به آمادگی برای رویارویی با یک ریاضت اقتصادی بلند مدت فراخوانده اند، دوکشور رسما اعلام ورشکستگی کرده و چندین کشور دیگر در آستانه آن قرار داردند، هر هفته بسیاری از شرکتها بدلیل وضعیت بداقتصادی دست به اخراج بخشی از کارمندان خود میزنند و اتفاقات دیگری از این دست، که همه خبر از یک وضعیت نه چندان مطلوب دارند، خرید نفت از یک کشور بزرگ صادر کننده نفت در جهان، با وضع موجود، چه خطر و تهدیدی برای کشورشان دارد، که تصمیم گیرندگان کشورشان برای جلوگیری از آن مجبور به این عمل شده اند؟ «به خطر افتادن منافع رژیم جعلی سرزمینهای اشغالی فلسطین در منطقه» شاید تنها جوابی باشد که سیاسیتمداران به عنوان دلیل این تصمیم، میتوانند برای مردم کشور خود اقامه کنند.
اما این موضوعی نیست که بتواند به این سرعت سران اتحادیه اروپا را به جمع بندی برای تصویب تحریم خرید نفت از ایران برساند، پس باید عاملی در بیرون از اتاق فکر اروپا با اعمال فشار نمایندگان کشورهای اروپایی در اتحادیه را به این جمع بندی اجباری رسانده باشد. حال این سوال باقی مانده که این ماجرا چه ارتباطی با نتایج انتخابات مجلس مصر دارد؟ نگاهی به مواضع نماینده اخوان مسلمین مبنی بر به رسمیت نشناختن پیمان کمپدیوید و به تبع آن اسراییل غاصب و جلوگیری از صدور-بخوانید به یغما رفتن- نفت ارزان قیمت مصر به سرزمینهای اشغالی؛ میتواند پازل این سلسله حوادث در ظاهر بیارتباط را به هم متصل کند. تنها قسمت باقی مانده سهم ایران اسلامی از به خطر افتادن رژیم منحوس و غاصب اسراییل است که سزای آن اینچنین تصمیم ضرب اجلی را در پی دارد. پرداختن به سهم ایران اسلامی در به خطر افتادن منافع و بقای رژیم اشغالگر قدس، نیاز به به فرصتی دیگر برای بررسی همه جانبه و گسترده دارد، اما فشار لابیهای صهیون برای به اجماع رساندن نمایندگان کشورهای اروپایی به خوبی نمایانگر واقعیتی بزرگ است: «نقش تفکر شیعی ایران اسلامی در تحولات و بیداری مردم منطقه».
البته مردم هوشیار ایران یکبار دیگر نیز دولت کودککش اسراییل را اینچنین خشمگین کرده بودند ؛ در آن زمان تراسهای اقتصادی یهود، اوباما را مجبور کردند در اقامتگاه تعطیلات سال نو خود، تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران -که از شش ماهه آینده قابل اجراست!- را امضا کند. اینبار نیز که خبر به دست گرفتن اکثر کرسیهای مجلس مصر توسط اسلامخواهان ضد اسراییل مصری، مانند پتکی بر سر این رژیم جعلی -که هرروز پایههای بر ظلم بنا شده خود را لرزانتر میبیند- فرود آمد؛ آنان را مجبور به شروع عملیاتی زودرس کرد.
طبق نظر اکثر کارشناسان تحریم خرید نفت ایران به دلیل در دست داشتن گزینه هایی مانند بستن تنگه هرمز و استراتژی «اگر ایران نفت نفروشد، هیچ کشور خاورمیانه نفت نمی فروشد» غیر ممکن و صرفا یک اقدام نمایشی است. این اقدام که با عملیات روانی- تبلیغاتی شدید دستگاه رسانه ای همراه است، با ایجاد شوک در بازار و القای کمبود مواد غذایی حیاتی در آیندهای نزدیک به مردم، و درپی آن هجوم مردم برای خرید اجناس با قیمت های نجومی و ذخیره آنها ، موجی از نارضایتی، ترس و بد بینی به نظام را می توانست درپی داشته باشد، اما به دلیل فرصت کم برای همراه کردن سایر کشورهای جهان، و ایجاد سپرهایی دفاعی جهت کم کردن ضررهای این تصمیم برای اقتصاد در حال بحران خود، قطعا راهی از پیش نخواهد برد. پس تحریم خرید نفت از ایران که اروپا در جهت نشان دادن هماهنگی خود با امریکا- البته تحت فشار- آن را به تصویب رساند، آخرین تیری بود که غرب علیه ایران میتوانست در کمان قرار دهد و در صورت به هدف نرسیدن این تیر، مردم کشورهایی اروپایی این کمان قدرت را برای همیشه از دست سیاستمداران وابسته خود خواهند گرفت. پس در حقیقت چون این عملیات زودرس غربیان، محکوم به شکست است گویا سران کشورهای اروپایی حکم عزل خود را امضا نمودهاند.
در پایان نکته ای در باره بازخورد این اقدامات در ایران قابل تامل میباشد. همانند شوک غیر معمولی که پس از امضای تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی توسط اوباما در بازار ارز و طلا، رخ داد و نشان از هماهنگی برخی عوامل داخلی با سیاستهای روانی دشمن داشت، پس از رسانه ای شدن تصمیم اتحادیه اروپا، این حادثه دوباره اتفاق افتاد. و همزمان دستگاههای رسانه ای وابسته به سرویسهای اطلاعاتی امریکا و انگلیس- صدای امریکا و بی بی سی- شروع به شایعه پراکنی درباره قحطی قریب الوقوع در ایران تحت عنوان بحث کارشناسی! کردند. از همین رو، عدهای معدود، که روزها را جلوی ماهواره شب میکنند؛ ضمن باور دروغ های خنده دار بوقهای تبلیغاتی غرب، برای نجات خانواده خود از گرسنگی به خرید اجناس حیاتی اقدام کردند که البته پس از ورود به جامعه و دیدن مردمی که وقعی به ناله های دشمنان نگذاشته اند، با حالت پشیمان و ناراحت از اینکه یکبار دیگر به بازی گرفته شده اند به خانه بازگشتند.
شکی نیست که این شوکهای اقتصادی در کوتاه مدت و میان مدت برای کشور ایجاد زحمت هایی میکند و مسئولین میبایست با تلاش شبانه روزی برای هرچه کمتر کردن آثار ناشی از این اقلامات کینه توزانه دشمن در بلند مدت، راهکاری باندیشند؛ و با درمیان گذاشتن آن قسمت از راهکارهایی که قابل بیان است، مردم بصیر و خستگی ناپذیر ایران اسلامی را در این جهاد اقتصادی بیش از پیش به صحنه بیاورند. همانطور که همیشه بیان شده گرچه تحریم ها کشور ما را به زحمت میاندازد اما همیشه این تحریم کنندهها بودهاند که ضرر کرده اند. و چه زحمتی شیرینتر از زحمت تلاش برای جهادی که در پاسخ به ندای نائب امام عصر(عج) صورت گیرد. آیا این عمل نیک -که منجر به آمادگی جهان جهت پذیرش آخرین ذخیره الهی برای به سعادت رسانیدن همه بشریت است - سزایی جز تعجیل در ظهور حضرتش در پینخواهد داشت؟