به گزارش پایگاه 598 به نقل از روزنامه شهروند، مردی که متهم است در اقدامی جنونآمیز زن ایرانی را در
آلمان شکنجه کرده، برای سومینبار مقابل سه قاضی جنایی تهران قرار گرفت و
اینبار درحالی که اشک میریخت، ابراز پشیمانی کرد. این درحالی است که شاکی
بهدلیل عدم حضور در ایران و با توجه به نظریه پزشکی قانونی که موضوع قصاص
را تنها منوط به حضور شاکی دانسته بود، درخواست دیه کرده است.
نخستینبار روز نهم آبان سال ٩١ خبر این شکنجه هولناک در رسانههای آلمان
منتشر شد و همه از شکنجه خطرناک زن ایرانی در محله «شونهبرگ» برلین خبر
میدادند. این زن که بهطور کل صورتش زیر شکنجههای وحشتناک نابود شده بود،
پس از این مجروحیت در بیمارستان بستری شد و بعد از آن رسانههای آلمان این
خبر تلخ را منتشر کردند.
در ادامه کارآگاهان پلیس وارد ماجرا شدند و تحقیقات خود را دراینباره
آغاز کردند. تجسسهای ماموران نشان داد این زن بنفشه ٢٦ ساله نام دارد و به
همراه دختر کوچکش در این خانه زندگی میکرده است. ماموران در ادامه
دریافتند که او از سوی پسر مورد علاقه خود به شدت مورد شکنجه و ضرب و شتم
قرار گرفته است. همچنین مشخص شد که هویت متهم امید نام داشته و تابعیت او
هلندی و اصلیتش ایرانی-عراقی است.
تحقیقات پلیسی نشان میداد، مظنون از طریق صفحات اینترنتی با زنان
ایرانیتبار تماس برقرار میکند و به احتمال زیاد درصدد برقراری تماس
دوباره با زنان دیگری است. در ادامه پلیس برلین با انتشار بیانیهای اعلام
کرد که کمیته ویژه قتل پلیس جنایی مسئول رسیدگی به جرایم قتل و دادستانی
برلین امیدوارند تا از طریق انتشار عکس مظنون اطلاعاتی درباره محل اقامت او
کسب کنند.
درحالی که تجسسها در اینباره ادامه داشت، بنفشه پس از گذراندن دوره درمان و
بهبودی نسبی حالش، توانست صحبت کند و پرده از راز این شکنجه برداشت. او به
ماموران گفت: «بعد از اینکه از شوهرم جدا شدم، به همراه دخترم به آلمان
آمدم تا زندگی جدیدی را در اینجا آغاز کنم. چند وقتی در آلمان بودم تا
اینکه از طریق شبکههای اجتماعی با مردی به نام امید آشنا شدم. آشنایی ما
ادامه داشت تا اینکه هر دو تصمیم به ازدواج گرفتیم. من و امید با هم در
ارتباط بودیم و او ادعا میکرد که عاشق من شده و میخواهد با من ازدواج
کند.
تا اینکه روز حادثه یعنی نهم آبان ماه او سراغم آمد. وقتی به خانه من آمد
یک بسته که شامل طناب و چسب بود، در دستش داشت. امید از همان ابتدای ورودش
به آن خانه، اول دخترم را به یکی از اتاقها برد و او را حبس کرد و
تلویزیون را هم برایش روشن کرد. خیلی ترسیده بودم و نمیدانستم برای چه این
کار را میکند. وقتی سراغ من آمد و با چاقویی که در دستش بود چند ضربه به
من زد و نوک انگشتان و بینیام را برید. این ماجرا از ساعت ٣٠: ٠٧ تا ١١
ادامه پیدا کرد و در نهایت امید خانه را ترک کرد. من درحالیکه جانی در
بدنم نمانده بود به سختی خود را به سمت پنجره رساندم و از سوی یک
دوچرخهسوار که از پشت پنجره طبقه اول ساختمان نالههای مرا شنیده بود از
مرگ حتمی نجات پیدا کردم.»
با این اظهارات تحقیقات کارآگاهان برای دستگیری متهم ادامه یافت و در ادامه
مشخص شد که امید در سال ٨١ در برلین از همسرش جدا شده است. او در سال ٩٠
که به ایران باز میگردد با دختری در اصفهان آشنا میشود و با او ارتباط
برقرار میکند و پس از مدتی این دختر از او جدا میشود و با اینکه از وی
شاکی بوده قبل از اینکه پروندهای در این زمینه تشکیل شود، رضایت میدهد.
اما پس از مدتی امید عکسهای خود و این دختر را منتشر میکند که با حکم
دادگاه به صورت غیابی به ٥ سال حبس محکوم میشود.
ردیابیهای پلیسی نشان داد، این مرد پس از ارتکاب جرم، آلمان را از طریق
هواپیما به مقصد ترکیه ترک کرده و سپس از طریق مرز زمینی وارد ایران شده
است. امید پس از ورود به ارومیه، راهی تهران شده بود. بنابراین او در مسیری
که به سمت تهران داشت از سوی ماموران در یک عملیات بازداشت شد. این مرد در
بازجوییهای نخست اتهامش را پذیرفت و گفت: «چون میخواستم بنفشه را کنترل
کنم، دست به چنین کاری زدم. من عاشقش بودم و حتی پیش از شکنجه هم از خودم
فیلم گرفتم و گفتم که چون بنفشه را دوست دارم دست به چنین کاری میزنم.»
با این اعترافات پرونده وی با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران
فرستاده شد. چند وقت پیش جلسه محاکمه او در شعبه ١١٣ سابق دادگاه کیفری
برگزار شد. در آن جلسه وکیل بنفشه در غیاب او که در آلمان به سر میبرد در
جایگاه ایستاد و خواستار مجازات متهم شد.
در ادامه به دستور رئیس دادگاه جلسه محاکمه به صورت غیرعلنی ادامه یافت. در
پایان این جلسه نیز قضات دادگاه پرونده را برای رفع نواقص به دادسرا
فرستادند تا پزشکی قانونی مشخص کند آیا امکان قصاص اعضای صدمهدیده بنفشه
وجود دارد یا نه. در ادامه متخصصان پزشکی قانونی هم اعلام کردند، تا زمانی
که شاکی به ایران بازنگردد، امکان اظهارنظر در این رابطه وجود ندارد.
بنابراین بار دیگر جلسه محاکمه برگزار شد که در آن جلسه هم بنفشه با توجه
به اینکه تحت درمان و حمایت دولت آلمان برای مداوا بود، نتوانست به ایران
برگردد. از سوی دیگر وکیل او نیز اختیاری برای درخواست مجازات از سوی این
زن نداشت. به همین دلیل قرار شد جلسه دادگاه روز دیگری برگزار شود تا زن
جوان درخواست خود برای دریافت دیه را از طریق سفارت به دادگاه ارسال کند.
پس از آن درحالیکه شاکی نمیتوانست به ایران بیاید، از آلمان درخواست دیه
خود را اعلام کرد. بنابراین صبح دیروز متهم برای سومین بار در مقابل هیأت
قضائی قرار گرفت.
در این جلسه پس از درخواست دیه از سوی وکیل شاکی، متهم در جایگاه قرار گرفت
و درحالی که اشک میریخت به هیأت قضائی گفت: «باور کنید از کاری که کردم
پشیمانم و نمیدانم چه شد که این کار را انجام دادم؛ اما اینکه با زور
وارد خانه شدم را قبول ندارم. شاکی خودش در جریان بود که قرار است به آنجا
بروم. ولی شکنجه را قبول دارم و خیلی هم پشیمان هستم.» در پایان هیأت
قضائی وارد شور شدند تا رأی نهایی را در اینباره صادر کنند.